eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا @manbarmajma
8.9هزار دنبال‌کننده
955 عکس
986 ویدیو
164 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ حُرّ، امام حسین علیه‌السلام را تحت فشار می‌گذارد و آن ها را به سمت بیابانی بی آب و علف، سوق می‌دهد ... لشگر حرّ بعد از آنکه به قافله سیدالشهداء علیه‌السلام رسید، قدم به قدم آن قافله را تعقیب می‌کرد، تا آنکه نامه‌اى از ابن زياد ملعون براى حرّ رسید كه در آن چنين نوشته بود: «اما بعد، همان جا كه اين نامه‌ام به دست تو مى رسد، بر حسين عليه‌السّلام و ياران او سخت بگير و او را در بيابانى بی آب و علف فرود آور و حامل اين نامه را مأمور كرده‌ام تا مرا از آنچه انجام مى دهى، آگاه سازد. و السّلام.» 🔻حرّ نامه را خواند و سپس به امام حسين عليه السّلام داد و گفت: «مرا چاره اى از اجراى فرمان امير عبيد اللّه بن زياد نيست .همين جا فرود آى و براى امير بهانه‌اى بر من قرار مده! » امام حسين عليه.السّلام فرمود: «كمى ما را پيشتر ببر تا به اين دهكده غاضريّه (روستایی از نواحى كوفه و نزديك كربلا) كه با ما يك تيررَس فاصله دارد، برسيم.» حرّ گفت: «امير براى من نوشته است، تو را در سرزمين خشك و بى آب فرود آورم و چاره‌اى از اجراى فرمان او نيست.» 📚 اخبار الطوال،دینوری، ص ۲۹۸ ⚡️ "کامل بهایی" این واقعه را این‌گونه نقل می‌کند: حرّ، نامه اى به عبيد اللّه زياد نوشت كه: حسين «عليه‌السلام» رسيد و مى‌گويد: «اگر كوفيان مرا نمى‌خواهند، من به مدینه جدّ خود مى‌روم.» عبيد اللّه لعين در جواب نوشت كه: «او را رها مكن و به موضعى فرود آر كه آب و آبادانى نباشد.» چون نامه برسيد، حرّ به امام حسين عليه‌السّلام داد. امام عليه‌السّلام فرمود: «بگذار تا در اين بیابان ، به جايى نزول كنم كه عيال و اطفال با من‌اند و طاقت تشنگى ندارند.» حرّ گفت: حكم امير اين است كه‌ خواندى... 📚کامل بهایی ج۲ ص۲۷۷ ✍ از «رحمت واسعه» سیدالشهداء علیه‌السلام همین بس که حرّ بن یزید ریاحی، که سیدالشهداء علیه‌السلام و اهل و عیال آن حضرت را اینگونه در تنگنا قرار داد و مسبّب آن شد تا قافله آن حضرت به آب و آبادی نرسند، وقتی‌که ظهر عاشورا پشیمان به محضر مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام رسید، حضرت نه این جُرم بزرگش را به او یادآوری کرد... نه روی خود را از او برگرداند... بلکه جلو آمد و دست مبارکش را به زیر چانه حُر بُرد و فرمود: إرفَع رَأسَکَ یا شیخ! ▪️ای بزرگ‌مرد! سرت را بالا بیاور! https://eitaa.com/manbarmajma
🩸 وداع حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام با قبر مطهر مادرش زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها... در نقلی آمده است: حضرت مولانا سیدالشهداء عَلَيْهِ‌السَّلَام آماده خروج از مدینه بود تا اینکه نیمه‌های شب، در دل تاریکی بالای سر قبر مطهر مادرش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آمد تا با آن وداع کند؛ بر سر قبر مطهر ایستاد و اینگونه مادر را خطاب نمود: 📋 السّلامُ عليكِ يا أُمّاه، حُسَينُكِ جاءَ لِوِداعِك و هذهِ آخرُ زيارتِهِ إيّاكِ. ▪️سلام بر تو ای مادرجان! حسینت آمده تا با شما وداع کند. و این آخر زیارت حسین (علیه‌السلام) ، از قبر شماست. 🥀 ناگه از درون قبر ندا آمد: 📋 وَ عَليكَ السّلامُ يا مَظلومَ الأُمِّ و يَا شَهيدَ الأُمّ و يا غَريبَ الأُمّ. ▪️سلامِ مادر به تو ای مظلومِ مادر؛ سلامِ مادر به تو ای شهیدِمادر ؛ سلامِ مادر به تو ای غریبِ مادر! 🥀 با شنيدن اين جواب، قطرات اشک از چشمان مبارک ابی‌عبدالله علیه‌السلام جاری گشت و به سمت قبر مطهر امام حسن علیه‌السلام راهی شد و همین‌گونه، قبر برادر را زیارت نمود و قریب به طلوع فجر بود که به خانه برگشت. 📚 معالي السّبطين، ج۱ ص۲۱۲ ✍ گل باغ جنان بودیم و رفتیم پیمبر را نشان بودیم و رفتیم مدینه! ای تمام خاطراتم! (اگر بار گران بودیم و رفتیم) وداعی تلخ کردم با پیمبر نهادم صورتم بر قبر مادر دلم تنگ حسن شد، ای خدایا بقیع رفتم برای بار آخر نوایی می‌زند آتش به سینه رود همراه بابایش سکینه رسد روزی که بی بابا بیاید! خداحافظ... خداحافظ مدینه ببین زینب که جانی در تنم نیست دگر چاره به غیر از رفتنم نیست چنان در این سفر غارت شوم من که حتی بنگری پیراهنم نیست نباشد این وداع آخر من! بگفتا رازهایی مادر من شود گودال، جمع پنج تن جمع نَهَد بر دامنش مادر، سر من دل ارباب از هجران کباب است رقیه در بَرَش طفل رباب است پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم بدان روزی رسد جایت خرابه است
🩸 فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ ... در نقل‌ها آمده است: در شب بیست و هشتم ماه رجب، هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن به سوى مکّه که فرزندان، برادرزادگان و برادران سیدالشهداء علیه‌السلام با بیشتر خاندانش همراه او بودند، آن حضرت دائما این آیه شریفه را قرائت می‌فرمود: 📋 «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی‌ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ» 🔹(موسى ترسان و نگران از آن‌جا بیرون رفت در حالى که می‌گفت: «پروردگارا، مرا از گروه ستم‌کاران نجات بخش».) قصص، ۲۱ 🔻 طبق این آیه؛ حضرت موسی علیه‌السلام برای رهایی از شرّ فرعونیان از مصر به سوی مَدین خارج شد. 📚 الإرشاد ج۲، ص۳۵ 📚 إعلام الورى ج۱، ص۴۳۵ ✍ امام حسین علیه‌السلام با خواندن این آیه شریفه، حال خروج خود را از شهر مدینه به حال خروج حضرت موسی علیه‌السلام از مصر تشبیه کرده که آن‌حضرت از ترس فرعون مصر ناچار به ترک شهر و دیار و فرار از شهر گردید، و امام حسین علیه‌السلام نیز به خاطر شرّی که از جانب یزید و یزیدیان به آن حضرت می‌رسید، مجبور به ترک دیار و خانه و کاشانه خود شدند. ➖ در نَقلی آمده است: حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها جملاتی به این مضمون فرموده‌اند: هیچ شبی مانند آن شبی که ما از مدینه خارج شدیم، مضطرب و نگران نبودیم ... 📚 ریاض القدس ج۱ ص۸۰ 📝 وقتی که می‌رفتند، دنیا گریه می‌کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند، پشت پای آن‌ها چشمان جبرائیل حتی گریه می‌کرد پائین پای ناقه مریم گریه می‌کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می‌کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت، یحیی گریه می‌کرد بوسید اکبر دست‌های مادرش را در زیر چادر، امّ لیلا گریه می‌کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می‌گفت "لالا" گریه می‌کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتنِ "بابا بابا" گریه می‌کرد در زیر پای محمل مستوره‌ی عشق منزل به منزل ریگِ صحرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند، عالم سینه می‌زد وقتی که می‌رفتند، دنیا گریه می‌کرد