eitaa logo
گاهی وقت‌ها
4.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
گاه‌نوشت‌های «نظیفه سادات مؤذّن» سطح چهار (دکترا) حکمت متعالیه از جامعةالزهرا، مدرّس فلسفه، نویسنده و پژوهشگر.
مشاهده در ایتا
دانلود
┅🌟⊰༻💠༺⊱🌟┅ چند تا خاطره‌ی زیبا و جذاب از یه دانش‌آموز عزیز به دستمون رسید درباره‌ی آموزش مجازی و ماجراهاش 😃☺️ و ما رو به فکر انداخت که برای هفته‌ی اول سال تحصیلی، یه مسابقه‌ی جذاب برگزار کنیم 👏😃 پس دانش‌آموزا دانشجوها طلبه‌ها معلم‌ها دبیرها اساتید مادرها گوشی‌تون رو بردارید و خاطرات قشنگ‌تون رو برامون ارسال کنید. ☺️ کوتاه و جذاب بنویسید و بفرستید به آیدی مدیر کانال. @nsm1318 یک هفته، یعنی تا ۷ مهر فرصت دارید برای ارسال. به بهترین خاطره‌ها که بالاترین بازدید رو هم داشته باشن، جوایزی اهدا خواهد شد. ☺️ منتظر خاطره‌های قشنگ‌تون هستیم. 🌷 ┅🌟⊰༻💠༺⊱🌟┅ 🔗 ╔═.💠🌟༺.══╗ @mangenechi ╚══.💠🌟༺.═╝
⚜ جشن دانش (۳) رؤیاهامو می‌سازم ☺️ ┄┅◈✨🔸✨◈┅┄ 🔗 ╔═🔸✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🔸✨◈═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ آیت‌الله جوادی آملی: نشستم و گریه کردم، نه برای ثواب، فقط گریه‌ی خجالت! زمستان شد؛ آن کوه‌های بلند که روز با اسب به زحمت می‌روند، شب که دیگر کسی نمی‌رود! و هوا هم سرد شده بود و نشانه‌ی برف هم بود. این عزیزان بالای کوه‌های کردستان در سنگرها، می‌توانستند پائین بیایند؛ ماندند، ماندند، ماندند، ماندند، یخ زدند و مُردند. نعش شریف‌شان را به قم آوردند‌. در مسجد اعظم مجلس ترحیم گرفتند. ما معمولاً در مجلس ترحیم که می‌رویم، یک فاتحه می‌خوانیم، قرآن می‌خوانیم و بر می‌گردیم؛ تا آخر نمی‌نشینیم. (تا آخر یعنی تا آخر)، تا آخر نشستم و گریه کردم، نه برای ثواب، فقط ! این‌ها بودند که حفظ کردند کشور را! 🔷️ انتشار به مناسبت سی و یکم شهریور آغاز هفته دفاع مقدس @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 مواعظی از سیدالشهدا -علیه السلام- (۱۹) 🔶 ┅⊰༻🔸༺⊱┅ همنشینی، شباهت می‌سازد. اثر می‌گذارد. انسان می‌سازد. همنشینی، راه سعادت و شقاوت را تعیین می‌کند. با فرومایگان نشستن، پستی روح می‌آورد؛ شر می‌آفریند؛ از تعالی و رشد دور می‌کند. حیفمان بیاید به روح ارزشمندمان لطفاً! ┅⊰༻🔸༺⊱┅ 🔶 امام حسین -علیه‌السلام- مُجالسةُ أهل الدّنائةِ شرٌّ همنشینی با فرومایگان، شرخیز و فتنه‌انگیز است. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۲. ┅⊰༻🔸༺⊱┅ 🔗 ╔═.🔸༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔸༺.═╝
خاطره‌نویسی ┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅ 🔗 ╔═.🔸🦋༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔸🦋༺.═╝
قسمت اول: قوانین کلاس آنلاین  هر روز صبح بیدار می‌شدم و صبحانه‌ام را می‌خوردم و به مدرسه می‌رفتم. مثل بچه‌ی آدم درس می‌خواندم که «کرونا» آمد.😰 مدرسه‌ها تعطیل شدند.چند روزی از درس و مشق خبری نبود. تا وقتی مدرسه گفت: «به خاطر کرونا کلاس ها، مجازی است». 😳 یعنی باید از آن روز به بعد در خانه می‌نشستیم و با موبایل یا کامپیوتر معلمان را می‌دیدیم و حرف می‌زدیم و درس‌مان را می‌خواندیم. 🙄 هر روز ساعت 7:45 دقیقه‌ی صبح، خواب‌آلود بلند می‌شدم. 😴 چند روز اول، معلم می‌گفت: «فقط صوت‌هایتان را باز کنید و درس را از رو بخوانید». اما صبح آن دوشنبه پر استرس گفت: «صدا و تصویرهایتان را باز کنید. می‌خواهم روی ماهتان را ببینم». 👨‍🏫😱 تصاویر باز شد🤭 یکی با موهای ژولیده، پولیده و صورتی خواب آلود. 🤨 دیگری هنوز زیر لحاف بود.😴  یکی در حال قورت دادن لقمه گفت: «آقا! صفحه‌ی چندم را می‌خوانید؟». 🤥 آن یکی دوید که کتابش را بیاورد و دوربینش همچنان روشن بود. از این صحنه بگذریم، بهتر است!🤫  معلم که چشم‌هایش از حدقه بیرون آمده بود فریاد کشید: «این چه وضعیتی است؟ اصلا نمی‌خواهد تصاویرتان را باز کنید». 🤦‍♂ خدا را شکر به من نگفت تصویرم را باز کنم! 👀 اما از فردا می‌خواهم مرتب و منظم سر کلاس حاضر شوم. فردای آن روز، زودتر صبحانه خوردم. موهایم را شانه زدم. لباس مناسب پوشیدم. خود را معطر کردم؛ گویی از پشت موبایل بوی عطر به مشام معلم می رسید!!!👦 اما هر چه منتظر ماندم، معلم نگفت تصاویرمان را باز کنیم. صبرم تمام شد و پرسیدم: «آقا! دیگر نمی‌خواهد تصاویرمان را باز کنیم؟» معلم نفس عمیقی کشید و گفت: «با آن وضعی که پیش آمد، دیگر نمی‌خواهد تصاویرتان را نشان دهید.»😒 زنگ سوم، معلمی دیگر آمد و گفت: «تصاویرتان را باز کنید» خوش‌حال شدم. 😃 بچه‌ها سر و وضعشان مرتب بود.  از روز قبل، عبرت گرفته بودند. همه‌ی ما فهمیده بودیم که کلاس آنلاین هم قوانینی برای خود دارد. از آن روز به بعد مرتب و منظم سر کلاس‌ها حاضر ‌شدیم. ┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅ خاطره‌نویسی محمدمهدی گلاب‌بخش کلاس ششم از قم 🔗 ╔═.🔸🦋༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔸🦋༺.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜ جشن دانش (۴) کاری رو انجام می‌دم که ... 🤔 ┄┅◈✨🔸✨◈┅┄ 🔗 ╔═🔸✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🔸✨◈═╝