eitaa logo
گاهی وقت‌ها
4.2هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
گاه‌نوشت‌های «نظیفه سادات مؤذّن» سطح چهار (دکترا) حکمت متعالیه از جامعةالزهرا، مدرّس فلسفه، نویسنده و پژوهشگر.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 خاطره آخر رجب 💠 اواخر سال ۶۷ روزی به اطاق آقا (حضرت امام خمینی (ره)) وارد شدم، دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است. من اوقات تلخی ایشان را که دیدم، قدری ساکت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را به من بده» بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستکش دست ایشان بود و ورق زدن هم برایشان سخت بود. چون اوقاتشان تلخ بود ، هی ورق می‏زدند ولی آنجایی را که می‏خواستند پیدا نمی‏کردند. یک ساعت به مغرب مانده بود. به من گفتند: «من تا حالا خیال می‏کردم که امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر ماه رجب را انجام می‏دادم. حالا فهمیده ‌ام که اول شعبان شده و نمی‏دانم اصلاً باید چه کار کنم!» تازه من فهمیدم که عصبانیت ایشان به خاطر این است که از صبح تا حالا اعمال و دعاهای ماه رجب را می‏خوانده ‌اند و حالا که روزنامه آمده متوجه شده‌اند که اول ماه شعبان است و ماه رجب ۲۹ روز بوده نه سی روز. به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید، خیلی چیزهای عالی در آن هست.» و بعد آماده شدند که دعا را بخوانند. 💠💠 منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی، ج سوم، حالات معنوی، به کوشش غلامعلی رجائی، ص۱۰۵. به نقل از آقای مسیح بروجردی، نوه‌ی حضرت امام (ره) 💠💠 💠 @mangenechi
گاهی وقت‌ها
۱
محتوای مسابقه رو هم از اینجا پیدا کنید.
مهلتش هم تا آخر امشب هست و تمدید هم نمی‌شه ☺️
•••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• پنج‌شنبه‌ها با شهدا 💛
🌸🔸 خاطره طنز یه بطری نوشابه اضافه اومد. حسن‌آقا اونو برداشت. گفت: «من شامم رو هم با نوشابه می‌خورم، ولی شماها باید با آب بخورید." بچه‌ها جواب دادند: "یا به ما هم می‌دی یا نمی‌ذاریم خودت هم بخوری."بعد از کلی کری‌خوندن و خط‌ونشون کشیدن، حسن‌آقا رفت و نوشابه رو مخفی کرد تا شب بشه. موقع شام نوشابه رو آورد سر سفره و شاد و خوشحال با شوخی و خنده در نوشابه رو باز کرد و ریختش توی لیوان و مشغول خوردن شد.  هرچی منتظر شدم که بچه‌ها مثلا حمله کنند به حسن‌آقا یا حداقل مانع خوردن تمام نوشابه بشن، خبری نشد. حسن‌آقا همچنان نوشابه می‌خورد و به کری ‌خوندنش ادامه می‌داد: "به‌به! چه نوشابه‌ای! دلتون آب، تو بهشتم همچین نوشابه‌هایی بهتون نمی‌دن."شام که تموم شد و سفره رو جمع کردن، من از یکی از بچه‌ها پرسیدم: "چرا تسلیم شدین؟‌ از حسن ترسیدین یا خجالت کشیدین؟" گفت: "باورت می‌شه که داخل اون بطری نوشابه نبود، ماها پیداش کردیم توش چای و نمک ریختیم.خودشون هم تعجب کرده بودند که حسن چطور محتویات بدمزه آن بطری رو خورد و به روی خودش نیاورد؟! 📚 "وقت اضافه" زندگینامه شهید حسن غازی 🌸🔸 @mangenechi
🌸🍂 سردار سپهبد شهید «من با تجربه این را می‌گویم که: میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن این است که: ☘ نترسید ☘ نترسیم ☘ نترسانیم. انقلاب ما با دوره‌های طولانی بحران‌های اقتصادی و محاصره‌ی اقتصادی مواجه بوده است و امروز نیز این بحران‌ها ادامه دارد. به رغم اینکه خیلی از دولتمردان ما نتوانستند یا فرصت نداشتند همه‌ی اهداف مدنظر خودشان و انقلاب را مهیا کنند؛ اما فرصت‌های بزرگی وجود دارد» ۹ تیر ۱۳۹۷ 🌸🍂 🌸🍂 @mangenechi
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─ السلام علی ساکن کربلا 😭 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─ ─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─ @mangenechi ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا