💠 خاطره آخر رجب 💠
اواخر سال ۶۷ روزی به اطاق آقا (حضرت امام خمینی (ره)) وارد شدم، دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است. من اوقات تلخی ایشان را که دیدم، قدری ساکت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را به من بده» بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستکش دست ایشان بود و ورق زدن هم برایشان سخت بود. چون اوقاتشان تلخ بود ، هی ورق میزدند ولی آنجایی را که میخواستند پیدا نمیکردند.
یک ساعت به مغرب مانده بود. به من گفتند: «من تا حالا خیال میکردم که امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر ماه رجب را انجام میدادم. حالا فهمیده ام که اول شعبان شده و نمیدانم اصلاً باید چه کار کنم!»
تازه من فهمیدم که عصبانیت ایشان به خاطر این است که از صبح تا حالا اعمال و دعاهای ماه رجب را میخوانده اند و حالا که روزنامه آمده متوجه شدهاند که اول ماه شعبان است و ماه رجب ۲۹ روز بوده نه سی روز.
به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید، خیلی چیزهای عالی در آن هست.»
و بعد آماده شدند که دعا را بخوانند.
💠💠
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی، ج سوم، حالات معنوی، به کوشش غلامعلی رجائی، ص۱۰۵. به نقل از آقای مسیح بروجردی، نوهی حضرت امام (ره)
💠💠
#در_محضر_امام_انقلاب #خاطره
#بندگی #شعبان_المعظم
💠 @mangenechi
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸🍂
از این ماجرا خبر داشتید؟
#مرور_تاریخ
🔸🍂 @mangenechi
گاهی وقتها
🌸🌿 سؤالات مسابقه 🌿🌸 ۱- آیهای که بیانگر «مقام شفاعت پیامبر» است را بیان کنید. ۲- کتاب «زهرالربیع»
دوستان
از مسابقه جا نمونید.
🌸🔸
خاطره طنز
یه بطری نوشابه اضافه اومد. حسنآقا اونو برداشت. گفت: «من شامم رو هم با نوشابه میخورم، ولی شماها باید با آب بخورید." بچهها جواب دادند: "یا به ما هم میدی یا نمیذاریم خودت هم بخوری."بعد از کلی کریخوندن و خطونشون کشیدن، حسنآقا رفت و نوشابه رو مخفی کرد تا شب بشه. موقع شام نوشابه رو آورد سر سفره و شاد و خوشحال با شوخی و خنده در نوشابه رو باز کرد و ریختش توی لیوان و مشغول خوردن شد.
هرچی منتظر شدم که بچهها مثلا حمله کنند به حسنآقا یا حداقل مانع خوردن تمام نوشابه بشن، خبری نشد. حسنآقا همچنان نوشابه میخورد و به کری خوندنش ادامه میداد: "بهبه! چه نوشابهای! دلتون آب، تو بهشتم همچین نوشابههایی بهتون نمیدن."شام که تموم شد و سفره رو جمع کردن، من از یکی از بچهها پرسیدم: "چرا تسلیم شدین؟ از حسن ترسیدین یا خجالت کشیدین؟" گفت: "باورت میشه که داخل اون بطری نوشابه نبود، ماها پیداش کردیم توش چای و نمک ریختیم.خودشون هم تعجب کرده بودند که حسن چطور محتویات بدمزه آن بطری رو خورد و به روی خودش نیاورد؟!
📚 "وقت اضافه" زندگینامه شهید حسن غازی
🌸🔸
#خاطره #طنز
@mangenechi
🌸🍂
سردار سپهبد شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
«من با تجربه این را میگویم که:
میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها نیست.
اما شرط آن این است که:
☘ نترسید
☘ نترسیم
☘ نترسانیم.
انقلاب ما با دورههای طولانی بحرانهای اقتصادی و محاصرهی اقتصادی مواجه بوده است و امروز نیز این بحرانها ادامه دارد.
به رغم اینکه خیلی از دولتمردان ما نتوانستند یا فرصت نداشتند همهی اهداف مدنظر خودشان و انقلاب را مهیا کنند؛ اما فرصتهای بزرگی وجود دارد»
۹ تیر ۱۳۹۷
🌸🍂
#در_محضر_شهادت
🌸🍂 @mangenechi
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─
السلام علی ساکن کربلا 😭
─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#شب_جمعه #کلیپ
#گروه_فرهنگی_تبار
─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─
@mangenechi
─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─