eitaa logo
منگنه‌چی
4.3هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
86 فایل
درباره‌ی منگنه‌چی @mangenechi_ma تبلیغات و تبادل با منگنه‌چی @mangenechi_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
┅⊰༻🌸🍃 5⃣2⃣ سه روز مونده بود به ماه مبارک، که فکر خلاق جناب همسر جرقه‌ زد. می‌دونستم استاد کارای نشدنیه. ولی بازم با این فرصت کم و جیب خالی باورش برام سخت بود!! معادله‌ی ذهن آقای همسر، به همین سادگی بود؛ یک عدد مشکل به نام: « نبود مسجد و خلأ فعالیت‌های فرهنگی»! و یک عدد راه حل به شرح زیر که در عرض سه روز باید انجام می‌شد.👇👇👇 «کسب اجازه از صاحب زمین خالی‌ کنار خونه‌مون + صاف و هموار کردن زمین با لودر + بستن داربست فلزی + پوشش داربست‌ها با گونی آبی» بقیه‌ی مایحتاج هم که به سرعت توسط همسایه‌ها فراهم شد. به همین سادگی شد روز اول ماه مبارک و افتتاح نمازخونه و یه عالمه شور و هیجان وصف‌ناشدنی به دنبالش! استقبال بی‌نظیر مردمی از این فکر ساده، توجه خیّرین رو جلب کرد و اواخر همون ماه، زمینی برای ساخت مسجد وقف شد. نشون به این نشونی که ماه مبارک سال بعد، مسجد محل افتتاح شده بود. ما همون سال مهلت اجاره‌مون تموم شد و از اون محل رفتیم، اما با وجودی که اون مسجد، آجر به آجرش با زحمت و هزینه‌ و پیگیری‌های همسایه‌ها ساخته شده بود، ولی در کمال تعجب، همه جناب همسر رو بانی مسجد می‌دونستن و عنوان می‌کردن. این درحالی بود که ما حتی همون هزینه‌ی ناچیزی که برای کرایه‌ی داربست و لودر و... قرض کرده بودیم، همون روزها با کمک‌های مردمی، بهمون برگشته بود. بعد از این تجربه، دیگه تعجب نمی‌کنم وقتی ببینم چطور خداوند متعال برکت‌های فراوونش رو در قدم‌ها و حرکت‌های کوچیک‌ ما نمودار می‌کنه. ┅⊰༻🌸🍃 ╔═.🌸🍃༺.══╗ @mangenechi ╚══.🌸🍃༺.═╝
┅⊰༻🌸🍃 6⃣2⃣ بعضی ماه رمضونای گرم‌ تابستونی، ضرورت پیش می‌اومد بریم شهرستان خونه‌ی اقوام و اجباراً قصد ده روز می‌کردیم؛ چون نمی‌خواستیم روزه‌هامون از دست برن. حتی تنظیم می‌کردیم جوری بزنیم به جاده که مجبور نباشیم تو راه روزه‌مون رو بخوریم. اما وقتی به مقصد می‌رسیدیم، عین ماهی بیرون آب، عرصه رو بر خودم تنگ می‌دیدم و آرزو می‌کردم هرچه زودتر برگردیم خونه. سه تا بچه‌هام تو سن ابتدایی بودن و سال‌های اولیه‌ی روزه‌داریشون. برخلاف تصور اولیه، که از یه منطقه‌ی خوش آب و هوای کوهستانی تو ذهن می‌یاد، روزه‌داری اونجا راحت نبود. چون گاهی مجبور می‌شدیم با بعضی آدمایی معاشرت کنیم که خیلی اعتقاد و التزامی به ماه مبارک نداشتن و این مواجهه و هم‌جواری با اونا خیلی ما رو معذب می‌کرد. به بچه‌هام افتخار می‌کردم که با اون سن کم و جثه‌ی نه چندان قوی، انقد متعبد و مقید به احکام دینشون هستند؛ ولی خب دل یه مادر هم، یه اندازه‌ای طاقت داره، جدا از بی ملاحظگی که جلوی بچه‌های روزه‌دارم می‌شد، از این آزر‌ده می‌شدم که نمی‌خواستم قبح بعضی گناهان پیش چشم بچه‌هام شکسته بشه. انگار من به جای اونا از بچه‌ها خجالت می‌کشیدم. کار من مادر خیلی سخت‌ شده بود باید هنر مادرانه‌ام رو با تمام قوا می‌اوردم به میدون، تا بتونم با صحبتام، هوای دل بچه‌هام و داشته باشم و نذارم به اعتقاداتشون خدشه‌ای وارد بشه. ┅⊰༻🌸🍃 ╔═.🌸🍃༺.══╗ @mangenechi ╚══.🌸🍃༺.═╝
┅⊰༻▫️💠 اگر این سخن (که در شماره ۲۶ بیان شد)، عین صواب نیست، پس چرا شب قدرِ این ضیافت، شب نزول به یکباره قرآن است؟ مگر آن همه کلام را به یکباره گفتن، مثل این نیست که خداوند با نشان دادن ولیّ خود به اهل عالم، به یکباره بخواهد بگوید «آنچه می‌خواستم تماماً همین است»؟! اگر این سخن به صواب نیست، چرا همه‌ی امور و تقدیرات سالانه‌ی بندگان، یعنی مهمانان، باید به اطلاع و امضاء ولیّ خدا برسد؟ به سادگی درمی‌یابید که در ضیافت رمضان، خود را به اهل بیت(ع) نزدیک‌تر احساس می‌کنید و بیشتر علاقه‌مندید. پس در این مهمانی خود را ملازم ایشان قرار دهید و از کنار ایشان، جایی نروید که ضرر خواهید کرد! 📚 کتاب شهر خدا؛ حجت الاسلام پناهیان؛ ص ۴۷-۴۸ ┅⊰༻▫️💠 ╔═.💠▫️༺.══╗ @mangenechi ╚══.💠▫️༺.═╝
•••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• شنبه‌ها با قـــــــــرآن 💛
🌸🍃 یه ماشین که می‌افته تو سرازیری باید آهسته بره، ترمز کنه، وگرنه کنترل از دست راننده خارج می‌شه و ممکنه باعث مرگ راننده و سرنشینان بشه! از اونجایی که والدین عاشق فرزندشونن، و ممکنه «هر کاری» بخاطرش بکنن، لذا خدا توی قرآن در آیات متعدد هشدار می‌ده که: درباره‌ی فرزندت ترمز کن، مواظب باش، زیادی هم نمی‌خواد بهش برسی، بچه قیامت به دردت نمی‌خوره، بپّا دشمنت نشه... «إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ» (تغابن ۱۴). پس نبايد تسليم خواسته‌هاى نابجای همسر و فرزندان شد و بخاطر عواطف، نباید دست از وظيفه و دینداری و... برداشت. 🌸🍃 🌸🍃 @mangenechi
🌿🔶 بازار که می‌روی، میان طبقات رنگارنگ پارچه‌ها، لباس‌ها و هرچیز رنگی دیگر که چشم می‌گردانی، اگر دست خالی به خانه برگردی، حس خسارت‌زده‌ها را داری. هزار صدا در گوشت نجوا می‌کنند: آن یکی که ارزان بود! آن دیگری را سال‌ها آرزو داشتی! ... و تصویر آرزویت مثل یک مـوج صدای ممتد، آرام، جلوی چشمت رژه می‌رود، آن قدر که دلت می‌خواهد برگردی و همه ی این صداها را با خریدت، بی‌صداکنی. اما دیگر نه توانی هست و نه امکانی. تقوا پاک کردن لحظه‌های حسرت از فردایی است که هر کارِ خوبِ نکرده، هر تصمیمِ خالصانه‌ی اجرا نشده، هر حرامی که از آن دوری نشده، می‌شود یک دست قدرتمند که بیخ گلو می‌چسبد و حس خفگی‌اش، هزار برابر از مرگ سخت‌تر است! ✨ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوي‏ 🌿🔶 (خانم مؤذّن) 🌿🔶@mangenechi
┄┅◈⭐️❄️⭐️◈┅┄ نوشته بود: دنیا پُر از آدمایِ خوبه. اگه نمی‌تونی یکی از اونا رو پیدا کنی، خودت یکی از اونا باش! ┄┅◈⭐️❄️⭐️◈┅┄ (خانم مهدوی) 🔗 ╔═❄️⭐️◈═════╗ @mangenechi ╚═════❄️⭐️◈═╝
🌼🌿 سؤالات روز بیست و هشتم به این دو سؤال کوتاه که از محتوای مطالب امروز کانال تهیه شده، جواب دهید و به این آیدی ارسال فرمایید. @Z_A1400 مهلت ارسال پاسخ‌ها: ساعت ۵ صبح ۱۱ اردیبهشت موفق باشید. 🌼🌿 🌼 ۱. مضمون آیه ۱۴ سوره‌ی مبارکه‌ی تغابن چیست؟ 🌼 ۲. چرا تقدیر سالیانه بندگان باید به امضای ولی خدا برسد؟ 🌼🌿 @mangenechi
࿐❈🌟 اللّٰهُمَّ غَشِّنِى فِيهِ بِالرَّحْمَةِ خدایا! مرا در رحمتت غوطه‌ور ساز. 🌟❈࿐ مثل دست‌هایی که بالا می‌روند و دستی قدرتمند می‌گیرتشان، مثل زیبایی حسرت‌انگیز شاخه‌هایی که تا اوج می‌روند، مثل نرمی دست‌های مادر که آرامش می‌بخشند، مثل آرامش سکوت در آب، مثل سپردن زلف به باد، مثل نسیم خنکی که ناگهان می‌وزد، مرا در رحمتت غوطه‌ور ساز. ࿐❈🌟 (خانم آلاء) 🌟❈࿐ @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄◈🍃🌸🍃◈┄ تو هستی در کنار ما و زندگی اینجاست تو هستی در نگاه ما و بندگی اینجاست تو هستی در کلام ما و تشنگی اینجاست سلام بر تو و بر تشنگان کلام و نگاهت ┄◈🍃🌸🍃◈┄ 🔗 ╔═🌸🍃◈═════╗ @mangenechi ╚═════🌸🍃◈═╝
┅⊰༻▫️💠 چه خوب است که از همان اول ماه رمضان، نگران آخر آن باشیم تا پس از پایان یافتنش، کمتر حسرت فرصت‌های از دست رفته را بخوریم! یعنی از ابتدا نگاه به اوج ضیافت رمضان داشته باشیم تا از بالاترین مراتب آن بیشتر بهره ببریم. 📚 کتاب شهر خدا؛ حجت الاسلام پناهیان؛ ص ۸۱ ┅⊰༻▫️💠 ╔═.💠▫️༺.══╗ @mangenechi ╚══.💠▫️༺.═╝
🌼🔹 سفره را جمع نکن، آمده‌ام، پشت درم من همان بی‌سر و سامان شده‌ی خون جگرم با تو مأنوس شدم، خوب رفیقی هستی چقدر حرف زدم با تو ز شب تا سحرم دست مردم همه پُر، دست من اما خالیست کاسه‌ام را به کجا غیر همین در ببرم بعد از این دست تو باشد دل و چشمم یارب نکند باز بیفتد به گناهان نظرم شب آخر نکند قهر کنی، می‌میرم وای اگر دست نوازش نکشی روی سرم 🙏التماس دعا 🙏 @mangenechi
سفره دارد جمع می‌گردد گدا را عفو کن! باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن •••❈❂🌿🌸🌿❂❈••• (خانم مؤذّن) 🔗 ╔═.🌸🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌸🌿.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفره دارد جمع می‌گردد گدا را عفو کن! باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن •••❈❂🌿🌸🌿❂❈••• (خانم مؤذّن) 🔗 ╔═.🌸🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌸🌿.═╝
🇵🇸✌️ فعالیت‌های : 💠 برنده‌ی ویژه: بهترین اجرای سرود پیشنهادی خانم زهرا مهدی ۱۲ ساله از قم 💠 برنده‌های قرعه‌کشی شرکت در راهپیمایی و ابراز انزجار از اسرائیل و اعلام حمایت از ملت مظلوم فلسطین: 🔹 محمدعلی مسعودیان ۳ ساله از قم 🔹 سید محمدمهدی موسوی ۹ ساله از اصفهان 🔹 محمد کرد ۴ ساله از اندیمشک برای دریافت جایزه، شماره کارت مدنظر را به همان آیدی ارسال فیلم و عکس‌ها بفرستید. با سپاس و دعای خیر @mangenechi
┅⊰༻🌸🍃 7⃣2⃣ اولین سفر تبلیغم رو رفته بودم یکی از شهرهای نفت خیز جنوبی. با وجود گذشتن چند روز از ماه مبارک، احساس موفقیت تو کارم نمی‌کردم. بیشتر مخاطبینم تو مسجد، پیرمردای آفتاب لب‌بومی بودن، که سراشیبی عمر اونا رو به تکاپوی آخرت انداخته بود. وجودشون خیلی مغتنم بود، ولی رسالت خودم رو چیز دیگه‌ای می‌دیدم. منی که خودم تا چند سال پیش، جوون پر شر و شور شرکت نفتی بودم و از خوش حادثه در جست‌وجوی گم‌شده‌ام سر از حوزه در آوردم، رسالت اصلی خودم رو تو برقراری ارتباط با جوونایی می‌دیدم که بحران هویت و حیرت انتخاب‌های متعدد زندگی، گرفتارشون کرده باشه. بالاخره سراغ خفن‌ترین باشگاه شهر رو گرفتم و به دنبالش، هماهنگیا و اقدامات لازم رو به سرعت انجام دادم. فرداش با عبا و عمامه و تشکیلات وارد باشگاه شدم و در مقابل چشمان پر از علامت سؤال ورزشکارها، به کسوت رزمی‌کارها دراومدم. تعجب چشاشون وقتی کامل شد که مربی، کار رو سپرد به من و خودش نشست به تماشا.‌ کهنه‌کار بودنم همون اول کار رو شد. بعد از یه ساعت ورزش سنگین و حرفه‌ای، زمانی که از خستگی تو رخت‌‌کن ولو می‌شدن، تازه کارم شروع می‌شد. اون ربع ساعت صحبتی که در میان بوی تند عرق و مخاطب دراز‌کش ایراد می‌شد، به اندازه‌ی فتح میادین جنگی بهم حس موفقیت می‌داد. شهر کوچیک بود و خبرا زود دست به دست می‌شد. کارم، گل کرد و حالا دنبال در رفتن از دست همون جوونایی بودم که روز اول به دنبالشون بودم.😅😅 ماه مبارک به سرعت سپری شد ولی کار من نه... بیچاره خانمم که تا چند سال بعد از اون شده بود منشی تمام وقت تلفنای وقت و بی وقت این رفقای لوتی! ┅⊰༻🌸🍃 ╔═.🌸🍃༺.══╗ @mangenechi ╚══.🌸🍃༺.═╝
┅⊰༻🌸🍃 8⃣2⃣ پسرکوچولوی پنج ساله‌ام، زوم کرده بود روی گوینده‌ی تلویزیونی که داشت در مورد شب قدر صحبت می‌کرد. و این یعنی؛ اوووووووف، خدا بخیر بگذرونه!! خطر سونامی سؤال‌های بی انتها در راهه😂😅 بععععله، قابل پیش‌بینی بود، داره می‌گرده پیدام کنه. نیت می‌کنم قربة‌ إلی الله! اعمال شب قدرم از همین الان شروع شد. 😂😂😂 پرسید: مامااااان امشب چه شبیه؟  گفتم: شب قدر. _ فرشته‌ها می‌یان پایین؟ _ بله _ کجا می‌رن؟ _ پیش آقا امام زمان (عج) _ ما می‌دونیم امام زمان کجاست؟ _ نه! _ فرشته‌ها چی؟ اونا می‌دونن؟ _ بله! _ کی بهشون گفته امام زمان کجاست؟ _ خداجون. _ فرشته‌ها می‌تونن دعاهای ما رو ببرن پیش خداجون؟ _ بله! و ... تمام. دیگه چیزی نپرسید. چقد مشکووووک! مگه می‌شه بانک سوالاتش به این زودی ته کشیده باشه؟ هنوز تا «مطلع الفجر»، کلی وقت مونده، حتماً معجزه‌ی شب قدره. 😂 ولی نه...! انگار یه فکرایی تو کله‌ش اومده که مهم‌تر از سوال پرسیدنه. قیچی رو برداشته داره می‌ره بالا‌ پشت‌بوم. پرسیدم: حسین آقا! خیره، کجا بااین عجله؟! گفت: می‌خوام برم پشت‌بوم، یه جا قایم بشم، فرشته‌ها که می‌یان پایین، یکی‌شون رو بگیرم، بالش رو قیچی کنم که دیگه نتونه بره، بیاریم پیش خودمون نگهش داریم، بعد هم ازش بپرسیم، خونه‌ی امام زمان عج کجاست؟ و بعد بریم امام زمان (عج) رو پیدا کنیم.😃😃😃😅😅 ای خداااا! تو اون لحظه دلم می‌خواست بغلش کنم، محکم فشارش بدم، بهش بگم: فرشته کوچولوی من! کاش منم معرفت تو رو داشتم! دل کوچیکت طاقت انتظار کشیدن نداره، می‌خوای برای پیدا شدن امام زمانت یه کاری انجام بدی! کاش منم...😭😭😭 اما نه! باید خودم و نگه می‌داشتم و عاقبت‌اندیشی می‌کردم. لابد اینو بگم می‌خواد بپرسه پس اگر من فرشته‌ام پس کو بالم؟و هزارتا سؤال دیگه.😅😂 بهتره یه راه کم هزینه‌تری پیدا کنم.😅😅😅 ┅⊰༻🌸🍃 ╔═.🌸🍃༺.══╗ @mangenechi ╚══.🌸🍃༺.═╝
💠🌿 از بس که شده قوت شبم غصه‌ی غیبت فطریه‌ی من گندم و خرما به خدا نیست!... 💠🌿 @mangenechi
🔹 خوشبختی کیفیت تفکر است. خوشبختی وابسته به جهان درون توست. انرژی_مثبت 🔹⚜ @mangenechi
💠🌿 خداوند بر ما منت گذاشت و اجازه داد یک شب و روز دیگه بر سفره‌ی پربرکت و رحمتش مهمان باشیم. از این فرصت استثنایی بهترین استفاده‌ها رو ببریم. التماس دعا @mangenechi
منگنه‌چی
🇵🇸✌️ #اسامی_برندگان فعالیت‌های #روز_قدس: 💠 برنده‌ی ویژه: بهترین اجرای سرود پیشنهادی #منگنه‌چی خان
همچنان منتظر دریافت شماره کارت برندگان هستیم. دوستان لطفاً بعد از ارسال پاسخ مسابقات، یا فعالیت‌های کانال، پیگیر نتیجه باشید. ☺️🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
࿐❈🌟 اللّٰهُمَّ اجْعَلْ صِيامِى فِيهِ بِالشُّكْرِ وَالْقَبُولِ خدایا، روزه‌ام را در این ماه، مورد سپاس و پذیرش قرار ده. 🌟❈࿐ مثلا با همین دست‌های خالی نشسته‌ام رو به رویت، دست‌هایم را به سمتت دراز می‌کنم، و روزه‌ها و اعمال ناچیزم را تقدیمت می‌دارم. چه می‌شود اگر تو هم مثل یک سلطان مهربان، مرا ببخشی و صله‌ای که لایق بزرگواری و عزت توست، به من عطا کنی؟! بارپروردگارا ! ࿐❈🌟 (خانم آلاء) 🌟❈࿐ @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا