eitaa logo
من حجاب را دوست دارم 🇮🇷🇵🇸
255 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
12.3هزار ویدیو
346 فایل
#من_محمد_را_دوست_دارم😊😍 #حجاب_زیباست😍😊 #حجاب_را_دوست_دارم #امر_به_معروف_نهی_از_منکر_واجب_است😊 حجاب امرخداست زنده باداسلام زنده باد قرآن @manhejabradoostdaram2 https://www.instagram.com/invites/contact/?i=154cisoszc69c&utm_content=lvv1sl4‎‏
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوی سرزمینم🙂 💞 زیبایی تو فقط برای اهل خانه ی توست این خواسته ی پروردگارت است. (آیه ۳۱ سوره نور ) 🥰 گاهی وقتا حجاب و چادر تو خونه هم لازمه.. ❣ 🌺 آهای خانوماااااااااااااااا! 🌺 📢 ❌برادرشوهر نامحرمه، شوهرخواهر نامحرمه...❌ ⁉️ ⁉️ ⁉️ ⁉️ ⁉️ ⁉️ چرا بعضی ها فکر میکنند رابطه فامیلی نزدیک و رفت و آمد بیشتر و صمیمیت یعنی رعایت نکردن حجاب و نداشتن حجاب کلامی ‼️‼️‼️‼️‼️ ✅ پیامبرمون (ص) فرمودند: بانوان به هنگام ضرورت نباید بیشتر از پنج کلمه با نامحرمان (چه خودی باشد و چه بیگانه) سخن بگویند‼️
سلام دوستان یه پیشنهاد، من امر به معروف رو طوری میکنم که انگار طرف حواسش نیست که کار خطا رو داره انجام میده، مثلا به خانم مانتو جلو باز میگم عزیزم جلوی مانتوتون باز شده، یا میگم عزیزم روسریتون از سرتون افتاده، جوری وانمود میکنم که انگار خودش خبر نداره، بیشتر مواقع همین که میگم درستش میکنن.
سلام گلم من دیشب موسیقی تو پارک کنار خونمون بود... به ۱۱۰ زنگ زدم...تا یه ساعت بعدش هنوز بود...باز اقام زنگ زدن بعدش قطع شد... نتیجه ای که من گرفتم این بود که چند نفر با فاصله و با بیان متفاوت زنگ ۱۱۰ بزنن
ما هروقت میریم مشهد بابام مثل ذکر هی بلند تکرار میکنه: زیارت مستحب حجاب واجب
237.2K
🚨 متاسفانه دولت برای چاپ دفترهای طرح شهدایی مانع تراشی میکنه و علت اون رو اجرای سند ۲۰۳۰ میدونه! میگن این دفترها ترویج خشونت میکنن! ⭕️ دعا کنید عمر این تفکرات هرچه زودتر سر برسه.... 🛍 فروشگاه محصولات فرهنگی تنهامسیرآرامش @ToysTma
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
🔹عکس بالا برای سال 1398 🔸عکس پایین برای سال 1388 سوال: چه تفاوتی بین این 2عکس وجود دارد و چرا؟!👇 @BDON_SANSORI ✅ با #بدون_سانسور متفاوت بیاندیشید 👇 http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی دو دسته گل شهید شعرخوانی فرزندان شهید مدافع حرم «نادر حمید» بر روی مزار پدر در روز اول مدرسه 😊 @de_bekhand ☺️
سلام دوستان عزیز امروز جایی مجلس روضه بودم،خانوم مداح بحث امربمعروف و نهی از منکر پیش کشید و شرایطش....که میگفت باید زبان نرم و لین باشه. بعد یه خاطره از امربمعروف خودش گفت که بنظرم خیلی جالب بود گفتم براتون بفرستم. میگفت یبار با قطار میخواسته از تهران برگرده شهرمون،وقتی میخواسته سوار واگن بشه دیده یه خانوم ۷۰ ساله با لباسهای خیلی ناجور (به گفته‌ی خودش سکسی)که تمام سینه و سوتینش و پاهاش پیدا بود لم داده بود روی تخت پایین و یه پسره جوونم روبروش و باهم حرف میزدن. این خانوم اول فکر میکنه شاید این آقا پسر یا نوه‌شه...اما کمی بعد متوجه میشه که این خانوم حجابش جلوی انتظامات قطار هم همینه... خانوم مداح میگفت این پیرزن بسیییار خوش اخلاق و خوش برخورد بوده و معلوم بود هنرمنده و درحال بافتن چیزی بود و کلی ترشی و مرباهای هنرمندانه داشت برای خواهرش میبرد...تلفنهایی هم که بهش میشد همسر و بچه‌هاش از دوری‌ش احساس ناراحتی و دلتنگی داشتن... خلاصه میگفت زمانی که انتظامات قطار اون پسر جوون رو از اون کوپه خارج میکنه من به پیرزن گفتم خانوم میدونی کیا میرن بهشت؟ -نه.کیا؟ _اونایی که خوش اخلاقن،مهربونن،سخاوتمند و دست و دلبازن، و .... کلی از خوبیای اون خانوم تعریف کردم و گفتم شما حتما باهمه‌ی این خصوصیات خوب میرین بهشت... اون پیرزنه گفت راست میگین؟ منم گفتم بله حتما فقط حیف که حجاب و لباس پوشیدنتون در شانتون نیست و جلوی یه پسر جوون میتونه محرک باشه و ... پیرزنه گفت راست میگین و سریع مانتوشو پوشید و به من گفت این چیه دستت کردی؟(ساق رو میگفت) منم گفتم حالا نمیخواد اینقدر بپوشونین...فعلا همون سینه و لختی دستهارو بپوشونین... دوباره گفت این چیه زدی به روسریت گفتم این گیره است ولی حالا شما گیره نمیخوای...این موهات رو بکن تو بیرون نباشن... بعد پیرزنه گفت من نمازم نمیخونم... منم در مورد نماز و روزه و ...براش حرف زدم و حدیث خوندم. زمان نماز که رسید و اطلاع دادن، گفت من دلم میخواد امروز با شما نماز بخونم!!! وقتی هم برای شام رفتیم رستوران،همش آستین مانتوش رو تو دستش میگرفت که دستش پیدا نباشه... خلاصه تا آخر سفر همش مراقب پوشش و حجابش بود...
سلام.منم بالاخره برای اولین بار دیشب تذکر لسانی دادم یه خانمی که روسریش افتاده بود چون دور بودم با اشاره گفتم که سرش کرد و دوتا خانم دیگه هم که شالشون افتاده بود و سر پا راه میرفتن و نگاه همه بهشون بود کمی منتظر شدم چون همسرم گفتن که خودشون سر میکنن ولی نکردن وقتی اومدن نشستن رو صندلی رفتم از پشت دست گزاشتم تو کمر یکیشون بنده خدا ترسید گفتم ببخشید عزیزم شالتون افتاده گفتم شاید متوجه نیستین سرتون کنین که سرش کرد به اون یکی هم که فکر کنم خواهرش بود گفتم عزیزم شما هم همینطور شالتون بپوشین همه نگاه ها سمت شماست که با یه تعجبی گفت همه نگاه ها سمت ماست😳 منم گفتم بله من بخاطر خودتون بهتون گفتم بهتره بپوشین که خدارو شکر سرش کرد و اومدم نشستم ولی واسه اولین بار حس خوبی بود😉