کاش یکی بهم میگفت "اشکالی نداره" ولی متاسفانه خودمم الان دلم میخواد بزنم تو دهن خودم.
صبح تا شب با کلمه های قشنگ قشنگ زشتی درونتون رو میپیشونید و قربون صدقه هم میرید و درنهایت تا رو از هم برمیگردونید میشینید به تمسخر و تیکه انداختن. بابا شما کی هستید دیگه؟ آدم میترسه ازتون.
حالم از اون بعد احساسی آسیب پذیرم بهم میخوره. از آدم هایی که مدام سعی میکنن از اون سمت بهم نزدیک شن بیشتر.
در واقع هیچوقت از دلم در نیوردی فقط انقدر همهچیز ریخت روی هم که تنها یه بند انگشت تا بریدن ازت فاصله دارم.