#تیکه_کتاب♡
با سید علی کاروانی راه انداخته بودیم و مدتی بود که پس از طی کردن مسیر نجف تا مکه به این شهر مقدس رسیده بودیم کاروانی متشکل از افرادی مختلف که عرب و ایرانی در آن حاضر بودند. رقیه و فاطمه و زینب دیگر بزرگ شده بودند و کم کم وقت شوهر کردن دختر بزرگتر بود سید مهدی هم که نزدیک به دو سال داشت کنار پدرش مثل یک مرد کوچک راه میرفت
آن زمان وقتی کسی عازم بیت الله الحرام می شد رفت و برگشت نزدیک به یکسال طول میکشید کمی قبل از سفر متوجه شدم باردارم تمام این راه را در حالی که طی کردم که انتظار به دنیا امدن پنجمین فرزندم را داشتم سید علی هم نگران احوالم بود
#کتاب_کهکشان_نیستی
#نقل_از_رخشنده_سادات_همسر آیت_الله_قاضی_طباطبائی
#روزمرگی_من_و_مامان👇
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb