eitaa logo
مردان خدا 📿
354 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
749 ویدیو
55 فایل
مردان خدا کسانی که زندگی شان الگویی برای جویندگان حقیقت است. انبیاء ، علما ، شهدا ، صالحین و خوبان‌ عالم با ما همراه باشید 🥀🍀🌻🌹🌼 http://eitaa.com/joinchat/2035810317C9e86d81327
مشاهده در ایتا
دانلود
هوای خواهرزاده مو داشته باش! خاطره خواندنی برادر بهزاد باقری از شهید صابر هوشیاری 🌹 📿 @mardane_khoda
1⃣ هوای خواهرزاده مو داشته باش خاطره برادر بهزاد باقری از شهید صابر هوشیاری 🌹 سال ۶۴ جبهه موسیان را که بدون هیچ گونه تلفاتی تحویل ارتش دادیم چند روزی را به مرخصی آمدم. یکی از دوستانم به نام محمد حسین امرایی که از قبل باهم دوست بودیم را دیدم بعد از حال و احوال، ایشان سفارش خواهرزاده خود را به بنده کرد گفت که نامش صابر است، صابر هوشیاری من هم اسم ایشان را در ذهن خودم سپردم که اگر زمانی به گردان انبیا سرکشی داشتم از حال ایشان با خبر باشم. و اگر کاری هم داشت برایش انجام دهم. بعد از چند روزی که مرخصی‌ام به پایان رسید خودم را به تیپ رساندم قرار بود که برویم منطقه دربندیخان. برای اولین بار بود که تیپ 57 رسما به منطقه غرب اعزام می شد. تمامی گردان ها را به طرف کرمانشاه حرکت دادیم. به کرمانشاه که رسیدیم از قرارگاه نجف یک نفر را به عنوان بلدی (راهنما) به ما معرفی کردند. صبح زود بعد از نماز تمامی اتوبوس ها را به خط کردیم برای حرکت به طرف منطقه دربندیخان من و میثم دستگردی (یکی از نیروهای دلیر وشجاع سپاه ازنا) مأموریت یافتیم که گردان‌ها را به خط مقدم دربندیخان برسانیم. نزدیکی های ظهر بود که به ایستگاه صلواتی منطقه جوانرود رسیدیم. کلیه نیروها برای اقامه نماز و صرف نهار از ماشین ها پیاده شدند. بعد از صرف نهار بلدی به ما اعلام کرد که باید در میان هر ماشین 2 نفر نیروی مسلح باشد. چرا که از اینجا به بعد جاده امنیت ندارد. ما هم تعدادی از نیروهای زبده را جمع کردیم و به هر کدام تعداد زیادی فشنگ کلاش دادیم .تمام نیروها اسلحه داشتند ولی برای مسائل حفاظتی تا آن زمان هچیکدام از نیروها فشنگ دریافت نکرده بودند. باری به هر جهت میان هر کدام از ماشین ها 2 نفر نیروی مسلح قرار دادیم من و میثم با یک لندکروز باری حرکت می کردیم. من همچنان که پشت فرمان ماشین بودم خودم را به اول ستون رساندم در این بین بلدی هم آمد. گفت که شما از جلو آرام حرکت کنید من تمامی ماشین ها را حرکت خواهم داد. یکدفعه دو نفر از نیروهای بسیجی آمدند بالای لندکروز گفتم کجا می آیید یکی از آنان با صدای بلند گفت که ما جز نیروهای محافظ هستیم. گفتم برید پایین من محافظ نمی خواهم خودم هم اسلحه دارم هم میتوانم از خودم محافظت کنم. که بلدی آمد و گفت که باید حتما بالای هر ماشین لندکروز 2 نفر با اسلحه حضور داشته باشند. چه شما خوشتان بیاید چه خوشتان نیاید. بعد گفت ماشین شما که جلودار است اگر نیروی مسلح نداشته باشید نیروهای ضد انقلاب به همه ی ستون در حال حرکت طمع می کنند؛ شاید مشکلی برایمان پیش بیآید. خلاصه به هر زور و بلای بود ما قبول کردیم که 2 نفر بالای ماشین ما باشد. از جوانرود که حرکت کردیم جاده خاکی بود ما مجبور بودیم که آرام حرکت کنیم هم بخاطر اینکه گرد و خاک نباشد هم اینکه دشمن از حضور ما با این ستون بلند بالا اطلاع پیدا نکند. در بین راه با این 2 نفر هم حرف میزدیم چون مجبور بودیم آرام حرکت کنیم صدایمان خوب به هم می رسید. یکی از آنان که کوچک تر بود خیلی شوخی میکرد با صدای بلند برای خودش می خواند و به شوخی میگفت اگر ما را دستگیر کنند میگویم که من هیچ کاره هستم این دو نفر جلوی ماشین فرمانده ما هستند. خلاصه بدون اینکه بدانم چه کسانی پشت ماشین ما هستند با آنان شوخی می کردیم و به حرکت خودمان ادامه می دادیم. نزدیکی های غروب بود بعد از اینکه بلدی چندین بار از اول ستون به آخر ستون می‌رفت و برمی گشت برای اینکه نکند ماشینی جا مانده باشد یا اینکه مشکلی برای کسی پیش آمده باشد. کنار ما ایستاد گفت که باید برویم قرارگاه جهاد لرستان چون که هوا دارد تاریک میشود، دیگر صلاح نیست حرکت کنیم و گفت من میروم به آخر ستون هم اعلام میکنم. چند کیلومتر مانده بود که برسیم قرارگاه جهاد که صدای انفجار بلندی جلوی ماشین ما رخ داد تمام شیشه های ماشین فرو ریخت چند نفر هم تیراندازی می کردند. میان گرد و خاک گم شده بودیم. ما چون اولین بارمان بود که به منطقه کردستان می رفتیم از اوضاع و احوال آنجا زیاد اطلاع نداشتیم. ماشین را خیلی سریع متوقف کردم و با اسلحه به پایین آمدم صدای انفجار به قدری نزدیک بود که من گوش‌هایم چیزی نمی شنید. در میان گرد و خاک خودم را کنار جاده رساندم تا اگر کسی باشد او را بزنم ولی نیروهای ضد انقلاب بقدری سریع عمل کردند که هیچ ردی از خودشان هم به جا نگذاشته بودند. تمام بدنم شیشه خورده شده بود صدای فریاد یکی از دو نفر را شنیدم که فریاد میزد و از ماشین پیاده شد و می دوید میثم به طرفش رفت و او را گرفت موج انفجار شدیدی او را گرفته بود .من هم رفتم بالای ماشین دیدم آن یکی کف ماشین دراز کشیده و خون از گردنش می آمد سرش را روی زانویم گذاشتم و دستم را روی زخمش قرار دادم تا از خونریزی جلوگیری شود و با صدای بلند فریاد میزدم که بیایید یکی از نیروهای ما زخمی شده و با او حرف می زدم ولی جوابی نشیندم. ادامه @mardane_khoda
2⃣ هوای خواهرزاده مو داشته باش صداهای آرامی از ته گلویش میآمد ولی نمی دانستم چه می گوید. در این حال یکدفعه آرام شد. سرش میان دستانم روی زانویم سنگین شد. در این بین تعدادی از نیروها به طرفمان آمدند. و او را برداشتند و به قرارگاه جهاد بردند دیگر توان حرکت کردن نداشتم. انگار که یک نفر تمام بدنم را با سنگ کوبیده باشد. و بغضی عجیب در گلویم گیر کرده بود. میثم پشت ماشین نشست و تا قرارگاه جهاد رفتیم یکی از برادران کوهدشتی به نام نورخدا براتی مسئول آنجا بود. به طرفمان آمد و ما را سر سلامتی داد بعد آن بسیجی که موج انفجار گرفته بودش را دیدم حالش کمی بهتر شده بود گفت که چند نفر از پشت سر آمدند و یک نارنجک برایمان پرتاپ کردند که کنار ماشین افتاد و دیدم که صابر ترکش خورد و در جا افتاد کف ماشین و من هم گوشم به شدت درد گرفت و سردرد شدیدی پیدا کرده بودم من که هاج و واج مانده بودم گفتم که صابر ؟ فامیلی او چه بود گفت که هوشیاری انگار تمام عالم را روی سرم خراب کرده بودند به یاد سفارش محمد حسین افتادم خدایا این چه امتحانی است که من دارم پس میدهم. بعد میثم گفت که باید یک مراسم برای او برگزار کنیم آن شب تمام نیروهای جهادی آمدند میان سنگر حسینیه که ما آنجا جمع شده بودیم و میثم سخنرانی خوبی کرد و من هیچ چیز جز گریه کردن نداشتم. و فردا صبح بعد از نماز به طرف دربندیخان حرکت کردیم تا چند مدت این صحنه از جلوی چشمم پاک نمی شد. تمام حرکات صابر جلوی چشمم بود. شوخی کردنش زیبا حرف زدنش و بلند بلند خندیدنش و چه زیبا از ما محافظت کردنش. من که خودم را آماده کرده بودم که او را پیدا کنم و سلام دایی اش را به او برسانم. مانده بودم چگونه می توانم این صحنه را برای دایی او تعریف کنم از آن سال این اولین بار است که بازگو می کنم. خدایش بیامرزد🌷🌷🌷🌷🌷🌷 shahidd.blog.ir/post/1284 📿 @mardane_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتماً ببینید و برای عزیزانتون ارسال کنید! نشـرپـیام‌صـدقه‌جـاریه‌است کلماتی که جبرئیل به پیامبر (ص) آموختند و عرضه داشتند به متقین بیاموز و به منافقین یاد نده 🇮🇷 @karvane2
عكسی بسيار شورانگيز و پر رمز و راز: اين عكس متعلق به كربلايی سيد مصطفی صادقی است كه يك بيت شعر هم با دست خطش باقی مانده است: "نرخ رفتن به سوريه چند است؟ قدر دل كندن از دو فرزند است" آخرین نفر پدرش با او روز سه شنبه صحبت کرده بود و ساعت ۴ صبح چهارشنبه شهید شده بود، خود من روز دوشنبه با مصطفی تلفنی صحبت کردم، چون تقریبا سه ماه از رفتنش می‌گذشت خیلی دلتنگش بودم، حرف که می‌زدیم گفتم: "مصطفی جان! مواظب خودت باش خیلی دلم برایت تنگ شده" گفت: "مادر! من را به حضرت زینب(س) بسپار، دلت آرام می‌شود" باور کنید الان هم با اینکه پسرم شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب(س)، می‌دانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده... مصطفی در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ به منطقه مقاومت سوريه اعزام و در تاريخ ۱۳۹۶/۳/۱۶ مصادف با يازدهم ماه مبارك رمضان در وقت افطار در حماء به دست تكفيری های جنايتكار به درجه رفيع نائل آمد. شهید مدافع حرم ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 👇 ♥️ @shahidnekahi
دانش آموز شهید محمد نکاحی🌹 نام پدر : سعادت محل تولد : بهشهر تاریخ تولد : 1348/01/01 تاریخ شهادت : 1366/03/14 محل شهادت : بانه (ماووت) نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن مزار : گلزار شهدای بهشهر ، استان مازندران سه محمد شهید 🌹🌹🌹 شهدای دانش آموز بهشهر شهید محمد نکاحی یکی از سه محمدِ شهید عضوِ انجمن اسلامی دانش آموزان بهشهر بود ( انشاالله در مورد این انجمن که بعدها به اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان بهشهر تغییر نام یافت بیشتر خواهم نوشت). اولین شهید محمد نکاحی نام داشت و دومی محمد رضا عالمی بود و سومی محمد صداقتی! محمد نکاحی روی قلل مشرفِ بر شهرک ماووت عراق به شهادت رسید و دو محمد دیگر نیز به فاصله ی کوتاهی پس از او در همان قله به شهادت رسیدند. پیکر مطهر محمد نکاحی تقریباً در خرداد تشیع شد اما نتوانستند پیکر محمد رضا عالمی را بدلیل اینکه قله مدتی به تصرف عراقی ها درآمد به عقب برگرداندند و یکی دو ماهی طول کشید تا جسدش را به شهر برگرداندند و تشیع شد، اتفاقی که برای پیکر مطهر محمد صداقتی به سال ها رسید. shahidd.blog.ir/post/1287 📿 @mardane_khoda
سه محمد شهید 🌹🌹🌹 شهدای دانش آموز بهشهر شهید محمد نکاحی یکی از سه محمدِ شهید عضوِ انجمن اسلامی دانش آموزان بهشهر بود ( انشاالله در مورد این انجمن که بعدها به اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان بهشهر تغییر نام یافت بیشتر خواهم نوشت). اولین شهید محمد نکاحی نام داشت و دومی محمد رضا عالمی بود و سومی محمد صداقتی! محمد نکاحی روی قلل مشرفِ بر شهرک ماووت عراق به شهادت رسید و دو محمد دیگر نیز به فاصله ی کوتاهی پس از او در همان قله به شهادت رسیدند. پیکر مطهر محمد نکاحی تقریباً در خرداد تشیع شد اما نتوانستند پیکر محمد رضا عالمی را بدلیل اینکه قله مدتی به تصرف عراقی ها درآمد به عقب برگرداندند و یکی دو ماهی طول کشید تا جسدش را به شهر برگرداندند و تشیع شد، اتفاقی که برای پیکر مطهر محمد صداقتی به سال ها رسید. شادی روح شهدا ۳ صلوات هدیه کنیم shahidd.blog.ir/post/1287 📿 @mardane_khoda
🌹شهیده نسرین شاهرخی 🍃در ششم دی ماه سال 1346 در شهر قروه متولد شد. پدرش کارگر بود و از طریق کارگری و کسب روزی حلال زندگی را اداره می نمود و مادرش افسانه خانه دار بود. با سپری شدن ایام طفولیت به مدرسه راه یافت و در دبستان دوازده فروردین زادگاهش قروه تحصیلات ابتدائی را به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل در مدرسه راهنمائی پروین اعتصامی ثبت نام نمود . در رعایت شئونات اسلامی مقید بودند و همواره با حجاب کامل و پوشش اسلامی در محافل و مجالس حضور پیدا می کرد و در عمل به واجبات دینی کوشا بود مادرش در این باره نقل می کند: او علاوه بر انجام واجبات دینی در کلاس های قرآن هم شرکت می کرد و دیگران را نیز به انجام این امر تشویق می نمود، زمستان سال 1365 در پایه سوم راهنمائی تحصیل می کرد در بیست و دوم بهمن ماه همان سال که مصادف با روز جمعه بود ، او از فرصت استفاده کرد تا در روستای ویهج به یکی از بستگان نزدیک سر بزند، در بعدازظهر همان روز به قصد دیدن فیلم تلویزیونی به شهر برگشت، عقربه های ساعت نزدیکی های 5 بعدازظهر را نشان می داد و او دو ساعتی بود که از روستا برگشته بود و غرق تماشای فیلم شده بود ناگاه صدای آژیر خطر به صدا در آمد، آژیر خطر از وضعیت قرمز حکایت می کرد و معنی و مفهوم آن بمباران شهر توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق بود. او سراسیمه ازخانه بیرون رفت تا در پناهگاه پیش بینی شده در داخل محله پناه گیرد اما قبل از رسیدن به پناهگاه مظلومانه آماج تیر و ترکش بمباران قرار گرفت و درحوالی پارک شهر در بلوار امام خمینی(ره) شربت گوارای شهادت نوشید و در جوار مزار شهیدان شهر و دیارش مأوا گرفت.🌹 @mardane_khoda
📆فهرست برخی از مطالب کانال 💫🌟 🌷سردار شهید محمد بروجردی Eitaa.com/mardane_khoda/3 چادرم در مشتش بود که شهید شد ! https://eitaa.com/mardane_khoda/999 🌹شهید عباس باقری تشکری؛ Eitaa.com/mardane_khoda/2000 📙مفاتیح الجنان حاج عباس قمی: Eitaa.com/mardane_khoda/3000 🌼صلوات شعبانیه : Eitaa.com/mardane_khoda/3611 شهید علی تجلایی Eitaa.com/mardane_khoda/4000 خاطرات همسر شهید مالامیری Eitaa.com/mardane_khoda/4300 بچه ها شوخی بسه ، من تا دو ساعت بعد شهید میشم 😳 Eitaa.com/mardane_khoda/4400 سردار شهید حاج حسین همدانی Eitaa.com/mardane_khoda/4529 شهیدی که در روز عید غدیر شهید شد Eitaa.com/mardane_khoda/4822 شهید جلال کاوند https://eitaa.com/mardane_khoda/5287 شهید هدایت الله ندری https://eitaa.com/mardane_khoda/5319 خاطره ای از خلبان شهید اسدالله بربری https://eitaa.com/mardane_khoda/5617 شهید تیمور معظمی گودرزی https://eitaa.com/mardane_khoda/5930 شهید فیروز سرتیپ نیا https://eitaa.com/mardane_khoda/5473 شهید صابر هوشیاری https://eitaa.com/mardane_khoda/6376 معجزه دعای شهدا اگه حاجتی یا گرفتاری داری اینو بخون : https://eitaa.com/mardane_khoda/6589 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ✅کانال با مطالب متنوع از شهدا و بزرگان و عارفان 📿 @mardane_khoda
📸 رهبر انقلاب: امروز جوانان فلسطینی و نهضت فلسطینی، از همیشۀ این هشتاد سال بانشاط‌تر، سرحال‌تر و آماده‌ترند. 🌾 🌼 @karimeh
سردار سلیمانی و سردار قاآنی 📿 @mardane_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌پیش بینی آخرالزمانی حجت الاسلام محمد دشتی (مترجم نهج البلاغه) یه زیر خاکی عالی برای این روزها ✖️حتما ببینید و نشر بدید 🇮🇷 @karvane2
شعرگونه ای در غم غزه  برای تو چه شعری بگویم که غم دلخراش تو در آن جا بگیرد برای تو  چه جمله ای بسازم که بتواند داغ بزرگ و جان گداز تو را بیان کند کدام واژه مصیبت سنگین تو را بر دوش تواند کشید  یا کدام واژه و عبارت می تواند بار ذلت دشمنان تو را با خود حمل کند و  ننگ پلیدی و پستی آنان را بپذیرد چه کلماتی می توانند بیانگر این همه جنایات دلخراش غزه باشند برای تو چه شعری بگویم  تو به شعر من نیازی نداری یعنی امروز روز شعر گفتن نیست شعر را وقتی باید گفت که مصیبتی تمام شده باشد و تو یا پیروز باشی و من غریو شادمانیت را سر دهم و یا به شهادت رسیده باشی و من مظلومیتت را فریاد بزنم اما امروز زمان شعر گفتن نیست اگر بتوانم به کمکت بیایم و برای نجاتت از چنگال دشمن خونخوار بجنگم و یا اگر نمی توانم از غصه ات بمیرم !  -------------------------------------- من نمی خواهم شعر بگویم فقط می خواهم به تو بگویم که من در کنار تو هستم من با تو هستم و تو پاره ی تن من هستی هر بمب و موشکی که بر خانه تو فرود می آید بر خانه من هم فرود می آید هر زخمی که بر پیکر تو می رسد بر پیکر من هم می رسد من از تو جدا نیستم امروز بیشتر از همه وقت های دیگر تو را دوست دارم و با تو احساس هم دردی می کنم من در زیر آوار در کنار کودکان توام من مظلومیت و غربت تو را با تمام وجودم حس می کنم ------------------------------------------ من نمی خواهم شعر بگویم فقط می خواهم بگویم که دشمن دشمنان توام دشمن جنایتکاران صهیونیست که همچون گرگ های درنده به شما حمله کرده اند و دشمن کسانی که ناجوانمردانه از غاصبان حمایت می کنند و برایشان تبلیغات دروغین به راه می اندازند و دشمن کسانی که از سر ترس و بزدلی و خیانت با آنها سازش می کنند  من دشمن کسانی هستم که برای ریختن خون پاک تو و خراب کردن خانه و کاشانه ات قطعنامه امضاء می کنند آه که غم بزرگ تو و درد پلیدی دشمنانت بر قلبم چه سنگینی می کند تو مسلمانی و من هم ! پس من و تو یکی هستیم و از هم جدا نیستیم کاش می توانستم برای نابودی دشمنانت دست به کاری بزرگ بزنم شعر من به چه درد تو می خورد ؟!  تو فرصت خواندن شعر مرا نداری کاش می توانستم به جای شعر موشکی بسازم و کاخ های نحس دشمنانت را ویران کنم کاش می توانستم مسلمانان را جمع کنم و لشگری بزرگ به سویت روانه کنم تا تو را در مقابل ظلم دشمنانت در پناه خود بگیرند ولی دلم روشن است که فردا از آن تو است  فردا که امام زمانمان (عج) بیاید کسی جرأت  جسارت به حریم تو را نخواهد داشت پس ای غزه منتظر باش ! به امید پیروزی مسلمانان مظلوم غزه بر آدم کشان حرفه ای صهیونیست 🍃🍂🍃🍂🍃 @fatemi84 Fatemi84.blog.ir
🖼 | سالگرد اولین شهید مدافع امنیت در اغتشاشات ۱۴۰۱ شهید استواریکم فرید کرم پور حسنوند در ۳۰ شهریورماه سال گذشته در جریان درگیری اغتشاشگران در شهر پرند تهران مجروح و در ۵ مهر به فیض عظیم شهادت نائل آمد. ولی قاتلش هنوز مجازات نشده !؟ 📿 @mardane_khoda
🔴حزب الله لبنان شهادت یکی از نیروهایش در حملات امروز تروریست‌های صهیونیست رو تایید کرد 📿 @mardane_khoda
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گر پدر رفت تفنگ پسری هست هنوز 💔 فرزند شهید مدافع حرم اسماعيل غلامی یاراحمدی 📿 @mardane_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب در دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام: زلزله ویرانگر ۱۵ مهر یک شکست اطلاعاتی و نظامی برای رژیم صهیونیستی است 🔹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: در این قضیه ۱۵ مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی هم از لحاظ نظامی هم از لحاظ اطلاعاتی یک شکست غیر قابل ترمیم خورده. شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازه‌های اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازه‌ها به این آسانی امکان‌پذیر نیست. ۱۴۰۲/۷/۱۸ 💻 Farsi.Khamenei.ir
آمادگی هلال احمر برای حمایت از غیرنظامیان آسیب دیده در فلسطین رئیس جمعیت هلال‌احمر گفت: جمعیت هلال‌احمر ایران آماده ارسال کمک‌های بشردوستانه به فلسطین برای حمایت از غیرنظامیان بویژه زنان و کودکان آسیب‌دیده از درگیری‌های اخیر است. رئیس جمعیت هلال احمر گفت: مردم نوع دوست کشورمان می‌توانند کمک‌های بشردوستانه خود را برای آسیب دیدگان از جنگ در غزه به صورت نقدی و از طریق شماره حساب (نزد بانک مرکزی) ۴۱۰۱۰۳۴۷۴۱۹۹۹۹۹۸، شماره کارت ۶۳۶۷۹۵۷۰۷۸۷۵۸۳۳۶، شماره شبا IR ۷۰۰۱۰۰۰۰۴۱۰۱۰۳۴۷۴۱۹۹۹۹۹۸ و کد دستوری #۵*۱۱۲* واریز کنند. کولیوند همچنین از مردم خواست کمک‌های غیر نقدی خود را به شعب و مراکز هلال احمر در سراسر کشور تحویل دهند. 🇮🇷 @karvane2
📩 دشمن خبیث صهیونیستی حالا که سیلی را خورده سیاست مظلوم‌نمایی در پیش گرفته است! / هیچ کس نمیتواند از این هیولای دیوسیرت چهره‌ی یک مظلوم بسازد ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام: دشمن خبیث و ظالم حالا که سیلی را خورده، سیاست مظلوم‌نمایی در پیش گرفته. دیگران هم کمکش میکنند. رسانه‌های دنیای استکبار کمکش میکنند، این مظلوم‌نمایی صددرصد خلاف واقع و دروغ است. چون مجاهدان فلسطینی توانستند خود را از محاصره‌ی غزه بیرون بیاورند، خلاص کنند و برسند به مراکز نظامی و غیرنظامی صهیونیستها. او مظلوم است؟ هرچه این رژیم غاصب هست، مظلوم نیست. ظالم هست، متجاوز هست، جاهل هست، یاوه‌گو هست، اما مظلوم نیست. ظالم است. هیچ کس نمیتواند از این هیولای دیوسیرت چهره‌ی یک مظلوم بسازد. ۱۴۰۲/۷/۱۸ 🖼 💻 Farsi.Khamenei.ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 صوت کامل بیانات صبح امروز فرمانده کل قوا در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح. ۱۴۰۲/۷/۱۸ 💻 Farsi.Khamenei.ir