eitaa logo
مردان خدا 📿
370 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
887 ویدیو
60 فایل
مردان خدا کسانی که زندگی شان الگویی برای جویندگان حقیقت است. انبیاء ، علما ، شهدا ، صالحین و خوبان‌ عالم با ما همراه باشید 🥀🍀🌻🌹🌼 http://eitaa.com/joinchat/2035810317C9e86d81327
مشاهده در ایتا
دانلود
ششم بهمن ، سالروز حماسه مردم آمل گرامی باد 🌹 روایت دختر ۱۴ساله‌ای که شهید بهشتی وعده شهادتش را داد🌹 شهیده سیده طاهره هاشمی ، شهیده شاخص سال ۱۳۹۲ وقتی صبح کنار سفره‌ی صبحانه خوابش را برای مادر و عباس تعریف کرد، به آرامی گفت:‌ من شهید می‌شوم. عباس به یاد انشای طاهره افتاد که اول نوشته بود دوست دارم فلسفه بخوانم؛ اما در پایان نوشت به من الهام شده که پیش خدا خواهم رفت... ⬇️⬇️⬇️ shahidd.blog.ir/post/1334 📿 @mardane_khoda
روایت دختر ۱۴ساله‌ای که شهید بهشتی وعده شهادتش را داد🌹 شهیده سیده طاهره هاشمی ، شهیده شاخص سال ۱۳۹۲ وقتی صبح کنار سفره‌ی صبحانه خوابش را برای مادر و عباس تعریف کرد، به آرامی گفت:‌ من شهید می‌شوم. عباس به یاد انشای طاهره افتاد که اول نوشته بود دوست دارم فلسفه بخوانم؛ اما در پایان نوشت به من الهام شده که پیش خدا خواهم رفت... مینا حسینی- دوست صمیمی و هم کلاس طاهره- درباره آن روز می‌گوید: «از مهرماه سال ۶۰ من و طاهره هم کلاس بودیم و روی یک میز می‌نشستیم. خیلی زود با هم صمیمی شدیم و او حکم راهنمای مرا پیدا کرد. او فرزند بزرگ خانواده نبود و برادرها و خواهرهای بزرگترش او را راهنمایی می‌کردند؛ ولی من فرزند بزرگ خانواده بودم و کسی نبود که در زمینه‌ی فعالیت‌های اجتماعی راهنمایم باشد. به همین دلیل وقتی دیدم او مشغول این گونه فعالیت‌هاست، علاقمند شدم که در کنارش باشم و کمکش کنم. یادم هست یکی از هم‌کلاسی‌های ما به شدت تحت تأثیر خواهرش قرار داشت که عضو منافقین بود. طاهره سعی می‌کرد با آرامش و محبّت، حقایق را به او بفهماند. پدر این دختر از تحصیل کرده‌‌های سرشناس آمل بود. تلاش‌های طاهره را برای روشنگری بچه‌ها می‌دیدم و هزاران سوال در ذهنم مطرح می‌شد که تا آن روز به آن‌ها فکر نکرده بودم. روز ۶ بهمن ۶۰ رفتم مدرسه و دیدم مدیر اعلام کرد که مدرسه تعطیل است و برگردید به خانه‌هایتان. شهر شلوغ بود و آن‌ها هیچ مسوولیتی را در قبال حفظ جان ما قبول نمی‌کردند. ما در خانه تلفن نداشتیم و نمی‌توانستم به خانواده‌ام اطلاع دهم که سالم هستم. از طرفی هم به شدت ترسیده بودم و نمی‌توانستم تنهایی به خانه برگردم. طاهره گفت: نترس، من تو را می‌رسانم. اول می‌رویم خانه ما، بعد با هم به خانه‌ی شما می‌رویم. به خانه‌ی طاهره که رسیدیم مادرش گفت: بچه‌های سپاه به ملافه و باند و مواد ضدعفونی و دارو نیاز دارند. با طاهره به خانه‌ی همسایه رفتیم و این چیزها را جمع‌آوری کردیم. بعد طاهره گفت: بیا برویم خون بدهیم. رفتیم به درمانگاه آمل و دیدیم صف طولانی جلوی درمانگاه آمل تشکیل شده. مدتی ایستادیم، دیدیم فایده ندارد و به این زودی‌ها نوبت ما نمی‌شود. به خانه‌ی طاهره برگشتیم. مادرش گفت: بروید برای بچه‌ها نان تهیه کنید. رفتیم و نان خریدیم و برگشتیم. در خانه‌شان جنب و جوش زیادی دیده می‌شد و هر کس به نوعی درگیر کاری بود. دوباره به ما گفتند باید نان بخرید. من گفتم: خیلی دیرم شده و خانواده‌ام نگران خواهند شد. طاهره گفت: باهم ناهار می‌خوریم و بعد به خانه‌ی شما می‌رویم و به آن‌ها خبر می‌دهیم که سالم هستی. از همان جا هم نان می‌خریم و باهم برمی‌گردیم و شب را خانه‌ی ما می‌مانی. ناهار که خوردیم خواهرش یک اسکناس بیست تومانی به ما داد و گفت: همه را نان بخرید. باهم راه افتادیم و به خیابان آمدیم. از وضعیتی که در شهر بود به شدت وحشت کرده بودم. از هر طرف صدای تیراندازی می‌آمد. آقایی به ما اشاره کرد که برویم داخل آن چاله. بعدها فهمیدیم که آن مرد، محمد شعبانی فرمانده سپاه آمل بود. هر دو روی زمین دراز کشیدیم. نمی‌دانستم طاهره چه وضعیتی دارد. من به دیوار نزدیک‌تر بودم و طاهره طرف دیگر بود. ناگهان احساس کردم طاهره صدایم می‌زند. سرم را آرام برگرداندم و دیدم طاهره روی زمین است. آقای شعبانی گفت: بلند شوید و از این جا بروید. من آرام آرام خودم را روی زمین کشیدم و خیالم راحت بود که طاهره هم پشت سرم می‌آید. بلند شدم و رفتم پشت دیوار. یکی از بچه‌های محله‌مان را دیدم. گفت: چرا ایستاده‌ای و نمی‌روی؟ گفتم: منتظر دوستم هستم. گفت: دوستت از آن طرف رفت، تو برو خانه‌تان. خیالم راحت شد. آن آقا مرا رساند به خانه‌مان. وقتی رسیدم خانه، متوجه شدم پدرم هم زخمی شده و کسی نمی‌داند او را کجا برده‌اند. چون تلفن نداشتیم، آن شب نفهمیدم بالاخره طاهره به خانه‌اش رسید یا نه. وقتی خوابیدم خواب دیدم آرام از پله‌های درمانگاه آمل بالا می‌روم. طاهره بالای پله‌ها با لباس بسیار قشنگی ایستاده بود. همین که مرا دید، لبخندی زد و دستش را به نشانه‌ی خداحافظی برایم تکان داد. صبح که بیدار شدم، مادرم می‌خواست برود از پدرم خبر بگیرد. من که وضع روحی مناسبی نداشتم در منزل ماندم. مادرم بعد از این که فهمید پدرم را در بیمارستان امیرکلای بابل بستری کرده‌اند، به خانه‌ی طاهره رفت و از خانواده‌اش سراغ او را گرفت. آن‌ها فکر می‌کردند طاهره شب را در منزل ما مانده، با نگرانی پرس و جو کردند و متوجه شدند طاهره شهید شده و او را به بیمارستان بابل برده‌اند.» (۱۰) پیکر طاهره را در یک تشییع جنازه‌ی باشکوه در باران اشک مردم انقلابی آمل و شهرهای اطراف در امامزاده ابراهیم این شهر به خاک سپردند. سال‌ها از پرپر شدن گل نوشکفته‌ی مادر‌ می‌گذرد.‌ هرچند یاد و خاطره‌ی آن روز بغض در گلویش می‌فشارد؛ اما همیشه از جگر گوشه‌اش با غرور یاد می‌کند. 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از مردان خدا 📿
از خواهران محترمه می خواهم مثل زینب کبری باشید و امام را دعا کنید و مثل زینب استوار باشید و همچنین حجابتان را کاملا حفظ کنید. اگر حجاب خود را حفظ نکنید به خون شهدا خیانت کرده اید و روز قیامت جلوی حضرت زهرا (س) و زینب‌کبری (س) شرمنده خواهید بود. قسمتی از وصیت نامه شهید ۱۷ ساله رضا یاور شهادت ۱۳۶۷/۰۱/۲۹ فاو‌ 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
سالروز وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها اسوه صبر و فداکاری تسلیت باد 🖤 🇮🇷 @karvane2
گوارا باد شربت شهادت بر شهدای انقلاب اسلامی. ( امام خمینی ) شهید سید جعفر موسوی🌹 نام پدر: سید اسماعیل تاریخ تولد: ١٣۳۷/۰۱/۰۲ محل تولد: املش یگان خدمتی : ارتش (سرباز ) تاریخ شهادت: ۱۳٦١/۰٢/١١ محل شهادت : شوش مزار شهید : گلزار شهدای املش -استان گیلان 🟡 وصیت نامه شهید سید جعفر موسوی با سلام و درود بی پایان بر رزمندگان اسلام در تمامی جبهه ها که با ایثار خون خود برای اعتلای کشور اسلامی چون چراغ هدایتی هستند بسوى الله ، درود بیکران نثار شهدای گلگون کفن اسلام از آدم تا خاتم و تا خمینی ، سلام بر بدنهای پاره پاره و بخون آغشته آنها، آنانی که تا آخرین لحظه حیات از اسلام و آزادی و عدالت و قسط و انسانیت در مسیر پر فروغ و سراسر نور خدایی ، در برابر ظلمت شیاطین دفاع کردند ، و ننگ و نفرت ابدی به پست فطرتان و دون صفتانی که برای ادامه حکومت ننگین و جبارانه خود دست به هر جنایتی می‌زنند ، ما رزمندگان اسلام به مستضعفان جهان پشت نمی‌کنیم و تا آخرین نفس خود حسین زمان خود را یاری می‌کنیم و چون کوه، استوار می مانیم . والسلام شادی روح مطهر شهید صلوات🍀 shahidd.blog.ir/post/1559 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازدید ۴ ساعته رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه توانمندی‌های تولید داخل 🇮🇷 @karvane2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اشعار فاطمی
۱۲ بهمن ۵۷ یک روز به یاد ماندنی برای مردم ایران ، یادش گرامی 🌺🍀🌼 کسی که  ماه  شب تار   بی قراران  شد     انیس جان  و  شفابخش قلب یاران شد نفوذ چشم و کلامش به جان اثر می کرد   همان  که  دلبر و  دلدار رهسپاران  شد نه قلب پیر و جوان پر شد  از محبت او       صمیم   قلب   مصفای   نو نهالان   شد به سردی دی و بهمن که  ناله یخ میزد       صفای  آمدنش   گرمی   بهـاران   شد وجود مردم  ایران  ز  دوریش  غمناک         حبیب اهل دل  و  پیر  این جماران شد در آن زمان که ستم  پرده سیاهی بود امید بخش   قلوب  امیدواران   شد چنان که روز ورودش بهشت زهرا رفت           گل  همیشه  بهاری  به  لاله زاران  شد خوشا صفای زمانی که  ماه  بهمن  بود       تو  آمدی   و  دل  انقلاب  خندان  شد «حمید»  اگر چه نبودی به دیدنت لایق ولی به غمزه چشمت ز جان نثاران شد  شعر: حمیدرضا فاطمی #١۲بهمن ، سالروز ورود پیروزمندانه (ره) به میهن اسلامی مبارک باد 🌺🍀🌼 🆔 @fatemi84 🌍 Fatemi84.blog.ir
هدایت شده از اشعار فاطمی
نه قلب پیر وجوان پر شد ازمحبت او  حبیب قلب مصفای نو نهالان شد به سردی دی و بهمن که ناله یخ می زد صفــای آمــدنـش گـرمــی بهاران شــد ۱۲بهمن سالروز ورود امام خمینی(ره) و مبارک باد 🌸🌼🍀 @fatemi84 Fatemi84.blog.ir
هدایت شده از کاروان انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در رسانه ملی مطرح شده چرا موشک و ماهواره دقیق ونقطه زن داریم ولی صنعت خودرو کشور بی کیفیت..... جواب جالب داده یک جوان نخبه،،،، پاسپورت یه عده رو سوراخ کنید ماشین خوبم تولید می‌کنیم! 🇮🇷 @karvane2
| شهـادت اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با نفسند ، و زمانی که نفس سرکش خود را رام نمودند خداوند به مزد این جهاد اکبر "شهـادت" را روزی آن ها خواهد کرد ... | «شهید محمدمهدی لطفی نیاسر🕊🌹» @shohadaye_delfan
🌸 دوازدهم بهمن، سالروز ورود حضرت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی و آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد 🆔 @DrVeiskarami
هدایت شده از کاروان انقلاب
🚨 ✍ مشارکت عجیب در حملات هوایی به شرق سوریه و غرب عراق 🔥 بامداد شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ برابر با ۳ فوریه ۲۰۲۴ میلادی و ۲۲ رجب ۱۴۴۵ هجری قمری، ارتش آمریکا در پاسخ به هلاکت حداقل ۳ نفر و زخمی شدن ۴۰ سرباز خود در پایگاه اردن (در مرز عراق و سوریه)، بمباران پایگاه‌های مقاومت در و را آغاز کرد. ✍ نکته جالب و مهم ماجرا؛ حضور جنگنده‌های در تجاوز به خاک و بود. 📌 که در دفاع از مردم و ، فقط گلوی خود را پاره میکند و از یک اقدام ولو کوچک عملیاتی هم، دریغ کرده و فقط نمایش دفاع از اماکن مقدس اسلامی و نوامیس و کودکان فلسطینی را بازی میکند‌. اما اینجا، وارد بازی شده و در دفاع از و منافع آمریکا، کم نمی‌گذارد. 🔥 آیا طوله‌ی سفیانی - یهودی آنگلوساکسون‌ها (تبار سفیانی پدری و نسب یهودی مادری)، قرار است وارد بازی شود؟! ❤️ السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷🇵🇸 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
هدایت شده از کاروان انقلاب
🚨 / پایگاه‌های آمریکا زیر ضرب مقاومت/ تحرکات ارتش آمریکا در منطقه/ پایگاه‌های موشکی ایران در آماده‌باش کامل 🔥 حمله مجدد به پایگاه‌های آمریکایی در شمالشرقی 🔥 همزمان، شنیده‌شدن صدای انفجار از میدان نفتی العمر سوریه که تحت اشغال ارتش است. 🚨 براساس اطلاعات واصله، پس از تحرکات نظامی آمریکا در ، تمامی واحدهای موشکی، پدافندی و تهاجمی سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در جنوب و غرب به حالت تهاجمی در آمدند. ⚠️ آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا: واشنگتن دنبال رویارویی با ایران نیست. 🔥 امشب ۱۶ رزمنده مقاومت اسلامی توانسته‌اند به پایگاه نظامی زکیم در شمال یورش برده و تمام سربازان و افسران داخل آنرا به هلاکت برسانند و از آن سوی دریا، به سلامت به غزه برگردند. 🔥 فرماندهی ارتش مرکزی آمریکا سنتکام: ۲۴ نظامی آمریکایی بر اثر حملات هفته گذشته به پایگاه‌های ما در عراق و سوریه زخمی شده‌اند! (بعدا به هاشونم اعتراف میکنن😉) 💥 درگیری سنگین بین لبنان و ارتش کودک‌کش در مرزهای شمال فلسطین اشغالی ✍ منطقه است. آمریکایی‌ها باید انتخاب کنند: یا از جبهه مقاومت عبور کرده و وارد میشوند و از ادامه‌ی جنایات و نسل‌کشی‌های صهیونیست‌ها و دفاع خواهند کرد؛ یا باز شدن حداقل ۱۰ جبهه علیه خود و اراضی اشغالی و جنازه‌های فراوان سربازان خود را، تحمل خواهند کرد! ❤️ السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
در حملات دیشب اشغالگران آمریکایی به مواضع در بسیج مردمی عراق 5 شهید تقدیم راه مقاومت کرد ▪️شهید جابر سلمان ▪️شهید ذوالفقار طلعت ▪️شهید عبدالله ابراهیم ▪️شهید اثیر جابر سلمان ▪️شهید عبدالعباس عبدالله عباس 🇮🇷🇱🇧🇾🇪🇮🇶🇸🇾🇵🇸 📿 @mardane_khoda
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید «عیدی استویی» که در تاریخ ۱۵ /۲/ ۶۲ در کشور لبنان نوشته است: چه زیباست لحظه‌ای که تفنگ از زمین برداشته شود و به سوی دشمن نشانه رود و چه زیباست لحظه‌ای که دشمن را ذلیل و خوار به اسارت می‌گیریم. هرکس فرزند امام حسین (ع) و فدایی امام باشد، باکی از دشمن و مهاجرت از کشور خویش و دوری از زن و بچه، قوم و خویش و فامیل را ندارد و به زندگی مادی دل نمی‌بندد، ما با دست خالی گلوی دشمنان زبون اسلام عزیز را خواهیم فشرد و آن‌ها را خفه خواهیم کرد. آیا اگر از شما بخواهند که از انقلاب اسلامی به رهبری امام بزرگوار دفاع کنید، انصافاً هر چند جان‌تان در خطر باشد، جواب مثبت نمی‌دهید؟ آرزویم این بود که هرچه بتوانیم اطلاعات کسب کنیم و آماده باشیم تا تفنگ‌هایی که بر زمین می‌افتد را برداریم و راه شهیدان را ادامه بدهیم تا کاخ‌های سفید و کرملین بر سر مفسدین روی زمین خراب شوند. shahidd.blog.ir/post/1578 📿 @mardane_khoda
سردار شهید عیدی استوئی و همسرش و سه فرزندش ایشان و همسرش در تاریخ ۲۳ دی ماه ۱۳۶۵ در بمباران هوایی خرم آباد به شهادت رسیدند . shahidd.blog.ir/post/1577 📿 @mardane_khoda
خانواده شهید غفاری که همگی در بمباران هوایی شهرستان بروجرد در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۶۶ به شهادت رسیدند . 🌹شهید علی محمد غفاری 🌹شهیده نسرین تیمساری 🌹و کودکان خردسال آنها : 🌹شهیدان احمد و ایمان غفاری شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🍀 shahidd.blog.ir/post/1583 📿 @mardane_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●به یاد امیر سرتیپ دوم جانباز غضنفر آذرفر ●او فاتح ارتفاعات حاج عمران و  اسوه تکاوران ایران بود. ●شیر مردی از خطه لرستان غیور که نامش در تاریخ این سرزمین جاودانه خواهد ماند. ●گفتنی‌ است این فرمانده برجسته دوران دفاع مقدس  دیروز در سن ۸۴ سالگی به همرزمان شهیدش پیوست...  ●هدیه به روح مطهرش فاتحه با صلوات🍀 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
enc_16459528285570711557767.mp3
5.62M
سالروز شهادت جانسوز باب الحوائج الی الله حضرت امام کاظم علیه السلام تسلیت باد.🏴🏴🏴 🇮🇷 @karvane2
دانلود+دعای+توسل+مهدی+سماواتی+++متن.mp3
10.19M
🌸قرار چهارشنبه شب هامون دعای توسل بنیابت از شهدایی دفاع مقدس شهید ابراهیم هادی شهدایی مدافعان حرم🌸 ♥التماس دعای شهادت♥ برای سلامتی اقا صاحب زمان عج برای حاجت اعضای کانال شهید جاویدالاثر علی آقا عبداللهی 🤲🏻 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌حضࢪٺ‌زینب‌کبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🌹🕊🌹 علاّمه مجلسی فرموده است: در بعضی از کتاب‌های شایسته احترام از محمّد بن بابویه نقل کرده‌اند که این دعا را از امامان(علیهم‌السلام) روایت کرده و گفته است: در هیچ امری آن را نخواندم مگر آنکه به زودی اثر اجابت آن را یافتم التماس دعا 🌼🕊🌼 🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🌹 ❤اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم❤
شهید «یداله میرزایی» دوازدهم آذر ۱۳۲۷، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش نورالله (فوت۱۳۳۷) و مادرش عشرت نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته حسابداری درس خواند. حسابدار بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. بیست و سوم بهمن‌ماه ۱۳۵۷، در زادگاهش هنگام تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در همان شهرستان واقع است. shahidd.blog.ir/post/1586 📿 @mardane_khoda
برادر شهید یداله میرزایی از شب و روز شهادت برادرش اینگونه روایت می‌کند: صبح روز بیست و دوم بهمن‌ماه 1357 بعد از بیرون آمدن از خانه با بچه‌های محل به طرف زندان شهر رفتیم. می‌گفتند، مردم زندانیان را آزاد کرده‌اند. داخل زندان جسته گریخته درگیری‌هایی بوجود آمد خیلی از کسانی را که به سوی مردم شلیک کرده بودند و مردم دقیقا آنها را می‌شناختند، توسط مردم دستگیر شدند. افسری به نام قهرمانی که خیلی باعث اذیت و آزار مردم شده بود، همان روز جلوی در اصلی زندان کشته شد. بعد از اینکه تمام زندانیان را آزاد کردند مردم محوطه زندان را ترک کرده و به طرف خانه‌هایشان رفتند. من و برادرم نیز به خانه آمدیم و مشغول خوردن ناهار بودیم که یکی از بچه‌ها در زد و گفت رادیو دارد اطلاعیه پخش می‌کند و می‌گوید هرچه سریعتر خودتان را به ژاندارمری برسانید. ناهار را رها کرد و به سوی ژاندارمری رفتیم. خیلی شلوغ بود، تمام مردم آنجا ریخته بودند. فرمانده ژاندارمری تیمسار خزائی گفته بود که من تا آخرین لحظه از رژیم دفاع می‌کنم و از همبستگی با مردم امتناع کرده بود. حتی با مذاکرات چند تن از روحانیت محل هم راضی نشده بود و در واقع مسبب اصلی این کشت و کشتار ژاندارمری همین فرمانده بود که آخرش هم فرار کرده و معلوم نشد به کجا رفت. من و برادرم از کوچه پس کوچه‌های منطقه چهارراه فرهنگ از پشت بام‌ها خودمان را به نزدیکترین خانه‌ای که بر ژاندارمری مسلط بود رساندیم. این ساختمان دو طبقه در قسمت راست میدان ژاندارمری قرار داشت و خیلی موقعیت خوبی داشت. از طرف ژاندارمری با تیر بار و تفنگ به سوی مردم شلیک می‌شد، تیراندازی خیلی شدید بود. مردم به خاطر شور و هیجان زیاد و عشق و علاقه به امام خمینی (ره) و انقلاب از اینکه انقلاب پیروز شده بود و رژیم شاه سرنگون گردیده بود به فکر مال و جان نبودند و نمی‌توانستند قبول کنند که کسی مثل فرمانده ژاندارمری جلویشان بایستد. موقعیت خوب منزل باعث شد چند نفر دیگر با کوکتل با ما بپیوندند و پارک موتوری ژاندارمری را به آتش بکشند. بعد از آتش گرفتن چند خودرو و بلند شدن دود و ترس و وحشت پرسنل ژاندارمری مردم به داخل ژاندارمری هجوم بردند و ژاندارمری را تصرف و کلیه نیروهای آن را کشته و مجروح یا دستگیر کردند. بعد از این ما بودیم که صحنه‌ها را مشاهده کنیم، چون برادرم تیر خورده و تیر به سرش اصابت کرد. من با درخواست کمک کردن و تقاضای آمبولانس توسط شخصی بنام صحبت اله معینی برادرم را به پائین آوردیم و سپس وی را داخل آمبولانس گذاشتیم و پس از انتقال به بیمارستان به اطاق عمل بردیم اما دکتر اعلام کرد که دیر شده و فایده‌ای ندارد. من با چشم گریان از آن شلوغی بیمارستان گذشتم و به طرف خانه رفتم که این خبر را به پدر و مادرم بدهم، چون شهید فرزند بزرگ منزل بود و او را خیلی دوست داشتند. وقتی به منزل مراجعه کردم کسی در خانه نبود و بعداًمشخص شد که آنها قبلاً مطلع شده و مردم به آنها گفته بودند که احتمالاً هر دو پسرت شهید شده‌اند. شادی روح شهید و همه شهدا صلوات 🍀 shahidd.blog.ir/post/1586 📿 @mardane_khoda