eitaa logo
مردان خدا 📿
396 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
79 فایل
مردان خدا کسانی که زندگی شان الگویی برای جویندگان حقیقت است. انبیاء ، علما ، شهدا ، صالحین و خوبان‌ عالم با ما همراه باشید 🥀🍀🌻🌹🌼 http://eitaa.com/joinchat/2035810317C9e86d81327
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار فاطمی
اگر چـه  عید فطـر  و  عید قـربان به نـزد مسلمین عیـد کبـیر است و لیـکن  بـر  اسـاس  نصّ  قـرآن کمال دین ما« عید غدیر » است   مبارک 🍀🌺🌼 🌸🌼🍀 @fatemi84
1505027460-.pdf
حجم: 342.5K
🌺متن کامل خطبه غدیر 🍀با ترجمه pdf 🌼خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز عید غدیر‌ خم‌ 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از اشعار فاطمی
عید غدیر خم ،  نبیّ ، دست  علی  بالا  گرفت شد آیه نازل دینـتان امروز دین  کامل است    در عصر غیبت هم ولیّ  , چون نایب مهدی بُود امروز "حکم رهبری" ، معیار حق  و  باطل است مبارک باد 🌺🍀🌻 🌸🌼🍀 @fatemi84
هدایت شده از اشعار فاطمی
علی معنای عشق آفرینش 🌴   علی  آن    شیر   میدان   شجاعت علی آن مظهر  زهد  و  عدالت همان   سرچشمه   علم  و  فضایل به آن زیبا ترین شکل و  شمایل علی    دریای   علم     بیکران ها که  بود  آگه   به  راه  آسمانها علی   زیبا ترین   نام   دو عالم علی  اولی ترین    اولاد   آدم علی   آن   اولین   مرد  مسلمان که در  جانش نشسته  نور ایمان به سیزده سالگی بهر پیمبر(ص) ولی گشت و وصی گشت و برادر .🌴🌴🌴🌴🌴🕋🌴🌴🌴🌴🌴 پیمبر   کز  خلایق    برترین  بود بدانستی  که  حج  آخرین  بود چو   در  خاک  غدیر  خم رسیدند بکردند صبر  تا مردم  رسیدند   تمام   حاجیان  را   جمع    کردند سخن های فصیحش سمع کردند سپس  دست  علی  بالای سر کرد وصیت  کرد و  گفتارش اثر کرد که هر کس را که  من مولای اویم ز  بعد  خود  علی مولاش گویم   که هرکس دست من بالای او هست  ز بعد  من  علی مولای اوهست وصی   باشد   برایم   هم    برادر ولی  بهر   شما   مولا و رهبر ز   گفتار   نبی    طاعت    نمودند تمام  حاضران   بیعت   نمـودند  چو  پیغمبر  برفت   از   دار   دنیا دل  مولا   شکست  از کار دنیا ولی   انداخت   رسم   بی   وفایی میان  امت   و   مولا   جدایی ! ضمان  و  بیعت  خود را  شکستند ز قدرت دست  او کامل   ببستند خلافت  را  ز  دست  او ستاندند شتر در خانه ای  دیگر نشاندند ز  دست  او  حکومت   را   گرفتند همه  زین   ماجرا  اندر شگفتند علی کز علم و حکمت هیبتی داشت خلافت کی به نزدش قیمتی داشت خلافت  را به  نزدش قیمتی نیست به قدر لنگه کفش کهنه ای نیست تمام  همّ  و  غمّش  بهر  دین   بود که دستورات قرآن کی  چنین بود سکوتش  بهر  حفظ  دین  اسلام که  تا شاید  بماند  شیعه  را  نام چنانکه  خاری   اندر چشم  او  بود و  یا  یک استخوانش در  گلو  بود سکوت از شیر غرّان بس عجیب است چرا؟ چون بین یارانش غریب است بگفــتا    صبر    کردم   بهر     دینم که  پیغمبر (ص)  بفرمودی چنینم  حمیدرضا فاطمی 1385 🍀🌸🌼 (ع) @fatemi84
شماره ۲۲ 🌴 شرح و تفسیر در کانال 👇 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
هدایت شده از کاروان انقلاب
عید ولایت است. مقام معظم رهبری 👊 @dolate_enghelabi
*شهــیدغدیرے استان فارس* ‌*نـام :علی* *تخصص: استــاد نهج البلاغه* *تولــد: عیـــدغدیر* *ازدواج: عیــدغدیر*🎊 *شهادت: عیــدغدیر*🌷 مراسم مان را ظهر☀️ گرفتیم که به چشم نیاید و داغداری خانواده شهداء حفظ شود👌. آمـدیم توےاتاق ڪہ بخوریـم؛ در را بسـت و پشـت آن ایسـتاد، رو به من کـرد و گفـت: مے دونی که تو این لحظه دعـاے ما ؟ گفتم: آره ولے الان بیا ناهـار بخوریم. گفت: روزه ام. گفتم: تو روز گرفتے؟؟ گفـت روزه ی نذره؟ گفتم: چه نذرے؟ گفت: اینکه همـون طـور که خدا منو تو عید متولد کرد تو عید غدیر هم مزدوج کنه 😍حالا من دعا می کنم تو آمین بگو. دستم را به بلند کردم. گفت:خـدایا همـون طورڪہ منو درعـید غدیر متـولد کردےو در عیدغـدیر مزدوج کردے، در عیـدغدیـر هم به برسان... غدیرهرسال ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ که می آمد منتظر خبرش بودم. *غدیر آخر که خبر شهادتش را در برایم آوردند گفتم: سال هاست منتظر شنیدن بودم*.😔 🕊️ :ﮔﻠﺰاﺭﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ *برای سلامتی رهبر معظم انقلاب،ارواح طیبه امام، شهدا و والدینشان صلوات* 🪴 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از اشعار فاطمی
علی معنای عشق آفرینش 🌴   علی  آن    شیر   میدان   شجاعت علی آن مظهر  زهد  و  عدالت همان   سرچشمه   علم  و  فضایل به آن زیبا ترین شکل و  شمایل علی    دریای   علم     بیکران ها که  بود  آگه   به  راه  آسمانها علی   زیبا ترین   نام   دو عالم علی  اولی ترین    اولاد   آدم علی   آن   اولین   مرد  مسلمان که در  جانش نشسته  نور ایمان به سیزده سالگی بهر پیمبر(ص) ولی گشت و وصی گشت و برادر .🌴🌴🌴🌴🌴🕋🌴🌴🌴🌴🌴 پیمبر   کز  خلایق    برترین  بود بدانستی  که  حج  آخرین  بود چو   در  خاک  غدیر  خم رسیدند بکردند صبر  تا مردم  رسیدند   تمام   حاجیان  را   جمع    کردند سخن های فصیحش سمع کردند سپس  دست  علی  بالای سر کرد وصیت  کرد و  گفتارش اثر کرد که هر کس را که  من مولای اویم ز  بعد  خود  علی مولاش گویم   که هرکس دست من بالای او هست  ز بعد  من  علی مولای اوهست وصی   باشد   برایم   هم    برادر ولی  بهر   شما   مولا و رهبر ز   گفتار   نبی    طاعت    نمودند تمام  حاضران   بیعت   نمـودند  چو  پیغمبر  برفت   از   دار   دنیا دل  مولا   شکست  از کار دنیا ولی   انداخت   رسم   بی   وفایی میان  امت   و   مولا   جدایی ! ضمان  و  بیعت  خود را  شکستند ز قدرت دست  او کامل   ببستند خلافت  را  ز  دست  او ستاندند شتر در خانه ای  دیگر نشاندند ز  دست  او  حکومت   را   گرفتند همه  زین   ماجرا  اندر شگفتند علی کز علم و حکمت هیبتی داشت خلافت کی به نزدش قیمتی داشت خلافت  را به  نزدش قیمتی نیست به قدر لنگه کفش کهنه ای نیست تمام  همّ  و  غمّش  بهر  دین   بود که دستورات قرآن کی  چنین بود سکوتش  بهر  حفظ  دین  اسلام که  تا شاید  بماند  شیعه  را  نام چنانکه  خاری   اندر چشم  او  بود و  یا  یک استخوانش در  گلو  بود سکوت از شیر غرّان بس عجیب است چرا؟ چون بین یارانش غریب است بگفــتا    صبر    کردم   بهر     دینم که  پیغمبر (ص)  بفرمودی چنینم  حمیدرضا فاطمی 1385 🍀🌸🌼 (ع) 🌸🌼🍀 @fatemi84 Fatemi84.blog.ir
هدایت شده از اشعار فاطمی
اگر چـه  عید فطـر  و  عید قـربان به نـزد مسلمین عیـد کبـیر است و لیـکن  بـر  اسـاس  نصّ  قـرآن کمال دین ما« عید غدیر » است   مبارک 🍀🌺🌼 🌸🌼🍀 @fatemi84 Fatemi84.blog.ir
هدایت شده از اشعار فاطمی
اگر چـه  عید فطـر  و  عید قـربان به نـزد مسلمین عیـد کبـیر است و لیـکن  بـر  اسـاس  نصّ  قـرآن کمال دین ما« عید غدیر » است   مبارک 🍀🌺🌼 🌸🌼🍀 @fatemi84 Fatemi84.blog.ir
🌷شهیدی که در عید غدیر به دنیا آمد و در عید غدیر هم به شهادت رسید 🌷 اصل خاطره در 👈 اینجا 📿 @mardane_khoda
شهیدی که در عید غدیر به دنیا آمد و در عید غدیر هم به شهادت رسید 🌷 با یک گروه از داوطلبان از میان دسته‌ى دوم، دشمن را دور زده، از پشت به آن‌ها حمله کردیم در همین گیرودار ناگهان همه‌ چیز در برابر چشمم تیره و تار شد. صداى ناموزون ولى پى‌درپى گلوله‌ها گوش‌هایم را به شدت آزار مى‌داد. زخم‌هاى زیادى داشتم و با موج انفجار کاملا گیج و منگ شده بودم. رزمندگان اسلام همچنان با دشمن درگیر بودند. سروان نبى‌زاده که در آن هنگام فرماندهى گروهان ارکان را برعهده داشت، به اتفاق سروان خجستگى، خود را به من رساند و مرا به عقب منتقل کردند و در یک فرصت مناسب به وسیله‌ى هلى‌کوپتر به بیمارستان امام خمینى تبریز انتقال دادند. چشمانم را که گشودم خود را روى تخت بیمارستان یافتم، متوجه شدم که از چند ناحیه‌ى بدن مورد ترکش خمپاره قرار گرفته‌ام. چیزى که ذهن مرا به خود مشغول کرده بود بى‌اطلاعى از موقعیت منطقه بود، نمى‌دانستم چه بر سر هم‌رزمانم آمده است، آیا توانسته بودند دشمن را عقب برانند و یا اینکه منطقه را به آن‌ها واگذار کرده بودند؟ چهره‌ى تک‌تک افراد و صحنه‌ى درگیرى همچون تصویر متحرک از برابر دیدگانم مى‌گذشت. در این حال متوجه مرد میانسالى شدم که در اتاق قدم مى‌زد، چند بار از کنار من گذشت و با تعجب مرا نگاه کرد. به صورتش خیره شدم و او را شناختم، ستوان على‌نژاد بود، با خوشحالى او را صدا زدم، جلو آمد اما به علت جراحات زیادى که بر تن داشتم مرا نشناخت. چند لحظه‌اى چهره‌ام را دقیق نگاه کرد، ناگهان برق شادى در چشمانش درخشید و مرا درآغوش گرفت، پس از سلام و احوال‌پرسى از او درباره‌ى چگونگى عملیات و اوضاع نیروها سؤال کردم. با ناراحتى پاسخ داد: آن روز پس از این که مجروح شدید؛ ستوان حسینى بلافاصله اسلحه‌ى شما را برداشت و در غیاب شما فرماندهى گروهان را برعهده گرفت. ستوان حسینى تا روز قبل از عملیات از اجراى عملیات اطلاعى نداشت و قرار هم نبود که در این حمله شرکت کند، به همین دلیل به خانواده‌اش گفته بود که روز عید غدیر مراسم عقدکنان را برپا کنند و او هر طور باشد خودش را به مراسم خواهد رساند. على‌نژاد در حالی‌که اشک مى‌ریخت ادامه داد: روز بعد که مصادف بود با عید غدیر، درگیرى شدیدتر شد، حسینى همچنان اسلحه‌ى شما را در دست داشت و با رشادت در برابر نیروهاى بعثى ایستاده بود و فریاد مى‌زد: در روز عید غدیر به دنیا آمده‌ام اگر لازم باشد در همین روز هم از دنیا مى‌روم. دلاورى‌هاى او روحیه‌اى خوب به سایر رزمندگان گروهان داد؛ اما در گیرودار جنگ، ناگهان یک گلوله‌ى توپ در نزدیکى او به زمین اصابت کرد و ترکش‌هاى آن، پیکر پاک او را مورد هدف قرار داد. وقتى به چهره‌ى غرق در خون او نگریستم، لبخند رضایت بر لب داشت، گویى از این که به ضیافت الهى راه یافته بود خوشحال و مسرور بود. شهادت ستوان حسینى و تعدادى از رزمندگان دلیر تأثیرى عجیب در روحیه‌ى پرسنل گردان گذاشت و از آن پس با شجاعت و توانى بیشتر مبارزه کردند. نیروهاى بعثى از روى ارتفاعات، تمام منطقه را زیر آتش خود داشتند و به این ترتیب تدارکات و انتقال شهدا و مجروحین به عقب با دشوارى انجام مى‌گرفت. این موضوع تأثیر نامطلوبى در روحیه‌ى سایرین گذاشته بود که با صحبت‌هاى فرمانده، این مشکل نیز برطرف شد. پس از مدتى نیروهاى کمکى به فرماندهى ستوان غفورزاده در زیر آتش سنگین دشمن بعثى، خود را به مواضع ما رساندند و طولى نکشید که مواضع خودى را بر روى تپه مستحکم نمودند. با فرا رسیدن شب، نیروهای تازه‌نفس ضربه‌اى مهلک به قواى دشمن وارد کرده، آن‌ها را وادار به عقب‌نشینى نمودند. 📙منبع: کتاب نبرد میمک: مجموعه خاطرات رزمندگان (نیروی زمینی ارتش)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 🌷ستوان یکم شهید سیدمحمد حسینی تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۵/۲۳ عید غدیر محل شهادت : میمک (استان ایلام) 📿 @mardane_khoda