دنیای بی حسین اسیر حوادث است... #املم_حسین #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

✍ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_چهار 💠 در این قحط #آب، چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لب‌هایم می‌خندید و با همین حال به‌هم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.» 💠توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری می‌پرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم می‌خواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت #احساس طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت. 💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش می‌رسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند. 💠نمی‌دانستم چقدر فرصت #شکایت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفس‌هایش نم زده است. 💠 قصه غم‌هایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و #عاشقانه نازم را کشید :«نرجس جان! می‌تونی چند روز دیگه تحمل کنی؟» 💠از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این #صبر تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...» 💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس #اسارت ما آتشش می‌زند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن #امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به #فاطمه (سلام‌الله‌علیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما #امانت می‌سپرم!» 💠از #توسل و توکل عاشقانه‌اش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان #عشق امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پرواز می‌کرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازشن بگیرم!» 💠 همین عهد #حیدری آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم. از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریه‌های یوسف اجازه نمی‌داد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد. #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

عزیزترین‌من♥️ #شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام #السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله #شب_جمعه #امام_زمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

🏝 مولای من در آرامش ناب جمعه‌های معطر، وقتی نسیم یادتان، آستان قلبم را پر از پروانه می‌کند، روی فرش انتظار، کنار گلدان‌های صورتی محبت نابتان، رو به کوچه‌ی چشم به‌راهی می‌نشینم و برای شب پره‌های بیقرار دلم از آدینه‌ی سبزی می‌گویم ک ه شما از راه می‌آیید و این لحظه‌های روشنِ با شما نشستن ، به تمام جهان می‌ارزد ... شکر خدا که شما را دارم 🏝 #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

حسین‌جان... عالم،به عشقِ روی تو بیدار می شود هر روز،عا‌شقـانِ تو  بسیـارمی شود وقتی،سـلام می دَهَمت،در نگاهِ من تصویرِ کربلای  تو، تکرار می شود #امام_حسین #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

#ترتیل #صفحه_58 سوره مبارکه #آل_عمران قاری:#منشاوی 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

#صوت_ترجمه #صفحه_58 سوره مبارکه #آل_عمران 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

#امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

#آخرین_منجی 📝تبار موعود✨سرگذشت ملیکه خانم رومی✨ ♻️خلیج فارس می خروشید. شهریاری در حالی که در وسط نام سانگ و والتر قرار گرفته بود، قدم زنان به سمت فضای سبز بسیار زیبا و چشمگیر محوطه ساحلی تأسیسات انرژی اتمی بوشهر حرکت کرد. ♻️ او متفکرانه نگاهی به اسکله بندرگاه بوشهر انداخت و با کلامی نفوذ پذیر گفت: درباره این بانوی بزرگوار علامه مجلسی این گونه آورده است: ♻️ ملیکه مادر مهدی موعود در قصر قیصر روم زندگی می کرد و جدش قیصر تصمیم داشت که او را به عقد پسر عمویش درآورد. او در قصر خود، هزار نفر از امراء لشکری و سرداران بزرگ و چهار هزار از سران قبایل را دعوت کرد. و قیصر پسر برادرش را بر روی تختی که به انواع جواهر آراسته بود و بر روی چهل پایه قرار داشت، فرستاد. ♻️ همین که کشیشان انجیل بر دست گرفتند که خطبه عقد را جاری کنند، چلیپا سرنگون شد و پایه های آن تخت شکست و پسر برادر قیصر از روی تخت بر زمین افتاد و بیهوش شد. در آن موقع همه ی حضار وحشت زده و کشیشان رنگ از چهره باختند و اندامشان به لرزه در آمد. ♻️پس جد ملیکه، این واقعه را به فال بد گرفت و به قیصر گفت: ای پادشاه! این حادثه، دلیل بر آن است که به زودی دین مسیح زایل شود. استدعا دارم ما را از چنین امری که به سبب آن نحوست هایی روی داد، معاف دارید! ♻️چندی نگذشت که بار دیگر چلیپاها را مرمت کردند و به جای خود بازگرداندند. این بار، پسر عموی دیگری را برای ازدواج با ملیکه برگزیدند و مجلس آراستند و قبایل وکشیش ها را به قصر دعوت کردند تا ملیکه را به عقد و پسر عموی دیگرش در آورند. ♻️در این مجلس چون کشیشان شروع به خواندن انجیل کردند، بار دیگر همان حالت اولی رخ داد و این برادر هم مثل برادر اول از تخت فرو افتاد و جمعیت حاضر این حادثه را به نحوست گرفتند و وحشت زده از قصر گریختند. ♻️چون شب شد، ملیکه در خواب دید که حضرت مسیح علیه السلام با جمعی از حواریون منبری از نور نصب کرده اند و گرد هم آمدند. ♻️ طولی نکشید پیامبر اسلام. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و وصى او على ابن ابيطالب علیه السلام و جمعی از فرزندانشان وارد شدند و قصر را به قدوم خود منور ساختند. ♻️در این هنگام حضرت عیسی علیه السلامبه استقبال آنان رفت. ♻️رسول الله صلی الله علیه و آله ، خطاب به عیسی علیه السلام فرمود: يا روح الله ما به خواستگاری ملیکه دختر وصی تو شمعون الصفا آمده ایم تا او را برای این فرزندسعادتمندم خواستگاری نمائیم. ♻️در این موقع، حضرت عیسی علیه السلام نگاهی به شمعون کرد و گفت: ای شمعون! شرافت دو جهان به تو روی آورده است. با این وصلت مبارک موافقت کن! ♻️سپس شمعون با اشتیاق وصف ناپذیری موافقت خود را اعلام کرد. ♻️پس آنگاه، همگی به بالای منبر نورانی رفتند و حضرت محمد صلی الله علیه و آله خطبه ای را انشاء فرمودند و با حضرت مسیح علیه السلام عقد بستند و نرجس را به همسری امام حسن عسکری علیه السلام در آوردند. ادامه دارد.... #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

◀️ داستان زندگی ✍ تقسیم کار روزهای اول ازدواج و آغاز راه زندگی مشترک شان بود. آمدند پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله. پیامبر صلی الله علیه و آله شد معلم زندگی و تدبیر منزلشان. نوبت که به کارهای خانه رسید،پیامبر صلی الله علیه و آله پیشنهاد داد:« کارهای خانه برای فاطمه علیها السلام باشد و کارهای بیرون از خانه برای علی علیه السلام. لبخند بر لبان فاطمه علیها السلام نشست و گفت: «خدا می داند که چقدر از این تقسیم خوشحالم!» کارهای خانه کم نبود؛ اما زهرا علیها السلام خوشحال و راضی بود. می گفت: «از سعادتمندی زن این است که بی دلیل در گذر نگاه نامحرم ها نباشد». #انسیة_الحوراء #مشکوة_الولاء #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

🧡 من تشنۀ دیدار تو هستم... کاش بیایی و مرا به جرعه‌ای دیدار مهمان کنی‌... #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

دفتر دوم#غربت 🔴تشرف ابن مهزیار 💦ابن مهزیار به امید زیارت حضرت مهدی، نوزده بار به حج رفت، اما چشمش به جمال امام زمانش روشن نشد. 💦او می دانست حج کامل، حجی است که با لقای حجت آن عصر همراه باشد. هر بار به شوق دیدار می شتافت، اما به ملاقات ولی نعمتش توفیق نمی یافت. تا اینکـه بـار بـیـسـتم، جـوانـی بـه او نزدیک شد و پرسید: ای ابوالحسن در جستجوی کیستی؟ 💦ابن مهزیار پاسخ داد: امامی که از عالم پوشیده و محجوب است. 💦 جوان گفت: او از شما محجوب و پوشیده نیست، بلکه بدی اعمالتان او را از شما پوشانده است. 💦 سپس این مهزیار را به همراهی با خود به سمت طائف، دعوت کرد. بیابانها را پشت سر گذاشتند تا به خیمه ای رسیدند. جوان به داخل خیمه رفت و پس از چند لحظه با اذن دخول ابن مهزیار بازگشت. 💦ابن مهزیار، بیقرار از وصال یار، به زیارت باقی مانده ی خدا بر روی زمین شتافت. دست و پای امام را غرق در بوسه کرد. اشک چشمانش را پاک کرد تا جمال بی مثال حضرت را بهتر ببیند. 💦پدر و مادرم به فدایت. چه سخت بود دوری از شما و چه کشنده بود روزهای غریب غیب #امام_زمان #غربت #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

🔴 آثار غفلت از موعود موجود(بخش چهارم) 🔹واقعیت بزرگ عالم هستی را نباید فراموش کرد، به همین جهت شما در دعای ندبه می گویید«أینَ الْمُنْتَظَرُ لاقامَه الْاَمتِ وَالعِوَج؛کجاست آن امیدی که منتظریم هر کجی و انحرافی را راست کند.» 🔹این توجه توجه به واقعيتی بسیار فعال و مؤثر و جهت دهنده است حال چه این توجه به «حضور» غائبانه او باشد و چه این توجه و امید به «ظهور» او در آینده باشد. 🔹این قسمت از دعای ندبه موجب می شود تا از واقعيت های متعالی زندگی غافل نباشیم و تسلیم ظلمات آخر الزمان نگردیم. 🔹 همین حالا يك نگاهی داشته باشید به جوانی که به معنای واقعی منتظر است. 🔹ملاحظه کنید او هم اکنون چه احساسی در زیر این آسمان دارد. 🔹وقتی دل انسان به وجود مبارك امام منتظر به عنوان آرمانی ترین انسان که در اوج کمال انسانی است نظر کند - امامی که هم اکنون هست، نه این که بعدا می آید، چنین دلی با جلب نظر مبارك آن حضرت، هم اکنون در مبادی میل خود از کجی راست می گردد. 🔹 اگر شما می بینید انتظار برای بعضي ها حیات بخش نیست برای این است که یا اصلا جایگاه موعود را در زندگي فردي و اجتماعی نمی شناسند، یا چگونگی موجود بودنش را نمی فهمند انتظار حقيقی همين حا لا مبادی ميل انسان منتظر را عوض می کند. #شرح_دعای_ندبه #زمینه_سازان_ظهور #قسمت_شصت_و_یک 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━

#دلنوشته_مهدوی 🏝آن روزها که گم شده بودم... آن روزها که یادم به یادتان نبود... صبح شنبه، دلگیرترین وقت هفته بود ... ... اما حالا که هر صبح با "سلام بابا" بیدار می‌شوم، هر روزم پر از معجزه و باران و نسیم و شکوفه است ...از بس که دوستتان دارم... از بس که حالم با شما خوب می‌شود... ...عزیز قلبم...بابای خوبم...🏝 #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━