eitaa logo
معرفت مهدوی
717 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
به امید روزی که همه پیامهای دنیا یکی شود: «مهدی آمد» شروع: 99/9/18 لینک ناشناسمون( سخنی، انتقاد یا پیشنهادی دارید بفرمائید) https://6w9.ir/Harf_9491682 https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5848335634137090439.mp3
3.93M
🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
دعای مادر در حق فرزند مستجاب است دعای خیری کن مادر برایم که باشم در روز انتقام در کنارت پسرت... می آید... مرهم غم ها و زخم های مادرمان! آری به یاریِ مادر، پسر می آید... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔰 🔰 ✅قسمت چهارم آسمون دیگه کاملا روشن شده بود ولی خورشید نور عجیبی داشت انگار خدا با نور خود نور افشانی می کرد. به خونه رسیدم ابتدا زنگ زدم و بعد در رو باز کردم وقتی وارد اتاق شدم مامان گفت: دست پسر گلم درد نکنه، حتماً آقا تو رو به سربازیش قبول می کنه. بعد از خوردن صبحانه برخلاف دفعای قبل خبری از غیبت و بدگویی پشت سر هم نبود همه از خوبی ها و این که چه اتفاقاتی قراره بیفته، صحبت می کردند. من رفتم کنار دایی مرتضی نشستم و گفتم دایی جون! خدا رو شکر که به آرزوم رسیدم و موقع ظهور آقا زنده ام، حالا که به برکت ظهور آقا اتفاقات خوبی داره می افته امام زمان علیه السلام به امید خدا تو دنیا چه کارهایی رو قراره انجام بده؟ دایی که نمی تونست جلوی بغضش رو بگیره گفت: دوست داری کدوم یکی از اون ها رو اول برات بگم؟ گفتم: دایی جون! میگن در زمان ظهور آقا برکت زیاد می شه، آیا این حرف درسته؟ دایی گفت: امام حسن مجتبی علیه السلام در این مورد می فرماید: زمین سبزی های خودش رو بیرون می آره و آسمون برکت خودش رو فرو میریزه. زمین با برکت ظهور و وجود امام مهدی علیه السلام آباد می شه و به سبب او نهرها جریان پیدا می کنه و فتنه ها از بین میره و خیر و برکت زیاد می شه. کسب و کار مردم هم خیلی خوب میشه دیگه به همدیگه دروغ نمیگن و کسی از بیکاری و نداشتن خونه رنج نمی بره. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️فراموش نمی‌کنیم مهدی تو آمدنیست میاد که انتقام تو از اون دوتا بگیره... به بچه هایمان یاد بدهیم برای فرج امام زمان دعا کنند... ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
✍️ رمان 💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و غرق خون را همانجا مداوا می‌کردند. 💠پارگی پهلوی رزمنده‌ای را بدون بیهوشی بخیه می‌زدند، می‌گفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت و خونریزی خودش از هوش رفت. 💠 دختربچه‌ای در حمله ، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمی‌دانست با این چه کند، جان داد. 💠صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین بود و دل من همچنان از نغمه ناله‌های حیدر پَرپَر می‌زد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد. 💠 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانی‌ام برد، زن‌عمو اعتراض کرد :«سِر نمی‌کنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمی‌بینی وضعیت رو؟ رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!» 💠و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :« واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک می‌فرسته! چرا واسه ما نمی‌فرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!» 💠 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا تو آمرلی باشه، کمک نمی‌کنه! باید برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«می‌خوان بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!» 💠پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته مردم رو تماشا می‌کنه!» 💠 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمی‌آمد که دوباره به سمت من چرخید و با که از چشمانش می‌بارید، بخیه را شروع کرد. 💠حالا سوزش سوزن در پیشانی‌ام بهانه خوبی بود که به یاد ناله‌های حیدر ضجه بزنم و بی‌واهمه گریه کنم. 💠 به چه کسی می‌شد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زن‌عمو می‌توانستم بگویم فرزندشان در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟ 💠حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و می‌دانستم نه از عباس که از هیچ‌کس کاری برای نجات حیدر برنمی‌آید. 💠 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز حیدر نداشتم که در دلم خون می‌خوردم و از چشمانم خون می‌باریدم. 💠می‌دانستم بوی خون این دل پاره رسوایم می‌کند که از همه فرار می‌کردم و تنها در بستر زار می‌زدم. 💠 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس می‌کردم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه ناله‌اش را می‌شنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد. ادامه دارد 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و من از کودکی آموختم،میان تمام عشق ها عشق به حسین (ع) چیز دیگری است.🥺 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
074-aleemran-ar-menshawi.mp3
1.05M
74 سوره مبارکه قاری: 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
074-aleemran-fa-maleki.mp3
4.32M
سوره مبارکه 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر فاطمه به آوای جای... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
چینش نهایی خدا حرف نداره :)) 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🌷 اميرالمومنين امام علی (عليه السلام) : ✍ مَنْ اَخَذَ دينَهُ مِنْ اَفْواهِ الرِّجالِ اَزالَتْهُ الرِّجالُ، وَ مَنْ اَخَذَ دينَهُ مِنَ الْكِتابِ وَ السُّنَّةِ، زالَتِ الْجِبالُ وَ لَمْ يَزُلْ. 🖌 هر کس دین خود را از دهان مردم بگیرد ، (همان) مردم ، او را از دین بر مى‌گردانند و هر کس دین خود را از قرآن و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله فراگیرد ، کوه‌ها از بین مى‌روند ، ولى ایمان او ماندگار است. 📒 روضه الواعظین 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
◀️ داستان زندگی ✍تربیت نسل نماز ظهر تمام شد، محضر پیامبر(ص) رسید و کسب تکلیف کرد. پیامبر(ص) که اجازه مرخصی داد، راهی خانه شد. از مسجد تا خانه راهی نبود. به خانه که رسید، شروع کرد به تعریف از منبر پرفیض رسول خدا(ص) و گفت از وحی تازه ای که جبرئیل برای پیامبر(ص) آورده بود. زهرا در میان حرف ها پیش از آنکه مولا سخنی بگوید، مطالب را تأیید و تکمیل می کرد. علی علیه السلام با شگفتی پرسید: «زهرا جان! امروز نماز ظهر، مسجدبودی؟» زهرا سلام الله علیها که شگفتی و حیرت را در چهره مولا دید، گفت: «نه! نماز را خانه بودم. بچه ها که از نماز برمی گردند خبر مسجد و سخنان پدرم را که در محضرش آموخته اند، مو به مو برایم بازگو می کنند. احادیثی که شنیده اند را مرور و حفظ می کنند». این تربیت فاطمه سلام الله علیها، دخترش زینب علیه السلام را محدّث، حافظ، مفسر و معلم قرآنی پرورش داد که پس از واقعه عاشورا، عالم اسلام را دگرگون کرد. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🖤🕊• -سلام‌ فاطمه، سلام‌ مادرم -سلام‌کشته‌ی‌دفاع‌از‌حرم..💔 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
👤 امام علی علیه‌السلام: ❣️ زمانی که قائم ما ظهور کند کینه‌ها از سینه بندگان بیرون می‌رود. 📚 مکیال المکارم 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋حفاظت از سردار ما کمی سخت بود، چون سردار راحت می گرفت. 🦋حواسش آن قدری که به بیت المال بود به خودش نبود. 🦋مراسم بزرگداشتی برای فوت پدرشان گرفته بودند. برای آماده سازی فضا از سربازها کمک گرفته شد. 🦋حاج قاسم وقتی وارد شد و این صحنه را دید، مخالفت کرد؛ گفته بود سربازها مرخص شوند. اما محافظت از او نمی گذاشت تا حرفش را قبول کنند. 🦋وقتی دید امرش پذیرفته نشد، با تک تک سربازها روبوسی کرد، عذرخواهی کرد، محبت کرد و موقع پذیرایی به مسؤلشان گفت: اول غذای این دوستان سرباز را بدهید. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔺چرا حاج قاسم این طور بود؟ ✨چون مسلمان واقعی بود. 🔺 چرا این همه بیت المال را مراقبت می‌کرد؟ ✨ چون مسلمان واقعی بود. 🔺چرا به اطرافیانش، روحی و جسمی بها می‌داد؟ ✨ چون مسلمان واقعی بود. 🔺 هزار چرا هم که بپرسید یک جواب دارد. 🔺 باید چراها را از کسانی بپرسید که ماست اسلام دارند و عمل شیطان! ✅ جوان اگر می‌خواهد بداند حق کجاست، منش شهدا را ببیند. ✅ نیازی نیست به خاطر اشتباهات دیگران قید دین را بزند! ✅ حق، مردان خویش را نشان داده است. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 میلاد موعود ✨انتظار به سر آمد✨ ♻️نسیم ملایم و دلپذیر می وزید. شهریاری عینک خود را بر روی چشمانش قرار داد و نگاهی به مطالب لپ تاپ خود انداخت و ادامه داد: ♻️تاریکی شب اندام سنگین خود را از روی شهر سامرا برداشت و اشعه طلائی خورشید پانزدهمین روز شعبان، همچون تیری سرخ گون، سینه افق را شکافت. صبحی دل انگیز فرا رسيد. صبحی که با همه صبح ها تفاوت داشت. صدای مؤذن از گلدسته های مساجد طنین انداز شد؛ الله اكبر. الله اكبر اشهد ان لا اله الا الله.... ♻️در این هنگام، در یکی از خانه های شهر سامرا مولودی مقدس پای به دنیا گذارد و با مؤذن هم صدا شد؛ الله اكبر، الله أكبر . اشهد ان لا اله الا الله... و هم زمان، برق شعف دیدگان نرجس، جلوه آفتاب سامرا را دو چندان کرد. ♻️در این هنگام، امام حسن عسکری علیه السلام نماز را به پایان برد و به سجده شکر افتاد. سپس خطاب به حکیمه خاتون فرمود: عمه جان! پسرم را برایم بیاور! ♻️حکیمه خاتون، به حجره ی نرجس رفت. در آنجا چشمش به نرجس افتاد. با خوشحالی زیاد به سمت او رفت و گفت: سلام! پدر و مادرم به فدای تو! سرورم فرمودند تا فرزندشان را به محضرشان ببرم اجازه می فرمائید؟ ♻️نرجس که در بستر زایمان نشسته و لباسهای زرد پوشیده و سرش را با پارچه ای بـسته بود با حالتی خجالت زده، گفت: حجت خدا در گهواره است. عمه جان! مرا ببخشید که این گونه در مقابل شما نشسته ام. راحت باش دخترم! ♻️حکیمه خاتون نگاهی عمیق به گهواره ای که در کنار نرجس قرار داشت و روی آن پارچه ای سبز رنگ کشیده شده بود، انداخت. با احتیاط به طرف گهواره رفت و پارچه را کنار زد. در این هنگام، چشمش به ولی خدا افتاد که بر پشت خوابیده و دستان مبارکش را از قنداقه بیرون آورده بود که بر روی دست راستش نوشته شده بود؛ جاء الحق و ذهق الباطل إن الباطل كان زهوقاً؛ حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد و اصولاً باطل نابود شدنی است. ♻️شهریاری، نگاهی مهربان به میهمانان افکند و با لحنی نفوذ پذیر ادامه داد: ♻️حجت خدا با دیدن حکیمه خاتون، چشمانش را گشود و شروع به خندیدن کرد. حکیمه خاتون آن حضرت را به سینه چسباند و برروی دستانش گرفت و بوسه ای به او زد. ♻️ در این اثناء، بوی خوشی که تا به حال استشمام نکرده بود به مشامش رسید. او ناخودآگاه رنه با حالت شعف و مسرت انگیزی، فریاد برآورد: ♻️الله اکبر! چه بوی خوشی... من تا به حال چنین بوی خوشی را استشمام نکرده ام... ♻️ آنگاه، حکیمه خاتون، حجت خدا را در پارچه ای گذاشت و به محضر امام حسن عسکری علیه السلام برد. ♻️امام فرزند گرانقدر خود را از حکیمه گرفت و دو کف دستش را گشود و فرزند را در میان آن قرار داد و دو پای او را بر سینه خود نهاد. ♻️ سپس زبانش را در دهان او گذاشت. حجت خدا در حالی که لبخند شیرینی بر روی لبانش نقش بسته بود، چشمانش را باز کرد. امام حسن عسكرى علیه السلام، بعد زبانش را به دهان و سپس به گوششان گذاشت. ادامه دارد.... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━