eitaa logo
زندگی پس از مرگ
4.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
27 فایل
. 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313 آیدی پذیرش تبلیغات👇 @f_aaha 👈نشر پست های این کانال صدقه جاریه است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ‌‌∞نصیب شدن طی الارض فاضل محقق جناب آقای میرزا محمود مجتهد شیرازی نزیل سامره _رحمة الله علیه نقل فرمود از مرحوم حاج سید محمد علی رشتی که غالب عمرش را در ریاضات شرعی و مجاهدات نفسانیه گذرانیده بود . در اوقاتی که در مدرسه حاج قوام نجف طلبه و مشغول تحصیل علم بودم در بین طلاب مشهور بود که شخص پاره دوزی که در باب طوسی است طی الارض دارد و هر شب جمعه نماز مغرب را در مقام مهدی علیه السلام در وادی السلام می خواند و نماز عشا را در حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام به جا می آورد، در صورتی که بین نجف و کربلا بیش از سیزده فرسنگ و تقریبا دو روز راه پیاده روی است. من خواستم این مطلب را تحقیق نمایم و به آن یقین کنم پس با آن مرد صالح پاره دوز آمد و شد نموده و رفاقت کردم و چون رفاقتم با او محکم شد ، روز چهارشنبه به یکی از طلاب که با من هم مباحثه و به او اعتماد داشتم گفتم امروز برای کربلا حرکت کن و شب جمعه در حرم باش ببین رفیق پاره دوز رو میبینی . چون رفت غروب پنجشنبه با یک تأثری نزد رفیق پاره دوز رفتم و اظهار ناراحتی کردم . 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ‌‌∞نصیب شدن طی الارض گفت: تو را چه می شود؟ گفتم : مطلب مهمی است که که باید الان به فلان طلبه رفیقم برسانم و متاسفانه کربلا رفته و به او دسترسی ندارم. گفت مطلب را بگو خدا قادر است که همین امشب به او برسد . پس نامه ای که نوشته بودم به او دادم ، ایشان نامه را گرفت و به سمت وادی السلام رفت . دیگر او را ندیدم تا روز شنبه که رفیقم آمد و آن نامه را به من داد و گفت: شب جمعه موقع نماز عشاء رفیق پاره دوز به حرم آمد و آن نامه را به من داد، چون چنین دیدم یقین کردم که پاره دوز طی الارض دارد در مقام برآمدم که از او درخواست کنم که جاگرج بشود من هم دارای طی الارض گردم . 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_1000548377.mp3
11.19M
🔈 شرح و بررسی کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه دوم 🔻استادامینی‌خـــــواه 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ∞زنده شدن پس از مرگ از همان مرحوم آقا میرزا محمود شنیدم که فرمود: در نجف اشرف مرحوم آقا شیخ محمد حسین قمشه ای که از فضلا و تلامیذ مرحوم سیدمرتضی کشمیری بود ، مشهور شده بود که ((از گور گریخته)) و سبب این شهرت چنانچه از خود آن مرحوم شنیدم این بود که؛ ایشان در سن هیجده سالگی در قمشه به مرض حصبه مبتلا می شود روز به روز مرضش سخت تر شده اتفاقا فصل انگور بود و انگور زیادی در همان اطاقی که مریض بود می گذارند ، ایشان بدون اطلاع کسی از آن انگور ها می خورد و مرضش شدیدتر شده تا می میرد . در آن حال حاضرین گریان شدند و چون مادرش آمد و فرزندش را مرده دید می گوید : کسی دست به جنازه فرزندم نزند تا برگردم . فورا قرآن مجید را برداشته و بالای بام می رود و سرگرم تضرع به حضرت پروردگار می شود و قرآن مجید و حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را شفیع قرار می دهد و می گوید دست برنمی دارم تا فرزندم را به من برگردانید. چند دقیقه بیش نمیگذرد که جان به کالبد آقا محمد حسین بر می گردد و به اطراف خود می نگرد مادرش را نمیبیند میگوید به والده بگویید بیاید که خداوند مرا به حضرت اباعبدالله علیه السلام بخشید . مادر را خبر میکنند بیا که فرزندت زنده شده سپس گزارش خود را نقل نمود که چون مرگ من رسید دو نفر نورانی سفید پوش نزدم حاضر شدند و گفتند چه باکی داری ؟ گفتم تمام اعضایم درد میکند، یکی از آنها دست بر پایم کشید، پایم راحت شد هرچه دست را رو به بالا می آورد درد بدن راحت میشد یک دفعه دیدم تمام اهل خانه گریانند هر چه خواستم به آنها بفهمانم که من راحت شدم نتوانستم تا بالاخره آن دو نفر مرا به بالا حرکت دادند بسیار خوش و خرّم بودم در بین راه بزرگی نورانی حاضر شد و به آن دو نفر فرمود : ما سی سال عمر به این شخص عطا کردیم در اثر توسل مادرش به ما او را بر گردانید . به سرعت مرا برگردانیدند ناگهان چشم باز نمودم اطرافیان را گریان دیدم به مادر خود گفتم که توسل تو پذیرفته شد و مرا سی سال عمر دادند و غالب آقایان در نجف که این داستان را از خودش شنیده بودند در رأس مدت سی سال منتظر مرگش بودند و در همان رأس سی سال هم در نجف اشرف مرحوم گردید . 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_1001702479.mp3
19.57M
🔈 شرح و بررسی کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه سوم 🔻استادامینی‌خـــــواه 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
🔥 نقشه‌ی بعدی اسرائیل علیه ایران ✍ دوستان عزیز و همراهان گرامی؛ دقیقا منطبق بر روایات صحیح‌السند شیعی، گام به گام به سمت در حرکتیم و تا راه زیادی نمانده. گرچه هرچه که به قله نزدیکتر می‌شویم، سختی‌های مسیر، بیشتر از قبل می‌شود. 📌 طبق روایات، لعین، ابزار نهایی و در برابر شیعی زمینه‌ساز ظهور است. آخرین مهره‌ای که شاید بتواند از ظهور بشریت و پایان کار طاغیان و و سرکشان، جلوگیری نماید. 🔥 در شرایطی حادث خواهد شد که حامیان اصلی اشغالگر فلسطین (اسرائیل)، یعنی مثلث روم (غربی‌ها)، اتراک (ترکیه عثمانی) و ارتجاع (سران وهابی نفوذی حاکم بر کشورهای اسلامی)، در برابر محور مقاومت شیعی، به استیصال کامل رسیده باشند و ابزار دیگری نداشته باشند. ‼️ یکی از ابزارها، نظامی، امنیتی، اطلاعاتی، رسانه‌ای و راهبردی خود بود که پس از و در عملیات وعده صادق، به شدت ضربه خورد. ✍ به نظر حقیر، آخرین ابزار صهیونیست‌ها برای نجات خود، استفاده از است که شامل دو گروه هستند: 1⃣ جریان حاکم بر بلاد اسلامی 2⃣ در کشورهای عضو مقاومت 💚 السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷🇵🇸 💥حوادث آخرالزمانی - اخبار فتنه ها و تحلیل آنها @aakharazaman313 🌒با شناخت فتنه‌ های آخرالزمان گامی بسوی ظهور برداریم، ان شاءالله
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ∞نجات از دشمن مرحوم شیخ محمد حسین قمشه ای مزبور عازم زیارت ائمه طاهرین که در عراق مدفونند می شود الاغی تندرو می خرد و اثاثیه خود را که مقداری لباس و خوراک و چند جلد کتاب بود در خورجین می گذارد و بر الاغ می بندد از آن جمله کتابچه ای داشته که در آن مطالب مناسب و لازم نوشته بود و ضمناً مطالب منافی با تقیه از سب و لعن در آن نوشته بود پس با قافله حرکت می کند تا به گمرگ بغداد وارد میشود یک نفر مفتش با دو نفر مأمور می آیند مفتش می گوید خورجبن شیخ را باز کنید تصادفا مفتش در بین همه کتابها همان کتابچه را بر می دارد و باز می کند و همان صفحه ای که در آن مطالب مخالف تقیه بوده میخواند پس نگاه خشم آمیزی به شیخ میکند و به مأمورین میگوید شیخ را به محکمه کبری ببرید و تمام زوار را پس از جلب شیخ بدون تفتیش رها میکند و خودش هم میرود در سابق فاصله بین گمرک و شهر مسافت زیادی خالی از آبادی بوده است آن دو مأمور اثاثیه شیخ را بار الاغ میکنند و شیخ را از گمرک بیرون می آورند و به راه می افتند پس از طی مسافت کمی الاغ از راه رفتن می افتد به قسمی که برای دو مأمور رنجش خاطر فراهم میشود یکی به دیگری می گوید خسته شدم این شیخ که راه فرار ندارد من جلو میروم تو با شیخ عقب بیایید مقداری از راه را که پلیس دوم طی می کند بالاخره در اثر حرارت آفتاب و گرمی هوا او هم خسته و تشنه و وامانده می شود به شیخ می گوید من جلو میروم تا خود را به سایه و آب برسانم تو از عقب ما بیا جوج به ما ملحق شو . شیخ چون خود را تنها و بلا مانع میبیند و خسته شده بود سوار الاغ میشود تا سوار میشود حال الاغ تغییر کرده دو گوش خود را بلند میکند و مانند اسب عربی با کمال سرعت میدود تا به مأمور اول میرسد همین که میخواهد بگوید بیا الاغ راهرو گردید تو هم سوار شو مثل اینکه کسی دهانش را میبندد جوج چیزی نمیگوید با سرعت از پهلوی پلیس میگذرد و پلیس هم هیچ نمیفهمد شیخ میفهمد که لطف الهی است و میخواهند او را نجات نجات دهند تا به پلیس دوم میرسد هیچ نمیگوید او هم کور و کر گردیده شیخ را نمیبیند و پس از عبور از مأمور دوم زمام الاغ را رها میکند تا هر جا خدا می خواهد الاغ برود الاغ وارد بغداد می شود و بی درنگ از کوچه های بغداد گذشته وارد کاظمین ۸ میشود و در کوچه های شهر کاظمین میگردد تا خودش را به خانه ای که رفقای شیخ آنجا وارد شده بودند رسانده سرش را به در خانه میزند پس از ملاقات رفقا بزودی از کاظمین بیرون میرود و خدای را بر نجات از این شرّ بزرگ سپاسگزاری میکند. 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_1001702146.mp3
15.67M
🔈 شرح و بررسی کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه چهارم 🔻استادامینی‌خـــــواه 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_973821721.m4a
5.26M
تجـــــربه‌نزدیک‌به‌مرگ 🔻رهبـــــرانقلاب ⏰ مدت زمان:۲:۵۸ مبحث_برزخ 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ∞نورافشانی ضریح حضرت امیر علیه السلام و باز شدن دروازه نجف و نیز نقل فرمودند از جناب شیخ محمد حسین مزبور که فرموده بود شبی دو ساعت از شب گذشته به قصد خرید ترشی از خانه بیرون آمدم و دکان ترشی فروشی نزدیک سور شهر بود سابقاً شهر نجف اشرف حصار و دروازه داشته و دروازه آن متصل به بازار بزرگ و بازار بزرگ متصل به درب صحن مقدس و درب صحن محاذی ایوان طلا و درب رواق بوده است به طوری که اگر تمام درها باز بود شخص از دروازه ضریح مطهر را میدید و شیخ مزبور هنگام عبور می شنود عده ای پشت دروازه در را می کوبند و می گویند : یٰا عَلِیْ ! اَنْتَ فُکَّ البٰابْ! یعنی یا علی خودت در را باز کن و مأمورین به آنها اعتنایی نمیکنند چون اول شب که در را می بستند تا صبح باز کردنش ممنوع بود آقای شیخ می رود ترشی می خرد و بر می گردد چون به دروازه میرسد این دفعه عده زواری که پشت در بودند شدیدتر ناله کرده و عرض میکنند یا علی ! در باز کن و پاها را سخت به زمین می کوبند؛ آقای شیخ پشت خود را به دیوار می زند که از طرف راست چشمش به سمت مرقد مبارک و از طرف چپ دروازه را می بیند ، ناگاه میبیند از ط‌رف قبر مبارک نوری به اندازه نارنج آبی رنگ خارج شد و دارای دو حرکت بود یکی به دور خود و دیگری رو به صحن و بازار بزرگ و با کمال آرامی می آید . آقای شیخ نیز کاملا چشم به آن دوخته است با نهایت آرامش از جلو روی شیخ می گذرد و به دروازه میخورد ناگاه در و چهار چوب آن از دیوار کنده می شود و بر زمین می افتد . عربها با نهایت مسرت و بهجت به شهر وارد میشوند. 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_1001702146.mp3
15.67M
🔈 شرح و بررسی کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه چهارم 🔻استادامینی‌خـــــواه 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
🔥 اخبار دست اول، بدون سانسور و صحیح از حملات اسرائیل به عراق، سوریه و ایران را از ما بگیرید.....👇👇👇 @jahadetabiinvasavaderesanehei 🔴 اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی می باشد