eitaa logo
زندگی پس از مرگ
4.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
27 فایل
. 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313 آیدی پذیرش تبلیغات👇 @f_aaha 👈نشر پست های این کانال صدقه جاریه است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ∞زنده شدن پس از مرگ از همان مرحوم آقا میرزا محمود شنیدم که فرمود: در نجف اشرف مرحوم آقا شیخ محمد حسین قمشه ای که از فضلا و تلامیذ مرحوم سیدمرتضی کشمیری بود ، مشهور شده بود که ((از گور گریخته)) و سبب این شهرت چنانچه از خود آن مرحوم شنیدم این بود که؛ ایشان در سن هیجده سالگی در قمشه به مرض حصبه مبتلا می شود روز به روز مرضش سخت تر شده اتفاقا فصل انگور بود و انگور زیادی در همان اطاقی که مریض بود می گذارند ، ایشان بدون اطلاع کسی از آن انگور ها می خورد و مرضش شدیدتر شده تا می میرد . در آن حال حاضرین گریان شدند و چون مادرش آمد و فرزندش را مرده دید می گوید : کسی دست به جنازه فرزندم نزند تا برگردم . فورا قرآن مجید را برداشته و بالای بام می رود و سرگرم تضرع به حضرت پروردگار می شود و قرآن مجید و حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را شفیع قرار می دهد و می گوید دست برنمی دارم تا فرزندم را به من برگردانید. چند دقیقه بیش نمیگذرد که جان به کالبد آقا محمد حسین بر می گردد و به اطراف خود می نگرد مادرش را نمیبیند میگوید به والده بگویید بیاید که خداوند مرا به حضرت اباعبدالله علیه السلام بخشید . مادر را خبر میکنند بیا که فرزندت زنده شده سپس گزارش خود را نقل نمود که چون مرگ من رسید دو نفر نورانی سفید پوش نزدم حاضر شدند و گفتند چه باکی داری ؟ گفتم تمام اعضایم درد میکند، یکی از آنها دست بر پایم کشید، پایم راحت شد هرچه دست را رو به بالا می آورد درد بدن راحت میشد یک دفعه دیدم تمام اهل خانه گریانند هر چه خواستم به آنها بفهمانم که من راحت شدم نتوانستم تا بالاخره آن دو نفر مرا به بالا حرکت دادند بسیار خوش و خرّم بودم در بین راه بزرگی نورانی حاضر شد و به آن دو نفر فرمود : ما سی سال عمر به این شخص عطا کردیم در اثر توسل مادرش به ما او را بر گردانید . به سرعت مرا برگردانیدند ناگهان چشم باز نمودم اطرافیان را گریان دیدم به مادر خود گفتم که توسل تو پذیرفته شد و مرا سی سال عمر دادند و غالب آقایان در نجف که این داستان را از خودش شنیده بودند در رأس مدت سی سال منتظر مرگش بودند و در همان رأس سی سال هم در نجف اشرف مرحوم گردید . 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_1001702479.mp3
19.57M
🔈 شرح و بررسی کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه سوم 🔻استادامینی‌خـــــواه 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
🔥 نقشه‌ی بعدی اسرائیل علیه ایران ✍ دوستان عزیز و همراهان گرامی؛ دقیقا منطبق بر روایات صحیح‌السند شیعی، گام به گام به سمت در حرکتیم و تا راه زیادی نمانده. گرچه هرچه که به قله نزدیکتر می‌شویم، سختی‌های مسیر، بیشتر از قبل می‌شود. 📌 طبق روایات، لعین، ابزار نهایی و در برابر شیعی زمینه‌ساز ظهور است. آخرین مهره‌ای که شاید بتواند از ظهور بشریت و پایان کار طاغیان و و سرکشان، جلوگیری نماید. 🔥 در شرایطی حادث خواهد شد که حامیان اصلی اشغالگر فلسطین (اسرائیل)، یعنی مثلث روم (غربی‌ها)، اتراک (ترکیه عثمانی) و ارتجاع (سران وهابی نفوذی حاکم بر کشورهای اسلامی)، در برابر محور مقاومت شیعی، به استیصال کامل رسیده باشند و ابزار دیگری نداشته باشند. ‼️ یکی از ابزارها، نظامی، امنیتی، اطلاعاتی، رسانه‌ای و راهبردی خود بود که پس از و در عملیات وعده صادق، به شدت ضربه خورد. ✍ به نظر حقیر، آخرین ابزار صهیونیست‌ها برای نجات خود، استفاده از است که شامل دو گروه هستند: 1⃣ جریان حاکم بر بلاد اسلامی 2⃣ در کشورهای عضو مقاومت 💚 السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷🇵🇸 💥حوادث آخرالزمانی - اخبار فتنه ها و تحلیل آنها @aakharazaman313 🌒با شناخت فتنه‌ های آخرالزمان گامی بسوی ظهور برداریم، ان شاءالله
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ∞نجات از دشمن مرحوم شیخ محمد حسین قمشه ای مزبور عازم زیارت ائمه طاهرین که در عراق مدفونند می شود الاغی تندرو می خرد و اثاثیه خود را که مقداری لباس و خوراک و چند جلد کتاب بود در خورجین می گذارد و بر الاغ می بندد از آن جمله کتابچه ای داشته که در آن مطالب مناسب و لازم نوشته بود و ضمناً مطالب منافی با تقیه از سب و لعن در آن نوشته بود پس با قافله حرکت می کند تا به گمرگ بغداد وارد میشود یک نفر مفتش با دو نفر مأمور می آیند مفتش می گوید خورجبن شیخ را باز کنید تصادفا مفتش در بین همه کتابها همان کتابچه را بر می دارد و باز می کند و همان صفحه ای که در آن مطالب مخالف تقیه بوده میخواند پس نگاه خشم آمیزی به شیخ میکند و به مأمورین میگوید شیخ را به محکمه کبری ببرید و تمام زوار را پس از جلب شیخ بدون تفتیش رها میکند و خودش هم میرود در سابق فاصله بین گمرک و شهر مسافت زیادی خالی از آبادی بوده است آن دو مأمور اثاثیه شیخ را بار الاغ میکنند و شیخ را از گمرک بیرون می آورند و به راه می افتند پس از طی مسافت کمی الاغ از راه رفتن می افتد به قسمی که برای دو مأمور رنجش خاطر فراهم میشود یکی به دیگری می گوید خسته شدم این شیخ که راه فرار ندارد من جلو میروم تو با شیخ عقب بیایید مقداری از راه را که پلیس دوم طی می کند بالاخره در اثر حرارت آفتاب و گرمی هوا او هم خسته و تشنه و وامانده می شود به شیخ می گوید من جلو میروم تا خود را به سایه و آب برسانم تو از عقب ما بیا جوج به ما ملحق شو . شیخ چون خود را تنها و بلا مانع میبیند و خسته شده بود سوار الاغ میشود تا سوار میشود حال الاغ تغییر کرده دو گوش خود را بلند میکند و مانند اسب عربی با کمال سرعت میدود تا به مأمور اول میرسد همین که میخواهد بگوید بیا الاغ راهرو گردید تو هم سوار شو مثل اینکه کسی دهانش را میبندد جوج چیزی نمیگوید با سرعت از پهلوی پلیس میگذرد و پلیس هم هیچ نمیفهمد شیخ میفهمد که لطف الهی است و میخواهند او را نجات نجات دهند تا به پلیس دوم میرسد هیچ نمیگوید او هم کور و کر گردیده شیخ را نمیبیند و پس از عبور از مأمور دوم زمام الاغ را رها میکند تا هر جا خدا می خواهد الاغ برود الاغ وارد بغداد می شود و بی درنگ از کوچه های بغداد گذشته وارد کاظمین ۸ میشود و در کوچه های شهر کاظمین میگردد تا خودش را به خانه ای که رفقای شیخ آنجا وارد شده بودند رسانده سرش را به در خانه میزند پس از ملاقات رفقا بزودی از کاظمین بیرون میرود و خدای را بر نجات از این شرّ بزرگ سپاسگزاری میکند. 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_1001702146.mp3
15.67M
🔈 شرح و بررسی کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه چهارم 🔻استادامینی‌خـــــواه 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_973821721.m4a
5.26M
تجـــــربه‌نزدیک‌به‌مرگ 🔻رهبـــــرانقلاب ⏰ مدت زمان:۲:۵۸ مبحث_برزخ 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ∞نورافشانی ضریح حضرت امیر علیه السلام و باز شدن دروازه نجف و نیز نقل فرمودند از جناب شیخ محمد حسین مزبور که فرموده بود شبی دو ساعت از شب گذشته به قصد خرید ترشی از خانه بیرون آمدم و دکان ترشی فروشی نزدیک سور شهر بود سابقاً شهر نجف اشرف حصار و دروازه داشته و دروازه آن متصل به بازار بزرگ و بازار بزرگ متصل به درب صحن مقدس و درب صحن محاذی ایوان طلا و درب رواق بوده است به طوری که اگر تمام درها باز بود شخص از دروازه ضریح مطهر را میدید و شیخ مزبور هنگام عبور می شنود عده ای پشت دروازه در را می کوبند و می گویند : یٰا عَلِیْ ! اَنْتَ فُکَّ البٰابْ! یعنی یا علی خودت در را باز کن و مأمورین به آنها اعتنایی نمیکنند چون اول شب که در را می بستند تا صبح باز کردنش ممنوع بود آقای شیخ می رود ترشی می خرد و بر می گردد چون به دروازه میرسد این دفعه عده زواری که پشت در بودند شدیدتر ناله کرده و عرض میکنند یا علی ! در باز کن و پاها را سخت به زمین می کوبند؛ آقای شیخ پشت خود را به دیوار می زند که از طرف راست چشمش به سمت مرقد مبارک و از طرف چپ دروازه را می بیند ، ناگاه میبیند از ط‌رف قبر مبارک نوری به اندازه نارنج آبی رنگ خارج شد و دارای دو حرکت بود یکی به دور خود و دیگری رو به صحن و بازار بزرگ و با کمال آرامی می آید . آقای شیخ نیز کاملا چشم به آن دوخته است با نهایت آرامش از جلو روی شیخ می گذرد و به دروازه میخورد ناگاه در و چهار چوب آن از دیوار کنده می شود و بر زمین می افتد . عربها با نهایت مسرت و بهجت به شهر وارد میشوند. 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
1_1001702146.mp3
15.67M
🔈 شرح و بررسی کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه چهارم 🔻استادامینی‌خـــــواه 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
🔥 اخبار دست اول، بدون سانسور و صحیح از حملات اسرائیل به عراق، سوریه و ایران را از ما بگیرید.....👇👇👇 @jahadetabiinvasavaderesanehei 🔴 اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی می باشد
🌱داستان های شگفت شهید آیت الله دستغیب ره ∞معجزه رضویه جناب میرزای مرحوم نقل فرمود از جناب شیخ محمد حسین مزبور که : ایشان به قصد تشرف به مشهد حضرت رضا علیه السلام از عراق مسافرت میکند و پس از ورود به مشهد مقدس دانه ای در انگشت دستش آشکار میشود و سخت او را ناراحت میکند . چند نفر از اهل علم او را به مریضخانه میبرند جراح نصرانی می گوید: باید فورا انگشتش بریده شود و گرنه به بالا سرایت میکند ، جناب شیخ قبول نمیکند و حاضر نمیشود انگشتش را ببرند طبیب میگوید : اگر فردا آمدی باید از بند دست بریده شود شیخ بر میگردد و درد شدت میکند و شب تا صبح ناله میکند، فردا به بریدن انگشت راضی میشود چون او را به مریضخانه میبرند جراح دست را میبیند و میگوید باید از بند دست بریده شود ، شیخ قبول نمیکند و میگوید من فقط انگشتم بریده شود جراح میگوید فایده ندارد و اگر الان از بند دست بریده نشود به بالاتر سرایت کرده و فردا باید از کتف بریده شود شیخ بر میگردد و درد شدت میکند به طوری که صبح به بریدن دست راضی میشود ؛ چون اورا نزد جراح می آورند و دستش را میبیند میگوید به بالا سرایت کرده و باید از کتف بریده شود و از بنده دست فایده ندارد و اگر امروز از کتف بریده نشود فردا به سایر اعضا سرایت میکند و بالاخره به قلب میرسد و هلاک میشود. شیخ به بریدن دست از کتف راضی نمیشود و برمیگردد و درد شدیدتر شده تا صبح ناله میکند و حاضر میشود که از کتف بریده شود، رفقایش او را به مریضخانه حرکت میدهند تا دستش را از کتف ببرند در وسط راه شیخ گفت ای رفقا ممکن است در مریضخانه بمیرم اول مرا به حرم مطهر ببرید . پس ایشان را در گوشه ای از حرم جای دادند شیخ گریه و زاری زیادی کرده و به حضرت شکایت میکند و میگوید آیا سزاوار است زائر شما به چنین بلایی مبتلا شود و شما به فریادش نرسید ((و انت الامام الرئوف)) خصوصا درباره زوّار پس حالت غشوه عارض میشود در آن حال حضرت رضا علیه السلام را ملاقات میکند آن حضرت دست مبارک بر کتف او تا انگشتانش کشیده و میفرماید : شفا یافتی شیخ به خود می آید میبیند دستش هیچ دردی ندارد رفقا می آیند او را به مریضخانه ببرند جریان شفای خود را به دست آن حضرت به آنها نمیگوید چون او را نزد جراح نصرانی میبرند جراح دستش را نگاه میکند اثری از آن دانه نمیبیند به احتمال آنکه شاید دست دیگرش باشد آن دست را هم نظر میکند میبیند سالم است میگوید: ای شیخ آیا مسیح علیه السلام را ملاقات کرده ای ؟؟ شیخ فرمود : کسی را که از مسیح علیه السلام بالاتر است دیدم و مرا شفا داد پس جریان شفا دادن امام علیه السلام را نقل میکند . 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
4_5852497637835540335.mp3
16.55M
🔈 شرح و بررسی کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجم 🔻استادامینی‌خـــــواه 🌐 زندگی پس از مرگ ✅ @marg313
موضوعی رو که خدمت دوستان عرض میکنم شب گذشته توسط فردی معتمد و مؤمن، در جلسه ای مطلب بسیار تأمل برانگیزی عنوان شد،لذت بردیم و اجازه انتشار آن نیز داده شد امیدوارم شما هم لذت ببرید پس از حمله به کنسولگری ایران در سوریه فرماندهان نظامی تصمیاتی می‌گیرند و سردار سلامی و حاجی زاده خدمت حضرت آقا می‌رسند و چگونگی حمله و تعداد موشک ها رو شرح می‌دهند حضرت آقا می فرمایند حالا که دارید می زنید خوب تر و با تعداد بیشتر بزنید که بازدارندگی هم ایجاد کند! پس از آن طی جلساتی تصمیمات جدیدی می‌گیرند و مجدد می‌خواستند برای کسب دستور نهایی خدمت حضرت آقا بروند که متوجه می‌شوند ایشان به مشهد مشرف شده اند لذا سردار سلامی و حاجی زاده عزیز نیز به مشهد و نزد حضرت آقا می روند و (علی الظاهر صبح جمعه ۲۴ فروردین) با رهبر ملاقات می‌کنند و پس از صحبت‌هایی در خصوص دلایل حضور در این زمان در حرم امام رضا علیه السلام، سرداران سپاه نحوه حمله و میزان آن را تشریح می‌کنند و ایشان هم تایید می‌کنند درنهایت حضرت آقا برای زمان حمله در روز و ساعت مورد نظر استخاره ای می گیرند و این آیه شریفه راهنما می‌شود ۞ وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ ۖ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ‎﴿سوره اعراف آیه ١١٧﴾‏ و به موسی وحی کردیم که: «عصایت را بینداز»؛ پس [انداخت و اژدها شد] و ناگهان آنچه را به دروغ ساخته بودند فرو بلعید. 🎤 پایگاه نشر آثار" " @aasarostad 📚 تحلیل های صوتی، تصویری و نوشتاری روزانه را در این کانال دنبال کنید. 🔹 اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی است.