⭕ از دامادی بیت سید جواد خامنه ای تا پناهندگی به عراق!
(بخش اول)
🔸امروز خبر رحلت شیخ علی تهرانی را دیدم. تاریخ انقلاب پُر است از ریزشها و رویشها. کسانی که آیینه عبرت نسل های بعد از خود می شوند.
شاگرد آیات عظام بروجردی و امام خمینی. مبلغ انقلاب اسلامی در خرم آباد. داماد خانواده آقا سید جواد خامنه ای و همسر بدری حسینی خواهر رهبر انقلاب.
از استادان و مبارزین مطرح حوزه علمیه مشهد و البته مدافع سرسخت شریعتی. مسافر گاه و بی گاه نجف برای دیدار با امام و سالها زندانی زندانهای ساواک.
🔸علاقه شریعتی و تهرانی به یکدیگر شهره عام و خاص بود. چه آنجایی که شریعتی در وصفش گفت «تهرانی همان کسی است که محتاجش بودیم و سخت منتظرش» و چه آنجایی که تهرانی متنی مداحانه با عنوان «خصایص روحی یک انسان» برای شریعتی نوشت و جبران محبت کرد. این ارتباط تا بدانجا پیشرفت که شهید مطهری در نامه منتقدانه خود به امام با موضوع شریعتی، اشاره به تذکر امام به تهرانی می کند و می گوید علی الظاهر توصیه های شما به تهرانی در ماجرای نسبتش با شریعتی موثر بوده است.
امام قبل از انقلاب در واکنش به دو کتاب اخلاق اسلامی و توحید و خداشناسی در مکتب اسلام شیخ علی تهرانی فرمودند: «کسی که کتاب اخلاق و توحید می نویسد اما خودش از آن بی خبر است.»
🔸او بعد از انقلاب مدتی ریاست دادگاه انقلاب مشهد و اهواز را به عهده داشت و به محاکمه بازماندگان پهلوی پرداخت. به نمایندگی از مردم خراسان و به معرفی حزب جمهوری اسلامی، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی شد.
🔸 وی اولین کسی بود که طی نامه ای به امام در دی ماه 58 در خصوص ماجرای افغانی بودن و یا به تعبیر دیگر ایرانی الاصل نبودن جلال الدین فارسی اعتراض کرد که درنهایت منجر به حذف نامزد حزب جمهوری اسلامی شد. در آن انتخابات او شدیدا از بنی صدر حمایت کرد و از موثرین در رای آوری او بود.
🔸 نامه تاریخی او به امام جنجال های فراوانی را باعث شد. در این نامه شدیدترین حملات و توهین ها را به آقایان خامنه ای، هاشمی و بهشتی روا داشت. نمونه ای از توهین ها به امام جمعه وقت تهران آقای خامنه ای را بخوانید: «امام امت! فردی را امام جمعه تهران کرده اید، برای دوستان...(به علت توهین و تهمت درج نشده) نه معلومات در خور ذکری دارد و نه سابقه تقوایی مستحکم! با وجود علما و فضلای بسیاری در تهران که مسلم از این کار ناراحت می شوند. صلاح است تجدید نظر نمایید و با افراد بی نظر مشورت نمایید، نه با افراد جاه طلب و دست اندرکار.»
🔸آقای خامنه ای در جواب چندی بعد گفتند: « بعضی از حرف هایی که ایشان زده اند، اتهام نیست، دشنام است. مثلا فلانی آدم جاهطلبی است. این دیگر تهمت نیست، دشمنی است. بنده به نوبه خودم از اینکه شخصی به من اهانت کند نه فقط ناراحت نمیشوم و اهمیت نمی دهم، بلکه به آسانی حاضرم از اهانت و دشنام او بگذرم و اگر تهمتی هم وجود داشته باشد، حاضرم که اصلا درصدد رفع تهمت برنیایم. به این علت که آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.»
شهید بهشتی ام در متنی مفصل پاسخ ادعاهای تهرانی خصوصا در ارتباط با عملکرد حزب جمهوری اسلامی و ماجرای جلال الدین فارسی و.... را می دهد؛ بخش هایی از جوابیه شهید بهشتی: « اگر به راستی این اعلامیه از ایشان باشد، آن سابقه ذهنی که من از جناب آقای تهرانی داشتم و دارم با این آسان گیری ایشان در حکم کردن به اینکه این توطئه است، آن خیانت است، امام در انتخاب امام جمعه تهران اشتباه کرده اند، اینها را خیلی برایم مشکل است بپذیرم،مگر اینکه بگویم انسانهای برجسته ام اشتباه می کنند.»
🔸او به عنوان یکی از انقلابی های پُر سابقه علاوه بر حمایت از بنی صدر و جمع آوری رای و مشروعیت بخشی به او و عملکردش، از عنصر خائنی همچون عباس امیر انتظام هم حمایت کرد و در نامه های متعددی خطاب به بنی صدر نسبت به روند دادگاه و محاکمه وی، اعتراض کرد. از اواخر سال 58 انحرافات او دیگر قابل کتمان نبود به نحوی که در بهمن 58 در نشریه مجاهد ارگان مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق مقاله ای علیه مواضع امام چاپ کرد و در مصاحبه ای دیگر با عنوان «معلمان مسلمان» شدیدا به عملکرد امام و رهبران حزب جمهوری اسلامی انتقاد کرد.
@marghoomat
⭕ از دامادی بیت سید جواد خامنه ای تا پناهندگی به عراق!
(بخش دوم)
🔸با آغاز جنگ تحمیلی حاشیه های وی ادامه داشت. از صادر کردن فتوای قتل هواداران حزب جمهوری اسلامی، سخنرانی علیه شخصیت های مطرح انقلاب، نامه انتقادی به آیت الله خزعلی و حمایت از مجاهدین خلق تا متهم نمودن نیروهای انقلابی به عاملیت در درگیری های انقلاب فرهنگی در دانشگاه و...
این همه سبب آن شد که دستگاه قضایی به علت حرکت های ضد انقلابی اش و حمایت از منافقین او را دستگیر کند. دستگیری که حتی با اعتراض ملی مذهبی هایی چون مهدی بازرگان همراه شد.
🔸شیخ علی تهرانی بعد از فرار بنی صدر و خروج سران سازمان مجاهدین خلق، در حالی که در مشهد بازداشت بود، به صورت عجیبی از زندان فرار کرد و در فروردین 1363،مخفیانه به عراق گریخت. به محض ورود، تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعث عراق قرار گرفت. او سالها در رادیو فارسی زبان بغداد مشغول تبلیغات علیه جمهوری اسلامی بود.
🔸بدری خامنه ای، همسر وی یکسال بعد در عراق به او پیوست و در کنفرانس مطبوعاتی بغداد شرکت کرد و بیان داشت که از ترکیه به عراق آمده است. آقای هاشمی در خاطراتش از ناراحتی آیت الله خامنه ای می گوید: « آقای خامنه ای با ناراحتی، خبر فرار خواهرشان را که همسر شیخ علی تهرانی است، با پنج فرزندش، از کشور دادند. از ترکیه اطلاع رسیده است که او اکنون در ترکیه است ولی می خواهد به عراق برود.»
🔸شیخ علی پس از یک دهه، بالاخره سالها پس از پایان جنگ و در سال 1374 خود را در یکی از پاسگاه های مرزی تسلیم نمود و بلافاصله به تهران منتقل شد. دادگاه او را به اتهام همکاری با دشمن در هنگام جنگ، فتوا علیه نیروهای انقلابی و تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران، محارب تشخیص داد و محکوم به اعدام.
🔸 اما چون او شخصا خود را تسلیم کرده بود، با تخفیف به بیست سال حبس محکوم شد. این همه در حالی بود که او خود اظهار ندامت کرده بود و خود را مستوجب اشد مجازات می دانست. وی در نهایت با وساطت مسئولین نظام پس از گذراندن سالهایی از محکومیت، از زندان آزاد شد. او در سالهای پایانی عمر خود فعالیت های سیاسی را کنار گذاشته بود و برخی اوقات در جمع های خصوصی اطرافیانش در حوالی خیابان گرگان تهران، اظهاراتی را علیه رهبری و نظام و انقلاب بیان می داشت.
🔸در سالگرد شهادت آقا مصطفی خمینی هستیم. خاطره ای از ایشان نقل کنیم. آیت الله منیرالدین حسینی شیرازی در خاطره ای می گوید: « به یاد دارم، وقتی کتاب اقتصاد اسلامی آقا شیخ علی تهرانی را نزد آقا مصطفی آوردند، آن را شدیدا رد کرد و گفت: مؤلف، عمامه ای بر سر افکار کمونیستی گذاشته است.»
🔸تاریخ اسلام پُر است از خیانت بزرگانش به خود، اگر پیشینه درخشان مایه مصونیت افراد از خطا و اشتباه بود نبایستی شیخ علی تهرانی سر سفره شراب صدام می نشست و به امام فحش و ناسزا می داد. در ریزش ها افتخاری نیست، ولی اعتباری هست؛ اعتبار برای راهی پُر شهید که بی تعارف و صریح در مقام انتخاب میان دوراهی ذبح انقلاب یا ذبح انقلابی ها هیچ شکی در انتخاب راه حقیقت ندارد تا پای انقلاب نلغزد، که اگر پای رهرو لغزید، جبران پذیر است، ولی اگر مسیر لغزنده شد، پای بسیاری خواهد لغزید.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
⭕ نامه سال 82 کجا و اقتدار امروز ایران!
یک.
🔺جریان اصلاحات در طول تاریخ انقلاب، در مقاطع گوناگونی، ترس، واهمه و وحشت خود را نسبت به طرف غربی و از طرف ديگر خودکم بینی و خود تحقیری داخلی را فریاد زده است. سعی میکنم در دو مطلب جداگانه به برخی از این مواضع تاریخی بپردازم.
رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود(دیدار با نخبگان) به یکی از این مقاطع مهم تاریخی اشاره کردند.
31 اردیبهشت1382. نامه معروف به جام زهر؛ بخوانید: « در سال ۸۲ یک عدّه از نمایندگان مجلس نامه نوشتند به بنده؛ یک نامهی واقعاً غیر منصفانهای بود، خیلی غیر منصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سؤالهایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید میدادند؛ چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود؛ باید آنها جواب میدادند، [امّا] از من سؤال کرده بودند! آن وقت مضمون آن نامه و خلاصهاش این بود که باید تسلیم بشوید وَالّا کارتان تمام است! مال سال ۸۲ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و انشاءالله باز هم خواهیم ایستاد.»
🔺اما ماجرا چه بود؟ مگر اصلاح طلبان در آن نامه چه نوشتند که بعد از نوزده سال رهبر انقلاب به تلخی از آن یاد می کنند؟ در این نامه به موضوعات مختلفی اشاره شده است. از لوایح دوقلو و نظارت استصوابی شورای نگهبان تا ترسیم وضعیت سیاه کشور و مشکلات اقتصادی و فساد و... اما آنچه در این یادداشت مهم است، نوع نگاه اینان به مقوله امنیت ملی و تسلیم در برابر دشمن است.
🔺جنگ آمریکا و عراق با همه ددمنشی ها و وحشی گری هایی که از تمدن بزرگ غرب حکایت داشت، سرانجام با توافقات پنهانی بوش و صدام در چهارشنبه، 20 فروردین 1382 به پایان رسید و آمریکایی ها سرمست از این پیروزی ظاهری، با غروری وصف ناشدنی خود را فاتح میدان نبرد خواندند و این بار گستاخانه تر از هر زمان دیگر به سیاست ارعاب و تهدید، روی آوردند و ایران اسلامی را به بهانه های گوناگون به حملات نظامی تهدید می کردند.
🔺127 نفر از نمایندگان مجلس ششم، پس از تهدید های آمریکا در اقدامی شگفت انگیز، نامه ای را که در آن از سیاست ها و عملکرد های رهبری انقلاب و مسئولین مختلف جمهوری اسلامی در حوزه های گوناگون به شدت انتقاد شده بود تنظیم و امضا و آن را به محضر رهبر انقلاب ارسال کردند. این نامه پیش از آنکه به دست رهبر انقلاب برسد، به طور وسیعی در سایت های اینترنتی منعکس شد و از آنجا که به لحاظ مضمون و نوع ادبیات به کار رفته در آن بی سابقه بود، بازتاب فراوانی در رسانه های غربی داشت.
🔺در بخشی از این نامه، تلاش شده بود تا با نوعی شبیه سازی تاریخی بین رویداد قبول قطعنامه 598 از سوی امام و مسأله مذاکره و همکاری با آمریکا برای رهایی از تهدیدات موجود، مواضع رهبری در قبال آمریکا مغایر با مشی امام و نیز برخلاف مصالح ملت و انقلاب معرفی شود و مهم تر آنکه در این نامه از رهبری انقلاب خواسته شده بود تا با پذیرش مسئولیت تمامی مشکلات و تنگناهای موجود کشور! به طور رسمی از ملت ایران عذرخواهی کند. در بخش هایی از این نامه خائنانه میخوانیم:
🔺 « شايد در تاريخ پر فراز و نشيب معاصر ايران، هيچ زمانی را به حساسيت امروز نتوان يافت. تنها با تسامح می توان وضعيت ايران را در زمان اشغال در جنگ جهاني دوم و يا پيش از پذيرش قطعنامه با وضع كنونی قابل مقايسه دانست كه در اولی با قطع هرگونه اميد در داخل، عامل خارجی، سرنوشت كشور را رقم زد و در برهه دوم، اراده و تدبير و دورانديشی حضرت امام خميني(ره) و اتكای به مردم كشور را نجات داد.» « اما شايد دوره كنوني از اين لحاظ بی مانند باشد كه شكافهای سياسی و اجتماعی با تهديد خارجی و برنامه آشكار دولت ايالات متحده آمريكا (به عنوان قدرتی كه در برابر خود مانعی نميبيند) براي تغيير نقشه ژئوپولتيك منطقه همزمان شده و نظام ناچار به كنش و واكنش در برابر اين برنامه است.»
🔺 « آنچه مانع عملی شدن تهديدات خارجی می شود، نه توپ و تانك و موشك و سلاح بلكه افزايش مشروعيت نظام، وحدت ملی و يگانگی حكومت و ملت است.» «آنچه ما می فهميم اين است كه مسئولان حاكميت بايد صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوء تدبيرها پوزش بخواهند و البته اين عذرخواهی شكست و عقبنشيني از مواضع اصولي نيست، بلكه نشانه فروتنی و بزرگواری است، تعظيم به مردم خود سبب جلوگيري از كرنش به بيگانگان مي شود.»
🔺در آخر حرف خود را صریحا زدند و گفتند: « اگر جام زهری بايد نوشيد قبل از آنكه كيان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تماميت ارضي كشور در مخاطره قرار گيرد بايد نوشيده شود و بی ترديد اين برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می شود كه امام عزيز راحل روبرو شد.اين اقدام نشانه تدبير، دور انديشی، مصلحتجويی، خيرخواهی و توفيق الهی است»
@marghoomat
⭕ نامه سال 82 کجا و اقتدار امروز ایران!
دو.
🔺متن نامه نمایندگان آنقدر تند و هتاکانه بود که با تصویب شورای عالی امنیت ملی به ریاست محمد خاتمی، تمام روزنامه ها از انتشار نامه 127 نماینده و ارائه خبر و تحلیل له یا علیه آن منع شدند اما روزنامه نوروز ارگان رسمی حزب مشارکت با درج اطلاعیه شورای عالی امنیت ملی برخی از بخش های صفحه اول، دوم و سومش را به صورت سفید چاپ کرد که این مسأله به شدت مورد اعتراض علی ربیعی مشاور امنیتی خاتمی قرار گرفت و ربیعی این اقدام را تمسخر قانون خواند.
🔺پس از آنکه این نامه در بدنه نظام و توده های مختلف مردمی بازتاب بسیار منفی و بدی را به همراه داشت؛ حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه ای تندتر از نامه معروف دست به تهدید زدند: « چنانچه نامه ملایم و محترمانه نمایندگان که در آن همه شئون رسمی و متعارف لحاظ شده است، پسند خاطر عده ای قرار نگیرد، ای بسا باید روزی را چشم داشت که قلم های تیزتر برای نگارش عباراتی صریح تر و عاری از ملاحظات مرسوم و متعارف به گردش درآید.»
🔺رهبر انقلاب دو روز بعد از انتشار این نامه یعنی دوم خرداد، در جمع خانواده شهدا به این نامه واکنش نشان دادند و فرمودند: « بعضی در دل خود احساس ضعف می کنند، یا چشم غره های آمریکا آنها را می ترساند، یا وعده های آمریکا و امثال آمریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب می کند؛ لذا به سمت آمریکا کشیده می شوند. آنگاه ملت و جوانان مومن و مدیران با ایمان و باصفای کشور را متهم می کنند که اینها نمی توانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم آمریکا شویم!
مسأله امریکا این است که هویّت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد و این را به زبان میآورد. چرا عدّهای از مدّعیان سیاست و فهم، نمیفهمند؟! واقعاً جای تأسّف است...ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت.
کسانی که دم از مذاکره با آمریکا می زنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمی دانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ یکی از این دوتاست. این اهانت به غیرت و عزت مردم ایران است؛ این نشانه بی غیرتی است؛ این سیاستمداری نیست. سعی می کنند رنگ و لعابی از فهم سیاسی به کار خود بدهند؛ نه این درست ضد فهم سیاسی است.»
🔺رهبر انقلاب در دیدار 7 خرداد خود با نمایندگان مجلس ششم؛ یعنی یک هفته بعد از انتشار نامه مذکور با لحنی عتاب آلود خطاب به نمایندگان فرمودند: « در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتی باور های قطعی انسان هم از یاد می رود؛ انسان مرعوب، این طور است. جبن، هم عقل را از کار می اندازد، هم عزم را. حواستان جمع باشد، اگر انسان جا بخورد، اینجا خوردن، حد یقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب می نشینید، فرض کنید فلان الحاقیه را قبول می کنید، بعد یک مطالبه دیگری را مطرح می کنند. فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت بشناسید؛ باز همان فشارها و همان تهدید ها. به مجردی که او را شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح می شود، اسم اسلام را از قانون اساسی تان بردارید! شما باید ذره ذره عقب بنشینید؛ این حد یقفی ندارد. من این موضوع را بارها به از مسئولانی که دچار وسوسه و واهمه هایی بودند، گفته ام که حد یقف فشار آمریکا کجاست؛ آن را مشخص کنید که اگر به آنجا رسیدیم، دیگر بعد از این هیچ فشاری علیه ما نخواهد بود.»
🔺در همان سخنرانی رهبر انقلاب اشاره به ماجرای کمک ایران جهت آزادی گروگان های آمریکایی می کنند و می گویند: « به رغم تمام این کارهایی که ما کردیم و کمک به آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان از طریق حزب الله نمودیم، می بینیم که امروز موضع آمریکا به مراتب نسبت به جمهوری اسلامی خصمانه تر شده، سیاست آمریکا علیه ما برای همه مشخص است، چیزی تغییر نکرده است.»
🔺امروز 19 سال از آن نامه می گذرد! از ترس و وحشت خود عاقل پندار های اصلاح طلب، همانها که از ترس آمریکا خوردن جام زهر را تجویز می کردند. بعد از دو دهه می توان قضاوت کرد کدام گفتمان واقع بینانه و مطابق با منافع ملی بود. امروز آمریکایی ها حقیرانه از افغانستان خارج می شوند، 7 تریلیون دلار خرج کردند و مجبورند چراغ خاموش وارد پایگاه های نظامی شان در عراق شوند، امروز آیا اساسا جایگاه ایران با آمریکا در عراق قابل مقایسه است؟ آمریکا و تمام دنیا خواستند بشار برود اما جمهوری اسلامی نخواست، و بشار ماند. امروز فاتح میدان نبرد هشت ساله یمن، محور مقاومت است یا محور غربی، عبری و عربی؟ بعد از جنگ جهانی دوم به این سو این کدام کشور است که بزرگترین پایگاه نظامی آمریکایی ها را شخم می زند و نُطُقی از آمریکایی بلند نمی شود؟ اصلاح طلبان بر خلاف پُز سیاسی شان، غیرواقع بین ترین نگاه ها و تفکرات را در عرصه سیاست خارجی داشته و دارند و اتفاقا این اندیشه راهبردی مقاومت است که کاملا رئالیستی و مطابق واقعیات و نه آرزوها و موهومات خود به اتفاقات و صحنه نظام بین الملل نگاه می کند.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
2552193.pdf
542K
🔺 متن کامل نامه 127 تن از نمایندگان مجلس ششم به رهبر انقلاب و اسامی امضا کنندگان.
پ.ن: علی الظاهر نمایندگان خوزستانی ام حضور پُر رنگی داشتن:))
@marghoomat
⭕ تور نظامی برای بزدل های سیاسی
یک.
🔺در یادداشت قبلی مروری داشتیم بر ماجرای مورد اشاره رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان و به بازخوانی بخشی از کارنامه مرعوبانه جریان اصلاحات پرداختیم و سعی کردیم خلاصه وار نامه 127 تن از نمایندگان مجلس ششم(معروف به جام زهر) را مروری داشته باشیم.
🔺اما در این سخنرانی رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود اشاره به ماجرای برگزاری تور نظامی برای برخی از مسئولین می کنند و بیان می دارند: «یک روزی، یک آقایی گفته بود که ما از لحاظ سلاح در مقابل آمریکا صفر هستیم، میتواند مثلاً در یک ساعت فلان [ضربه را بزند ]؛ من اینجا گفتم که یک تور گردشگری بگذارید، این آقایان بروند سلاحهای نظامی ما را ببینند، این صنایع تسلیحاتی ما را ببینند تا از این اشتباه بیرون بیایند؛ حالا این تور را برای همهی شماها باید گذاشت.»
🔺این سخن برای بار اول نیست که بیان می شود، همانطور که رهبری اشاره دارند، اولین بار ایشان این روایت را در سال 93 و در جمع اساتید دانشگاه ایراد کردند و گفتند: «یک وقتى یکى از مسئولین کشور دربارهى مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خردهاى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیّاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود»
🔺اما ماجرا چه بود؟ ماجرا به 9سال سال پیش بازمیگردد که ظریف در دانشکده فنی دانشگاه تهران حضور یافته بود.
12 آذر 1392 ظریف در آن جلسه و در پاسخ به سؤالات انتقادی نماینده انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، گفته بود:« باید بگویم که غربیها از چهارتا تانک و موشک ما نمیترسند. آیا شما فکر کردهاید که آمریکا که با یک بمبش میتواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما میترسد یا از این مردم؟ آیا واقعاًًً بهخاطر سیستم نظامی ماست که آمریکا جلو نمیآید؟»
🔺این سخنان شاید در وهله اول تعجب آور باشد اما وقتی از زبان کسی که کل دوران جنگ و حتی قبل تر از آن را در آمریکا بوده و مرعوب و مقهور هژمونی آمریکایی شده صادر می شود، حیرتی ندارد. وقتی بدانیم که قرار است این صحبت پازل خودتحقیری داخلی را کامل کند و مکملی باشد برای توزیع حقیرانه سبد کالا(که چندین کشته برجا گذاشت) و ادعای محقرانه خزانه خالی و آماده کردن فضای عمومی جهت تعطیلی صنعت هسته ای که اگر تعطیل نکنیم شبح جنگ ما را می بلعد و احتمال حمله نظامی آمریکا از هر زمان دیگری به ما نزدیک تر است، پس راهی نداریم جز انعقاد برجام نافرجام؛ هضم این سخنان برایمان راحت تر می شود.
🔺 خودتحقیری حاد سیاسی در این جماعت ریشه و سابقه تاریخی دارد. اساسا یکی از راهبرد های اساسی این جریان ایجاد ترس در میان مردم و مسئولان برای رساندن ایشان به اشتباهات محاسباتی است. ظریف میراث دار اسلاف خود است. همانها که لقب چریک پیر را یدک می کشند و اندکی شجاعت سیاسی ندارند و به ترسیدن خود افتخار می کنند.
🔺 بهزاد نبوی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب و نائب رئیس مجلس ششم: « تمام کسانی که با حمله آمریکا به هر کجای دنیا مخالفند، در صورت رخداد این حمله از کوچک ترین کاری عاجزند. در واقع هیچ منطق و عقل سلیمی حکم نمی کند که یک کشور جهان سومی، حتی اگر همه ملت پشتیبان حکومتش باشند و همه این ملت مسلح، به جنگ نظامی با آمریکا، ابرقدرت جهان بروند. در واقع خدا و تاریخ، سردمداران ملتی که آن کشور را به جنگ با ابرقدرت جهان بکشانند، نخواهد بخشید. این سخنان را که می گویم، شاید جبهه بگیرند که فلانی از آمریکا می ترسد، بله به خاطر کشورم، مردمم و انقلابم از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم.»
@marghoomat
⭕ تور نظامی برای بزدل های سیاسی
دو.
🔸بهزاد نبوی در مصاحبه دیگری پا را فراتر می گذارد و لخت و عُریان می گوید: « مسلم است که می ترسم! کیست که از یک آمریکای تا بن دندان مسلح که در عراق خود را چنین نشان داد و هیچ احترامی برای استقلال دولت ها قائل نیست، نترسد! بله، من می ترسم. ظاهرا آمریکایی ها هر کاری که بتوانند می کنند، سازمان ملل متحد یا حتی افکار عمومی غرب هم اهمیت ندارد.»
🔸این خودتحمیق کننده های سیاسی کار را به جایی رساندند که نظریه ترسیدن شعور می خواهد پس ما با شعوریم رو انشا کردند. صحبت های احمد شیرزاد عضو جبهه منحله مشارکت و نماینده مجلس ششم را بخوانید: « برای ترسیدن، شعور لازم است. بعضی ها ممکن است نترسند، چون شعور درک خطر را ندارند! شواهدی که در هفته های اخیر از تحلیل های بعضی از تحلیلگران دیدیم، نشان میدهد که پاره ای از آقایان، اصولا اطلاع دقیق و درستی از توان تسلیحات پیشرفته و سیطره اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورها و نقاط واقعی قوت و ضعف طرف مقابل ندارند.»
🔸اگر قرار بود بر اساس مدل آقایان حکمرانی کنیم، تا به امروز دهها بار در دهان کفر و شرک بلعیده شده بودیم و نفس های آخر را باید می کشیدیم. اما امروز جواب لاف در غریبی های شیطان بزرگ را نه در شعار و سخنرانی و حرف، بلکه در میدان عمل می دهیم. چه آنجایی که کشتی یونانی حامل محموله آمریکایی ها را توقیف می کنیم و چه آن زمانی که اشک ملوانان آمریکایی را درمی آوریم. همان سیستمی که قرار بود با یک بمب آمریکا از کار بیفتد گلوبالهاوک و آرکیو 170 آمریکا را ساقط کرد و پایگاه بزرگش را در عراق درهم کوبید، مقر تروریستها و جاسوسان را در کردستان عراق و دیرالزور سوریه منهدم کرد، و نقشه «صهیونیسم مسیحی» با هزینه 7 هزار میلیارد دلاری برای تسخیر منطقه را نقش بر آب کرد.
🔸این قاطعیت انقلابی، درس آموزی از مکتب مولای خطشکنی است که پس از منکوب کردن فتنه نیابتی خوارج فرمود:«فقُمتُ بِالاَمرِ حینَ فَشِلوا و تَطلّعتُ حینَ تَقَبُّعوا... به اقامه امرالهی برخاستم، زمانی که دیگران فشل شدند. هنگامی که مردم از ترس پنهان می شدند، من خود را آشکار کردم. و زمانی که دیگران به لکنت افتاده بودند، سخن گفتم. و هنگامی که از حرکت بازمانده بودند، به نور الهی حرکت کردم... مانند کوهی که طوفانها، او را به حرکت در نیاورد».(خطبه 37 نهجالبلاغه).
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اینم بخش کوتاهی از افاضات تاریخی اميرکبير دیپلماسی ایران که مورد اشاره رهبر انقلاب قرار گرفت!
@marghoomat
20.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 بخش هایی جذاب و ماندگار از جلسه سخنرانی 20 آذر 1385 احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر. رفتار امروز برخی لمپن های سیاسی در دانشگاه خواجه نصیر را می توان ادامه همان جریانی دانست که نه خاتمی را در سال 83 تحمل کرد و نه احمدی نژاد را در سال 85 و نه امروز بهادری جرمی را.
@marghoomat
مرقومات/علی ریاحی پور
🔺 بخش هایی جذاب و ماندگار از جلسه سخنرانی 20 آذر 1385 احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر. رفتار امروز بر
🔴 بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در پی هتک حرمت رئیسجمهور وقت "محمود احمدینژاد" و حواشی پیش آمده در مراسم ۲۰ آذر ۱۳۸۵ دانشگاه صنعتی امیرکبیر
🔸 مسلماً دانشگاه جایگاه گفتوگو و تضارب آرا و سنگری برای مخالفت و نقد است. اما در سالهای اخیر و علیالخصوص با بهرهکشی تجاوزگرانه جریانات سیاسی خارج از دانشگاه (و حتی خارج از کشور) از برخی جریانات دانشجویی، فضای گفتوگو و نقد جای خود را به فضای هتاکی و هوچیگری داده است. اتفاقی که در جلسه ۲۰ آذر رخ داد، اگر چه برای هر ذهن منصف و بیغرضی تاسف آور بود، اما در نوع خود مسبوق به سوابقی بود. آشوبگران هتاک چنین معاملهای را در ۱۶ آذر ۸۳ با با رئیسجمهور سابق نیز کردند و (البته بر خلاف ۲۰ آذر ۸۵) موفق به عصبانی کردن محمد خاتمی نیز شدند.
🔸 به راستی این چگونه وضعیت خفقانی است که در آن اقلیتی ۲۰ درصدی بیپروا در برابر رئیسجمهور میایستند و از هیچ اهانتی به او دریغ نمیکنند؟ این چگونه فضای خفقانی است که در آن تریبون رسمی در اختیار منتقدان نظام و دولت قرار میگیرد؟ وضعیت اینان بی شباهت به ماهی که در دریا زندگی میکند و متوجه وجود آب نمیشود، نیست؟! آیا صدور حکم تعلیق یا محرومیت از تحصیل برای دانشجویان خوشنشین که رکوردهای درخشانی چون پاس کردن ۲۲ واحد در ۸ ترم را از خود بهجا گذاشتهاند نشانه بسته شدن فضای دانشگاههاست؟! آری، اگر فعالیت سیاسی دانشجویی به معنای حمله به جلسه امتحان، به تعطیلی کشاندن کلاسها و اهانت به اساتید و مسئولان دانشگاه است، اخلاق دانشگاهی منحل کردن و تعطیل کردن چنین فعالیتهایی را موجه میسازد.
🔸 به راستی چه ننگی از این بالاتر که برخی سران سابق جریان موسوم به تحکیم، علناً همپیمان دشمنترین دشمنان این مملکت و ملت شدهاند و سر از جلسات سنا و لابیهای صهیونیستی آمریکا در آوردهاند؟! چگونه میتوان پذیرفت که یک حرکت دانشجویی اصیل از شبکه تلویزیونی VOA خط بگیرد؟
در طول سالهای اخیر بارها بابت فراموش شدن شعار و دغدغه عدالت از منظومه فکری برخی جریانات دانشجویی هشدار داده بودیم. اما اینک خطر فراموشی شعار و دغدغه استقلال بیش از همه احساس میشود.
🔸 دکتر محمود احمدینژاد در انتهای سخنرانی ۲۰ آذر و در مصاحبه پس از آن به صراحت گفت که شکایتی از توهینکنندگان به خود ندارد و راضی به برخوردهای انضباطی با آنان نیست. از او جز این انتظار نمیرود. به هرحال تفاوت احمدینژاد با آنان که تلاش دوسه نفر برای طرح سوال در یک جلسه عمومی را با بگیر و ببند و احکام حبس و نفی بلد از یک سو و به راه انداختن هیاهو و فریاد "وا اسلاما" و "وانقلابا" از سوی دیگر، پاسخ میدهند، در همین مسائل است.
🔸 در حال حاضر پروژه به حاشیه راندن طیف مدرنیست هتاک بیگانهگرا باید در دستور کار دانشگاه قرار بگیرد. این پروژه بیش از آن که به برخوردهای قضایی و انضباطی نیازمند باشد، نیازمند ایجاد عزم مشترک در همه دانشگاهیان و جریانات اصیل و صحیحالنسب دانشجویی (با دیدگاهها و گرایشات گوناگون) در این باره است. آن که باید از دانشگاه برود، آشوبگران هتاک و وابسته به بیگانهاند.
پ.ن: اگر عنوان و تاریخ این بیانیه مهم تاریخی را حذف کنیم، انگار برای همین روزها نوشته شده است. روزگاری که در دانشگاه تهران تن به گفت و گو نمی دهند، در دانشگاه شریف رکیک ترین فحش ها را حواله داده و مدنیت خود را با شکستن شیشه های سلف نشان می دهند و در دانشگاه خواجه نصیر «سخنگو برو گم شو» را نشخوار می کنند.
@marghoomat
🔴 سربازان لمپنیسم در دانشگاه
یک.
🔸با مروری بر عملکرد، تاریخچه و شخصیت های مطرح جریانات مختلف غیر انقلابی درون دانشگاه، خصوصا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی؛ با قاطعیت می توان گفت لمپن ترین، شومن ترین، رادیکال ترین و البته آنارشیست ترین نسل این جریانات، نسل فعلی آنان است. آنچه این روزها در دانشگاه های صنعتی شریف، تهران، بهشتی، خواجه نصیر و علامه طباطبایی و... می بینیم گواه بر این مدعاست.
🔸افراطی ترین و سکولارترین جریانات دانشجویی، خصوصا در دهه هفتاد و هشتاد، هرچه بودند حداقل دارای یک ایدئولوژی، خاستگاه و عزیمت گاه اندیشه ای و فکری، عقبه ی سیاسی و تشکیلاتی مشخص، آرمان ها و اهداف مقرر و متعین و برخوردار از دال های مرکزی گفتمانی بودند و خلاصه چیزی برای عَرضه داشتند و اتفاقا اهل مباحثه و مناظره و جدال های سنگین سیاسی و اندیشه ای بودند. اما اینان علاوه بر اینکه حرف، گفتمان و اهداف مشخصی ندارند، حتی حاضر نیستند برای همان مطالبات اقلی، مبهم و مبتذل خود به گفت و گو تن بدهند و اتقان باور های خود را به محک بگذارند. دهه هفتاد، هشتاد و حتی تا اوایل و اواسط دهه نود، مجامع مختلف دانشجویی شاهد دهها مناظره و گفت و گوی سیاسی میان دانشجویان(حداقل خود نگارنده چندباری یکی از طرفین مناظره بوده ام) بوده اند، اما این جماعت نه تنها گفت و گو نمی کنند بلکه آن را اساسا به رسمیت نمی شناسند.
🔸صد رحمت به اسلاف شان. لااقل شبیه آنان باشید. آدم می دانست با چه کسی و چگونه اندیشه ای طرف است. شاید آینده شما ام شبیه امروز آنان باشد، اما حداقل امروزتان را شبیه دیروزشان کنید. وضعیت اینان به نقطه ای رسیده است که آرزو میکنم ای کاش شبیه علی افشاری، اکبر عطری، سعید رضوی فقیه، عبدالله مومنی و سراج الدین میردامادی بودند. این اسامی با وجود همه خیانت هایشان(خصوصا علی افشاری) لااقل آورده ای برای عرضه داشتند اما شما چی؟ آورده شما رکیک ترین، وقیحانه ترین، مستهجن ترین و ناموسی ترین فحاشی های کلامی در مقدس ترین مکانها، یعنی دانشگاه است! آورده شما همان علامت دستی است که خود بیش از همه لایق معنای آن هستید و نه شخص دیگری.
🔸در اضمحلال گفتمانی این نسل همین بس که اگر دیروز بزرگترهایشان خط فکری و سیاسی خود را از حجاریان، سروش، کدیور، عبدی، تاجزاده و آغاجری و... می گرفتند، اینان اما خط دهنده سیاسی شان امثال مصی علی نژاد، علی کریمی و... است. واقعا نمیدانم چه اسامی ای را ذکر کنم؟ آیا اصلا رهبر فکری و سیاسی دارند؟ حیف کلمه رهبر سیاسی نیست که خرج اسامی در ذهنم بکنم؟ حیف است... همان دو اسمی ام که بُرده ام زیادی شان است.
🔸لمپن ها اندیشه و گفتمان مشخص ندارند. لمپن ها شبیه شومن ها دست به هر کاری می زنند تا دیده شوند. لمپنیسم همانطور که به شومنیسم ختم می شود به آنارشیسم هم منتهی می شود که شاید به تعبیری بتوان گفت ریشه همه آنان را باید در رادیکالیسم جست و جو کرد. اینان واجد تمام ایسم هایی که ذکر کردم هستند. شعبان بی مخ های دانشجویی که نسخه بروز شده ی شعبان جعفری های کودتای 28 مرداد هستند. آنارشیست گرایی در عُمق وجودشان رخنه کرده و هیچ نظم، قانون و حدودی را بر نمی تابند. چنان غرق در لمپنیسم شده اند که باور کنید نمی توانند یک صفحه متن تقریر شده از خواسته های مشخص و عقلانی شان را انشا کنند. جماعتی که آمال و انتهای خواسته اش سلف مشترک است و احتمالا روزی دیگر سرویس بهداشتی مشترک! این منادیان مدنیت حاضرند حتی برای رسیدن به آن خواسته های حیوانی شان خون هم دانشگاهی خود را بریزند و قهقه ی مستانه سر دهند. چه انتظارات زیادی؟ آیا اینان اساسا می توانند بيانديشند که حال بخواهند صورت بندی دقیقی از اندیشه هایشان را به ما تحویل دهند؟!
@marghoomat
🔴 سربازان لمپنیسم در دانشگاه
دو.
🔸جماعتی که روزی شعار می دادند آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه، امروز می خواهند با های و هوی بسط معنا و اندیشه کنند! آری بهتر است بگویید آزادی اندیشه با قر و فر و تحوش نمیشه! یاللعحب! کسانی که توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد را سر می دادند و خواستار امکان آزادی بیان بودند، امروز می خواهند با مشت و لگد هایشان از یکسو و با «سخنگو برو گم شو شان» تدریس و تمرین آزادی کنند! کسانی که غریو وا خشونت گرایی و وا چماق داران شان گوش فلک را کَر می کرد، امروز چنان رفتار متوحشانه ای از خود بروز می دهند که آدمی نمی داند چه اسمی روی آن بگذارد تا حق مطلب ادا شود! جامعه مدنی، نافرمانی مدنی و توسعه سیاسی تان را باور کنیم یا شعبان بی مخی و وحشی گری های متمدنانه تان! سربازان لمپنیسم در دانشگاه هیچ قله ای را فتح نخواهند کرد، مگر قله های خشونت، توحش، آنارشیست و نفرت.
🔸بی آرمانی، اساسی ترین مشکل این نسل است. فقر معنا، فقر ایدئولوژی، فقر آرمان. جریانی که خودش نمی داند چه می خواهد، فقط می گوید این را نمی خواهم. در همان نخواستن هایشان ام دلالت و اتقانی نمی بینی. نمی دانی مشکلش با گشت ارشاد و برخورد های نیروی انتظامی و امنیتی است یا چادر و اصل پوشش اجباری و نه حتی حجاب شرعی اجباری، نمی دانی مشکلش با حاکمیت دین و اسلام سیاسی است یا شخص رهبر انقلاب و سید ابراهیم رئیسی؟ نمی دانی با قانونگرایی در تضاد است یا با مجریان قانون؟ نمی دانی با انقلاب اسلامی مشکل دارند یا جمهوری اسلامی؟ نمی دانی کومله و جیش الظلم و موسوی و کروبی را می پسندند یا سلطنت طلبان و ال جی بی تی ها را؟ نمی دانی مریم رجوی را به مادری قبول می کنند یا ملکه را؟ و دهها سوال و ابهامی که نه می شود با آنان به گفت و گو نشست و پاسخی گرفت و نه خودشان جوابی مشخص و دقیق برای آن عَرضه می کنند. و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat