⭕ نامه تاریخی حاج قاسم و یارانش
یک.
🔸بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی یکی از خطوطی که اصلاح طلبان در رسانه هایشان به صورت خاص دنبال کرده و برای آن مصاحبه، گزارش و سرمقاله های مختلفی را به نگارش درآورده اند آن است که حاج قاسم سلیمانی در سال 76 نظر سیاسی اش به شخص آقای خاتمی نزدیک بوده و به ایشان رای داده است و سیره و عملکرد ایشان و دولتش را تأیید کرده است.
🔸 فارغ از آنکه این ادعا صرفا یک ادعاست و هیچ گونه سند و مدرکی جهت اثباتش اقامه نشده است و امروز که به مبانی فکری شهید سلیمانی و جریان اصلاحات خصوصا در دهه هفتاد نگاه می کنیم هیچ گونه تجانس و تناسبی را نمی بینیم، نکته مهم تر آن است که نه در دهه 90 یا 80 بلکه در همان دهه هفتاد و در 22 تیر 78 سندی از شهید عزیز به یادگار مانده است که خط بطلانی می باشد بر تمامی ادعاهای صورت گرفته.
🔸بر فرض که حتی آن ادعا درست باشد، رهبر انقلاب یکی از ویژگی های مهم شهید سلیمانی را شجاعت سیاسی ایشان بیان کردند. شجاعت سیاسی یعنی اگر روزی به دلیلی از فردی حمایت کردی و فردا بر تو انحراف آن شخص ثابت شد از حرف دیروزت دست بکشی و بدون خوف از سرزنش برخی، موضع حق را نجوا کرده و تیغ نقد را بر صورتش نوازش کنی.
🔸 فرماندهان و شخصیت های امنیتی و نظامی بنا به جایگاه و اقتضائات نقشی که در آن قرار دارند معمولا در مسائل سیاسی داخلی کمتر اتخاذ موضع کرده و اگر مواضعی را بیان دارند، معمولا به صورت خصوصی و محرمانه مطرح می کنند و نه علنی و عمومی. مگر در مواقعی که خطری بزرگ کیان اسلام، انقلاب و نظام را به مخاطره انداخته باشد و مجبور باشند جهت جلوگیری از مسیر انحرافی رخ داده علنا وارد میدان شده و تکلیف انقلابی خود را عمل کنند.
🔸 این اتفاق نادر شاید در طول تاریخ انقلاب فقط یکبار رخ داده باشد و آن هم در زمان دولت اصلاحات و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بوده است. نامه معروف به «نامه 24 فرمانده سپاه خطاب به خاتمی». نامه ای که از طرف اصلاح طلبان تعبیر به کودتای علیه دولت شد. نامه ای تند، انقلابی و تهدید آمیز خطاب به خاتمی. نامه ای که عمق ناراحتی، آزردگی، خشم و غضب فرماندهان سپاه و به صورت مشخص حاج قاسم سلیمانی که خود از بانیان نگارش و جمع آوری امضا و نگارنده آن نامه بوده نمایان است. نامه ای که برخی از امضاکنندگانش همچون احمد کاظمی، نورعلی شوشتری و حسین همدانی دیگر در کنار ما نیستند.
🔸خوب است نسل جدید که شاید درک دقیقی از اتفاقات و فتنه ها و بحرانهای دوران دوم خرداد ندارد یکبار متن کامل این سند تاریخی را ببیند و خود ادعاهای امروز اصلاح طلبان درباره این شهید عزیز را قضاوت کند. این نامه در 22 تیر نگاشته و به دفتر رئیس جمهور ارسال شد و با توجه به آنکه ترتیب اثر لازم داده نشد و تغییری در رفتار دولت مردان مشاهده نگردید، در 28 تیر به صورت عمومی توسط روزنامه کیهان و رسالت منتشر شد.
❇️ ریاست محترم جمهوری حضرت حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای سیدمحمد خاتمی
با عرض سلام و خسته نباشید به استحضار میرساند:
🔺بهدنبال حوادث اخیر به عنوان مجموعهای از خدمتگزاران دوران دفاع مقدس ملت شریف ایران، وظیفهٔ خود دانستیم مطالبی را خدمت حضرتعالی دانشمند ارزشمند عرضه بداریم. امیدواریم با سعهٔ صدر و شعار ارزشمند توأم با سیرهای که تبلیغ میفرمایید (شنیدن هر سخن و ایده ولو مخالف) به این موضوع که شاید درد هزاران زجرکشیدهٔ انقلاب باشد که امروزه بهدور از هرگونه خط و خطوط با چشمی نگران، مسائل و حوادث انقلاب را مینگرند و سکوت، مسامحه و سادهانگاری مسئولین که از برکت خون هزاران شهید بر مسند نشستهاند، متحیر و متعجباند.
جناب آقای خاتمی، قطعاً همهٔ ما حضرتعالی را انسانی وارسته، انقلابی، متدین و دارای ریشهٔ عمیق دینی در حوزه و دلسوز به انقلاب دانسته و میدانیم، اما نحوهٔ برخورد با حوادثی که همهٔ ما شاهد شادی و رقص دشمنان پیرامون آن هستیم و در اولویت قرار دادن پیگیری برخی اشتباهات و تخلفات و بزرگ کردن آنها در مقابل عدم توجه و یا کوچک جلوه دادن برخی دیگر از همین نمونه قانونشکنی و هتک حرمت و فشار، باعث شده است جریانهای معاند با انقلاب گستاختر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظهکارانه و با دلزدگی توأم با ناامیدی، هر روز تحقیر شده و به ثمرهٔ این همه خون نگریسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر میگزند.
جناب آقای رئیسجمهور، حمله به کوی دانشگاه همانطوری که رهبر بزرگوار و مظلوم این انقلاب فرمودند امری ناپسند، زشت و بد بود و علیرغم اینکه سختترین و تندترین برخوردها با آن انجام پذیرفت اما همهٔ مردم به دلیل ناپسندی عمل انجام شده این برخوردها را پذیرفته و بر آن صحه گذاردند، اما سؤال مهم و پرابهام این است که آیا فاجعه فقط همین بود؟
@marghoomat
⭕ نامه تاریخی حاج قاسم و یارانش
دو.
🔺صرفاً همین موضوع قابل پیگیری و توجه و اعتراض و تحصن است که چند وزیر به خاطر آن استعفا دهند، شورای امنیت تشکیل جلسه بدهد و گروه تحقیق تشکیل گردد، اما آیا حرمتشکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کمنظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار دهها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟
🔺جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عدهای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهٔ شهید مطهری در حرکتاند، بچههای کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال میکردند غیرت شما کجا رفته است؟
🔺 جناب آقای رئیسجمهور، امروز وقتی چهرهٔ رهبر معظم انقلاب را دیدیم مرگ خودمان را از خداوند طلب کردیم چون که کتفهایمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو باید ناظر پژمرده شدن نهالی باشیم که حاصل ۱۴ قرن سیلی و زجر شیعه و اسلام است.
🔺جناب آقای خاتمی، شما خوب میدانید، در عین توانمندی بهخاطر مصلحتاندیشی دوستان ناتوانیم. چه کسی است که نداند امروز منافقین و معاندین دسته دسته به نام دانشجو به صف این معرکه میپیوندند و خودیهای کینهجو و منفعتطلب کوتهنظر آتشبیار آن شدهاند و برای تهییج آن، از هر سخن و نوشتهای دریغ نمیکنند؟
🔺 جناب آقای خاتمی، تا کی با اشک بنگریم و خون دل بخوریم و با هرج و مرج و توهین، تمرین دموکراسی کنیم و به قیمت از دست رفتن نظام صبر انقلابی داشته باشیم؟
🔺جناب آقای رئیسجمهور، هزاران خانوادهٔ شهید و جانباز و رزمنده به شما رأی دادند که رأی آنها مدال سینه شماست. آنها از شما انتظار برخورد منصفانه با این مسائل را دارند و ما امروز رد پای دشمن را در این حوادث به خوبی میبینیم و قهقههٔ مستانه را میشنویم. امروز را دریابید که فردا خیلی دیر است و پشیمانی فردا غیرقابل جبران است.
🔺سیدبزرگوار، به سخنرانی به ظاهر دوستان و خودیها در جمع دانشجویان بنگرید، آیا همهٔ آن گفتهها تشویق و ترغیب به هرج و مرج و قانونشکنی نیست؟ آیا معنای سال امام (ره) همین بود؟ آیا به همین صورت میتوان میراث گرانبهای او را حفظ کرد و آیا بیتوجهی تعداد اندکی به نام حزبالله مجوزی است برای شکستن سر هر متدین و هتک حرمت آن؟
🔺جناب آقای خاتمی، رسانهها و رادیوهای دنیا را بنگرید، آیا صدای دف و دهل آنها به گوش نمیرسد؟
جناب آقای رئیسجمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آنقدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست.
🔺در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسهٔ صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم.
فرماندهان و خدمتگزاران ملت شریف ایران در دوران دفاع مقدس: غلامعلی رشید ـ عزیز جعفری ـ محمدباقر قالیباف ـ قاسم سلیمانی ـ جعفر اسدی ـ احمد کاظمی ـ محمد کوثری ـ اسدالله ناصح ـ محمد باقری ـ غلامرضا محرابی ـ عبدالحمید رئوفینژاد ـ نورعلی شوشتری ـ دکترعلی احمدیان ـ احمد غلامپور ـ یعقوب زهدی ـ نبیالله رودکی ـ علی فدوی ـ غلامرضا جلالی ـ امین شریعتی ـ حسین همدانی ـ اسماعیل قاآنی ـ علی فضلی ـ علی زاهدی ـ مرتضی قربانی.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
⭕ ما کجا ایستاده ایم!
🔸وقتی نوع مواجهه برخی از دوستان نسبت به اخبار، مشکلات و حوادث گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را می بینم، وقتی صدای اعتراضات و انتقاداتشان را می شنوم، وقتی می بینم گارد «من همه چی بلدم» را می گیرند و زمین و زمان را به توپ انتقاد می بندند! وقتی بی محابا « آقای جمهوری اسلامی» را خطاب می کنند و سرش فریاد می زنند، وقتی خود را خارج از بازی می دانند و همچون مربی تیم، بازیکنان در صحنه را هدایت می کنند، وقتی آنقدر می گویند و می گویند تا به مرز انفعال، بن بست، خستگی و کرختگی سیاسی می رسند، یک سوال ذهنم را درگیر می کند.
🔸 پاسخ به این سوال رویکردها را عوض خواهد کرد، کنش ها را تغییر خواهد داد، پرسش ها متفاوت می کند، محل نزاع را دقیق می کند، طرفین دعوا را شفاف می کند. جایگاه و اثرگذاری من و تو را متفاوت می کند. راز بسیاری از عملکرد ها را باید در پاسخ به این پرسش یافت. علت بسیاری از مواضع را باید در اینجا جست و جو کرد. سوال این است؛ ما در نسبت با جمهوری اسلامی در کدام موقعیت ایستاده ایم؟ طلبکار یا بدهکار؟
🔸 نگارنده علت العلل بسیاری از کنشها و مواضع را اینجا می داند. اگر خود را صرفا طلبکار بدانی، داد میزنی! غُر میزنی! ذربین بدست میگیری تا سیاهی را ببینی تا فریاد کنی! خود را مبری از مسئولیت می دانی! خود را مترصد فرصت می بینی تا توأم بگویی دیدید گفتیم نمی شود! مسأله ای نداری، سنگری برای خود تعریف نمی کنی، چرا؟ چون خود را طلبکار می دانی. در حل مسائل جایگاهی برای خود تعریف نکرده ای، چون اساسا تو بیرون نشسته ای، تو قرار است به طلبت برسی، کاری دیگر به چگونگی فرآیند رسیدن به مطالباتت نداری، آقای جمهوری اسلامی باید تدبیر کند و تو تماشا!
🔸 اما اگر خود را بدهکار بدانی، درگیری، زمین و زمان را نمی شناسی. سریع جایگاه و نقش خود را پیدا می کنی. رسالت تعریف می کنی. خود را داخل بازی می بینی. به هر دری میزنی تا بدهی ات را صاف کنی. اگر بدهی را ندهی بازنده ای. حال و هوای یک شکست خورده را داری. اینجا در صحنه درگیری، روزی سوال میکنی، روزی جواب می دهی، روزی حمله می کنی و روزی دفاع. شانه به زیر بار مسئولیت می بری. عافیت طلبی سیاسی را مذموم می داری. درد را می یابی و درمان می کنی.
🔸 وقتی طلبکاری فقط یک سوال داری؛ مسئولین چه کردند؟ اما وقتی خود را بدهکار بدانی از خود دائما می پرسی؛ از من چه بر می آید؟ من دانشجو، من طلبه، من تشکل دانشجویی و مردمی هیچ نقشی در حل مشکلات جمهوری اسلامی ندارم؟ حتی در این حد که مسئولین را نهیب هشدار باش هم بزنم نقشی ندارم؟ خب فرق ما با طرف مقابل کجاست؟ او می گوید نمی شود، ما هم می گوییم نمی شود. تفاوتی می بینید؟ این نگاه ارباب_رعیتی از کجا در ذهن ما رسوخ کرده؟ این نگاه سلطنتی و درباری به حاکمیت چرا از قلب و باور ما رخت بر نمی بندد؟ چرا نمی خواهیم بپذیریم تا مردم و توده ها همراه نشوند بسیاری از مسائل حل نمی شود؟ مسئولین هیچ، برنامه ما برای توده مردم چیست؟ با این فرمون طلبت صاف نخواهد شد. مطمئن باش.
🔸مثال بزنم؛ از سال 96 الی 1400 بخشی از تشکل های دانشجویی خود را داخل بازی دیدند. مسئله خود و جمهوری اسلامی را پیدا کردند. اعتراضات کارگری و خصوصی های افسارگسیخته. آمدند، وقت گذاشتند، سختی دیدند، تهمت شنیدند، اما ایستادند تا حل شد. هفت تپه خوزستان ، ماشین سازی تبریز، کشت و صنعت مغان، هپکو اراک و دهها نمونه دیگر. نمونه هایی که می شد طلبکارانه نگاه کرد و صرفا داد زد. اما بچه ها زدند به خط. قدم به قدم کنار کارگران، روزی رسانه شان بودند، روزی ترتیب دهنده جلسه شان با فلان آدم جمهوری اسلامی، روزی دیگر کف خیابان تجمع کردند و در آخر با هم شیرینی پیروزی و حل مشکلات را خوردند. سختی و دردسر نداشت؟ داشت. تهمت همراهی با جریانات مارکسیستی نداشت؟ داشت. انگ ضد ولایت خوردن نداشت؟ داشت. تقدیر ولایت از اقداماتت را نداشت؟ داشت. همه را داشت. خروجی چه شد؟ حل مشکلی از مشکلات جمهوری اسلامی و مردمش. حرف به درازا کشید؛ کوتاهش کنم. مساله تنها و تنها آن است که بدانیم کجا ایستاده ایم؟ در قامت طلبکار یا بدهکار!
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ خون دلها باید خورد
🔸 به این سخنان دقت کنید. سال 85 دومین دیدار رهبر انقلاب با دولت انقلابی و مکتبی نهم. هشدار هایی تاریخی که انگار برای امروز گفته شده است. هشدارهایی که اگر گوش داده می شد؛ شاهد روی کار آمدن ضیعیف ترین دولت تاریخ انقلاب، یعنی دولت حسن روحانی نبودیم.
🔸 اعتقاد دارم بخش زیادی از مردم هنوز برای این دولت در ذهن شان «نقطه» نگذاشته اند. مردم هنوز منتظرند. منتظر تغییر وضع موجود. مردم هنوز نظاره گر هستند و صحنه را می ببينند. بله! از وضعیت اقتصادی شدیدا گله دارند اما هنوز به نقطه انقطاع کامل از دولت سیزدهم نرسیده اند. دولت باید قدر این سرمایه اجتماعی را بداند و چاره ای اندیشه کند که اگر نکند به تعبیر رهبر انقلاب خون دلها باید خورد تا دوباره مردم به این گفتمان روی خوش نشان دهند. اگر با همین سیاست های فعلی مسیر آینده ترسیم شود، خسارتی بس بزرگ در پیش خواهد بود، هر چند به اصلاح وضع موجود امیدواریم! بخوانید:
⬅️ «اگر خدای نکرده طوری بشود که نتوانیم آنچه را که مردم دربارهی مجموعهمان تصور میکنند، آن را تحقق ببخشیم، خسارت بزرگ خواهد بود و به این جریان و جهتگیری حتماً ضربه وارد خواهد آمد. آن وقت امیرالمؤمنین فرمود: «و لقلّ ما شیء ادبر ثمّ اقبل»؛ موجی که برگشت و رفت، دیگر خیلی آسان این طرف نمیاید و برنمیگردد. خون دلها باید خورد و زحمتها باید کشید تا اینکه باز برای اقبال و توجهی که امروز وجود دارد، زمینه فراهم شود. این را نباید از دست داد.»
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
هدایت شده از هفته نامه ۹ دی
💠 ۵۰۷ امین شماره هفته نامه ۹دی منتشر شد
👈یکشنبه روی دكههای مطبوعات
🔻تودهنی کمحجابها به دشمن
🔹تاکید رهبر انقلاب بر ضرورت حفظ حجاب شرعی در کنار تمجید ایشان از بانوان کمحجابی که با فراخوانهای کشف حجاب همراهی نکردند
🔻قهرمانان ایران
🔹در ستایش جهانمردهای بیادعا و یاران حاج قاسم سلیمانی ابرقهرمان مردم ایران
🔸 مرزبان عقیده، مرزبان امنیت
🔸 این ماجرا واقعی است
♨️ فروش نسخه pdf هفته نامه ۹ دی ♨️
با توجه به درخواست مکرر برخی علاقمندان داخلی و بویژه عزیزان خارج از کشور، از سال ۹۸ فروش نسخه دیجیتال ۹دی آغاز شد. برای خرید نسخه PDF روی لینک زیر بزنید:
jaaar.com/kiosk/archives/9day
هفته نامه ۹ دی 👇
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a
مدیر مسئول 👇
http://eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
...
⭕️ فرمول تکنوکرات شدن
🔺یک سرنوشت محتوم برای برخی انقلابیون، تکنوکرات شدن است. مسیر تکنوکرات شدن یک انقلابی، از همان روزی شروع میشود که یک پست یا جایگاه مدیریتی بدست میآورد.
حالاست که چون از یک طرف میخواهد فوری دغدغهها را به تصمیم و اقدام تبدیل کند، و از طرف دیگر فکر میکند فعال مایشا شده،
لذا باعجله و خودمحورانه دنبال حل مسئله میرود.
🔺این مدیر انقلابی ِ تکنوکرات شونده! ،
در مسیر حل مسئله، بتدریج «سیستمزده»، «امکاناتمدار» و یا «عملگرا» میشود.
و اینجاست که شروع میکند به تصمیمگیری و فرماندهی تکنوکراتی.
🔺یعنی عملاً بیخیال ِ تفکر اسلامی و آرمانخواهی انقلابی و تصمیمسازی بومی میشود.
و چون «ماست همه جای دنیا سفید است»
معتقد میگردد هر روش تجربهشدی موفق را میشود از سیستم های حکومتی و مدیریتی دنیا گرفت و در کشور پیاده نمود.
و به این ترتیب:
🔺 بجای تعمق در حل مسئله به صورت درونزا و برآمده از خرد جمعی و مبتنی بر روش اسلام ناب، سراغ «تقلید» میرود البته با این توجیه که من دارم از بهترین و آخرین تجارب موفق دنیا تقلید میکنم.
🔺 بجای دست دراز کردن و توسل به سوی مردم و خبرگان بومیاندیش، به مشتی استاد یا مشاور ِ غربگرا و محافظه کار مدعی ِ داشتن نسخه که معمولاً دور و بر چنین مدیرانی را زود احاطه میکنند اعتماد وافر میکند و آنها اتاق فکر انحصاری او میشوند تا سکاندار حل مسئله شوند. در مقابل نقد و نظر همقطاران انقلابیش، میگوید شما فقط حرف میزنید و تجربهی عملی ندارید و... انگار یادش میرود که خودش هم وقتی مدیر نبود، هم حرف و دغدغه داشت و هم تجربه عملی نداشت.
🔺مخلص کلام، تکنوکرات کسی نیست جز یک انقلابی ِ مدیرشدهی شتابزدهی خودمحور که تواناست در حل مسئله از مسیر «تقلید تجربی» و تولید خروجیهای کوچک سطحی و موقت. ولی عاجز است از آوردن مردم و نخبگان واقعی به میدان عمل و دست یافتن به نوآوریهای بومی و ریشهای و بزرگ در پیشرفت.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
⭕ با کاخ محشور باد!
⬅️ کاخ را احیا کرد
⬅️ در کاخ حُکمرانی نمود
⬅️ در کاخ مُرد
⬅️ و عاقبت در کاخ آرمید!
بنایی که انگار برای ورود او(توسط همفکرانش) آماده و تجهیز شده بود!
آرامگاه امام، مدتهاست برا من #حرم_هاشمی است.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
🔴 این کجا و آن کجا!
🔶 در فرهنگ سیاسی ما، «این همان انگاری شخصیتی»، تبدیل به رویه ای مرسوم شده است. ظریف را مصدق و قوام، خاتمی را مارتین لوتر، موسوی و کروبی را طلحه و زبیر، حاج قاسم را مالک، مصباح را عمار، شریعتی و طالقانی را ابوذر و دهها شباهت سازی های شخصیت محور دیگر. اما در میان این تشبیه سازیها، همانند سازی هاشمی رفسنجانی با امیر کبیر را می توان یکی از مضحک ترین «این همان پنداری های سیاسی» نامید. دو شخصیتی که از قضا ارتحال و شهادتشان با فاصله یک روز رخ داده است.
در مقایسه این دو شخصیت نکاتی را عرض می کنم.
🔶 اول آنکه شاید جالب باشد بدانید این امیرکبیری که نامش را هر ایرانی با افتخار می برد و به آن مباهات می کند، و منشا آن همه تحولات و اقدامات عالی بوده، تنها سه سال و سه ماه مسئولیت داشته. یعنی کمتر از دوره مسئولیت چهارساله یک وزیر در زمانه خودمان.
🔶 در طی این سه سال آنچه او انجام داد تا سده ها به عنوان افتخار یاد می شود، از تاسیس روزنامه ها گرفته تا توسعه متوازن سیاسی و مذهبی و اقتصادی، تا کوتاه کردن دست قدرتمندان از اموال مردم و مُهر پایانی زدن بر مفت خوری و غارتگری رجال سیاسی دربار و حکومت.
🔶 آقای هاشمی اما نزدیک به سی و پنج سال در راس هرم حاکمیت، حضوری پررنگ و بسیار موثر داشته، حال می شود چند خدمت مرحوم هاشمی را ذکر کنید که تا سده ها هر ایرانی به آن افتخار کند؟
🔶 در حالی که در همان سه سال و خورده ای وقت، انواع توطئه ها علیه میرزاتقی خان صورت می گرفت و غالب حاکمان و درباریان به خونش تشنه بودند اما جناب هاشمی طی چند دهه قدرتش، هرکس با او درافتاد را برانداخت و همیشه مرکز رجوع حاکمان و مسئولان برای عرض ارادت و خاکساری بوده. چپ و راست شهادت می دهند، اختناق، خفقان و سرکوب منتقدین و نبود فضای باز سیاسی در دولت سازندگی، در طول تاریخ انقلاب بی سابقه بوده است.
🔶 یکی از مهمترین کارهای امیرکبیر تاسیس دارالفنون بود که نقش بسزایی در تاریخ علم معاصر ایران ایفا کرد و مهمترین کار علمی مرحوم هاشمی نیز حمایت بی چون و چرا از دانشگاه آزاد در قامت رئیس هیئت امنا بود.
و به راستی اگر مرحوم هاشمی از بودجه های عمومی و منابع ملی برای این بنگاه اقتصادی خرج نمی کرد، این دانشگاه کی به این قد و قامت می رسید؟
🔶 امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه برخاست. او دستور داد دریافتیهای بیحساب و مواجب بیجهتی که از دستگاههای دولتی میگرفتند؛ قطع شود. وی حتی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید.
🔸امیر مواجب بیحسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد و سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد. او برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد تا فعالیت سالمی داشته باشند. وی در اقدامی دیگر القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیانهای اجتماعی میدانست و در نامیدن دیگران به گفتن واژه جناب اکتفا میکرد، حتی نسبت به مقام صدارت.
🔶 حال کدام انسان آگاه منصفی است که بگوید مرام آقای هاشمی چنین بوده است؟ کسی که در دوران قدرتش فساد اقتصادی و سیاسی، خصوصی سازی های افسار گسیخته، فاصله طبقاتی، حیف و میل بیت المال، شیوع اشرافیت دولتمردان، به نحوی صعودی اوج گرفت و مردم و محرومین را زیر چرخ دنده های توسعه کاپیتالیستی له نمود و تباه ساخت چنان که نخستین شورش های عمومی مردم در مشهد، قزوین، اسلامشهر و... را علیه نظام رقم زد و تورم 50 درصدی را به مردم هدیه داد.
🔶 کسی که کرباسچی ها و جزایری ها و فاضل خداداد و... مهمترین ثمرات سیاست های تعدیل اقتصادیش بودند، کسی که آشکارا نقل به مضمون می گفت "اگر یک سدی چند میلیارد هزینه ساختش می شود، چه عیب دارد چند صد ملیون آن را هم بخورند" چه نسبتی با میرزاتقی خان امیرکبیر دارد که یک مصلح اجتماعی و اقتصادی بود؟
🔶 عاقبت اینکه میرزاتقی خان با توطئه انگلیسی ها و درباریان خلع شد و در حمام کاشان به شهادت رسید و آقای هاشمی هم در حالی که مدت ها بود خواسته یا ناخواسته، منافع انگلیسی ها را بر دست گرفته بود، در استخر علیاحضرت فرح پهلوی، حین گذران اوقات فراغت، فوت نمودند!
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
اعتراض (2).MP3
3.01M
⭕ من اینهارو میشناسم
🔸اینکه بسیاری از اوقات اگر داد نزنیم، آقایان می خوابند را با گوشت و پوست خود بسیاری از ما درک می کنیم و می فهمیم یعنی چی! این دولت آن دولت و این مجلس و آن مجلس و... هم ندارد. اگر حزب الله به خواب برود سرنوشتی تلخ و محتوم در انتظار است.
#استاد_رحیم_پور_ازغدی
@marghoomat
مصلحت یا حقیقت .mp3
1.37M
⭕ حقیقت قربانی مصلحت!
🔸من یک عُقده ای از این مصلحت دارم، برای اینکه در تمام عُمرم شاهد قربانی شدن و پامال شدن حقیقت ها به وسیله لگد انسان های پاک مصلحت پرست بودم.
🔸 هیچ مصلحتی به اندازه خود حقیقت، مصلحت نیست.
🔹تشیع یعنی مسئول بودن اما محب بودن مسئولیت نداره.
#علی_شریعتی
@marghoomat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ هرچند دیر اما دقیق!
🔸خطری که بین #طلبهها میبینم این است؛ هرچه جریان #اصولگرایی میگوید را تعبدا میپذیریم و خیال میکنیم #ولیفقیه این است، اما هرچه جریان #اصلاحطلبی میگوید را نقد میکنیم!
⬅️ پ.ن: 🔸جریان جوان و انقلابی حوزه و دانشگاه به خوبی استاد خسروپناه را می شناسد. استادی که سالها علیه جریانات مختلف انحرافی، التقاطی و روشنفکری قلم زد و سخنرانی ها و مناظره های تاریخی و ماندگاری را از خود به یادگار گذاشت. از متون انتقادی و انقلابی اش در نقد سروش و مجتهد شبستری تا تبیین موشکافانه اش از اندیشه امام و رهبری.از مناظره های فقیهانه و تکلیف مدارانه اش با مدعیان مرجعیت هم چون علوی بروجردی تا جدال های کلامی و معرفتی اش با نقیب زاده و زیباکلام و عبدالکریمی.
🔸بعد از مدتها کسی بر کرسی دبیری شورا تکیه زده است که حقیقتا دغدغه علوم انسانی اسلامی را دارد و سالها در این زمینه تلاش و کوشش کرده است و امید آن می رود در این دوره برنامه ریزی های اصولی و دقیقی جهت تحول در علوم انسانی رقم بخورد.تحولی که سالها شعار آن را داده ایم اما اقدام جدی و روبه جلو ای صورت نگرفته است.
🔸 هر چند در طول این مدت جریان انقلابی از عدم تغییر دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به حق گله داشت اما امید آن میرود که این انتخاب شایسته تلخی این کم کاری و عدم تغییر سریع و بهنگام دبیر سابق را شیرین کند و با حضور استاد خسروپناه در جایگاه دبیری این شورا،فکر و اراده ای جدید و انقلابی در شورا تزریق شده و حداقل بخشی از مطالبات بر زمین مانده رهبر انقلاب از این شورا،عملی و پیاده سازی شود.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ کوخ فاطمه!
🔸تاریخ را که ورق می زنیم،مبارزین عدالتخواه و ظلم ستیز را که می بینیم،صدای تظلم خواهی و فریاد بر سر مستکبرین و متفرعنین عالم را که می شنویم؛همه یک خاستگاه دارد.کوخ. کوخ مبارز پرور است. کوخ حُر پرور است.کوخ آدم ساز است.کوخ فریاد ابوذر می آفریند،کوخ به سر دار رفتن میثم را مشق می کند،کوخ دستگاه تولید خمینی است.کوخ ترس ستیز است.کوخ نفسانیات را ذبح می کند.کوخ به ما هو کوخ موضوعیت دارد.کوخ بزرگ است چون انسان بزرگ عَرضه می کند.کوخ بر سر کاخ و اهالی اش خراب می شود.ولو آنکه به ربذه تبعید شوی،ولو آنکه به دار نخل آویزان شوی،ولو آنکه به گودی قتلگاه خوانده شوی.
🔸 همهی کوخ ها یکطرف،کوخ فاطمه طرفی دیگر.چه کوخی.کوخی که علی ساخته است و فاطمه مدیریتش می کند.کوخ زهرا عالمی را بهم ریخته است.همان کوخ سوخته.کوخ زهرا بساط کفر و شرک و نفاق را بهم زده است. کوخ فاطمه بازی یزید آن روز و امروز را بهم زده است.کوخی که زینب از دل آن می روید و کاخ یزید را بر سرش فرو می ریزد.نوادگان این کوخ امروز نظم جهانی را بهم ریخته اند. خامنه ای و خمینی را می گویم.بیچاره ها فکر کرده اند با چند کاریکاتور می توانند این نور را خاموش کنند! کوخ فاطمه نور دارد،نورش امروز چشمان خودبزرگ پنداران جهانی را کور کرده است.
🔸سرنوشت عالم بدست اهالی کوخ است. کوخ فاطمه.در این مسیر گاهی باید چون پدر کوخ صبری انقلابی و گاهی چون مادر کوخ، خروشی انقلابی پیشه کرد.از دل کوخ فاطمه هر چه درآید؛اشرافیت،عافیت طلبی،تساهل و تسامح،محافظه کاری،نشستن،خودخواهی و خودپرستی،تکاثر و سازش با التقاط و انحراف در نمی آید.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
هدایت شده از هفته نامه ۹ دی
💠 ۵۰۸ امین شماره هفته نامه ۹دی منتشر شد
👈شنبه روی دكههای مطبوعات
🔻حالا نوبت شمخانی است
🔹رئیسی به مطالبه تغییر دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی پاسخ داد و سعیدرضا عاملی از دبیری این شورا برکنار شد/ دبیر شورای عالی فضای مجازی هم در آستانه تغییر
🔻جاسوسپرورها را هم محاکمه کنید
🔹باز هم پیداشدن جاسوس در میان مدیران اصلاحات
🔸 فراجا مردمیتر میشود
🔸 سلبریتیها و اشراف فسادگستر را سر جای خود بنشانید
♨️ فروش نسخه pdf هفته نامه ۹ دی ♨️
با توجه به درخواست مکرر برخی علاقمندان داخلی و بویژه عزیزان خارج از کشور، از سال ۹۸ فروش نسخه دیجیتال ۹دی آغاز شد. برای خرید نسخه PDF روی لینک زیر بزنید:
jaaar.com/kiosk/archives/9day
هفته نامه ۹ دی 👇
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a
مدیر مسئول 👇
http://eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
...
من بارها گفتم.mp3
2.77M
⭕ صدای دُهل را خوب شنیدیم!
🔸من بارها گفتهام: عدّهای وقتی در خیابان نگاه میکنند و زنانی را میبینند که حجابشان قدری ناجور است، دلشان خون میشود. بله؛ این کارِ بدی است. اما کارِ بد اصلی، این نیست. کارِ بد اصلی آن است که شما در کوچه و خیابان نمیبینید! کسی به کسی گفت: «چه کارمیکنی؟» گفت: «دهل میزنم.» گفت: «چرا صدای دهلت در نمیآید؟» گفت: «فردا صدای دهل من درمیآید!» صدای فروریختن ایمان و اعتقاد ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن -اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید- خدای نخواسته، آن وقتی درمیآید که دیگر قابل علاج نیست!
🔸 من از شهرستانها خبر دارم. از شهرهای مختلف کشور خبر دارم. خبرهای آنچنانی رابه ما میدهند. روز و شبی نیست که ما، از اینگونه خبرها نشنویم. این کارها را چه کسی میکند؟ دشمن! جوان، دچار شهوترانی میشود و ایمان خودش را از دست میدهد. در اوایل کار، حتی همان جوان گریه میکند؛ امّا بتدریج او را همینطور میبرند. بچه مدرسهای های ما را، دبیرستانیهای ما را، حتی بچههای مدارس راهنمایی ما را، همینطور فاسد میکنند.
پ.ن: این سخنان مربوط به مرداد 71 است. دقیقا 30 سال پیش. در دیدار با مسئولان آموزش و پرورش. هشدارهایی که شنیده نشد و امروز گریبان همه را گرفته است. ای کاش بعد از گذشت سه دهه حداقل امروز دیگر از خواب خرگوشی بیدار و خود را از پرداختن به فرعیات برحذر بداریم و برنامه ریزی دقیق، اصولی، مبنایی و نوآورانه خود در حوزه سیاستگذاری فرهنگی را آغاز و عملیاتی کنیم. امیدوارم حداقل امروز دیگر صدای دُهل دشمن، ما را بیدار کرده باشد.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
هدایت در فتنه-سعید جلیلی_115646274.pdf
1.17M
🔺جزوه خواندنی« مدیریت در بحران یا هدایت در فتنه؟»
⬅️ گفتاری از دکتر سعید جلیلی
#کپسول_مطالعاتی
#سعید_جلیلی
@marghoomat
⭕️ رُفاعه نباشید!
🔺 رفاعه بن شدّاد بَجَلی در جنگ جمل و صفین شرکت داشت. در زمان حکومت علی(ع) قاضی اهواز بود. به سیدالشهدا نامه نوشت و دعوت به قیام کرد، اما در کربلا حاضر نبود. پس از واقعه عاشورا در صف توابین و پشت سر سلیمان بن صرد خزاعی، به خونخواهی حسین(ع) قیام کرد. وقتی توابین شکست خوردند، در پی مختار آمد تا با او به هدف دست یابد. اما نتوانست مختار را بفهمد و پس از مدتی، او را ترک کرد. رفاعه مختار را خائن به قیام میدانست. او به صف شمری پیوست که شمشیر برای مختار تیز کرده بود. حتی به صف نمازی ایستاد که شمر، امام جماعتش بود. رفاعهای که به خونخواهی حسین(ع) قیام کرده بود، حالا از لجِ مختار، پشت سر شمر نماز میخواند و امید داشت از قاتلان پسر فاطمه(س) انتقام گیرد!
🔺وقتی چرخش های گفتمانی برخی سیاسیون را می بینم، هنگامی که مواضع عجیب برخی دوستان را می شنوم، ناخودآگاه یاد ماجرای رُفاعه می افتم.صحبت ها، اقدامات و کنش هایی که برای آن دلیلی جز لجاجت سیاسی نمیدانم.دوستانی که تا دیروز کنارت بودند اما سر یه ماجرا،سر یه اتفاق،به کل گذشته شان پُشت می کنند و از سر لج تو حاضرند پژواک صدای کسانی باشند که روزی دوست داشتند صدای آنان را خفه کنند.
🔺هاشمی رفسنجانی با احمدی نژاد لجاجت داشت و هنوز کینه های بدر و خیبری اذیتش میکرد اما لگدش را به نظام و رهبری زد، منتظری از امام کینه به دل گرفته بود، اما صدای منافقین و باند مهدی هاشمی شد، احمدی نژاد نسبت به شورای نگهبان دل چرکین بود اما هم نوا با دشمنان این نظام دستور به تحریم انتخابات داد؛موسوی،کروبی،آیت الله امجد،آیت الله آذری قمی،شیخ علی تهرانی،آیت الله شریعتمداری،سعید زیباکلام، حسین قدیانی و دهها اسم و فامیل دیگر وقتی سرگذشتشان را می بینی و علت یابی می کنی مسیر انحراف آنان را، اگر به چند علت برسی،قطعا یکی از آنان لجاجت سیاسی است.
🔺 لجاجت سیاسی انسان را کور می کند. انسان را سیاه و سفیدی و صفر و صدی بار می آورد. می شناسم دوستانی را که از لج با رئیسی به رای دادن به همتی رسیدند، می شناسم دوستانی را که از سر لج با جلیلی و برخی اطرافیانش مدافع برجام شده اند، می شناسم رفقایی را که امروز نسخه انفعال می پیچند و می گویند دیگر حرف زدن و نوشتن فایده ای ندارد و همه بل معطلیم، می پرسم چرا؟ می بینی ماجرا بر می گردد به تحلیلش از حمایت رهبری از برجام و تیم هسته ای، بر می گردد به حمایت و تعریف و تمجید های رهبری نسبت به آملی لاریجانی، بر می گردد به رد صلاحیت احمدی نژاد، بر می گردد به مخالفت رهبری با استیضاح روحانی و... گزاره هایی که خود برای خود ساخته و نتیجه گرفته است و امروز هم نوا با خناسان نسخه ناامیدی و انفعال می پیچد.
🔺بسیاری از انتقاد ها و کنش های امروز را حاصل لجاجت سیاسی می دانم. از برخی بی و یا کم حجابی ها و شادی بعد از بُرد آمریکا تا برخی انتقاد های بچگانه به رئیسی و دولت و رهبری و جمهوری اسلامی. لجاجت دور باطل است. محورش حب و بغض است. در حالت لجاجت سیاسی نسبت تو با اشخاص تعیین کننده کنش گری و مواضعت می باشد و نه تکلیف و ارزش های دینی و انقلابی. تو چون از او زخمی خورده ای، خاطره تلخ داری و به هر دلیلی از او خوشت نمی آید، کینه ورزی می کنی، حتی حاضری با دشمنان دیروزت، دست مودت بدهی، تا او زمین بخورد. حتی حاضری با کسانی که دیروز به خونت تشنه بوده اند نزدیک شوی تا او خار شود. این موضوع را در کوچک ترین اتفاقات زندگی مان تا بزرگ ترین کنش های سیاسی در کشور می توان رد یابی کرد. دهها مثال از این مشی مبتذل و منحط غیر توحیدی از درون یک تشکل دانشجویی تا انتخابات ها و تصمیمات و مواضع بزرگ سیاسی می توانم مثال بزنم.
🔺البته در تاریخ کم نداشته ایم بزرگانی را که در دام لجاجت سیاسی نیفتاده اند. چه بزرگانی که حضرت امام به آنان نهیب زد و از مسیر برنگشتند. مگر ماجرای اختلاف نظر امام با آیت الله خامنه ای در موضوع انتخاب نخست وزیر و نوع نگاه آیت الله خامنه ای به اختیارات حکومت اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را فراموش کرده ایم؟ امتحانی که آیت الله خامنه ای از آن سربلند بیرون آمد. چه بسیار افرادی که توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند اما رفوزه نشدند در این امتحان. چه بسیار دوستانی که صرفا بخاطر مطالبه گری و عدالتخواهی شان کارشان به دادگاه کشید، اما پُشت به جمهوری اسلامی و آرمان هایش نکردند. چه بسیار رفقایی که در مسائل متعدد با رهبر انقلاب دچار اختلاف در تحلیل شدند اما حرف ایشان را مُطاع دانستند و اطاعت را واجب.بله! امتحان سختی است. می توانیم چنان رُفاعه و منتظری و احمدی نژاد باشیم که در تاریخ به تذبذب در اندیشه و رفتار از ما یاد کنند و یا می توانیم چنان ابوذر و مصباح و خامنه ای باشیم که همگان بر ایستادگی و پایداری اصولی و مبنایی مان شهادت دهند.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
⭕ اصلاحات عقب نشینی نیست!
🔸سازمان حکمرانی در دوران صدارت خاندان پهلوی، خصوصا پهلوی دوم، کج فهمی ها و کج کارکردی های متعدد و جبران ناپذیری داشت. اشتباهاتی که تبدیل به پاشنه آشیل موجودیت آن شد و دیری نپایید که دودمان پهلوی را به باد فنا داد. انگاره های ذهنی غلط مقدمه اقدامات و تصمیمات غلط است. یکی از آن انگاره های غلط در حکمرانی پهلوی دوم مساوی انگاشتن اصلاحات با عقب نشینی بود. تصوری سراسر اشتباه که تو را به وادی سقوط می کشاند. اشتباهی که محمد رضا نتیجه آن، یعنی صدای انقلاب را چند روز قبل از فرارش به قول خودش شنید، اما دیر شنید.
🔸 اصلاحات به وسیله امکانات سیستم و در درون ساختار سیستم انجام می شود. اصلاحات تدریجی و مسالمت آمیز است. اصلاحات کم هزینه و پُرفایده برای سیستم سیاسی است. اساسا راهی جز اصلاحات وجود ندارد. اصلاحات گریز ناپذیر است و مسیر همه ما به آن ختم می شود و نباید از اینکه اصلاحات را به عقب نشینی تعبیر کنند ترسید. امروز اجماع همه بر آن است که نه شورش راه حل است و نه تداوم وضع موجود. نه خشونت و آشوب و نه ایستایی محافظه کارانه. جمهوری اسلامی هیچ آلترناتیوی ندارد. جایگزین آن چیست و کیست؟ رجویستها؟ سلطنت طلبها؟ تجزیه طلبها؟ همجنسبازها؟ همه می دانند که این اسامی بیشتر یک شوخی سیاسی است تا واقعیت سیاسی.
🔸 امروز در ساختار حاکمیت هرکس، لزوم اصلاحات را با برچسب عقب نشینی منکوب کند، خائن و یا جاهل است. اگر کسی هنوز بعد از اتفاقات 96 و 98 و 1401 به لزوم اصلاحات در سازمان حکمرانی نرسیده است، باید به هوش و تشخیص سیاسی اش شک کرد. ما امروز در سازمان حکمرانی کشور دچار اختلالات ساختاری و اختلالات کارکردی هستیم. بزرگترین مانع اصلاحات در این اختلالات رادیکالیسم است. چه از طرف جماعت اغتشاش گر و آشوب طلب و چه از طرف برخی مقدس نماهای کاتولیک تر از پاپ. رادیکالیسم از مشروطه تا پهلوی اول رضاخانی و از توسعه اقتصادی هاشمی تا توسعه سیاسی خاتمی؛ مانع اصلی اصلاحات بوده است. مصادیق تاریخی این رادیکالیسم های تاریخی آنقدر زیاد است که می توان برای هر کدام یک کتاب نوشت. رادیکالیسم از یکسو جامعه را خسته، منفعل و ناامید و از دیگر سو حکومت را بر حفظ و تداوم وضع موجود مصمم تر کرده و روند های اصلاحی را کور می کند.
🔸 ما باید به سمت احیای حوزه عمومی حرکت کنیم. ما امروز در وضعیت مُردگی جامعه مدنی هستیم. گروه های واسط میان توده ها و حاکمیت باید به متن امر سیاسی برگردند. امروز بیش از گذشته خلأ نبود تشکلها، سندیکاها و گروه هایی که نمایندگی کنند صدای طیف های مختلف مردم را احساس می شود. امروز ما فاصله اعتراض تا خشونت و خیابان را به حداقل ممکن رسانده ایم. امروز نهاد های اجماعی ما تبدیل شده اند به نهاد های رقابت پذیر. این نهادها نباید در معرض رقابت پذیری سیاسی قرار بگیرند. این بزرگ ترین خطر است. نهاد هایی مثل شورای نگهبان و صدا و سیما و قوه قضائیه باید هویت اجماعی داشته باشند و نه رقابت پذیر. انتخاباتی که در آن رقابت نباشد انتخابات نیست. چرا جوان ما بجای آنکه دعوای خود را در ستاد انتخاباتی حل کند، در کف خیابان فریاد میکند؟ چرا حرف هایی که باید در دانشگاه ها و مناظرات تلویزیونی زده شود در وسط کوچه و بازار پژواک می شود؟
🔸آیا امروز مجلس در جایگاه اصلی خود قرار دارد؟ آیا مجلس در حوزه قانون گذاری انحصار دارد؟ آیا مجلس می تواند ادعا کند که همه ی صداها را در خود جای داده است؟ امروز نظر و جایگاه مجلس برای بخش زیادی از مردم بلاموضوع شده است. آیا ما امروز دستگاه قضایی مستقل از «امر سیاسی در جریان» داریم؟ آیا دستگاه قضایی و اجرایی ما پاسخگویی و نظارت پذیری حداکثری را دارا هستند؟ آیا نشانه های شفافیت و پاسخگویی را متناسب با اختیارات افراد در جای جای سازمان حکمرانی مشاهده می کنیم؟ و...
در کنار این مشکلات ساختاری، مشکلات کارکردی متعدد همچون سیاست های اصل 44، مدل آزادی سازی قیمت ها در دولت فعلی، شیوه گشت ارشاد، مدل تایید و رد صلاحیت ها مثلا در انتخابات 1400 و... درد ها را مُضاعف می کند.
🔸 باید از بحرانها عبرت گرفت. باید از دل بحرانها فرصت آفرید. سال 98 در اثر سیاستگذاری غلط ما، 200 نفر کشته و شهید شدند. چقدر بازاندیشی کردیم؟ چقدر عبرت گرفتیم؟ چه مقدار بر کرده خود تأمل کردیم؟
تا امروز که در سازمان حکمرانی نشانه های اصلاحات را به صورت حداکثری نمی بینیم؛ امیدواریم در مسیر پیش رو فرمون اصلاحات را 180 درجه بچرخانیم که اگر نچرخانیم؛ در بر همین پاشنه خواهد چرخید و عاقبت ما با خداست!
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
⭕ چهارشنبه مظلوم!
🔸 برخی اوقات در خلوت با خود می گویم ای کاش فلان شخصیت بزرگ، اهل خوزستان نبود و بهمان رویداد تاریخی در اهواز و خوزستان رخ نمی داد. چرا؟ چون انگار قرار نیست هیچ وقت اهالی این استان گَرد مهجوریت از تاریخ و شخصیت های بزرگ تاریخی شان بزدایند. اتفاقات مهم و شخصیت های کلیدی و اثرگذاری که اگر اهل تهران، مشهد، اصفهان و تبریز بودند امروز صدها کتاب و مستند و فیلم سینمایی از آنان چاپ و ساخته می شد. از چه عقبه تاریخی سخن می گویم؟ از علمای بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری و سید نعمت الله جزایری تا شهدای شاخصی چون علی هاشمی، علم الهدی، دقایقی و تقوی فر و حوادث مهمی چون چهارشنبه سیاه 57، 7دی 88 و حملات تروریستی متعدد در طول تاریخ بعد از انقلاب.
🔸 چهارشنبه سیاه یا خونین 27 دی 1357 یکی از مناسبت های مهم، جریان ساز و البته مهجور تاریخ انقلاب است. اتفاقی که شاید نمونه آن را به ندرت بتوان در حال و هوای باقی استانهای کشور در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی پیدا کرد. رخدادی که در طی آن دهها نفر در اهواز، دزفول، اندیمشک و مسجد سلیمان به خاک و خون کشیده شدند. صدها مغازه و ماشین تخریب و غارت شد، تانک ها و نفربر ها را به خیابان ها آوردند تا جاوید شاه بگویند و گلوله را مهمان قلب های خونین مردم کنند. آنقدر سبوعانه کشتند و ددمنشانه ویران ساختند که نخست وزیر وقت شاپور بختیار مجبور به عذرخواهی شد و آن را اقدامی خودسرانه خواند!
🔸 این جنایت تاریخی را بگذارید در کنار ادعایی که این روزها برخی جاهلان بیان می کنند. بخوانید؛ « شاه از کشور رفت تا جلوی خون ریزی را بگیرد اما شما نمی روید و خون میریزید». حق دارند در چشم ما نگاه کنند و دروغ تحویلمان بدهند. وقتی حتی جوانان همین شهر و استان نمی دانند تنها 24 ساعت بعد از فرار شاه در خوزستان چه جنایتی رخ داده است، باید هم این اراجیف تاریخی را باور کنند. وقتی نمی دانند 50 نفر توسط دوستداران شاه به مسلخ برده شدند باید هم مقابل نوچه های پهلوی ساکت شوند.
🔸26 دی که شاه فرار کرد مردم و علما در 27 دی از یکطرف و نظامیان از طرف دیگر به خیابان ها آمدند. صبح در اهواز جمعیت در دو نقطه اجتماع کرده بودند. عده ای در حدود 12 هزار نفر در کنار علمایی چون آیت الله موسوی جزایری و آیت الله سید علی شفیعی در حسینیه اعظم پای منبر حجت الاسلام پیشوایی و عده ای به تعداد 15 هزار نفر در دانشگاه جندی شاپور پای منبر آیت الله خزعلی. به فرمان سپهبد بقراط جعفریان استاندار خائن خوزستان و تایید قره باغی رئیس ستاد ارتش، صدها نیروی نظامی ارتش به حمایت از شاه به خیابان ها ریختند و گروهی به سمت دانشگاه و گروهی به سمت حسینیه روانه شدند. هر چه در مسیر بود را نابود کردند. ماشین ها را له، مغازه ها را تخریب و مردم را تیرباران کردند. خیابانهای نادری، پهلوی، سی متری و رضاشاه جولانگاه دژخیمان شده بود.
🔸آنقدر رعب و وحشت آفریدند که در خاطرات شاهدان آن روز می خوانیم که بخشی از مردم به واسطه ترس و وحشت شکل گرفته، خانه و زندگی خود را رها کرده و از اهواز گریختند. به حدی حادثه تلخ و ناراحت کننده بود که امام از پاریس پیگیر ماجرا شد و آیت الله خزعلی از اهواز همان روز حادثه، گزارشی از آنچه رخ داده بود را به واسطه اطرافیان امام به امام ارائه داد. وقتی اسناد ساواک و گزارش مأمورین محلی را می خوانیم بیشتر به عمق فاجعه پی می بریم. به نحوی که خود عناصر رژیم سفاک پهلوی در این اسناد اظهار تاسف و تعجب های متعدد می کنند. اما این جنایت به اهواز محدود نشد.
🔸بعد از ظهر 27 دی تا پاسی از شب این درگیری ها در دزفول، مسجد سلیمان و اندیمشک ادامه پیدا می کند. آنجا هم جنایتی دیگر. تخریب اموال، حمله به بیوت علما. به گلوله بستن مردم. نمی شود از این حملات گفت و یادی از جنایات تیمسار غفاریان فرمانده تیپ 20 زرهی دزفول نکرد. فرماندهی که نقشی مستقیم در این جنایات هولناک ایفا کرد. حاصل این اقدامات، بیش از 50 شهید مظلوم بود. چند نفر در این شهر و استان و کشور، این 50 نفر را می شناسند؟ اصلا شهدای چهارشنبه سیاه خوزستان پیشکش، چندنفر از فعالین انقلابی استان، شهدای انقلاب اسلامی خوزستان را می شناسند؟
🔸 درباره جزئیات آن روز حرف و سند و... فراوان است اما حرف این وجیزه چیز دیگریست. حرف آن است که دستگاه ها و متولیان فرهنگی و سیاسی خوزستان کجا سیر می کنند؟ چرا بعد از گذشت این همه سال هنوز این واقعه جنبه ملی پیدا نکرده؟ از این حادثه سراسر دراماتیک چند فیلم و سریال و مستند ساخته شده است؟ چند کتاب تحلیلی و اسنادی و داستانی به چاپ رسیده است؟ امروز سالگرد این حادثه بود، اگر حرکتی، اقدامی از جانب مسئولین استان دیدید به ما هم بگویید بدانیم. ما که نشنیدیم و ندیدیم. چهارشنبه سیاه همچون شهدایش هنوز هم مظلوم است.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat