eitaa logo
مرقومات/علی ریاحی پور
1.8هزار دنبال‌کننده
397 عکس
407 ویدیو
59 فایل
📝 مرقوماتی سیاسی و تاریخی... 🔴 کارشناس ارشد علوم سیاسی محقق و پژوهشگر انقلاب اسلامی 📲 ارتباط با ادمین ایتا: @Aliriahipoor
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ رُفاعه نباشید! 🔺 رفاعه بن شدّاد بَجَلی در جنگ جمل و صفین شرکت داشت. در زمان حکومت علی(ع) قاضی اهواز بود. به سیدالشهدا نامه نوشت و دعوت به قیام کرد، اما در کربلا حاضر نبود. پس از واقعه عاشورا در صف توابین و پشت سر سلیمان بن صرد خزاعی، به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرد. وقتی توابین شکست خوردند، در پی مختار آمد تا با او به هدف دست‌ یابد. اما نتوانست مختار را بفهمد و پس از مدتی، او را ترک کرد. رفاعه مختار را خائن به قیام می‌دانست. او به صف شمری پیوست که شمشیر برای مختار تیز کرده بود. حتی به صف نمازی ایستاد که شمر، امام جماعتش بود. رفاعه‌ای که به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرده بود، حالا از لجِ مختار، پشت سر شمر نماز می‌‌‌خواند و امید داشت از قاتلان پسر فاطمه(س) انتقام گیرد! 🔺وقتی چرخش های گفتمانی برخی سیاسیون را می بینم، هنگامی که مواضع عجیب برخی دوستان را می شنوم، ناخودآگاه یاد ماجرای رُفاعه می افتم.صحبت ها، اقدامات و کنش هایی که برای آن دلیلی جز لجاجت سیاسی نمی‌دانم.دوستانی که تا دیروز کنارت بودند اما سر یه ماجرا،سر یه اتفاق،به کل گذشته شان پُشت می کنند و از سر لج تو حاضرند پژواک صدای کسانی باشند که روزی دوست داشتند صدای آنان را خفه کنند. 🔺هاشمی رفسنجانی با احمدی نژاد لجاجت داشت و هنوز کینه های بدر و خیبری اذیتش می‌کرد اما لگدش را به نظام و رهبری زد، منتظری از امام کینه به دل گرفته بود، اما صدای منافقین و باند مهدی هاشمی شد، احمدی نژاد نسبت به شورای نگهبان دل چرکین بود اما هم نوا با دشمنان این نظام دستور به تحریم انتخابات داد؛موسوی،کروبی،آیت الله امجد،آیت الله آذری قمی،شیخ علی تهرانی،آیت الله شریعتمداری،سعید زیباکلام، حسین قدیانی و دهها اسم و فامیل دیگر وقتی سرگذشتشان را می بینی و علت یابی می کنی مسیر انحراف آنان را، اگر به چند علت برسی،قطعا یکی از آنان لجاجت سیاسی است. 🔺 لجاجت سیاسی انسان را کور می کند. انسان را سیاه و سفیدی و صفر و صدی بار می آورد. می شناسم دوستانی را که از لج با رئیسی به رای دادن به همتی رسیدند، می شناسم دوستانی را که از سر لج با جلیلی و برخی اطرافیانش مدافع برجام شده اند، می شناسم رفقایی را که امروز نسخه انفعال می پیچند و می گویند دیگر حرف زدن و نوشتن فایده ای ندارد و همه بل معطلیم، می پرسم چرا؟ می بینی ماجرا بر می گردد به تحلیلش از حمایت رهبری از برجام و تیم هسته ای، بر می گردد به حمایت و تعریف و تمجید های رهبری نسبت به آملی لاریجانی، بر می گردد به رد صلاحیت احمدی نژاد، بر می گردد به مخالفت رهبری با استیضاح روحانی و... گزاره هایی که خود برای خود ساخته و نتیجه گرفته است و امروز هم نوا با خناسان نسخه ناامیدی و انفعال می پیچد. 🔺بسیاری از انتقاد ها و کنش های امروز را حاصل لجاجت سیاسی می دانم. از برخی بی و یا کم حجابی ها و شادی بعد از بُرد آمریکا تا برخی انتقاد های بچگانه به رئیسی و دولت و رهبری و جمهوری اسلامی. لجاجت دور باطل است. محورش حب و بغض است. در حالت لجاجت سیاسی نسبت تو با اشخاص تعیین کننده کنش گری و مواضعت می باشد و نه تکلیف و ارزش های دینی و انقلابی. تو چون از او زخمی خورده ای، خاطره تلخ داری و به هر دلیلی از او خوشت نمی آید، کینه ورزی می کنی، حتی حاضری با دشمنان دیروزت، دست مودت بدهی، تا او زمین بخورد. حتی حاضری با کسانی که دیروز به خونت تشنه بوده اند نزدیک شوی تا او خار شود. این موضوع را در کوچک ترین اتفاقات زندگی مان تا بزرگ ترین کنش های سیاسی در کشور می توان رد یابی کرد. دهها مثال از این مشی مبتذل و منحط غیر توحیدی از درون یک تشکل دانشجویی تا انتخابات ها و تصمیمات و مواضع بزرگ سیاسی می توانم مثال بزنم. 🔺البته در تاریخ کم نداشته ایم بزرگانی را که در دام لجاجت سیاسی نیفتاده اند. چه بزرگانی که حضرت امام به آنان نهیب زد و از مسیر برنگشتند. مگر ماجرای اختلاف نظر امام با آیت الله خامنه ای در موضوع انتخاب نخست وزیر و نوع نگاه آیت الله خامنه ای به اختیارات حکومت اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را فراموش کرده ایم؟ امتحانی که آیت الله خامنه ای از آن سربلند بیرون آمد. چه بسیار افرادی که توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند اما رفوزه نشدند در این امتحان. چه بسیار دوستانی که صرفا بخاطر مطالبه گری و عدالتخواهی شان کارشان به دادگاه کشید، اما پُشت به جمهوری اسلامی و آرمان هایش نکردند. چه بسیار رفقایی که در مسائل متعدد با رهبر انقلاب دچار اختلاف در تحلیل شدند اما حرف ایشان را مُطاع دانستند و اطاعت را واجب.بله! امتحان سختی است. می توانیم چنان رُفاعه و منتظری و احمدی نژاد باشیم که در تاریخ به تذبذب در اندیشه و رفتار از ما یاد کنند و یا می توانیم چنان ابوذر و مصباح و خامنه ای باشیم که همگان بر ایستادگی و پایداری اصولی و مبنایی مان شهادت دهند. @marghoomat
⭕ اصلاحات عقب نشینی نیست! 🔸سازمان حکمرانی در دوران صدارت خاندان پهلوی، خصوصا پهلوی دوم، کج فهمی ها و کج کارکردی های متعدد و جبران ناپذیری داشت. اشتباهاتی که تبدیل به پاشنه آشیل موجودیت آن شد و دیری نپایید که دودمان پهلوی را به باد فنا داد. انگاره های ذهنی غلط مقدمه اقدامات و تصمیمات غلط است. یکی از آن انگاره های غلط در حکمرانی پهلوی دوم مساوی انگاشتن اصلاحات با عقب نشینی بود. تصوری سراسر اشتباه که تو را به وادی سقوط می کشاند. اشتباهی که محمد رضا نتیجه آن، یعنی صدای انقلاب را چند روز قبل از فرارش به قول خودش شنید، اما دیر شنید. 🔸 اصلاحات به وسیله امکانات سیستم و در درون ساختار سیستم انجام می شود. اصلاحات تدریجی و مسالمت آمیز است. اصلاحات کم هزینه و پُرفایده برای سیستم سیاسی است. اساسا راهی جز اصلاحات وجود ندارد. اصلاحات گریز ناپذیر است و مسیر همه ما به آن ختم می شود و نباید از اینکه اصلاحات را به عقب نشینی تعبیر کنند ترسید. امروز اجماع همه بر آن است که نه شورش راه حل است و نه تداوم وضع موجود. نه خشونت و آشوب و نه ایستایی محافظه کارانه. جمهوری اسلامی هیچ آلترناتیوی ندارد. جایگزین آن چیست و کیست؟ رجویستها؟ سلطنت طلبها؟ تجزیه طلبها؟ همجنسبازها؟ همه می دانند که این اسامی بیشتر یک شوخی سیاسی است تا واقعیت سیاسی. 🔸 امروز در ساختار حاکمیت هرکس، لزوم اصلاحات را با برچسب عقب نشینی منکوب کند، خائن و یا جاهل است. اگر کسی هنوز بعد از اتفاقات 96 و 98 و 1401 به لزوم اصلاحات در سازمان حکمرانی نرسیده است، باید به هوش و تشخیص سیاسی اش شک کرد. ما امروز در سازمان حکمرانی کشور دچار اختلالات ساختاری و اختلالات کارکردی هستیم. بزرگترین مانع اصلاحات در این اختلالات رادیکالیسم است. چه از طرف جماعت اغتشاش گر و آشوب طلب و چه از طرف برخی مقدس نماهای کاتولیک تر از پاپ. رادیکالیسم از مشروطه تا پهلوی اول رضاخانی و از توسعه اقتصادی هاشمی تا توسعه سیاسی خاتمی؛ مانع اصلی اصلاحات بوده است. مصادیق تاریخی این رادیکالیسم های تاریخی آنقدر زیاد است که می توان برای هر کدام یک کتاب نوشت. رادیکالیسم از یکسو جامعه را خسته، منفعل و ناامید و از دیگر سو حکومت را بر حفظ و تداوم وضع موجود مصمم تر کرده و روند های اصلاحی را کور می کند. 🔸 ما باید به سمت احیای حوزه عمومی حرکت کنیم. ما امروز در وضعیت مُردگی جامعه مدنی هستیم. گروه های واسط میان توده ها و حاکمیت باید به متن امر سیاسی برگردند. امروز بیش از گذشته خلأ نبود تشکل‌ها، سندیکاها و گروه هایی که نمایندگی کنند صدای طیف های مختلف مردم را احساس می شود. امروز ما فاصله اعتراض تا خشونت و خیابان را به حداقل ممکن رسانده ایم. امروز نهاد های اجماعی ما تبدیل شده اند به نهاد های رقابت پذیر. این نهادها نباید در معرض رقابت پذیری سیاسی قرار بگیرند. این بزرگ ترین خطر است. نهاد هایی مثل شورای نگهبان و صدا و سیما و قوه قضائیه باید هویت اجماعی داشته باشند و نه رقابت پذیر. انتخاباتی که در آن رقابت نباشد انتخابات نیست. چرا جوان ما بجای آنکه دعوای خود را در ستاد انتخاباتی حل کند، در کف خیابان فریاد می‌کند؟ چرا حرف هایی که باید در دانشگاه ها و مناظرات تلویزیونی زده شود در وسط کوچه و بازار پژواک می شود؟ 🔸آیا امروز مجلس در جایگاه اصلی خود قرار دارد؟ آیا مجلس در حوزه قانون گذاری انحصار دارد؟ آیا مجلس می تواند ادعا کند که همه ی صداها را در خود جای داده است؟ امروز نظر و جایگاه مجلس برای بخش زیادی از مردم بلاموضوع شده است. آیا ما امروز دستگاه قضایی مستقل از «امر سیاسی در جریان» داریم؟ آیا دستگاه قضایی و اجرایی ما پاسخگویی و نظارت پذیری حداکثری را دارا هستند؟ آیا نشانه های شفافیت و پاسخگویی را متناسب با اختیارات افراد در جای جای سازمان حکمرانی مشاهده می کنیم؟ و... در کنار این مشکلات ساختاری، مشکلات کارکردی متعدد همچون سیاست های اصل 44، مدل آزادی سازی قیمت ها در دولت فعلی، شیوه گشت ارشاد، مدل تایید و رد صلاحیت ها مثلا در انتخابات 1400 و... درد ها را مُضاعف می کند. 🔸 باید از بحران‌ها عبرت گرفت. باید از دل بحران‌ها فرصت آفرید. سال 98 در اثر سیاستگذاری غلط ما، 200 نفر کشته و شهید شدند. چقدر بازاندیشی کردیم؟ چقدر عبرت گرفتیم؟ چه مقدار بر کرده خود تأمل کردیم؟ تا امروز که در سازمان حکمرانی نشانه های اصلاحات را به صورت حداکثری نمی بینیم؛ امیدواریم در مسیر پیش رو فرمون اصلاحات را 180 درجه بچرخانیم که اگر نچرخانیم؛ در بر همین پاشنه خواهد چرخید و عاقبت ما با خداست! @marghoomat
⭕ چهارشنبه مظلوم! 🔸 برخی اوقات در خلوت با خود می گویم ای کاش فلان شخصیت بزرگ، اهل خوزستان نبود و بهمان رویداد تاریخی در اهواز و خوزستان رخ نمی داد. چرا؟ چون انگار قرار نیست هیچ وقت اهالی این استان گَرد مهجوریت از تاریخ و شخصیت های بزرگ تاریخی شان بزدایند. اتفاقات مهم و شخصیت های کلیدی و اثرگذاری که اگر اهل تهران، مشهد، اصفهان و تبریز بودند امروز صدها کتاب و مستند و فیلم سینمایی از آنان چاپ و ساخته می شد. از چه عقبه تاریخی سخن می گویم؟ از علمای بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری و سید نعمت الله جزایری تا شهدای شاخصی چون علی هاشمی، علم الهدی، دقایقی و تقوی فر و حوادث مهمی چون چهارشنبه سیاه 57، 7دی 88 و حملات تروریستی متعدد در طول تاریخ بعد از انقلاب. 🔸 چهارشنبه سیاه یا خونین 27 دی 1357 یکی از مناسبت های مهم، جریان ساز و البته مهجور تاریخ انقلاب است. اتفاقی که شاید نمونه آن را به ندرت بتوان در حال و هوای باقی استان‌های کشور در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی پیدا کرد. رخدادی که در طی آن دهها نفر در اهواز، دزفول، اندیمشک و مسجد سلیمان به خاک و خون کشیده شدند. صدها مغازه و ماشین تخریب و غارت شد، تانک ها و نفربر ها را به خیابان ها آوردند تا جاوید شاه بگویند و گلوله را مهمان قلب های خونین مردم کنند. آنقدر سبوعانه کشتند و ددمنشانه ویران ساختند که نخست وزیر وقت شاپور بختیار مجبور به عذرخواهی شد و آن را اقدامی خودسرانه خواند! 🔸 این جنایت تاریخی را بگذارید در کنار ادعایی که این روزها برخی جاهلان بیان می کنند. بخوانید؛ « شاه از کشور رفت تا جلوی خون ریزی را بگیرد اما شما نمی روید و خون میریزید». حق دارند در چشم ما نگاه کنند و دروغ تحویلمان بدهند. وقتی حتی جوانان همین شهر و استان نمی دانند تنها 24 ساعت بعد از فرار شاه در خوزستان چه جنایتی رخ داده است، باید هم این اراجیف تاریخی را باور کنند. وقتی نمی دانند 50 نفر توسط دوستداران شاه به مسلخ برده شدند باید هم مقابل نوچه های پهلوی ساکت شوند. 🔸26 دی که شاه فرار کرد مردم و علما در 27 دی از یکطرف و نظامیان از طرف دیگر به خیابان ها آمدند. صبح در اهواز جمعیت در دو نقطه اجتماع کرده بودند. عده ای در حدود 12 هزار نفر در کنار علمایی چون آیت الله موسوی جزایری و آیت الله سید علی شفیعی در حسینیه اعظم پای منبر حجت الاسلام پیشوایی و عده ای به تعداد 15 هزار نفر در دانشگاه جندی شاپور پای منبر آیت الله خزعلی. به فرمان سپهبد بقراط جعفریان استاندار خائن خوزستان و تایید قره باغی رئیس ستاد ارتش، صدها نیروی نظامی ارتش به حمایت از شاه به خیابان ها ریختند و گروهی به سمت دانشگاه و گروهی به سمت حسینیه روانه شدند. هر چه در مسیر بود را نابود کردند. ماشین ها را له، مغازه ها را تخریب و مردم را تیرباران کردند. خیابان‌های نادری، پهلوی، سی متری و رضاشاه جولانگاه دژخیمان شده بود. 🔸آنقدر رعب و وحشت آفریدند که در خاطرات شاهدان آن روز می خوانیم که بخشی از مردم به واسطه ترس و وحشت شکل گرفته، خانه و زندگی خود را رها کرده و از اهواز گریختند. به حدی حادثه تلخ و ناراحت کننده بود که امام از پاریس پیگیر ماجرا شد و آیت الله خزعلی از اهواز همان روز حادثه، گزارشی از آنچه رخ داده بود را به واسطه اطرافیان امام به امام ارائه داد. وقتی اسناد ساواک و گزارش مأمورین محلی را می خوانیم بیشتر به عمق فاجعه پی می بریم. به نحوی که خود عناصر رژیم سفاک پهلوی در این اسناد اظهار تاسف و تعجب های متعدد می کنند. اما این جنایت به اهواز محدود نشد. 🔸بعد از ظهر 27 دی تا پاسی از شب این درگیری ها در دزفول، مسجد سلیمان و اندیمشک ادامه پیدا می کند. آنجا هم جنایتی دیگر. تخریب اموال، حمله به بیوت علما. به گلوله بستن مردم. نمی شود از این حملات گفت و یادی از جنایات تیمسار غفاریان فرمانده تیپ 20 زرهی دزفول نکرد. فرماندهی که نقشی مستقیم در این جنایات هولناک ایفا کرد. حاصل این اقدامات، بیش از 50 شهید مظلوم بود. چند نفر در این شهر و استان و کشور، این 50 نفر را می شناسند؟ اصلا شهدای چهارشنبه سیاه خوزستان پیشکش، چندنفر از فعالین انقلابی استان، شهدای انقلاب اسلامی خوزستان را می شناسند؟ 🔸 درباره جزئیات آن روز حرف و سند و... فراوان است اما حرف این وجیزه چیز دیگریست. حرف آن است که دستگاه ها و متولیان فرهنگی و سیاسی خوزستان کجا سیر می کنند؟ چرا بعد از گذشت این همه سال هنوز این واقعه جنبه ملی پیدا نکرده؟ از این حادثه سراسر دراماتیک چند فیلم و سریال و مستند ساخته شده است؟ چند کتاب تحلیلی و اسنادی و داستانی به چاپ رسیده است؟ امروز سالگرد این حادثه بود، اگر حرکتی، اقدامی از جانب مسئولین استان دیدید به ما هم بگویید بدانیم. ما که نشنیدیم و ندیدیم. چهارشنبه سیاه همچون شهدایش هنوز هم مظلوم است. @marghoomat
🔺 تصاویری تاریخی از چهارشنبه سیاه خوزستان/ بخش اول @marghoomat
🔺 تصاویری تاریخی از چهارشنبه سیاه خوزستان/ بخش دوم @marghoomat
🔺 تصاویری تاریخی از چهارشنبه سیاه خوزستان/ بخش سوم @marghoomat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 با این اشعار و سبک‌ها سالها زندگی کردیم.. ⬅️ تو چه کردی با دل من... ⬅️ کنج قفس میتونم باشم... ⬅️ یه خیابون بهشتی... ⬅️ این دل رمیده ی من... @marghoomat
امشب در خدمت دوستان گروه گفتمان انقلاب اسلامی هستیم. مطالب از الان بارگذاری شده. ان شاء الله ساعت 20 به صورت پرسش و پاسخ خدمت بزرگواران هستم. لینک گروه در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2623799478Cc4f25ebeca @marghoomat
⭕ مقایسه ای تحقیرانه! 🔸 به پدری گفتند از درس فرزندت راضی هستی؟ گفت بله. گفتند معدلش چند شده است؟ گفت پانزده. به او گفتند این معدل که خوشحالی و رضایت بخشی ندارد، از چه خوشحال و راضی هستی! گفت فرزند من نفر دوم کلاس است. پایین ترین معدل کلاس 12 بوده و اکثر بچه ها معدلشان از او پایین تر است. چرا از او راضی نباشم! او برای من در مقایسه با دوستانش، رضايت بخشی را حاصل می کند و به او تبریک می گویم بابت این رشد و پیشرفت! 🔸 بسياری از مقایسه های سیاسی امروز ما حُکم این داستان پدر و پسر را دارد. عادت کرده ایم، یادمان داده اند که خود را همیشه با ضعیف ترین ها مقایسه کنیم. خو گرفته ایم به مقایسه با ضعیفان و نحفیان سیاسی. مثل دانش آموزی که امتحان خود را خراب کرده است و به خانه می آید و فرار رو به جلو می کند و می گوید پدر! مادر! من بهترین کلاس شده ام! چطور؟ مامان امروز خیلیا افتادند و بعضی ها هم 11 و 12 گرفتند اما من 15 گرفتم. این افراد فقط پُشت سر خود را می ببینند. عادت کرده اند پایین را نظاره کنند و نه بالا. انگار که نه انگار قرار بود 20 بگیرد اما امروز به 15 خود می نازد و فخر می فروشد. 🔸 این مدل مقایسه در فضای سیاسی امروز کشور مصادیق متعددی دارد. یک مثال کلی و یک مثال جزئی میزنم. یکی از مقایسه های معمول و مورد علاقه بسیاری از دلسوزان جمهوری اسلامی، مقایسه عملکرد نظام جمهوری اسلامی با نظام شاهنشاهی و طاغوتی پهلوی است. مقایسه ای که در طی آن کلی آمار و ارقام و اطلاعات ردیف می شود که اثبات کند ما به عنوان نظام الهی و اسلامی که مدعی برپایی عدالت در جامعه ایرانی بوده است، از رژیم سفاک و طاغوتی پهلوی کارآمد تر بوده ایم و بهتریم! مقایسه ای بس ذلیلانه و حقیرانه. مقایسه ای که در دل خود، کوچک بینی و خود حقیر پنداری را صادر می کند. مقایسه ای که در جهت اثبات خویشتن متوسل به ناکارآمدی های خائنانه خاندان پهلوی می شود! 🔸 دیگر مقایسه ای که حقیقتا انسان را عذاب می دهد مقایسه‌ای هست که این روزها برخی حامیان دولت سیزدهم انجام می دهند. مقایسه ابراهیم رئیسی و اصحابش با حسن روحانی و حواریونش. مقایسه دولتی که مدعای انقلابی، عدالتخواه و مردمی بودن را یدک می کشد با ضعیف ترین، ناکارآمد ترین و بی عُرضه ترین دولت تاریخ انقلاب اسلامی. مقایسه ای که مصداق اتم و اکمل نعل وارونه زدن است. مقایسه ای که شاید بتوان گفت از فحش بدتر است! این جنس پردازش مسائل تنها یک خروجی دارد؛ خودتحمیقی مومنانه. خودتحمیقی مؤمنانه ای که تو را به وضع موجود راضی می کند و وجدانت را آرامش می دهد که الحمدلله اینها دیگر حسن روحانی نیستند! اینها حداقل خون به دل آقا نمی کنند و گوش به فرمانند و تمام. 🔸مقایسه با شاه و حسن روحانی هم تا یک‌جایی جواب می دهد. شاید هنوز هم برای برخی جذاب باشد و نقش قرص آرامش بخش را ایفا کند اما حداقل امروز دیگر برای بسیاری از مردم این مدل مقایسه ها رنگ و لعابی ندارد. این دیالوگ تکراری شده است. دیالوگ تکراری زدگی می آورد. تجدید نظر بفرمایید. خدای نکرده دیر می شود. 🔸 سوال؛ پس با چه مقایسه کنیم؟ چگونه کارآمدی و توفیق و یا عدم توفیق نظام یا دولت را بسنجیم؟ با شعارهایش، با وعده هایش، با اهدافش، با سخنان رهبرانش، با خودش. جمهوری اسلامی و دولت سیزدهم را باید با خودش مقایسه کرد. حکومت های پیشرفته و دوران حکمرانی علی(ع) پیشکش، نیازی نیست، می گوییم شرايط متفاوت است و... سلمنا. اما با خودشان که می توانیم مقایسه کنیم. با انتظاراتی که خودشان آفریدند که می توانیم مقایسه کنیم. دهها وعده و وعید داده اند با همان ها مقایسه کنید. با «گذشته» و «هستها» مقایسه نکنید، با «بایدها» مقایسه کنید. با آنچه قرار بوده باشد و نیست مقایسه کنید. وگرنه مطمئن باشید تا زمانی که ما عملکردمان را با دیروزی ها و گذشتگان آنهم نه خوبان و شایستگان بلکه ضعیفان و عاجزان سیاسی مقایسه کنیم، در بر همان پاشنه می چرخد که امروز می چرخد. @marghoomat
اسلام ناب.pdf
2.68M
🔺 جزوه خواندنی «اسلام ناب» ⬅️ گفتارهایی کوتاه از حضرت امام (ره) درباره اسلام ناب محمدی(ص) و اسلام آمریکایی. @marghoomat