eitaa logo
مَرقومه
139 دنبال‌کننده
118 عکس
16 ویدیو
4 فایل
|روز نامه « باران صبح روی ورق‌های دفتری.. » ‌ مُراودات: https://daigo.ir/secret/655313215
مشاهده در ایتا
دانلود
مَرقومه
#لیالی
* چه شب‌ها که ریسمان ابریشمی نقره‌رنگی از آسمان راه پیموده و بر فرش مهتاب‌ندیده‌ی مهجور این اتاق لغزیده است. و چشم‌هایی که گویا دیر زمانی نیست بینا شده، ماه را چون پدیده‌ای غریب و حدیثی تازه نگریسته‌است. هربار نوری از انوار آن آیت بر بسترم تابیده، خیال مرا به نزدیکی تو کشانده و خیره به ماه، روی تو را تصور کرده و بوی تو را در بر کشیده‌‌‌.. حبیبا! آن آیات کتاب شریف که شب را، و ماه را و باران را، و کوچک و بزرگ پدیده‌های عالم را مایه‌ی خردورزی و وصال حق دانسته، اگر خطا درنیافته باشم تنها تو را فرموده و بس. تویی آن نشانه‌ی مشهود هر حادثه. تویی که خود با باران می‌آیی و به احوال ما سر می‌زنی، نگاهمان را لحظه‌ای هم که شده از زمینْ گرفته و به آسمان می‌کشانی. تویی که خودْ صدای نرم سکوت مطلق شب و نگین‌های برقه‌ی آسمان خداوندی. تو خود نشسته پشت چهره‌ی ماهی. و تو خودْ راز خلقت آیات آفاقی. هرگاه یاد تو را پشت پنجره‌ی اتاق، چشم‌انتظار خویش می‌بینم، احساس طفلی دارم که غافل پی سرگرمی خویش است، حال آنکه صاحبِ او چشم از او برنمی‌دارد. از من بعید و مضحکه‌ی ملائکه‌است؛ اما ما را از خیال رُخت به خال لبت برسان...
یک‌جمله‌ی آهنگ "تلك قضیه" خیلی شجاعانه، دقیق، پر از مفهوم و حرف دل است. آنجا که می‌گوید: :: مش هتخف بارود الدانة :: [ محکوم کردن، قدرت آتش اسلحۀ آن‌ها را کم نمی‌کند...]
«امروزه دنیا دنیای گفت‌وگوست، دنیای آزادی بیان است، دنیای آزادی عمل است، دنیای پیشرفت و ترقی است، و مرکز آن هم کشورهای صنعتی و غربی بدون شک!» همچنان همان دنیا :
هدایت شده از دلــتورا
مرا بشکن ببین هر تکه‌ام بوی تورا دارد که این دیوانه در با‌تو صدها ماجرا دارد - هادی معراجی
" همیشه تعداد گیره‌های روسری‌اش بیشتر از معمول بود. یعنی بیشتر از دو، سه تا برای روسری بستن. همیشه هم در مواجهه با او، در گیره‌هایی که انگار برای محکم‌کاری بودند دقیق می‌شدم و به فکر می‌رفتم که شاید علت را پیدا کنم. هیچ‌وقت هم به خود جرأت ندادم و نپرسیدم‌. اما می‌دانستم بی‌علت نمی‌تواند باشد؛ چرا که او معلم استدلال و برهان و مباحثه است! امشب، وقتی یکی از مصادیق همان ماجرای استدراج را دیدم و آه از نهادم بلند شد، دلیلی برای آن رفتار پیدا کردم.. امروز شرایط به نحوی شده که ما در نزدیکی دره ایستاده‌ایم و آن‌ها که روی طناب بالای دره حرکت می‌کنند را نهی می‌کنیم. یا اینکه روی باتلاق ایستاده و فرورفتگان در آن را نصیحت می‌کنیم. همچنان که هیچ‌کدام، هیچ زمان از "فرعون شدن" و "شمر شدن" و فاسق و ظالم شدن در امان نیستیم؛ هیچ‌کدام از ما محجبه‌ها از "حجاب‌استایل شدن" و پذیرفتن حجاب درحال ترویج امروز مصون نیستیم! شاید معلم می‌خواست به خودش، و به ما یادآور شود که این گیره‌ها را باید محکم‌تر کرد، چرا که مدل‌های تازه همین حوالی در کمینند.. اگر این دلیل، واقعیت هم نداشته باشد؛ حسن تعلیل بسیار خوبی‌است! لازم به ذکر است من از موضع تحلیل و تقبیح شرائط با شما صحبت نمی‌کنم؛ از سنگر "ترس" از ابلیسِ درون، خودم و شما را به پناه گرفتن در این هشدار می‌دهم...
" ما بید سرومنظر آشفته چون خزانیم چشم‌انتظار عشقیم مبهوت آسمانیم چون ما به خود ندیده کشتی‌شکسته، دریا در دست باد و طوفان مانند بادبانیم کو لنگری که گیرد دامان خشک ساحل؟ بی‌آشیان و منزل آواره‌ی جهانیم گه با ستاره تا صبح از عشق می‌سراییم گاهی چو شاهد عشق، بر قلب پاسبانیم میخانه می‌برد رَه آخر به سوی مسجد گه بی‌نماز و دائم دلداده‌ی اذانیم القصه رنجِ عشق است آن آب زندگانی تا باده‌نوش‌ رنجیم، چون خضریان جوانیم - سمآء.
کسانی که جهاد را به شمشیر و جنگ و عملیات نظامی محدود می‌دانند، حتی از امام و فعالیت‌های امام هم ایراد می‌گیرند! چرا که اهمیت آن فعالیت در آن زمان را درک نمی‌کنند. همچون نوع فعالیت امام‌صادق علیه‌السلام را. [به جز علل قیام نکردن و عدم مبارزه‌ی نظامی که بحثی جداست] همان‌ها امروز هم وجود دارند. همان‌ها که "جهاد تبیین"، این فرمان صریح و مهم را جدی نگرفته و دنبال راه‌های دیگر هستند. این مسئله گاهاً نشان‌دهنده‌ی دغدغه‌مندی هست اما باید بفهمیم که زمانی جهان را از 'حق' پر خواهیم کرد که نقطه‌ی مورد تأکید امامِ جامعه را پیدا کنیم، بفهمیم و به وظایف خودمان عمل کنیم!
با این‌‌که کتاب گرون شده، از اهمیت کتاب‌خوانی کم نمی‌شه! فلذا اگر نیاز دارید، نمایشگاه کتاب رو از دست ندید. اما با درنظر گرفتن این ایده‌ها که: • خوب فکر کنید! کتابی رو بخرید که بیش از یک‌بار بهش رجوع می‌کنید. بعضی کتاب‌ها رو ما فقط یک‌بار می‌خونیم و بعد استفاده نمی‌شه. بعضی کتاب‌ها رو می‌شه از کتاب‌خونه یا دیگران امانت گرفت‌. • اولویت‌بندی کنید که بدونید اولویت با کدوم کتاب‌هاست. • بعضی کتاب‌ها رو می‌شه با یک دوست، به صورت اشتراکی خرید. و نهایتا این پیشنهاد که: به کتب امام‌خامنه‌ای، شهیدمطهری، علامه مصباح و باقی هم فکر کنید حتما..
انتخاب و خرید کتاب مقوله‌ای نیست که با حضور یک‌باره و چند دقیقه‌ای در غرفه‌ها، و بر اساس جذابیت نام و طرح جلد بتوان به‌خوبی از پسش برآمد. مقوله‌ای هم نیست که با توصیه و پیشنهاد دیگران مبنی بر اینکه «این کتاب فوق‌العاده است» و «اون کتاب، جزو صد کتابی هست که قبل از مرگ حتما باید بخونی» بتوان انجامش داد. راستش را بخواهید حتی با پرسش از آدم‌های کتاب‌خوان هر حوزه هم شاید نتوانیم خیلی دقیق، کتاب‌های مطبوع و مطلوب خودمان را پیدا کنیم. گاهی حتی بسیاری از کتاب‌های معروف که عالم و آدم آن‌ها را خوانده‌اند و مدام تعریفش را می‌کنند، به ذائقه ما خوش نمی‌آید و رغبت نمی‌کنیم که تا آخرش را بخوانیم. کتاب مثل غذاست؛ کتاب خود غذاست؛ و طبعا ذائقه مطالعاتی اشخاص، فرد به فرد با هم متفاوت است. نیازهای مطالعاتی افراد و سطح انتظارشان از هر کتاب با هم فرق دارد. پس کتابی که برای یک مخاطب، مفید و جذاب و حیرت‌انگیز بوده، برای مخاطبی دیگر ممکن است سرد و خسته کننده و بیمارگونه باشد. هرکس، خود مسئول تشخیص ذائقه مطالعاتی و سلیقه شخصی‌سازی‌شده و تعیین نیازهای خود است. با مطالعه بسیار و با سرک‌کشیدن‌های بسیار به کتاب‌های گوناگون. با مشورت‌های گاه‌گاهی و با شنیدن نقدهای تخصصی. با خواندن کتاب‌های بد و مزخرف تا رسیدن به کتاب خوب؛ و تا رسیدن به «قوه تشخیص کتاب مناسب برای خود»؛ آنگاه پس از وصول به این قوه، ملکه عقلانی در ذهن او ایجاد می‌شود که خود به تنهایی می‌تواند کتاب‌های خوب و خیلی خوب را از میان هزارها کتاب بد و خیلی بد انتخاب کند. پس تا کسب این قوه، «پیشنهاد کتاب»‌های ارائه شده از افراد را فقط به چشم یک توصیه غیرقطعی ببینیم و پول و وقت انرژی خود را اتلاف نکنیم. در مقاطع گوناگون مثل هفته کتاب و نمایشگاه کتاب و...  عجولانه و بدون تشخیص نیاز و ذائقه، صرفا با هدف خرید بی‌رویه کتاب، تعداد کتاب‌های خوانده نشده قفسه‌مان را بیشتر نکنیم. انتخاب دقیق و هدفمند و تحقیق‌شده دو کتاب، بسیار ارزشمندتر از پر کردن کیسه‌های رنگارنگ غرفه‌های کتاب، بدون تحقیق و بررسی است. در نمایشگاه، جوگیر نشویم! «مهدی مولایی»
"