🟢 ضرورت رهسپاری به #نظریۀ_دینشناخت_علوم_انسانی
🔸نظریههای پیشنهادی در #امکان_علم_دینی همچنان تا ارائۀ پاسخ بایستهای برای کارکرد اصلی این علوم یعنی الگوی تأمین اقتدار توسعهای جامعۀ معاصر ایرانی فاصلۀ قابلتأملی دارند. این امر بهناگزیر مستلزم و توجیهکنندۀ ضرورت عرضۀ مدلی جدید با شرایط لازم و کافی در عرصۀ علم دینی است. با نظر به تحلیل انتقادی این نظریهها، همچنین با توجه به مشکلات پیش پای نظریههای داعیهورز اصل علم دینی و کاربردی بودن آن با لحاظ دغدغههای برجستۀ چندی، رهسپاری به نظریهای تازه ضروری مینماید:
۱. در سطح #فلسفی ـ #پارادایمی: روشن است که شرط سنجش کامل یک مدل براساس شاخصهای معین و بایستهْ استخراج مبانی و اصول و عناصر کلان حاکم بر آن مدل است. بیشک برای استخراج چنین نکاتی از یک نظریه باید آن نظریه در حد یک مدل منضبط عرضه شده باشد؛ به این معنا که آن مدل در یک پارادایم خاص که از پیشفرضها، مبانی، منابع، اصول کلان و روشهای خاصی پیروی میکند مطرح شده باشد تا بتوان با استخراج امور یادشده آنها را به شاخصهای ثابت عرضه کرد و براساس آنها به سنجش گرفت؛
۲. در سطح #نظریهپردازی: دقت در نظریههای علم دینی نشان از آن دارد که اغلب صاحبنظران کوشش چندانی برای عرضۀ سیستماتیک، روشمند و منضبط نظریۀ خویش نکردهاند و به تعبیر ما، دیدگاه خویش را بهمثابۀ مدلی پارادایمیک ترسیم و تبيين ننمودهاند. همین امر باعث شده است تا موضع آنها در قبال بنیادیترین مسائل هر مدل، که شرط لازم مدل بودن یک مدل است، شفاف، و به طور دقیق معلوم نباشد که با مدل رقیب خویش در این مبانی، اصول، روشها و عناصر کلان، چه تمایزات و تشابهاتی دارد و چگونه مدعی برتری است. واقع آن است که بیشتر نظریههای مطرح در علم دینی مدلنما هستند و شرایط لازم عرضه بهمثابۀ یک مدل را ندارند؛
۳. از چشمانداز ورود به سطح #مدلوارگی_مفهومی: عرضه نشدن مدلواره و به تعبيری دیگر، پارادایمیک نبودن مدلهای مطرح درخصوص علم دینی عرصۀ سنجش این دیدگاهها را با دشواری بسیاری روبهرو ساخته است. این امر به خودی خود نقص عمدۀ بیشتر این مدلها به شمار میرود و باید در عرضۀ مدل تأسیسی مراقب بود تا این نقص در حد امکان برطرف شود؛
۴. توانمندی در #فراوری_اجتهادی از طریق تفسیر متن دین و جریان در ذیل دانش دینی: مدلهای عرضهشده در باب علم دینی به خودی خود ویژگیها و نکات مثبتی دارند، اما به نظر میرسد تاکنون توفیق لازم و کافی برای تولید دانش دینی نداشتهاند. علت آن در واقع به همان نقصهای درونی خود مدلها بازمیگردد که در کنار نقص یادشده موجب شده است تا نظریۀ عرضهشده توان تولید دانش دینی را چنانکه باید نداشته باشد؛ یعنی ظرفیت ورود مدل عرضهشده در باب علم دینی به تولید دانش دینی؛
۵. #سنجش_نظریههای مطرح در علم دینی این ضرورت را آشکار میسازد که برای تولید کارآمد دانش دینی باید به ساخت مدلی واقعی بر پایۀ شرطهای لازم و کافی مدلسازی همت گماشت و البته در این مسیر بایستی از همۀ محاسن و ویژگیهای مثبت مدلهای پیشین بهره برد.
احمد آکوچکیان
#گروه_پژوهشی_علوم_انسانی
🌐https://roshdcsrd.ac.ir/
➺@markaz_strategic_roshd
⚜ندای آغاز
به جهان برآمد
و مرا صدا زد: هرکس در خط آن نیکو
جنس زندگیاش
آشنای جان است
مثل هوا با تن برگ
لحظهها به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیهها میگذرد
و نسیمی خنک مضمون سبز لحظهها و فرصتهای فکر و زندگیام را جان میدهد
سودای هجرت سرمیزند
با جانی پر آواز پر چلچلهها
زادروز حسین
صبح زندگی من است
و به آن شط آب
آسمان هجرت خواهد کرد
زادروز او
یعنی وقت صبح است، باید رفت
بینیاز از خلق و بیگانگیشان از جنس زمان
بینیاز از صندلینشینان قدرت و بیگانگیشان از خیره شدن عاشقانه به زمین
با دلی روشن در آموختن و تجربۀ حکمت دین
زادروز حسین را بیاموزم
لحظهای بر اوج
وقت تولد عاشقانهترین الگوی تدبیر زمان
با تولدش باید رفت
باید در این فرصت بالغ زندگی به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند
و در این بزنگاه روشن نور
از زانوانم میپرسم
که چقدر مهیای این رفتن بلند است!
میتوان اوج را به زمین داشت.
این آموزۀ اوست!
🖋 احمد #آکوچکیان
🌐https://roshdcsrd.ac.ir/
➺@markaz_strategic_roshd
🔍 تحلیل شخصیت حضرت #ابوالفضل-العباس (ع)
🔵 شخصیت حضرت ابوالفضل العباس (ع) را میتوان از منظرهای مختلف علمی معاصر مورد بررسی قرار داد: روانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، مدیریت و رهبری، و فلسفۀ اخلاق. این تحلیل علمی براساس شواهد تاریخی و روایی سعی دارد تا ابعاد چندلایهای شخصیت ایشان را روشن کند و آموزگاری ما مردمان را داشته باشد.
🔸 روانشناسی شخصیت حضرت عباس (ع)
از منظر روانشناسی، شخصیت ایشان واجد ویژگیهایی است که در علم روانشناسی شخصیت جزو صفات ممتاز محسوب میشوند:
الف) قاطعیت و تصمیمگیری در شرایط بحرانی (Decisiveness under Pressure)
حضرت عباس (ع) در روز عاشورا در شرایطی بسیار سخت و پرتنش قرار داشت. با این حال، تصمیمات او براساس تحلیل صحیح موقعیت و اولویتبندی اخلاقی اتخاذ میشد. چنین ویژگیای در علم روانشناسی، «تابآوری شناختی» (Cognitive Resilience) نام دارد که مختص رهبران بزرگ است.
ب) هوش هیجانی (Emotional Intelligence)
هوش هیجانی به معنای توانایی مدیریت احساسات و همدلی با دیگران است. حضرت عباس (ع) درطول حوادث عاشورا احساسات خود را به گونهای مدیریت کرد که نه دچار هیجانزدگی مفرط شد و نه دربرابر دشمن احساس ضعف کرد. او حتی در هنگام رسیدن به آب، با وجود شدت تشنگی، احساسات خود را کنترل کرد و آن را ننوشید.
- این ویژگی در نظریۀ «هوش هیجانی گُلمن» (Daniel Goleman) تحت عنوان «خودکنترلی هیجانی» (Emotional Self-Regulation) شناخته میشود.
ج) وفاداری و تعهد به ارزشها (Commitment to Values)
حضرت عباس (ع) نمونۀ کامل فردی با تعهد به ارزشهای اخلاقی بود. او تا آخرین لحظه به امام حسین (ع) وفادار ماند. در روانشناسی اخلاق، این ویژگی به عنوان «وفاداری ارزشی» (Value Commitment) مطرح میشود که یکی از شاخصههای شخصیتهای متعالی و خودآگاه است.
🔹جامعهشناسی شخصیت حضرت عباس (ع)
از نگاه جامعهشناسی، حضرت عباس (ع) را میتوان در سه سطح بررسی کرد:
الف) نقش اجتماعی به عنوان یک رهبر نظامی (Social Role as a Military Leader)
ایشان در کربلا پرچمدار و فرمانده سپاه امام حسین (ع) بود. در جامعهشناسی جنگ و مقاومت، نقش فرماندهانی مانند او که دارای «کاریزمای ایثار» هستند، کلیدی محسوب میشود. ماکس وبر (Max Weber)، جامعهشناس مشهور، چنین شخصیتهایی را «رهبران فرهمند» (Charismatic Leaders) مینامد که اطرافیانشان را نه با زور، بلکه با نفوذ اخلاقی و معنوی هدایت میکنند.
ب) نماد هویت اجتماعی شیعیان (Symbol of Shiite Identity)
جامعهشناسان مکتب هویت اجتماعی (Social Identity Theory) مانند هنری تاجفل (Henri Tajfel) معتقدند که برخی شخصیتهای تاریخی تبدیل به نمادهای یک گروه خاص میشوند. حضرت عباس (ع) در میان شیعیان به نماد وفاداری و ایثار تبدیل شده است که خود نشاندهندۀ نقش او در شکلگیری هویت جمعی شیعیان است.
ج) تأثیر فرهنگی حضرت عباس (ع) بر جوامع شیعی (Cultural Impact)
حضرت عباس (ع) در فرهنگ تشیع به عنوان «بابالحوائج» شناخته میشود. این نقش فراتر از یک اسطورۀ جنگی است و به یک نظام فرهنگی و دینی پایدار تبدیل شده است که در قالب آیینهای مختلف (مانند تعزیه، عزاداری و نذر) بازتولید میشود.
🔸 انسانشناسی شخصیت حضرت عباس (ع)
در انسانشناسی، شخصیتهای تاریخی را میتوان از منظر فرهنگ، باورها و الگوهای رفتاریشان مطالعه کرد.
الف) الگویی از «قهرمان اسطورهای» (Archetypal Hero) در تمدن شیعه
در نظریۀ «کهنالگوهای یونگ» (Carl Jung’s Archetypes)، حضرت عباس (ع) را میتوان بهعنوان نمونهای از «قهرمان فداکار» (The Self-Sacrificing Hero) در نظر گرفت. مشابه قهرمانان اسطورهای در فرهنگهای مختلف حضرت عباس (ع) نیز دارای ویژگیهایی چون شجاعت، قدرت، وفاداری و ایثار بود.
ب) مفهوم «وفاداری سازمانی» در جامعۀ عرب آن زمان
یکی از ویژگیهای برجستۀ حضرت عباس (ع) وفاداری مطلق به امام حسین (ع) بود. در فرهنگ عربی صدر اسلام، «وفاداری سازمانی (قبیلهای)» (Tribal Loyalty) اهمیت زیادی داشت. اما حضرت عباس (ع) این مفهوم را از سطح قبیلهای به سطح ایمان و اعتقاد الهی ارتقا داد و نشان داد که ارزشهای اخلاقی بر پیوندهای خونی ارجحیت دارند.
🔹 مدیریت و رهبری در شخصیت حضرت عباس (ع)
الف) فرماندهی در شرایط بحرانی (Leadership in Crisis)
حضرت عباس (ع) در کربلا فرماندۀ سپاه بود و در مدیریت بحران، از اصولی مانند «رویکرد متمرکز بر هدف» (Goal-Oriented Leadership) و «تصمیمگیری استراتژیک» (Strategic Decision Making) استفاده کرد.
ب) مدیریت احساسات سربازان و ایجاد انگیزه (Emotional Leadership)
مطالعات روانشناسی رهبری نشان داده که رهبران موفق توانایی ایجاد انگیزه و انتقال حس اعتماد به پیروان خود را دارند. حضرت عباس (ع) در روز عاشورا با سخنان و رفتارهای خود روحیۀ رزمندگان را تقویت کرد و این ویژگی او را به یک رهبر انگیزشی (Inspirational Leader) تبدیل کرد.
🔸 فلسفۀ اخلاق در شخصیت حضرت عباس (ع)
الف) ایثار بهعنوان یک اصل اخلاقی (Altruism as a Moral Principle)
حضرت عباس (ع) در روز عاشورا، حتی در لحظات آخر زندگیاش، حاضر نشد خود را بر دیگران مقدم بدارد. این مفهوم در فلسفۀ اخلاق «ایثار مطلق» (Absolute Altruism) نام دارد که از دیدگاه ایمانوئل کانت (Immanuel Kant) بالاترین سطح اخلاق است.
ب) عدالت و پایبندی به حقیقت (Commitment to Justice and Truth)
در نظریۀ عدالت جان رالز (John Rawls)، حضرت عباس (ع) نمونهای از فردی است که حاضر شد برای یک اصل اخلاقی برتر (عدالت و حمایت از مظلوم) جان خود را فدا کند.
📜 حاصل آنکه:
حضرت ابوالفضل العباس (ع) را میتوان از منظرهای علمی مختلف دانشهای گوناگون معاصری تحلیل کرد. ویژگیهای شخصیتی او، ازجمله هوش هیجانی بالا، مدیریت بحران، رهبری اخلاقی و ایثار، نشان میدهد که او فراتر از یک جنگجو، یک شخصیت الهامبخش برای همۀ بشریت است. شخصیت او نهتنها در چارچوب دینی، بلکه در بستر علوم انسانی نیز یک نمونۀ منحصر به فرد از رهبری، اخلاق و فداکاری، محسوب میشود. او در عین زندگی زمینیاش ترجمان صادق برادر است. آن امامت معیار در عینیت زندگی همۀ آدمیان میتواند جریانی روشمند و راهبر داشته باشد.
شاگرد مرام ابوالفضل🌼
🌐https://roshdcsrd.ac.ir/
➺@markaz_strategic_roshd
💠 اکنون وقت #امام-سجاد
🟡 تاریخیت چهارده فصلی مصطفایی ـ اوصیایی مضمون اصیل جنس آفریدگاری معاصری تاریخیت بشر است. چهارده عضو شبکهای تاریخیت دین، تاریخیت انسان برای فلسفهداری هماهنگ همۀ زندگی انسانی بشر که قرآن کریم در جایجای آموزگاری شبکهای نظام ترتیب و تنزیل خود، گستره و ژرفای حضور این چهارده فصل بهمثابۀ چهارده اصل معادلۀ نظامشناسی دین و نظامسازی دینشناخت توسعهای پارادایم تا واقعیت، نظر تا عمل، زیستمان، مدنیت و تمدن آن را آموخته است به اینکه جان و روح دین قرآنی در این چهارده اصل مصطفایی ـ علوی ترجمان نظری تا عینی میگیرد و اصل مفصلی میانی این چهارده اصل، اصل زیست سجادی است که آموزگار معادلۀ آرامشبخشترین تجربۀ ممکن زندگی در متن بحرانیترین رخداد عینی زندگی است.
امامت راهبری آیندهنگار عینیت امر انسانی بر خط دین قرآنی در متن تاریخیت زندگی انسانی است. راهبریای که بروز و ظهور چهارده فصلی در این تاریخیت دارد:
۱. در متن تاریخیت رخداد عاشورا و بحران در وضعیت اجتماعی، سیاسی و بحران معنوی، فکری بهمثابۀ بحرانیترین دوران ممکن یک زندگی و یک روزگار، افول مدنی ـ تمدنی به ژرفای بحران انسانی رسیده است و ریشه در فلسفۀ زندگی، فلسفۀ دین گرفته است؛
۲. و معاصریت با سبک زندگی و حکمروایی اموی ترسیم شده است و حضور دین معیار در این معاصریت به شکستگی رسیده است و میتوان از گسترۀ بحران پارادایمی تا بحران نظریه تا بحران مدل مفهومی ـ معارفی، مدل گفتمانی تا مدل عملیاتی و افول افق معنیداری سخن گفت؛
۳. امام سجاد علیه السلام با بار گرفتن از تجربۀ عاشورا و در خط تداوم امامت معیار با هوشمندی حسینی بازماندۀ زندۀ عاشورا ـ کربلا در آفریدگاری آیندهنگار جنس زیست عاشورایی ـ کربلایی است تا یکتنه بنیانگذار یک بازخوانی راهبردی در فصل یکچهاردهمی امامت معیار باشد:
۳. ۱. ریشهدهی اصل جنس عاشورایی در نظام معرفتی ـ تربیتی بهقصد ظهور گفتمان مدنی در متن الگویی پارادایمی تا نظریهداری معنا تا نظامشناسی دین و سازماندهی هستههای علمی ـ فرهنگی برای بازسازی هویت معیار زیستمان، مدنیت و تمدن معیار بر مدار تربیت منابع انسانی بهمثابۀ فاعلان مکتب معیار رشد؛
۳. ۲. بسط نظریه و الگوی تجربۀ معنا در سامان انسانشناخت و مدنی آن در راستای آن نظام معرفتی ـ تربیتی؛
۳. ۳. تضمین تداوم تاریخیت دین و امامت معیار در کانونیترین تجربۀ انسانی در آن و این موقعیت دورۀ آزمونی؛
۳. ۴. پاسداشت اسلام قرآنی و نبوی دربرابر خط مداوم یهودیت ایدئولوژیک و قرائت اموی آن در تاریخ اسلام؛
۳. ۵. تضمین تاریخیت دین نبوی ـ اوصیایی و تداوم تمدنی دین قرآنی در آن و این موقعیت دورۀ آزمونی.
اصول ۳. ۱. و ۳. ۲.، ویژگی درونزای مکتب سجادی است که به اصول ۳. ۳.، ۳. ۴. و ۳. ۵. پیوند میخورد.
شاگرد مرام سجادی🌸
🌐https://roshdcsrd.ac.ir/
➺@markaz_strategic_roshd