eitaa logo
مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)
117 دنبال‌کننده
100 عکس
8 ویدیو
0 فایل
این رسانه به معادلۀ «اندیشه، نظریه، مدل مفهومی و عملیاتی تا گفتمانی» و «پیشرفت، تجدد و توسعه» بر مدار دین قرآنی ـ اوصیایی نظر دارد و مخاطب را به هم‌اندیشی فرامی‌خواند. ⭕️به‌منظور رعایت حقوق مالکیت معنوی، انتشار مطالب تنها با ذکر نام کانال امکان‌پذیر است‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تأملی بر نظر استاد احمد در عرصۀ و 🟫 و در مبنای همۀ سامان دانشی اندیشۀ دین‌شناخت پیشرفت، پارادایم‌پژوهی و مطالعات نظری پیش‌رو است. 🟠 گرایش راهبردی این سامان نظریْ پارادایم‌پژوهی در عرصۀ اجتهاد تفسیری است. 🟠 «» سرمشق فکری، الگوی مسلط اندیشگی و چارچوب فکری بنیادی است که فراگیر مبانی نظری (هستی‌‌شناسانه، روش‌‌شناسانه، معرفت‌‌شناسانه و ارزش‌شناسانه تا انسان‌شناسانه) مستدل و عام بدیهی (اصول موضوعه) و اصول و قواعد مبتنی بر آن‌هاست و فعالیت علمی دانشمندان را با روش‌های معینی در حوزه‌‌های علمی (و معرفتی) هدایت می‌‌کند و بهنوبۀخود، بهمثابۀ الگویی فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده‌اند. بدین‌سان پارادایمْ الگو و شیوه‌هایی است که یک رشته و دانش معین در یک بازۀ زمانی خاص دارد. 🟠 در راستای تعریف یادشده، سه پرسش بنیادی در حوزۀ پارادایم در یک نظریۀ تفسیری بدین‌گونه پیش‌رو می‌آید: ۱. پرسش دین: این پرسش در ساحت نظریۀ تفسیر معطوف به پرسش از چیستی هستی (حقیقت و تحقق) دین است و ماهیت و شکل تحقق دین در اوج نمادین واقعیت اجتماعی را نشانه می‌رود. پرسش این است که دین و امر دینی چیست و چه جایگاهی در عرصۀ چرایی‌های حیات انسانی دارد؟ و دو سطح حقیقت دین و تحقق دین، در معادلۀ وجود اشیا و ایده‌ها در ذهن و وجود جهان بیرونی، چه تصویر بنیان‌پرداز برای جریان فکر اجتهادی مسئله‌محور دارد و چه سهم نسبتی با اندیشۀ پیشرفت برقرار می‌سازد؟ ۲. با پرسش ، دانش‌پذیری دو ساحت یادشدۀ حقیقت دین و تحقق دین به میان می‌آید. معرفت‌شناسی یا معرفت به علمْ کاوش در چیستی، چرایی و چگونگی هر علم یا معرفتی است. معرفت‌شناسیْ علم به علم است و عرصۀ آن معقولات ثانوی فلسفی و نیز منطقی هستند. معقولات ثانوی منطقی از جنس مباحث روش‌شناسی است. اندیشۀ مرجع یا فرااندیشۀ جهت‌بخش فرایند شناختی و شکل‌گیری شکل‌های گوناگون از دانش دین‌شناخت پیشرفت کدام است؟ و نظام معارف مبتنی بر این اندیشۀ مرجع چه مناسبات سازوکاری، پیوستاری و میان‌رشته‌ای دارند؟ ۳. پرسش در ساحت فکر اجتهادی پرسش مربوط به چگونگی دین‌پژوهی قرآن‌بنیان است. بدین‌روی به راهبردهای منطقی، اصول ابزارهای فنی و سیاست روش و شیوۀ عملی فرایند معرفت‌سازی یا معرفت‌یابی توجه می‌کند. در اینجا نیز، پاسخ‌ها دقیقاً به پرسش‌های قبلی (پرسش‌های معرفت‌شناختی و فلسفۀ دینی) بازمی‌گردند. 🟫 در راستای این مبانی سه‌گانه در این سامان پارادایم‌پژوهی، از مبانی فلسفۀ دینی، انسان‌شناسی تا فلسفه‌های مضاف، از موضوعاتی مانند فلسفۀ سیاسی ـ اجتماعی نیز سخن می‌رود. ➺@markaz_strategic_roshd
🟨بحثی در عرصۀ مبانی نظری و مطالعات مبنا، در نمونۀ پروژۀ 🔹در فصل ظهور آکادمیک و دین‌پژوهی، به‌تدریج عازم چرایی دین در جهان جدید و به‌طور خاص چرایی دین انبیایی و دین ابراهیمی در عصر مدرن و پسامدرن شده‌ایم. هم‌چنان‌که ترجمۀ فلسفه در فلسفۀ دین در بینش بیرون‌متنی از دین به دین و نیز بینش بیرون‌وحیانی به دین، عازم بینش رفت‌وبرگشتی درون‌متنی ـ بیرون‌متنی‌، بیرون‌دینی و درون‌دینی در عرصۀ دادوستدی «معنای زندگی» و «تدبیر توسعه‌ای پایدار» شده، و هر دو مقولۀ حقیقت دین و تحقق دین داخل در اندیشه‌ورزی‌های دورۀ معاصری گردیده است. 🔸 اینک بیگانه از توسعه‌ای در میان نمی‌آید و به‌ناگزیر به این هر دو عرصه خواسته یا ناخواسته اندیشیده می‌شود. دورۀ معاصری از این چشم‌انداز فراخوان به یک امر مغفول راهبردی عظیم است و آن این‌که ایدۀ معاصری جمهوری اسلامی در جهان ایرانی، چونان جمهوری اسلامی در پاکستان یا در هر اقلیم جغرافیایی یا فرهنگی دیگر وجهی دادوستدی از نظریه و نظام را یافته است و نمی‌توان بیگانه از این بینش دادوستدی در متن فلسفۀ دین به اصل نظریه اندیشید و به عینیت این نظام مدنی اهتمام ورزید. 🔸ظهور داعشیزمْ محصول بی‌پاسخی حیث دین در تدبیر رشد ـ توسعه‌ای مدنیت معاصری است و نمایندگی از امرِ مغفول یادشده می‌کند و فرجامی به‌جز تورم و زوال قدرت نخواهد داشت، مگر آن‌که فلسفه‌ای روشن در اصل نظریه و سامانی نظام‌واره در تفسیر دین و گام توسعه‌ای تحقق دین بیابد. 🔹«» در کوتاه‌ترین تعریف عبارت است از دانش چیستی و چرایی دین به‌منظور گذار روشمند و بنیادین از حقیقت دین به چگونگی تحقق آن (تدین). به سخنی دیگر، فلسفۀ دین خاستگاه بازسامانی مستمر مبانی معرفت‌شناخت و روش‌شناخت فکر دینی برای سامان‌بخشی مناسبات تفسیر و تدبیر جهان است. 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
🏴 در آستانۀ (ص) رخداد در خط تجربۀ امامت انبیایی شکل گرفته است. ⚫️ بدین‌سان نظریه‌ای در تاریخ برای پیوست به برآیند رخداد تغییر و تحول بشری به پدیدۀ تمدن الهیاتی شکل می‌گیرد: ۱. اوج این تاریخیت برای در چشم آمدن و به منظر تحلیل نشستنْ فرصت تاریخی عصر حسینی است و در خط ، با امامت علی مرتضی به میدان می‌آید تا الگوی جامع معنی‌داری زندگی در متن عینیت زمان و زمانۀ پیش‌رو باشد. این مهم در عصر امام حسن با انبوه چرایی‌ها و چگونگی‌ها همراه می‌شود و با دورۀ امام حسین، بالغ‌ترین پاسخ زیستمانی، اجتماعی، تاریخی و تمدنی خویش را می‌گیرد. ابوالفضل‌العباس نمونۀ مخاطب معیار این تجربۀ بلند است، همان‌طور که زینب کبری نیز نمونۀ مخاطب معیار این تجربۀ بالغ است. این دو نمونۀ مخاطبْ در میدان سناریوی تعریف‌شدۀ امام حسین‌ (ع) فاعلان آن عینیت بی‌مانند تاریخی حسینی می‌شوند؛ ۲. و با نقش راهبردی تبیین و نشانگری این اوج تاریخْ مضمون عمیق آن را با نشانگری نشان می‌دهد. این آموزگار آموخت که مضمون آن چرایی‌ها و چگونگی‌ها و این عینیت عاشوراییْ جست‌وجوی خوبی است. نیایش سجادی نشانۀ جست‌وجوی خوبی با الگوی نیازها و فرانیازهای این چنین سالکان معیاری است که عمق معنایی تجربۀ عاشورایی را با زندگی خویش نشان می‌دهد؛ ۳. بر منوال و روش زیستی آن مخاطبان معیار، خود را آشکار می‌کند، جست‌وجویی که می‌تواند تاریخیت بیافریند و برای هر فاعل لایق این خطابْ عمرآفرین باشد، با بیست و پنج سال عمر علی‌اکبر و با سی و چهار سال عمر ابوالفضل‌العباس و با پنجاه و شش سال عمر زینب کبری یا پنج سال عمر باقر آل محمد؛ ۴. با سنت نیایشی سجاد آل‌محمد (ص)، ترجمان خط جست‌وجوی وجودی انسان روی‌آورنده به خدا و دین قرآنی با «اهدنا الصراط المستقیم» با نمونۀ رخ‌داده در تاریخیت عینی عاشورایی حاضر و پیش‌رو است. 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
پیشاهنگی 🟠 بروز فصل دانش ‌ـ حکمت‌بنیانی با امام ، علیه‌السلام، فصل ترجمان راهبردی خویش در ترسیم مضمون امامت نبوی، فاطمی و علوی می‌گیرد. 🟡 امام باقر، علیه‌السلام، از ۵۷ تا ۱۱۴ ه. ق. در عمری پنجاه‌ و هفت‌ساله، پنجمین امام شیعیان آغازگر قرن دوم اسلام (از سال ۹۵ تا ۱۱۴ ه. ق. به مدت ۱۹ سال) و اولین سدۀ امکان تجدد در تراز علوی است. 🟢 عصر سامان‌گیری نهایی ارکان تحلیلی در عینیت عصر بحرانْ وامدار دانش‌بنیان‌سازی این الگو و نظام است. عضو نهایی ویرایش پنجم ساختار نظریه برای سامان کلان نظریه اوست. فرمول ساخت این نظریه در آن دانش انبیایی حاضر است. در خط تداوم تاریخیت دین انبیایی یک ویرایش تفصیلی بر سه ویرایش مصطفایی، فاطمی و مرتضایی پیش‌رو می‌آید. برخی از این ویرایش: ۱. در نوع فضای تربیتی با پدر و مادر هاشمی (فاطمه، علهیاالسلام ،مادر او فرزند امام حسن مجتبی، علیه‌السلام، است)؛ ۲. در تجربۀ اوج رنج با عاشورا؛ ۳. در تجربۀ عمق معناداری زندگی با سجاد آل محمد، علیهم‌السلام؛ ۴. در تجربۀ زن در متن زندگی؛ ۵. و برآیندگیری این تجربه‌ها در جنس زیستمان در نظام خواهانی‌ها در نوع فعالیت‌های معاشی، در بردباری و بخشش، در صبوری، در هیبت ...؛ ۶. در تجربۀ مدیریت راهبردی در عصر پنج خلیفۀ اموی؛ ۷. در ایجاد جنبش علمی درک آن الگوی معیار با تربیت چهارصدو شصت و دو شاگرد در عرصه‌های کلامی، حدیثی، تفسیری، اخلاقی و فقهی تا گفتمانی برای اوج‌بخشی عصر امام صادق، علیه‌السلام، با حداقل صد هزار حدیثْ تا به این‌گونه منظومۀ چرایی‌ها و چگونگی‌های آن معادلۀ دین و تدین به عمق فلسفۀ چگونگی راه باز کند؛ ۸. و پیشتازی در جنبش پارادایمی علوی؛ ۹. و حتی در رسم پرکشیدنش به آسمان در کیفیت حکایت مرگ خویش در نمونۀ وصیت دفنش با لباس نمازش. این زادروز بر سالکان این طریق همواره گرامی باد! به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
⚜ در عرصۀ پژوهش احمد آکوچکیان: ▫️ انسان تازه‌ای در آستانۀ کتاب کریم جهان جدید و تازه‌ای برای انسان امروز اتفاق افتاده است، جهانی با انبوه پرسش‌ها و مسئله‌های تازه دربارۀ انسان، پس دربارۀ زندگی، پس و به‌ناگزیر دربارۀ دین یا مکتب برای زندگی و به این قرار دربارۀ انبوه چگونگی‌های ناگزیر پیش‌روی معنی‌داری زندگی در این معاصریت و ازجمله پرسش از چگونگی معادلۀ ملت و دولت و نه‌ دولت ـ ملت. کتاب مرجع دین برای زندگی «قرآن کریم» است. چگونه به قرآن روی کنیم و به خویش فرصت جریان رشدشناخت این کتاب حکیم را در متن معادلۀ عقلانیت و معنویت زندگی معاصری خویش ببخشیم؟ ۱. معاصریت ناگزیر بشر امروز اتفاق افتاده است، با انبوه تازه و دیدگاه‌های تازه، مانند پرسش از معادلۀ عقلانیت و خلاقیت انسان، عقلانیت و معنویت در متن زندگی، پرسش از معادلۀ ایمان و شریعت، پرسش از معادلۀ معنای هستی و معنای زندگی، پرسش از الگوی توسعۀ پایدار در همۀ عرصه‌های حیات انسانی به‌قصد آینده‌نگاری تاریخیت همۀ زندگی؛ ۲. برای انسان امروز ـ خواسته یا ناخواسته و خوانده یا ناخواندۀ دین‌پژوهان ـ «» در میان است و نه «»! بدین‌ روی هجوم عظیم انتظارات انسان معاصری از دین در میان است. برای انسانی که دین پاسخگوی دغدغه‌های وجودی او و جست‌وجوهای او باشد، آن «انتظار از دین» به «نیاز به دین» فراوری می‌شود و بر مدار این نیاز به دین است که برای انسان سالک باورکردۀ دین معیار برای رویش وجود خویش، نوبت بالغی از «انسان برای دین» سر می‌رسد. پس در این معاصریت، باید نشان داد که «کتاب دین: قرآن کریم» معیار پاسخگوی این معادلۀ «از دین برای انسان تا انسان برای دین» است. بدینسان ظهور خودآگاه دانش فلسفۀ دین و به این قرار، گذار معادلۀ انتظار از دین و نیاز به دین در تحلیل مسائل معاصری پیش‌روی دین و دینداری با میانداری رخداد «دین برای انسان» به‌مثابۀ مدخل ورود در جریان زیست دیندارانه و برآمدن گام‌به‌گام «انسان برای دین» رخ نموده است؛ ۳. این رویکرد تازه‌بنیاد فلسفۀ دینی به دین معیار حاجتمند ناگزیر روشمندی است. باید از یک معین سخن گفت که بتوان با آغازگری از فهم آنْ فهرست انتظارات از دین را در خط استنطاقی قرار داد و بلوغ یک خط فکری معین را به سامانی نظریه‌ای تبدیل کرد، یک که توانمند دانش‌بینان‌سازی زندگی و توسعه را داشته باشد و بر این مدار، نشانگر آن باشد که دین معیار توانمند جریان‌داری در یک الگوی درون‌زای توسعۀ آیند‌ه‌نگار است و نشان می‌دهد چگونه فاعلان چنین عرصۀ زیستی‌ای می‌توانند خود برنامه‌ریز تدبیر توسعه‌ای خویش و ملت خویش بر مدار آن دین معیار باشند تا به‌مدد گفتمان و فرهنگ حاصل این زیست برنامه‌ای، یا دانش عامه، آن دانش‌بنیانی را به دانایی‌بنیانی برای متن جامعۀ انسانیْ به‌ویژه در خواهانی و رؤیا و عزم انسانی تا ملی تبدیل کنند. با این رخداد تازۀ فلسفۀ دینی، تاریخ تفسیر دین و قرآن کریم اینک با رهسپاری به «معرفت‌شناسی و روش‌شناسی پسینی یا فلسفۀ تاریخ تفسیر» در آستانۀ یک گذار راهبردی پارادایمی است؛ ۴. در این خواهانی فلسفۀ دینی جاری در متن مسائل عینی انسان و مدنیت معاصری، فراوری به‌تدریج خودآگاه معادلۀ سازِکاریِ اینک روشن‌ترِ «نظرْـ عمل» به « ـ » در متن تحقیق و توسعه و در این راستا، ضرورت تبیین معرفت‌شناخت و روش‌شناخت دانش تفسیر در فرایند اجتهاد تفسیری سازوکار پیشرفت‌شناختْ در متن فرانظریه و نظریۀ اندیشۀ دین‌شناخت پیشرفت و پیشرفت‌شناخت دین قرآنی ـ اوصیایی پیش‌رو است. ➺@markaz_strategic_roshd
💠 در عرصۀ پژوهش فقه و حقوق 🔅 جایگاه فلسفۀ فقه «» بر مدار ادراک هست‌ها (دانش‌های حقیقی)، بر رسم دیرینش، دانش اعتباری و هنجاری (دانش شایدها و بایدهای برگزیده در تنظیم روابط آدمیان با خویش، با هستی و خدای خویش، با جهان، طبیعت، با جامعه و مردمان و با تاریخ) آموزه‌های استنباطی قوانین و احکام حاکم بر حرکت و تحرک و فعل ارادی انسان مختار است. در تعبیری همپای، «» دانش استنباطی و اعتباری مربوط به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی میان‌حوزه‌ای در عرصۀ شریعت در افق مبانی نظری، از هستی‌شناسی تا انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی، در سامانی با دو دانش اعتباری اخلاق (ارزش‌های بالادستی: شایدها و نشایدها) و فقه ـ حقوق (ارزش‌های حداقلی و پایه: بایدها و نبایدها)، بایدها و نبایدها، شایست‌ها و نشایست‌ها، حق‌ها و تکلیف‌های معطوف به رشد ـ توسعۀ فردی و اجتماعی در چارچوبۀ نظام‌های مطلوب تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، دفاعی تا قضایی و جزایی است. این دو دانش اعتباری ناظر به چگونگی‌ها هستند، درحالی‌که به چیستی‌ها و چرایی‌ها نظر دارند. حکمْ ضابطۀ حاکم بر رابطه است. فقه حکم دانش استنباطی تا استنتاجی الهیاتی این ضابطه‌هاست. به‌مثابۀ یک دانش هنجاری ناظر و راهبر به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی با خود، خدا، جهان و انسان‌های دیگر، چونان هر دانش دیگری موضوع تأملات فلسفی (موضوع درجه دوم دانشی) قرار می‌گیرد و بخش انبوهی از پرسش‌های مربوط به این قسم از تأملات فلسفی جزو مسائل آن است. این پرسش‌ها فراتر از اسلوب و روش و منابع معرفتی مرسوم در پاسخگویی به مسائل فقهیْ در چارچوب «فلسفۀ فقه» پاسخ خود را دریافت می‌کنند که به‌ناگزیر روش‌های تحلیلی و عقلی خاص خود را می‌طلبند. 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd
🏴 در اوج رخداد سیاهی ◾️نخستین نشانۀ ـ علوی در تدبیر آینده‌نگار راهبردی خلق اینک از میان جهان برآمد و در غریب‌ترین وقت دین محمدی تداوم‌بخش جهان ممکن دینی شد. خط نفاق، خیانت، جاسوسی و خوارج در اوج است و او تنهاست و آموزگار این درس بزرگ که «در اوج غربت و توطئه چگونه می‌توان راست و راهبر و سربلند زیست؟» ◾️به روش زندگی بسیار بیندیشیم. در اوج سیاهی‌ها، حتی در میان نزدیک‌ترین کسان خود، نیز می‌توان برقرار رسم سپیدی معنی‌دار زندگی بود. احمد @markaz_strategic_roshd
⚜ اقتدار توسعه‌ای علوم انسانی در ایران 🟤 عینی‌تر شدن در دهه‌های اخیر کشور موضوع و به‌طور خاص علوم انسانی دین‌شناخت را به عرصۀ تحلیل و تدبیر نهادهای عالی مدیریت راهبردی تولید علم درآورده است. پیشینۀ فلسفه‌گیری و کاربردی‌سازی علوم انسانی در کشورهای گوناگون در پیشینۀ عمومی و مشترک تاریخ کاربردی‌سازی علوم انسانی، مساوق و این‌همان «تاریخ تحول اندیشۀ ترقی» در جوامع موردبررسی است که در نمونه پیشینۀ خاص کشورهای غربی در مثل کتاب «اندیشۀ ترقی» از سیدنی پولارد قابل دسترسی است. ردپای این پیشینه در جهان ایرانی را در قرون سوم و چهارم هجری در موج اول تمدنی و قرون ده و یازده در موج دوم تمدنی می‌توان پی‌گرفت و در دورۀ معاصر، با ورود دانشگاه به ایران و ایجاد رشته‌های کاربردی به موازات تحولات دانشی بین‌الملل پیش‌از انقلاب اسلامی ایران و با برآمدن نگرش کارآمدسازی علوم در عصر انقلاب اسلامی، قطعات قابل‌بررسی تاریخی شکل گرفته‌اند. 🟠 اما نوع تلقی پیشگامان علوم انسانی مدرن در ایران از چیستی، کارکرد، غایات و نسبت علم انسانی غرب با فرهنگ ایرانی _ اسلامی در ایران، مستند و متکی به رویکرد مدرنیستی بوده و نتوانسته است چندان که بایدوشاید به گونه‌ای متعادل با سه این علوم یعنی اسلامیت، ایرانیت و تجدد، ارتباط پیوسته و هماهنگی ایجاد نماید. 🟤 علوم انسانی اسلامی کدام‌اند و اقتدار توسعه‌ای علوم انسانی دین‌شناخت چیست و چه ضرورتی دارد؟ وضعیت امروز علوم انسانی دین‌شناخت چیست و چرا اینگونه است و برای بازسازی آن چه باید کرد؟ چه نهادهایی و تا اکنون چه کرده‌اند؟ پیشینۀ این رویکرد چیست و چه عبرت‌هایی می‌توان از آن آموخت؟ و پیشنهاد ما کدام است؟ 🟠 پاسخ به همۀ این پرسش‌های مطرح‌شده در گروی فهم این نکته است که مسئله‌پژوهی «» در ذیل کلان‌طرح «نظام جامع اقتدار توسعۀ ملی و در راستای آن اقتدار توسعه‌ای علوم» تعریف می‌شود. به این ترتیب، پیش‌از پاسخ به پرسش‌های مطرح‌شده لازم است از اقتدار توسعه‌ای علم و سازوکار این اقتداربخشی سخن به میان آید. 🟤 پژوهش کلان برنامه‌ریزی‌شدۀ در دستور کار مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) «سازوکار نظام اقتدار توسعه‌ای علم در ایران» است. چیستی و چگونگی علم زیرساز توسعه موضوع راهبردی این طرح جامع است؛ به این‌که چگونه نظام ملی تولید دانش در ایران و به‌طور خاص علوم انسانی و علوم درون‌دینی پردازشگر دانش بنیان مدیریت پیشرفت در جمهوری اسلامی باشد؟ 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd