eitaa logo
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
1.1هزار دنبال‌کننده
801 عکس
550 ویدیو
7 فایل
هدف ؛ انتشار اشعار،مدایح و مراثی اهل‌بیت علیه السلام مکتوب،شنیداری و دیداری باشد که مورد قبول حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گیرد هزینه استفاده #صلوات دوستان #شاعر اشعار زیبای خودتان را جهت ارائه در کانال ارسال کنید به ادمین کانال @Alirezanikoo_m
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹سلام بر حسین🔹 شنیدم از لب باد صبا حسین حسین نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین محرم آمده و گوش جان که بسپاری شنیده می‌شود از هرکجا حسین حسین محرم آمده قد قامت العزا بشنو بخوان به مأذنه حَیّ علیٰ حسین حسین کتیبه سینه‌زن و باد نوحه‌خوان شده است صدای زمزمۀ بادها حسین حسین ز عرش پیرهنی خون‌چکان شد آویزان چکیده در همه عرش خدا حسین حسین ملک نشانی خون خدا گرفت ز خاک صدا بلند شد از کربلا: حسین! حسین!.. عجب غمی‌ست به نامش، هرآن‌که گفت بسوخت که کرده یک‌سره آتش به پا حسین حسین گذشت عمر به زیر کتیبه‌های غمش هزار شکر شدم پیر با حسین حسین لبم به ذکر دگر وا نمی‌شود چه کنم؟ شده‌ست با لب من آشنا حسین حسین ز لطف اوست کز او نام می‌برم، ور نه من خراب کجا و کجا حسین حسین؟ گریست دیدهٔ ناپاک من هم از داغش از آن‌که زنده کند مرده را حسین حسین خوشا به بزم عزایش که یک‌صدا گویند از ابتدا همه تا انتها حسین حسین 📝 🌐 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
🔹باز این چه شورش است🔹 حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو هرجا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود 📝 🌐 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
علیه‌السلام 🔹حسینیۀ دل🔹 روشن آن چشم که در سوگ تو پُر نم باشد دل‌ربا، نرگس این باغ به شبنم باشد تا بدانند کجا بزم عزای تو به پاست دودِ آهِ دلِ عشّاقِ تو پرچم باشد دل حسینیه؛ نَفَس نوحه؛ تپش سینه‌زنی‌ست دم بگیریم که عمر همه این دم باشد به خدای حرم و کعبه قسم، ای حُجّاج! هر که مُحرِم به مُحَرّم شده، مَحرَم باشد آن که دارد غم عشق تو ندارد غمِ هیچ که نشاط دل عالم، همه زین غم باشد خانۀ تنگِ دلم نیست شبی بی‌ مهمان لحظه‌ای نیست که دل بی غم و ماتم باشد مطلع «صائب تبریز» به یادم آمد آن‌که در شیوه‌اش استاد مسلَّم باشد: «گر صفای حرم کعبه به زمزم باشد زمزم اهل صفا دیدۀ پُر نم باشد» 📝 🌐 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
علیه‌السلام 🔹گوهر اشک🔹 شادی هر دو جهان بی‌تو مرا جز غم نیست جنت بی‌تو عذابش ز جهنم کم نیست در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری عمر جاوید به شیرینی آن یک‌دم نیست.. تا خدایی خدا هست، لوای تو به پاست زآن‌که جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست.. ملک هستی همه ماتمکدۀ توست حسین جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم که جراحات تنت را به از این مرهم نیست تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد محو پایۀ ظلم که در دار جهان محکم نیست سائل توست کسی کز تو، تو را خواهد و بس آن‌که شد طالب تو در طلب دِرهم نیست داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد عالمی نیست که با یاد غمت، دَرهم نیست.. 📝 🌐 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک‌های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه‌ی آبا و اجدادی‌ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده‌ست، این کم را مگیر از ما به غیر از خیمه‌ی تو هر کجا آلوده‌ی فتنه‌ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود "فَابکِ لِلحُسین اِنْ کُنتَ باکِیّا" عمل کردن به این فرمان محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینه‌زن حکم نفس دارد بدون روضه می‌میریم، این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما @marsieh_madh
غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک‌های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه‌ی آبا و اجدادی‌ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده‌ست، این کم را مگیر از ما به غیر از خیمه‌ی تو هر کجا آلوده‌ی فتنه‌ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود "فَابکِ لِلحُسین اِنْ کُنتَ باکِیّا" عمل کردن به این فرمان محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینه‌زن حکم نفس دارد بدون روضه می‌میریم، این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما @marsieh_madh
حس می‌‌کنی زمین و زمان گریه می‌‌کنند وقتی که جمع سینه‌زنان گریه می‌‌کنند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» در ماتم تو، پیر و جوان گریه می‌‌کنند این سیل اشک‌ها که ز هر دیده جاری است چون ابر با تمام توان گریه می‌‌کنند تو کیستی که در غم از دست دادنت مردان ما شبیه زنان گریه می‌‌کنند با یاد آن نماز جماعت که نیمه ماند گلدسته‌ها اذان به اذان گریه می‌‌کنند زینب اسیر می‌‌شود، آری عجیب نیست سرها اگر به روی سنان گریه می‌‌کنند @marsieh_madh
از کودکی بُردی تو بالا پرچمم را یک چای خوردم، سالها خوردی غمم را @marsieh_madh
شیرینی دنیا که افتاد از دهانم با چای تلخ روضه شیرین شد جهانم @marsieh_madh
بیچاره ام، درمانده ام، دل بیقرارم خیره شدم به پشت در، چشم انتظارم آمد محرم، باز هم یارم نیامد عمریست دارم هجر او را می شمارم هر صبح، سنگش را زدم بر روی سینه رد میشود یک صبح از سنگ مزارم وقتی که کار هر دو عالم دست آقاست من هم دو دستم را به دستش می سپارم هرچند بی تابم ببینم روی او را اما برای کرببلا بی اختیارم شغلی ندارم این دهه جز گریه کردن گرم است بازار من از داد و هوارم مادر لباس مشکی من را تنم کرد پس حاجتی جز نوکری کردن ندارم من مطمئنم روزی ام دست حسین است با روضه ها چرخیده چرخ روزگارم لطف کمش هم از سر عالم زیاد است در زیر پرچم بیمه اند ایل و تبارم پشتم همیشه قرص بوده به اباالفضل هرجا کم آوردم خودش آمد کنارم مسلم سر دارالعماره بی سر افتاد فرمود: من شرمنده ی آن شیرخوارم شمشیر خوردم، تیر خوردم، نیزه خوردم گودال را دیدم به چشم اشکبارم @marsieh_madh
کاش من را بیقرار تاب گیسویی کنی سرنوشتم را اسیر طاق ابرویی کنی اشک را از دست دادن، سوی چشمم را گرفت این دل تاریک، بیتاب است سوسویی کنی با همین حال خراب از خانه ام بیرون زدم کی می آیی از منِ دلتنگ، دلجویی کنی پشت در ماندم، منِ درمانده را، راهم بده روسیاهی آمده ... خوبست خوشرویی کنی گرچه من از بدترین، بدکارها هم بدترم از کسی نشنیده ام از بنده بدگویی کنی گر نمیخواهی مرا، من جای دیگر می روم موقع رسوا شدن، باید تکاپویی کنی خیمه ام را آب و جارو می زنم، یک سر بیا قبل از اینکه قبر من را آب و جارویی کنی دست خالی مرا خاک نجف پُر می کند تا مرا با مرتضی مهمان بانویی کنی من که میدانم دوای درد من کرببلاست کاش از دردم بپرسی، فکر دارویی کنی به خدا دلواپسم، یعنی مُحرّم زنده ام... تا که عاشورا مرا خرج هیاهویی کنی کاشکی با گریه ام در روضه ی جدّت حسین کار مرهم، روی عمق زخم پهلویی کنی آه ای باد صبا آهسته تر! باید تو هم ... با پریشان مادر او، شانه بر مویی کنی @marsieh_madh
اسم تو آمد، روضه خوان دم را عوض کرد داغ عظیمت معنی غم را عوض کرد من یازده ماه است که چشم انتظارم شور حسینی اَت مُحرّم را عوض کرد اصلاً به اعمال کمم دل خوش نکردم احسان تو تقدیر آدم را عوض کرد چشمی که شد اهل بکا، اهل بهشت است جانم به اشکی که جهنم را عوض کرد بیمار بودم، خسته بودم، زار بودم گفتم حسین ... این ذکر حالم را عوض کرد عالم بداند راه ما راه حسین است شش گوشه ی تو راه عالم را عوض کرد پیراهن خونی که آویزان شد از عرش حال و هوای مادرت هم را عوض کرد غش کرد زهرا موقع تعویض پرچم با چادر خاکیش، پرچم را عوض کرد قربان آن حاجی که حجّش را رها کرد لبهای خشکش طعم زمزم را عوض کرد نزدیک مغرب مسلمش می گفت برگرد چون کوفه آن میثاق محکم را عوض کرد اینجا نیا آنکس که دنبال سر توست... جای من و یک کیسه دِرهم را عوض کرد از روی دارم دیده ام بالای نی را تصویر من، تصویر مبهم را عوض کرد @Marsieh_madh