#امام_حسن
#ولادت
دار و ندار حضرت دادار مجتباست
سبط نبی ومخزن الاسرار مجتباست
گویند هر کسی نظری سویش افکند
کافر شود که احمد مختار مجتباست
اولاد فاطمه همگی شبه حیدر اند
اما به واقع حیدر کرار مجتباست
تضمین کنم برای حسن شعر بهتری
زیبایی تمامی اشعار مجتباست
عباس هم بدست حسن مرد رزم شد
استاد فن رزم علمدار مجتباست
جنگ جمل بدست حسن ختم گشته است
از قاتلان لشگر کفار مجتباست
برتن زره نکرده به مانند مرتضی
وقت نبرد مرد جگردار مجتباست
از لطف اوست اشک دوچشم حسینیان
درمجلس حسین میاندار مجتباست
#امام_حسن
#ولادت
ما را غلام کوی حسن آفریده اند
مبهوت و مات روی حسن آفریده اند
ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند
مست از خم و سبوی حسن آفریده اند
خورشید را به این همه نقش و نگارها
از طلعت نکوی حسن آفریده اند
روشن ز نور روی مهش گشته روزها
شب را اسیر موی حسن آفریده اند
آری ز مقدمش همه جا بوی گل گرفت
گل را ز رنگ و بوی حسن آفریده اند
از انبیاء و اولیا همه را صف به صف ببین
مدهوش خلق و خوی حسن آفریده اند
میل نگاه هر چه گدایان شهر را
ولله سمت و سوی حسن آفریده اند
🖋میلاد یعقوبی
#امام_حسن
#مدح
کرمت بار عام هم دارد
لطفهایت دوام هم دارد
تا غلامت شدیم فهمیدیم
نوکری، احترام هم دارد
صلح کردی که ما بیاموزیم
تیغ شیعه، نیام هم دارد
همه دیدند نسل شیر جمل
جز شجاعت، مرام هم دارد
خواهرت نیز خط قرمز ماست
لشکرت عزم شام هم دارد
ما برایت ضریح میسازیم
زخم عشق، التیام هم دارد
چونکه نذر حسن شد از مطلع
شعر حُسن ختام هم دارد
گرچه حق بیحساب میبخشد
سر وقت انتقام هم دارد
آنکه سیلی به مادرت زده است
لعنت مستدام هم دارد
🖋نفیسه سادات موسوی
@marsieha
#امام_حسن
#ولادت
مینویسم "یا حَسن"حُسن ختامش با خودت
بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت
لحظه های عمر خود را میسپارم دست تو
از سلام زندگی تا والسلامش با خودت
از ادب دور است نزدت دست خالی آمدن
زخم اوردم برایت التیامش با خودت
باز هم بال خیالم تا بقیع ات پر کشید
من کبوتر میشوم یک روز ،بامش با خودت
سر به دامان تو خواهم داشت یا زانوی غم؟
اینکه باشد لحظه ی مرگم کدامش با خودت!
از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است
حاجتم را هم که میدانی ، تمامش با خودت
🖋محدثه آشتیانی
@marsieha
#امام_حسن
#مدح
ای به صورت حسن و سیرت و گفتار حسن
وارث خلق خوش احمد مختار حسن
پسر دست خدا زاده ی زهرای بتول
هم ضیای بصر سرور اخیار حسن
مهر تابان مدینه ز فروغت بی شک
به نظر ذره بیاید همه اقمار حسن
ای سخا رازسه بخشنده ببرده میراث
هم علی فاطمه هم سیدابرار حسن
زهد وعلم وعمل وحلم ودرایت زنبی
در شجاعت خلف حیدر کرار حسن
دست بر سینه گزارد پسر ام بنین
پیش رویت چو حسین اسوه ی احرار حسن
تو کریمی که ببخشی گنه قاتل خویش
تا ازاو در گذرد ایزد غفار حسن
هر فرومایه که گفته است تورالعنت و بد
روی ترش از تو ندیده است به یک بارحسن
روز از مشکل مردم گره شان باز کنی
صد دعا بدرقه شأن کرده به اسحار حسن
نیم اموال خودت را هبه کردی به فقیر
درسه نوبت که کند این همه ایثار حسن
ز سر لطف پذیر و زعنایت این شعر
قابلت نیست اگر خامه ی نجار حسن
🖋سید جعفر خراسانی نجار
#شب_قدر
#امام_علی
شب قدر است و امشب راز دارم
نگه تا صبح امشب باز دارم
شب قدر است و بايد قدر دانم
قدم در پيشگاه قدر دانم
شب قدر است و امشب هجر مولاست
دلم از عشق پر شور و غوغاست
شب قدراست و اخترها غمينند
تو گويى جملگى سر در جبينند
بلى امشب شب بيمارى اوست
شب توديع يار خوب و نيكوست
شب سرخ شهادت بين تو امشب
شب درد سعادت بين تو امشب
چه امشب ديدهاش خونبار و گريان
نظر افكند او بر شير يزدان
على اى فاتح هم بدر و خيبر
على اى بر يتيمان جمله سرور
سر خونين خود بردار اى دوست
ببين زينب كه طور، رخساره ى اوست
حسن بنگر، حسين و هم ابوالفضل
عنايت كن، كرم بنما، نما بذل
🌹درد دل حضرت زینب با بدن خونین پدر 🌹
#امام_علی
ای که از صورت خونین تو غم ریخته است
با تماشای تو یکباره دلم ریخته است
چه به روز سر تو آمده آخر بابا
سرت از ضربه شمشیر به هم ریخته است
دخترت کاش بمیرد که نبیند هرگز
خون فرق تو قدم پشت قدم ریخته است
مادرم آمده بالای سرت با زحمت
اشک بر زخم تو با قامت خم ریخته است
کربلا زنده شده در نظرم می بینم
ترس دشمن که پس از صاحب علم ریخته است
تا که تاراج کند خیمه ی مارا یکسر
قبل آتش زدنِ آن به حرم ریخته است
فرق خونین تو را کاش نمی دیدم من
یادِ آن خون که از دست قلم ریخته است
#امام_علی
دیگه از نخلستونا صدای مولا نمیاد
صدای ناله های دعای مولا نمیاد
یتیما کاسه ی شیر به دست و ناله روی لب
گریه کارشون شده در این عزا هر روز و شب
ذکرشون با چشم تر/آه و واویلا حیدر
ای امام بی یاور/آه و واویلا حیدر
آه و واویلا حیدر…
🌹غربت امیرالمومنین🌹
#امام_علی
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
🖋نخل میثم