#امام_حسن
#شهادت
ای طشت یاریم بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام
🖋سید پوریا هاشمی
#امام_حسن
#شهادت
خواهر! از زهر جفا بال و پرم می سوزد
با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد
جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود
جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد
لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در
دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد
زینب از غم من اشک مریز و بنگر
وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد
فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر
خواهر از غصه ی آن تن،کمرم می سوزد
می کشد شمر سرش را به روی خاک زمین
من به یاد سر پاشیده،سرم می سوزد
🖋محمود اسدی
#امام_حسن
#ولادت
دار و ندار حضرت دادار مجتباست
سبط نبی ومخزن الاسرار مجتباست
گویند هر کسی نظری سویش افکند
کافر شود که احمد مختار مجتباست
اولاد فاطمه همگی شبه حیدر اند
اما به واقع حیدر کرار مجتباست
تضمین کنم برای حسن شعر بهتری
زیبایی تمامی اشعار مجتباست
عباس هم بدست حسن مرد رزم شد
استاد فن رزم علمدار مجتباست
جنگ جمل بدست حسن ختم گشته است
از قاتلان لشگر کفار مجتباست
برتن زره نکرده به مانند مرتضی
وقت نبرد مرد جگردار مجتباست
از لطف اوست اشک دوچشم حسینیان
درمجلس حسین میاندار مجتباست
#امام_حسن
#ولادت
خانه ی فاطمه از عشق منور شده است
عرش در گوشه ی این خانه مصور شده است
امد از سمت خدا انچه مقدر شده است
به علی گفت ملک فاطمه مادر شده است
جبرئيل امده از شوق خبردار شده
حضرت حیدر کرار پسردار شده
رمضان ماه رخت دید و پریشان گردید
علی افطار به لبخند تو مهمان گردید
حُسن تو رونق بازار کریمان گردید
شمه ای از کرمت سوره ی انسان گردید
حاصل جمع دو دریای کرم امده است
نسخه ی اصلی اقای کرم امده است
دشمن و دوست پریشان شده را می بخشید
همه زندگی اش را به گدا می بخشید
بهترین نعمت خود را به خدا می بخشید
مهربانی دلش را به جذامی بخشید
حالتش وقت کرم چون جبل الرحمت بود
سفره اش ناب ترین بخشش بی منت بود
لحظه ای از تو دل فاطمه دل کند نبود
نقطه ضعفی به سراپای تو سوگند نبود
#امام_حسن
#ولادت
نیمه ماه خدا دل شده غرق صفا با حسن مجتبی
شهر مدینه بود در طرب ودر نوا باحسن مجتبی
از قدم ناز او دامن زهرا شده غرق شمیم بهشت
شاد کند مرتضی حمد وسپاس خدا با حسن مجتبی
بوسه زنان بررخش حضرت پیغمبرست خنده ی شادی کند
گسته نمایان براو چارم آل عبا با حسن مجتبی
عرش چراغان شده هلهله وشادی است در شب میلاد او
ذکر همه عرشیان تهنیت ومرحبا با حسن مجتبی
اوحسن اندر حسن،ثانی پیغمبر ویوسف زهرابود
جاوه شده بر همه،بار دگر مصطفا با حسن مجتبی
بر همه آل علی شخص کریم آمده تا که کرامت کند
اهل کرم شادمان آمده یک مقتدا با حسن مجتبی
گفته پیمبر حسن،سید وآقا بود، برهمه اهل جنان
درد خودت را بده شیعه به مهرش شفا با حسن مجتبی
#امام_حسن
#ولادت
مجموعه ی صفات خدا می شود حسن
اسماء ذات، وقت دعا می شود حسن
نه رو به مکه، رو به مدینه نشسته ایم
وقت نماز، قبله ما می شود حسن
صد تا پسر به فاطمه روزی کند خدا
یا می شود حسین، و یا می شود حسن
جبریل هم به رتبه ما غبطه می خورد
وقتی که همنشین گدا می شود حسن
این رنگ سبز، رنگ مقام سیادت ست
امروز سیدالشهدا می شود حسن
گرچه غروب کرد، محرم طلوع کرد
خورشید ظهر کرببلا می شود حسن
از برکت "حسین حسین" گلوی ما
یک روز می رسد همه جا می شود "حسن"
معلوم بود از حسد آل عایشه
روزی بدون صحن و سرا می شود حسن
از تخته پاره های بهم دوخته شده
با زحمت حسین، جدا می شود حسن
از تیرها مقطعه کردن عجیب نیست
"حا، سین، نون" هجا به هجا می شود حسن
علی اکبر لطیفیان
#امام_حسن
#ولادت
درخیالم یک ضریح امشب مهیا می کنم
عشق را درسینه ام یکباره احیا می کنم
چشم برهم میزنم آرام درکوی شما
تاخودم را رو به روی صحن پیدا می کنم
با ملائک درهیاهوی نوای یاحسن
بیخیال از اوج عرش و سیرِ دنیا می کنم
یاکریمم یاکریمی یا اباالاحسان حسن
من عسل های دلم را باتو احلی می کنم
شال سبز اصلا فقط ارث از امام مجتبی ست
شانه هایم را به اکرام تو زیبا می کنم
نیمه ی ماه مبارک،نذری مادر بزرگ
رزق من راهم بده آقا تمنا می کنم
آینه در آینه جان میدهم یا ذالکرم
روزه ام با اشک شوق دیده ام وا می کنم
سید واصفی
اشعار میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)
#امام_حسن
#ولادت
تو آمدي، رمضان سفره ضيافت شد
شب تولد تو تازه ماه رؤيت شد
همين كه در دو جهان كار تو كرامت شد
خيال من دگر از روز حشر راحت شد
به شكر آنكه براي خدا حسن شده اي
چهار ركعت يوميه هاي من شده اي
هميشه پشت در خانه تو مهمان است
بيا ز خانه كه در كوچه راهبندان است
هرآنكسي كه گدايت نشد، پشيمان است
الا كه گوشه اي از سفره ي تو ايران است
چه خوب ميشد اگر قبر تو در ايران بود
شب ولادت تو صحن تو چراغان بود
محمد رسولی
#امام_حسن
#ولادت
زیر پایش خدا غزل می ریخت
غزلی را که از ازل می ریخت
آن امامی که تا سحر دیشب
روی لب های من غزل می ریخت
آن که در جیب کودکان یتیم
قمر و زهره و زحل می ریخت
آن کریمی که در پیاله ی دست
هر چه می ریخت لم یزل می ریخت
از هر آن کوچه ای که رد می شد
حسن یوسف در آن محل می ریخت
تیغ خشمش ولی زمان نبرد
رنگ از چهره ی اجل می ریخت
شتر سرخ را به خون غلتاند
لرزه بر لشکر جمل می ریخت
آن امام که روز عاشورا
از لب قاسمش عسل می ریخت
🖋حمیدرضا برقعی
🦋🌸 استفاده بهینه از کانال با قابلیت جستجو🔍🔍🔍
☘☘هشتک های استفاده از مناسبتها☘☘
#پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
#امام_علی عليه السلام
#حضرت_زهرا علیهاسلام
#امام_حسن عليه السلام
#امام_حسین عليه السلام
#ورودیه
#شب_جمعه
#مقتل
#شب_عاشورا
#عصر_عاشورا
#گودی_قتلگاه
#شام_غریبان
#روز_یازدهم
#زیارت_ناحیه
#کوفه
#شام
#دفن_امام
#علی_اصغر عليه السلام
#علی_اکبر عليه السلام
#حضرت_زینب عليها سلام
#طفلان_زینب
#حضرت_اباالفضل_العباس عليه السلام
#ام_البنین عليها السلام
#حضرت_سکینه علیهاسلام
#حضرت_رقیه علیهاسلام
#قاسم_بن_حسن عليه السلام
#عبدالله_بن_حسن عليه السلام
#مسلم_بن_عقیل عليه السلام
#حر_بن_یزید_ریاحی عليه السلام
#عَون_بن_عبد_اللّه عليه السلام
#محمد_بن_عبد_اللّه عليه السلام
#اربعین
#امام_سجاد عليه السلام
#امام_باقر عليه السلام
#امام_صادق عليه السلام
#امام_کاظم عليه السلام
#امام_رضا عليه السلام
#امام_جواد عليه السلام
#امام_هادی عليه السلام
#امام_عسکری عليه السلام
#صاحب_الامر🌻🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف
#سرآغاز_امامت_امام_زمان
#مناجات_با_خدا
#سینه_زنی
#امام_حسن
#شهادت
ای طشت یاریم بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام
🖋سید پوریا هاشمی
#امام_حسن
#مدح
تا نمک پروره ام بر خوان احسانت حسن
من مسلمانم! مسلمان مسلمانت حسن
دست و دل باز مدینه!دست خالی آمدم
دست خالی من است و لطف دستانت حسن
مرد شامی که به تو پیش بقیه فحش داد
در مدینه چند روزی بود مهمانت حسن
منجذام نفس دارم! دیدن من هم بیا!
هم غذا شو با گدا! دستم بدامانت حسن
کوری بدخواه تو فریاد مستی میزنم.
یا معز المومنین جانم بقربانت حسن!
خانه امرا میفروشم خرج صحنت میکنم
هرچه دارم نذر گنبد نذر ایوانت حسن
صحن و گلدسته نه اصلا!تو بگو آقا چرا
میرود با چکمه بر قبرت نگهبانت حسن؟!
کی میاید صحن قاسم برروی ما وا شود؟!
چشم ما را پر کند آیینه بندانت حسن
زخمپایت از خودی و زخم قلبت از خودی
آشنایانت چه میخوایند از جانت حسن؟!
🖋سید پوریا هاشمی