eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
573 عکس
280 ویدیو
30 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷زبان حال بی بی زینب با امام حسین در اربعین 🌷 سر خاک تو بی خبر آمدم عزادارم و خون جگر آمدم درست است بی بال و پر آمدم به شوق تو اما، به سر آمدم سرآمد غم هجر، دوری بس است صبوری صبوری صبوری بس است رسیدم که با یار صحبت کنم شه بی سرم را زیارت کنم نگاهی کنی و نگاهت کنم اگر اذن دادی، شکایت کنم به نیزار قلبم جز آتش نبود سفر رفتی ای دوست، رسمش نبود تو رفتی و دنیا به من بد گذشت و هر لحظه هر جا به من بد گذشت در این روز و شب‌ها به من بد گذشت خلاصه که آقا به من بد گذشت نگو گریه کافی است، صبرت کجاست؟ عزیز دلم! سنگ قبرت کجاست؟ چهل روز، یاد تنت سوختم به یاد زمین خوردنت سوختم ز داغ به نی رفتنت سوختم و با کهنه پیراهنت سوختم همین که دلم سمت گودال رفت دوباره ز غم، زینب از حال رفت خبر داری اصلاً که حیران شدم؟ چو موی تو بر نی پریشان شدم؟ پدر مادر این یتیمان شدم به من شمر خندید، گریان شدم قدم از فراق تو خم شد حسین لباس اسارت تنم شد حسین چه آمد سر خواهرت بین راه نشستم به پای سرت بین راه شدم یک تنه لشگرت بین راه دویدم پی دخترت بین راه زمین خورد و از قافله باز ماند ز سنگینی سلسله باز ماند نبودی و اشکم سرازیر شد پر و بال من گیر زنجیر شد حرم، کوچه در کوچه تحقیر شد ازین غصه‌ها خواهرت پیر شد غریبانه ماه شبت سنگ خورد به پیشانی زینبت سنگ خورد من از شهر کوفه چه‌ها دیده‌ام غمی بدتر از کربلا دیده‌ام عجب لطفی از آشنا دیده‌ام به گوشت رسیده که را دیده‌ام ؟ کنیز قدیمی من ایستاد به من نان و خرمای خیرات داد 🖋سید پوریا هاشمی @marsieha
خیلی برایت ای برادر گریه کردم با هر حسینم وایِ مادر، گریه کردم خیلی صبوری کردم اشکم در نیاید از تو که پنهان نیست، آخر گریه کردم می خواستم اشک مرا هرگز نبینی در خلوتم بر عون و جعفر گریه کردم هر جا که خوردم تازیانه گریه کردی هر جا که خوردی سنگ، خواهر، گریه کردم در بینِ صحرا باد از هر سو می آمد از نیزه که افتاد اصغر، گریه کردم در کوفه خیلی ناسزا گفتند بر ما هر جا که آمد نامِ حیدر گریه کردم پیرِزنی که چنگ بر موی تو می زد هر وقت آمد سمت معجر گریه کردم تو روی نی بودی و من بالای نیزه با زخم های مانده بر سر گریه کردم هر دفعه که از نیزه افتادی، برایت با خنده های شمر کافر گریه کردم دروازه ی ساعات، آهم شعله ور شد بر غیرتِ ساقیِ لشگر گریه کردم یادت می آید با تو یک لحظه نباشم؟ خولی تو را که برد، مضطر گریه کردم یادم نرفته لحظه ای که شمر آمد با بوسه ی خنجر به حنجر، گریه کردم حالا پس از یک اربعین پیشِ تو هستم در راهِ وصلت صد برابر گریه کردم رضا باقریان
بابا.....سلام بر بدنِ بی سرت كنم؟ یا آن كه گریه بر سر بی پیكرت كنم؟ بگذار تا كه چهره گذارم به خاك تو آنگه سلام بر بدن بی سرت كنم وقتی نظر به شعله خورشید می كنم یاد از شرار جان و دل و حنجرت كنم خون می شود دلم ز تن پاره پاره اش هر گه نظر به قبر علی اكبرت كنم همرنگ خون دستِ ز پیكر فتاده اش اشكی نثار تربت آب آورت كنم چشمم فتاده است به شط فرات و باز گریه به یاد لعل لب اصغرت كنم از آن شبی كه خواهر من از نفس فتاد هر شب فغان ز هجر رخ دخترت كنم بابا چه گویمت چه كشیده است عمه ام بگذار ناله ها به دل خواهرت كنم بابا سرم، تنم، جگرم درد می كند گر خون دل روانه به خاك ترت كنم
پاشو پاشو برادر مسافرت رسیده بعد تو خواهر تو یه روز خوش ندیده میخوام پیشت بمونم روضه برات بخونم حسرت گریه کردن رو قلب ما گذاشتن خواستم عزا بگیرم برای تو نذاشتن حالا عزا میگیرم خودم برات میمیرم با گریه روی قبرت آب فرات می‌پاشم رمق نداره زانوم نمی تونم که پاشم جونم رسیده بر لب برس به داد زینب کسی وصالی مثل وصال ما ندیده بیاد یه قد خمیده دیدن سر بریده یادته تا رسیدم حنجرت و بوسیدم مگو که با خجالت خواهر چرا می‌نالی شد گریه کردن آزاد جای رقیه خالی من چاره‌ای نداشتم بچه تو جا گذاشتم
فقط باید نشست رو به سوی قبله زانو زد تمام جاده را با پلک‌های خیس، جارو زد نباید جز کریمان از کسی چیزی طلب کرد و نباید جز حسین بن علی بر هرکسی رو زد به لبیکی که می‌گوییم می‌ارزد، که اینگونه برای یک زیارت این‌همه این سو و آن سو زد نه‌نتها حرف من یا حرف تو، این رسم نوکرهاست! نباید با زهیر و جون و عابث ذره‌ای مو زد چه آقایی؟ که خاک زیر پای زائرانش را شبیه مهر تربت می‌شود بر طاق ابرو زد فقط باید به پایش اربا اربا شد، فقط دل را گره بر زخم‌های بی‌شمار اکبر او زد
خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن بشود دوستی آن دم که کهن می ماند بوی سیب از همه ی کرببلا می آید اشک مادر اثرش روی بدن می ماند هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند صدهزاران چو اُویس خاک ره زینب نیست عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند... یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت @ghasemnemati_ir
🌷از نشانه های مومن خواندن زیارت اربعین است🌷 امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ : صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏. مؤمن پنج نشانه دارد: اقامه ۵۱ رکعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، خواندن زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، در سجده پیشانی بر خاک نهادن و «بسم الله الرحمن الرحیم» را (در نماز) بلند گفتن. 📚وسائل الشیعه ج ۱۰، ص۳۷۳ @marsieha
🌷آشنایی با شخصیت جناب عطیه عوفی که همراه جابر در اربعین حضور داشت 🌷 🔷🔷🔷 عطيّة بن سعد بن جنادة العوفي الجدلي القيسي الكوفي، أبو الحسن. سمّاه أمير المومنين عليه السلام، وقال‏فيه: «هذا عطيّة اللَّه». كان من مشاهير التابعين، وذكره الطوسي في أصحاب عليّ والباقر عليهما السلام، وعدّه البرقي في أصحاب الباقر والصادق عليهما السلام. كان ثقة، كثير الحديث، خرج مع ابن الأشعث على الحجّاج، وضُرب بأمر الحجّاج ۴۰۰ سوطاً؛ لامتناعه عن سبّ عليّ عليه السلام، وحلق رأسه ولحيته. ثمّ لجأ إلى فارس، واستقرّ بخراسان بقيّة أيّام الحجّاج، وعاد إلى الكوفة لمّا ولي العراق عمر بن هبيرة، وتوفّي بها سنة ۱۱۱ على المشهور، أو ۱۲۷ كما قيل، وهو الظاهر بقرينة روايته عن الصادق عليه السلام. 🔶🔶🔶ابو الحسن عطيّة بن سعد بن جُناده عوفى جدلى قيسى كوفى. امير مؤمنان عليه السلام، نام او را انتخاب كرد و در باره‏اش فرمود: «اين، عطيّه (هديه) خداست». وى از تابعيان مشهور است و شيخ طوسى، او را در زمره اصحاب امام على عليه السلام و امام باقر عليه السلام بر شمرده است و بَرقى، او را از اصحاب امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام دانسته است. او مورد اعتماد و كثير الحديث است. وى همراه ابن اشعث، عليه حَجّاج، قيام كرد و حَجّاج، به دليل خوددارى وى از دشنامگويى به امام على عليه السلام، دستور داد چهارصد ضربه شلّاق به وى زدند و سر و ريشش را تراشيدند. او سپس به فارس پناه بُرد و در باقى‏مانده دوران حكومت حَجّاج، در خراسان، سُكنا گزيد و زمانى كه عمر بن هُبَيره، حاكم عراق شد، به كوفه باز گشت. او به سال ۱۱۱ ق (بنا بر قول مشهور) و يا ۱۲۷ ق (بنا بر قولى ديگر، كه ظاهرا به قرينه روايت كردنش از امام صادق عليه السلام، همين تاريخ، درست است)، در همان كوفه در گذشت. 📚رجال الطوسي: ص ۷۶ وص ۱۴۰ 📚رجال البرقي: ص ۴۰ @marsieha
یک اربعین غم خوردن وهجران و دوری یک زینب و یک قافله تاکی صبوری ؟ یک اربعین سیلی و اشک و تازیانه یک اربعین زجر و هجوم وحشیانه یک اربعین باما ولی گویا که دوری گاهی به دیر راهب و گه درتنوری یک اربعین ناموس تو چشم حرامی بی حرمتی ها و جسارت مرد شامی یک اربعین تاقلب من یاد تومیکرد گفتندزینب هم دگرقالب تهی کرد یک اربعین راس تو و نیزه سواری یک زینب و یک مجلسی از میگساری 🖋 مجید مراد زاده
DAB-05-17-ThaqalainSite (1).pdf
722.7K
مقاله بخوانیم تحقیقی درباره اربعین حسینی ✍: محمدتقی سبحانی نیا 👇چکیده👇 مسئله اربعین سیدالشهدا (علیه‌السلام) و این‌که آیا خاندان آن حضرت پس از رهایى از اسارت یزید قصد عزیمت به کربلا را داشته و نیز آیا توانسته‌اند در آن روز به زیارت آن مضجع شریف نائل آیند و مرقد مطهرش را زیارت کنند، ازجمله مسائلى است که از دیرباز صاحب‌نظران درباره آن اختلاف‌نظر داشته و هریک با استشهاد به ادله تاریخى براى اثبات یا نفى آن تلاش کرده‌اند. در این مقاله با توجه به متون تاریخى معتبر احتمالات ممکن را تبیین کرده و ضمن بیان نظر مدافعان این واقعه، دیدگاه خود را مبنى بر نبود دلیل کافى و قابل‌اعتماد بر مسئله اربعین سیدالشهدا (علیه‌السلام) تبیین خواهیم نمود. هم‌چنین امکان رسیدن کاروان اسرا را نیز به کربلا در اربعین اول تقریباً ناممکن دانسته و در پایان، دلیل الحاق سر مطهر امام حسین (علیه‌السلام) را به جسم شریفش مورد خدشه قرار داده و وجود حدیث شریفى که زیارت اربعین را از علائم مؤمنان می‌شمارد براى استحباب و فضیلت آن زیارت کافى دانسته‌ایم. @mirasehadisi