eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
570 عکس
275 ویدیو
30 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیز فاطمه جان جهان به قربانت سلام بر لب عطشان و چشم گریانت سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت سلام بر سر خونین و جسم عریانت سلام بر جگر خون و داغ های دلت سلام بر شرف و غیرت جوانانت سلام بر در دندان و غنچه  دهنت سلام بر لب خونین و صوت قرآنت سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت سلام بر لحظات وداع اکبر تو که وقت رفتن او رفت از بدن جانت سلام بر دل زینب که پیش دیده او عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت سرت بریده شد امّا هنوز جاری بود به چهره اشک روان از دو چشم گریانت سلام باد به شیری که سایه بانت شد برون کشید به دندان ز سینه پیکانت عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب سجیّه ات کرم و عادت است احسانت حاج غلامرضا سازگار @marsieha
به روی نیزه چگونه تو را نظاره کنم بخند تا که منم خنده ای دوباره کنم اگر اجازه دهی لا اقل برای تنت کمی ز چادر خود را کفن قواره کنم رسیده وقت نماز و برای قبله نما به زلف های رهای تو من اشاره کنم زترس دشمن جانی هراس دارم که به گوش های زخمی طفل تو گوشواره کنم 🖋محسن مهدوی @marsieha
۶.mp3
2.13M
🎙۱ در اوج جلسه استفاده شود از استفاده در ابتدای جلسه اجتناب شود
۷.mp3
2.3M
🎙۲ سبک دشتی
ای ا‌ولین رکابِ برای پیامبر ای پارکاب ، هستِ فدای پیامبر تنها نه اینکه معنی نام تو برکت است خیر تو معجزاتِ عصای پیامبر تو جای سکه ، در پی گنجینه رفته ایی خوش ثروتیست بر تو صدای پیامبر فرزند توست ام ابیهایِ مصطفی بی شک دعای توست دعای پیامبر ازخانهٔ تو نورِ نبوت به دهر رفت در خانه ات به پاست لوای پیامبر آنجا که سنگ قسمت آئینه می شود مُردی هزار بار برای پیامبر حتی به ماتمِ تو گریز است ، کربلا آخر کفن شدی به عبای پیامبر حامد آقایی
افتخار دین و آیین را اگر می شد سرود شعر اول از خدیجه لب به گفتن می گشود ای که بر شأن بلندت کوه ها زانو زدند وی که بر خاک قدمهایت فلک دارد سجود تو که هستی که شدی همراه ختم الانبیا در نزول وحی یا در جاده قوس صعود حق تعالی گر که احمد را ستایش کرده است تو که هستی که مقامت را محمد می ستود از مقامات تو بس که مادر زهرا شدی غیر تو بانو کسی شایسته کوثر نبود اولین فردی که هرچه داشته بخشیده است جود تو شد مبدا تاریخی هجری جود هر شب از چادر نمازت رنگ و بوی نور داشت هر سحر با دیدن تو بخت خود را می گشود آبرو جبریل از آب وضویت می‌گرفت در پی این بحر می شد هر چه اقیانوس رود با چنین شان و مقامی در زمان احتضار غیر زهرای سه ساله کس به بالینت نبود بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی آه پیغمبر زدل برخاست تا رب ودود ناگهان از سوی حق بر دست های جبرئیل پنج پیراهن برای پنج تن آمد فرود پنجمین پیراهن این پنج تن شد قسمتت بر تو سهمش را حسین از عرش حق هدیه نمود فاطمه که دید می ماند حسینش بی کفن بافت پیراهن برای یوسفش یاس کبود بافت تا عریان نماند بین صحرای بلا بافتش با اشک تار و بافتش با آه پود از حریر کهنه ای آن پیراهن را بافت تا وقت غارت در نیاید از تنش اما چه سود وقت غارت گشت یک لشگر به آن گودال ریخت یک نفر با خود زره را برد و یک نامرد خود بر سر پیراهن کهنه نزاعی در گرفت می کشیدند از تنش از هر طرف قوم جهود پاره پاره گشت و آمد از تنش آخر برون ماند عریان یوسف و آن جامه را گرگی ربود رفت غارت ماند یک انگشتر و یک ساربان ختم غارت شد به خاتم… خنجری آمد فرود… موسی علیمرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌻 بگو که لحظه ی سبز وصال می آید و حال ِاحسن ِ مِنْ کُلِّ حال می آید به دست؛ تیغ علی،روی لب؛ ولی لبخند امام عاطفه ها با جلال می آید قسم به شوق شکوفایی گل اسفند بهار دائمی کل سال می آید به حکم آیه ی اکمال،نعمت کامل برای شیعه ی حیدر کمال می آید چقدر فاصله تا عرش می شود نزدیک برای طالب پرواز ، بال می آید دوباره بشنود عالم ندای اُدعونی جواب منطقی هر سوال می آید میان منتظران حرف چارده قرن است که ماه کامل ِ بعد از هلال می آید تمام می شود این احتیاط واجب ها فقیه حکم حرام و حلال می آید برای شیعه ی مهدی ندای خوشبختی برای آل سقیفه زوال می آید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🌹🌻 سایه ات هست تا به روی زمین ای امید جهان چه بهتر از این قدمِ تو محول الاحوال... نفسِ تو نسیم فروردین چشم ما با تو می شود روشن زندگی با تو می شود شیرین ای که ماه شب چهاردهم... در حضور تو می کند تمکین ای که خورشید در مقابل تو... قرن ها روی خاک، سوده جبین قاب قوسین ابرویت ای نور بسته بر بام نُه فلک آذین غنچه غنچه ز شوق خندیدند سوسن و یاس و لاله و نسرین هر گلی که محمدی شده است شده از مقدَمِ تو عطرآگین هر کجا که تویی بهشت آنجا است بی خیال بهشت و حورالعین کهکشان تشنه ی کرامت توست ای رهین تو خوشه ی پروین با تماشای پرچم سبزت شده پاییز با بهار، قرین ما همه غائب و تویی حاضر ای امامِ غریبِ پرده نشین موی پر پیچ توست، سوره ی لیل شهدِ ناب کلام تو والتّین جدّه ات شرحِ سوره ی کوثر جدّ تو کُنهِ سوره ی یاسین دست تو دست کیست؟ دست خداست چشم های تو چیست؟ عینِ یَقین شرح توحید ما ولایت توست ای که آغوش توست حصنِ حصین پرِ پرواز ماست واعتصموا نخی از شال توست حبلِ متین تا به هرکس نظر می اندازی می شود همنشینِ علّیین جلوه ی نور در دلِ ظلمات رحمتی فی السَّماءِ و الاَرَضین پرچمت را که بر می افرازی بیرق کفر می رود پایین شکرِ بی حد که بود از آغاز گِلِ ما با محبتِ تو عجین پس اَعوذُ بِرِبِّکَ یا نور از شیاطینِ در یسار و یمین در مَثَل قابل مقایسه نیست پر گنجشک با پر شاهین ما اسیر همیشه ی نفسیم صاحبِ خانه های دل چرکین با دعای فرج بزرگ شدیم حک شده بر لبانمان آمین ما مسلمان آستان توایم بهتر از این ندیده ایم آیین سیصد و سیزده نفر عاشق عاشقان بدون جایگزین در رکاب تواند تا محشر تا گذرگاه های یوم الدین قسمت این شد که از ازل باشی بر رکابی پیمبرانه نگین در پی توست حضرت عیسی تشنه ی یوسف است بنیامین بر سر سفره‌ی تو میکائیل می نشیند کنار روح الامین هست در کوچه باغ هرچه غزل شعر ناب تو عاشقانه ترین آسمان دور مانده از دستم پس برایم کمی ستاره بچین دوستی با تو شادی محض است بر سر سفره‌ی دلم بنشین از قدیم و ندیم می گویند دل بی دوست، می شود غمگین کاش هنگام دیدنت در خواب بر نمی داشتم سر از بالین مایه ی شادی کریمان است به نوایی اگر رسد مسکین رعد، یعنی زمانِ گریه ی تو آسمان سینه می زند، سنگین هیچ راهی به جز ظهورت نیست در نگاهِ دلِ حقیقت بین برگ سبزی برایت آورده شاعری که نداشت بیش از این... احمد علوی
🌹🌻 راهی که به تو ختم نگردید کج است بی مرحمت تو کار عالم فلج است هرسال، بدون تو شده طی، ای کاش امسال بگویند که سال فرج است سید هاشم وفایی