eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
612 عکس
336 ویدیو
37 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیا اگر چه مثل پیمبر نداشته قطعاً نبی مثال تو همسر نداشته دادی تمام ثروت خود را به راه دین دین خدا شبیه تو یاور نداشته وقتی وجود پاک تو شد مهد فاطمه یعنی کسی شبیه تو مادر نداشته بی بی خوشا به حال تو، چون هیچ مادری داماد، مثل ساقی کوثر نداشته چشمش همیشه دوخته بر دست ها بُود هر کس ز خاک خانۀ تو بر نداشته سلطانی اش ز خادم دربار کمتر است آن کس که منصب خود از این در نداشته جن و ملک به خاک درت غبطه می خورند بر ذکر و سجدۀ سحرت غبطه می خورند تو در میان خیل زنان بهترین شدی ام الائمه، لایق صد آفرین شدی تو در گذشت عمر خودت با رسول ما بالاتر از همه، به خدا یار دین شدی بسیار با دعای تو مؤمن شدند و بعد تو مادرانه مادر این مؤمنین شدی حُسن جهان به بودن عرش برین اوست بی بی تویی که زینت عرش برین شدی از جان و مال و هستی و عمرت گذشتی و با حضرت رسول امین همنشین شدی بی بی چه شد که خسته شدی از زنان شهر بی بی چه شد که با غم و غصه عجین شدی بی بی چه شد که درد و اَلَم کم نداشتی هنگام مرگ خود کفنی هم نداشتی
🦋🌸 استفاده بهینه از کانال با قابلیت جستجو🔍🔍🔍 ☘☘هشتک های استفاده از مناسبتها☘☘ صلی الله علیه و آله و سلم عليه السلام علیهاسلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليها سلام عليه السلام عليها السلام علیهاسلام علیهاسلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام عليه السلام 🌻🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف مناسبت‌های خاص؛ علیها السلام علیها السلام علیه السلام نکته : اینکه مثلا در مورد حضرت زهرا می بایست روی این لینک ضربه بزنید که موارد زیادی را می آورد و به هر کدام که رسیدید دقت کنید که در پایین آن یکی از این موارد ذکر شده یا شعر آمده یا و یا و یا و حتی موارد دیگری ذکر شده که متناسب با آن فایل را استفاده نمایید. @marsieha
ای ا‌ولین رکابِ برای پیامبر ای پارکاب ، هستِ فدای پیامبر تنها نه اینکه معنی نام تو برکت است خیر تو معجزاتِ عصای پیامبر تو جای سکه ، در پی گنجینه رفته ایی خوش ثروتیست بر تو صدای پیامبر فرزند توست ام ابیهایِ مصطفی بی شک دعای توست دعای پیامبر ازخانهٔ تو نورِ نبوت به دهر رفت در خانه ات به پاست لوای پیامبر آنجا که سنگ قسمت آئینه می شود مُردی هزار بار برای پیامبر حتی به ماتمِ تو گریز است ، کربلا آخر کفن شدی به عبای پیامبر حامد آقایی
افتخار دین و آیین را اگر می شد سرود شعر اول از خدیجه لب به گفتن می گشود ای که بر شأن بلندت کوه ها زانو زدند وی که بر خاک قدمهایت فلک دارد سجود تو که هستی که شدی همراه ختم الانبیا در نزول وحی یا در جاده قوس صعود حق تعالی گر که احمد را ستایش کرده است تو که هستی که مقامت را محمد می ستود از مقامات تو بس که مادر زهرا شدی غیر تو بانو کسی شایسته کوثر نبود اولین فردی که هرچه داشته بخشیده است جود تو شد مبدا تاریخی هجری جود هر شب از چادر نمازت رنگ و بوی نور داشت هر سحر با دیدن تو بخت خود را می گشود آبرو جبریل از آب وضویت می‌گرفت در پی این بحر می شد هر چه اقیانوس رود با چنین شان و مقامی در زمان احتضار غیر زهرای سه ساله کس به بالینت نبود بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی آه پیغمبر زدل برخاست تا رب ودود ناگهان از سوی حق بر دست های جبرئیل پنج پیراهن برای پنج تن آمد فرود پنجمین پیراهن این پنج تن شد قسمتت بر تو سهمش را حسین از عرش حق هدیه نمود فاطمه که دید می ماند حسینش بی کفن بافت پیراهن برای یوسفش یاس کبود بافت تا عریان نماند بین صحرای بلا بافتش با اشک تار و بافتش با آه پود از حریر کهنه ای آن پیراهن را بافت تا وقت غارت در نیاید از تنش اما چه سود وقت غارت گشت یک لشگر به آن گودال ریخت یک نفر با خود زره را برد و یک نامرد خود بر سر پیراهن کهنه نزاعی در گرفت می کشیدند از تنش از هر طرف قوم جهود پاره پاره گشت و آمد از تنش آخر برون ماند عریان یوسف و آن جامه را گرگی ربود رفت غارت ماند یک انگشتر و یک ساربان ختم غارت شد به خاتم… خنجری آمد فرود… موسی علیمرادی
تو را از جنس دریا آفریدند سراپا نور یکجا آفریدند تو را هم کفو طاها آفریدند به دامان تو زهرا آفریدند خدیجه بودنت خرج نبی شد تعالی لله که دامادت علی شد به کوری حسودان محشری تو ز زنهای جهان بالاتری تو خروشنده شروع کوثری تو به اهل بیت عصمت مادری تو شما جان حسن ، جان حسینی شما مادربزرگ زینبینی ظهور نور حق در آستین است که بانویی ز آل الله این است خدیجه ، فاطمه ، زینب چنین است نمای بعدیش ام البنین است جلال کبریایی در نقاب اند دقیقا آفتاب در حجاب اند تو در شعب ابی طالب چه دیدی؟ بلایی سخت بر شانه کشیدی صنوبر بودی و از غم خمیدی نه رحلت کرده ای ، قطعا شهیدی سزای کودک و پیر و جوان است شهادت ارث کل خاندان است به جان عرش افتاده صدایت به هم زد آسمان را گریه هایت گرفت آخر ، گرفت آخر دعایت عبا آورده پیغمبر برایت اگر چه دفن تو با احترام است دل من در خرابه های شام است اگر که طفل بی بابا نمیشد چنین با پیکر او تا نمیشد کفن در شهرشان پیدا نمیشد زن غساله از جا پا نمیشد سوالی کرد غساله ، مریض است؟ و یا با این سر و وضعش کنیز است؟ 🖋علیرضا وفایی
مرغ دلم جلد آسمان خدیجه است دست دخیلم بر آستان خدیجه است لطف رسول خداست شامل حالش هرکه از اقوام و دوستان خدیجه است رونق اسلام از تجارت او بود ثروت اسلام کاروان خدیجه است آنهمه ثروت که وقف دین خدا کرد قطره‌ای از لطف بی‌کران خدیجه است از برکاتش همین بس است، در اسلام… هرچه نظر می‌کنم نشان خدیجه است ملک بهشت و تمامی نعماتش اجر قبولیِ امتحان خدیجه است یاد خدا را نبرده لحظه‌ای از یاد ذکر خداوند بر زبان خدیجه است لب به دعا وا کند «سریع‌الاجابة» است گوش خداوند بر دهان خدیجه است مرهم نیش و کنایه‌ها به پیمبر روی خوش و قلب مهربان خدیجه است مکه یتیمان بی‌پناه ندارد هرکه یتیم است در امان خدیجه است مادر زهرا شدن که کار کسی نیست قدرت این کار در توان خدیجه است عطر خدیجه رسیده است به زهرا فاطمه چون یاس بوستان خدیجه است غصه نخور ای رسول! بعد وفاتش… شخص خداوند میزبان خدیجه است مطمئنا در عزای «خادمه وحی» … حضرت جبریل روضه‌خوان خدیجه است داد به مادربزرگ خود کفنش را بی کفنی که عزیزجان خدیجه است 🖋آرش براری
مادر میان بستر خود روضه می خواند با اشک های کوثر خود روضه می خواند نیّت نمود و شانه زد بر موی زهرا با مویه های آخر خود روضه می خواند او چند مدت رنگ نیلی خواب می دید بر شاخۀ نیلوفر خود روضه می خواند خیره به در می شد و یا این که به دیوار یا که به روی دختر خود؛ روضه می خواند با روضه های کوچه، او از حال می رفت با یاد یاس پرپر خود روضه می خواند وقتی گریز روضه هایش کربلا بود با نالۀ بغض آور خود روضه می خواند مادر بزرگِ ماه های روی نیزه بر کشته های بی سر خود روضه می خواند بر پارۀ قلبش که زیر دست و پا ماند بر پاره های پیکر خود روضه می خواند اصلاً در عاشورا به عالم کرد رجعت بر روی تل، بر منبر خود روضه می خواند از غارت و آتش درون خیمه می گفت می سوخت، با خاکستر خود روضه می خواند زینب شبیه اوست، نه اصلاً خود اوست یعنی برای معجر خود روضه می خواند
26.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دکتر رفیعی: ویژگی های حضرت خدیجه (س) @drrafiei_ir
مرغ دلم جلد آسمان خدیجه است دست دخیلم بر آستان خدیجه است لطف رسول خداست شامل حالش هرکه از اقوام و دوستان خدیجه است رونق اسلام از تجارت او بود ثروت اسلام کاروان خدیجه است آنهمه ثروت که وقف دین خدا کرد قطره‌ای از لطف بی‌کران خدیجه است از برکاتش همین بس است، در اسلام… هرچه نظر می‌کنم نشان خدیجه است ملک بهشت و تمامی نعماتش اجر قبولیِ امتحان خدیجه است یاد خدا را نبرده لحظه‌ای از یاد ذکر خداوند بر زبان خدیجه است لب به دعا وا کند «سریع‌الاجابة» است گوش خداوند بر دهان خدیجه است مرهم نیش و کنایه‌ها به پیمبر روی خوش و قلب مهربان خدیجه است مکه یتیمان بی‌پناه ندارد هرکه یتیم است در امان خدیجه است مادر زهرا شدن که کار کسی نیست قدرت این کار در توان خدیجه است عطر خدیجه رسیده است به زهرا فاطمه چون یاس بوستان خدیجه است غصه نخور ای رسول! بعد وفاتش… شخص خداوند میزبان خدیجه است مطمئنا در عزای «خادمه وحی» … حضرت جبریل روضه‌خوان خدیجه است داد به مادربزرگ خود کفنش را بی کفنی که عزیزجان خدیجه است 🖋آرش براری
مادر میان بستر خود روضه می خواند با اشک های کوثر خود روضه می خواند نیّت نمود و شانه زد بر موی زهرا با مویه های آخر خود روضه می خواند او چند مدت رنگ نیلی خواب می دید بر شاخۀ نیلوفر خود روضه می خواند خیره به در می شد و یا این که به دیوار یا که به روی دختر خود؛ روضه می خواند با روضه های کوچه، او از حال می رفت با یاد یاس پرپر خود روضه می خواند وقتی گریز روضه هایش کربلا بود با نالۀ بغض آور خود روضه می خواند مادر بزرگِ ماه های روی نیزه بر کشته های بی سر خود روضه می خواند بر پارۀ قلبش که زیر دست و پا ماند بر پاره های پیکر خود روضه می خواند اصلاً در عاشورا به عالم کرد رجعت بر روی تل، بر منبر خود روضه می خواند از غارت و آتش درون خیمه می گفت می سوخت، با خاکستر خود روضه می خواند زینب شبیه اوست، نه اصلاً خود اوست یعنی برای معجر خود روضه می خواند
خسته شده خمیده شده خون جگر شده لاغر شده شکسته شده محتضر شده زهرا برای مادر خود گریه می کند مادر برای دختر خود دیده تر شده او پا به پای همسر خود سنگ خورده است زخم زبان شنیده و بشکسته تر شده قسمت نشد عروسی او را به پا کند با حسرت عروسی او همسفر شده زهرای خویش را که بر ما سپرد گفت دلواپس هجوم دری شعله ور شده وقتی کفن نبود و عبا خواست گریه کرد وقتی کفن رسید غمش بیشتر شده او دوختن به دختر خود یاد می دهد گویا ز غارت نوه اش با خبر شده زهرا نبی خدیجه همه گریه می کنند این یک کفن برای همه درد سر شده
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟ مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟ حالی غریب داری و در فکر رفتنی دردی به سینه داری و حرفی نمی زنی با دانه های اشک تو افطار می کنم همسایه را زِ داغ تو بیدار می کنم همسایه ها برای تو پرپر نمی زنند داری تو می روی و به تو سر نمی زنند مادر بگو که مکه چه آورده بر سرت که قد خمیده می روی از پیش دخترت مادر! پدر غروب تو را گریه می کند او خاطرات خوب تو را گریه می کند حالا که پر کشیدن تو گشته باورم آیا کفن برای تو مانده ست مادرم؟ هی تشنه می شوی و مرا می زنی صدا داری سلام می دهی امشب به کربلا گریه گرفت و مکه دوباره در آب رفت مادر وضو گرفت و دوباره به خواب رفت مادر! پدر تشهد خود را تمام کرد و جبرئیل آمد و بر تو سلام کرد چشم و چراغ خانه خورشید، الامان ای ماهِ آسمانِ نبوت نرو، بمان رحمان نوازنی