#امام_حسن
#ولادت
در خیالم یک ضریح امشب محیا می کنم
عشق را درسینه ام یکباره احیا می کنم
چشم برهم میزنم آرام درکوی شما
تاخودم را رو به روی صحن پیدا می کنم
با ملائک درهیاهوی نوای یاحسن
بیخیال از اوج عرش و سیرِ دنیا می کنم
یاکریمم یاکریمی یا اباالاحسان حسن
من عسل های دلم را باتو احلی می کنم
شال سبز اصلا فقط ارث از امام مجتبی ست
شانه هایم را به اکرام تو زیبا می کنم
نیمه ی ماه مبارک، نذری مادر بزرگ
رزق من راهم بده آقا تمنا می کنم
آینه در آینه جان میدهم یا ذالکرم
روزه ام با اشک شوق دیده ام وا می کنم
🖋سید واصفی
#امام_حسن
#ولادت
تو آمدی، رمضان سفره ضیافت شد
شب تولد تو تازه ماه رؤیت شد
همین که در دو جهان کار تو کرامت شد
خیال من دگر از روز حشر راحت شد
به شکر آنکه برای خدا حسن شده ای
چهار رکعت یومیه های من شده ای
همیشه پشت در خانه تو مهمان است
بیا ز خانه که در کوچه راهبندان است
هرآنکسی که گدایت نشد، پشیمان است
الا که گوشه ای از سفره ی تو ایران است
چه خوب میشد اگر قبر تو در ایران بود
شب ولادت تو صحن تو چراغان بود
#امام_حسن
#ولادت
کیست مانند حسن مومن و تسلیم خدا
در دلش مثل علی نیست به جز بیم خدا
ثروتش مثل خدیجه شده تقدیم خدا
کافی دشمن او سوره تحریم خدا
صلح او کنده زِجا پرچم شیطانی را
حیدری گشت ز غوغای سکوتش دنیا
هیچ مردی بـه جهان مثل حسن تنها نیست
دیدهای نیست که از بی کسی اش دریا نیست
شب عید اسـت ولی دور و برش غوغا نیست
حال پیغمبر و زهرا و علی طوفانیست
علت غربتش این اسـت که سرباز علی اسـت
پهلوان جمل و یار سرافراز علی اسـت
#امام_حسن
#ولادت
بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند
مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند
خورده دلم از صبح همان روز نخستین
با مهر توای دست گل فاطمه پیوند
در لطف و عطا و کرم و بخشش و رحمت
گشتیم و ندیدیم کسی را به تو مانند
هر گوشهای از نام تو حاجات گرفتند
از کوفه بگو تا به بخارا و سمرقند
حاتم که زبانزد شده در جود و سخاوت
یک عمر، بساطش به در خانه ات افکند
در بند توام، عبد توام، نام تو بردم
کوه گنهم را به تو بخشید خداوند
حکاک ازل شیر اُحد، نام حسن را
با خط خوشش سر در تالار دلم کند
تو زندگی ات خرج فقیران شده عمری
هر سائل محزون به کنارت شده خرسند
آن شامی بد خُلق هم از سوی تو حتی
چیزی نشنیده است به جز رحمت و لبخند
در آرزوی وصف تو مردند هزاران
تمثال گر و شاعر و نقاش و هنرمند
هر بار نقاب از رخت افتاد خدا گفت:
جبریلِ امین دود کند بهر تو اسپند
جنگیدن قاسم همه اش از جمل توست
مردانگی ات خوب رسیده است به فرزند
«یا فاطمه»را یاد غمت، خیل شهیدان
با غصه نوشتند به هر پرچم و سربند
آن روز دوشنبه، وسط کوچه و مادر
گریان شده ایم از غم این واقعه هر چند…
هرگز کسی از راز تو آگاه نگشته
آن را که تو دیدی همه در پرده شنیدند
🖋محمد جواد شیرازی
#امام_حسن
#ولادت
میان ارض و سما بزم شادی و شور است
به روی دست نبی آیههایی از نور است
بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را
و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است
گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت:
خوشا به حال رسولی که با تو محشور است
به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند
عزیز کردهی زهرا “کریم” مشهور است
زدست هیچ کسی لقمه نان نمیخواهیم
کرامت حسنی با مزاجمان جور است
گدای کوی کریمیم و نان بهانهی ماست
نظر به منظر جانان مراد و منظور است
چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع
شکسته بال و پرم… قبر خاکی اش دور است
به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم
برای گنبد و گلدسته نقشهها داریم
🖋مرضیه نعیم امینی
#امام_حسن
#ولادت
جستجو میکند هوایت را
چشم مـن گاه رد پایت را
جان ناقابلم فدائی تـو
رد نکن جان رو نمایت را
ای خدای کرم بیا پر کن
کاسه خالی گدایت را
تـو کریمی اگرچه لشگر برد
از سر شانه ات عبایت را
تـو رسیدی نشانمان دادی
برکت های بی نهایت را
جا بده مثل سایر مردم
گوشه سفره بی نوایت را
و رطب از لب تـو خورد علی
مادرت را به تـو سپرد علی
عاشقت میل پر زدن دارد
میل باغ و گل و چمن دارد
رنگ سبزی تمامی جنت
منعکس از رخ حسن دارد
مـن قسم میخورم که عشق او
سهم در سرنوشت مـن دارد
شیره جان فاطمه خوردن
این چنین هم حسن شدن دارد
نه زمین بلکه در تمامی عرش
جلوه از نور خویشتن دارد
#امام_علی
#شب_قدر
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
🖋 استاد سازگار
#شب_قدر
#امام_رضا
غیر از تو ای خدا به کسی رو نمی زنم
جز در مقام قرب تو زانو نمی زنم
با کشتی شکسته ز امواج معصیت
جز در کرانه های تو پهلو نمی زنم
بعضی مواقع از سر تکرار معصیت
با غافلین درگه تو مو نمی زنم
با این که روسیاه ترین خلق عالمم
چنگی به غیر نغمه ی «ارجو» نمی زنم
خواهی مرا بری به جهنّم ببر ولی ...
... این را بدان که بانگ هیاهو نمی زنم
این بار اگر ردم نکنی قول می دهم
سنگی دگر به روی ترازو نمی زنم
تنها امید من پسر فاطمه بُوَد
بیهوده دل به این سو و آن سو نمی زنم
امشب دلم کبوتر بام رضا شده
پَر جز هوای ضامن آهو نمی زنم
زهر جفا توان پرش را گرفته بود
مانند مادرش کمرش را گرفته بود
#شب_قدر
#مناجات_با_خدا
رویم نمیشود که بگویم مرا ببخش
با این همه گناه ولیکن خدا ببخش
شاید دلت گرفته ازاین توبه های سست
اینبار چندمین ولی آخر بیا ببخش
ای مهربان عرش نشین ای همیشه خوب
این بنده ی به خاکِ غم افتاده را ببخش
شاید چنان بدم که نمیخواهی ای عزیز!
از جرمهام بگذری ، اما چرا؟ببخش
حالا تو هستی و من و تصمیم آخرت
یا غرق کن درون عذابم...ویا ببخش
کوه گناه خالص و خوبی همه ریا
رویم نمیشود که بگویم مرا ببخش
#شب_قدر
#صاحب_الامر🌻🌹
#امام_حسین
شب های احیا در فراق تو گذر شد
عمرم تباه هست و ز هجر تو سپر شد
ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
از اول ماه خدا یاد تو هستم
اما چرا این ناله هایم بی اثر شد
آقا اجازه شب شب قدر هست و روضه
از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد
در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
اما امان از روضه ای که خون تو گریی
آقا اسارت رفت و زینب در خطر شد
بی تو چه سخت هست از سر و سرنیزه گفتن
مولا بیا چون یک سه ساله در به در شد
طشت طلا و خیزران ها بر حسینت
بزم شراب و دختری غرق نظر شد
وقتی جسارت بر سر ببریده کردند
مویش سپید و زینب تو خون جگر شد
این بار در شام و پلیدی های بسیار
گوید رقیه ای پدر وقت سفر شد
مولا حلالم کن ولی ای صاحب من
چشمان زهرا مادرت از گریه تر شد
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
یارب بده پناهم الهی العفو
ببین غرقِ گناهم الهی العفو
اگر رفتم به راهی کردم گناهی
بندهی رو سیاهم الهی العفو
امان از خلوتی که حرمت شکستم
چو افتاده به چاهم الهی العفو
زمانی که درونِ قبرم گذارند
وای از عمرِ تباهم الهی العفو
در آن تاریکی ای نور به فریادم رس
رحیمِ دادخواهم الهی العفو
به روز محشر آیم به پای میزان
با لوحِ اشتباهم الهی العفو
چه میشود ببخشی تو عبدِ خود را
کریمِ پادشاهم الهی العفو
سر را به پای عفوت نهادهام من
با سوز و اشک و آهم الهی العفو
با اشک دیده و دل دارم تقاضا
جز بخششت نخواهم الهی العفو
من نوکرِ حسینم، دل کربلایش
محتاجِ یک نگاهم الهی العفو
@marsieha