May 11
با عرض سلام خدمت تمام عزیزان و نوکران اهل بیت علیهم السلام
دوستان اگر تلگرام فیلتر بشه با همین آیدی ها در پیام رسان ایتا کانال تشکیل دادیم
#مرثیه
@marsiyeeh
#روضه
@rozeh_1
#متن_روایات
@matnerevayat
البته فقط و فقط در صورت فیلتر شدن تلگرام در کانالهای ایتا پست بارگذاری خواهد شد وگرنه تلگرام در خدمت دوستان هستیم
مرثیه
http://eitaa.com/joinchat/819789826C79ea87c0ba
روضه
http://eitaa.com/joinchat/3658088448Caee4eef7e3
متن روایت
http://eitaa.com/joinchat/3662544896C157b403d09
اینم لینک کانالهامون👆👆👆
#حضرت_زهرا
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مادر
همین که از خبرت با خبر شدم مادر
نوشته اند...چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر
میان شعله ی آتش چه آمده به رخت؟
که من ز داغ رخت شعله ور شدم مادر
چه آمده به سرت؟ باز چهره پوشاندی!
دوباره زخمی زخم بصر شدم مادر
حسن نگاه به دیوار خانه می نالد
شهید روضه ی مسمار در شدم مادر
نشسته ام، که تو شب ها دگر نمی خوابی
شکسته ام ز غمت، پیر تر شدم مادر
رَهم دهید به خانه که بی لیاقت من
به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر
دعا کنید برایم به حق چادرتان
نیازمند دعای سحر شدم مادر
شما که عازم راه سفر شدی مادر
پس از شما چقدر در بدر شدم مادر
مجتبی کرمی
@marsiyeeh
#حضرت_زهرا
چشم گشا یاور بیمار من
ای همه ی عمر طرفدار من
کنار بسترت علی پیر شد
به جان تو علی ز جان سیر شد
دو چشم بسته ات مرا می کشد
دست شکسته ات مرا می کشد
بگو چه کرده با تو دشمن بگو
ز سینه و تیزی آهن بگو
پرستوی علی در آنجا چه شد
شروع کوچ تو از کوچه شد
به یاس من جوهر نیلی زدند
میان کوچه بر تو سیلی زدند
به کوچه تا دو دست من بسته شد
دست تو از غلاف بشکسته شد
آه که پروانه ی پر سوخته
صورتت از شعله در سوخته
یکی نگفت خُرد شد آیینه اش
شکست از ضربت پا سینه اش
یکی نگفت، ضربه بر در مزن
اگر زدی به پیش شوهر مزن
یکی نگفت، پشت در یک زن است
و بدتر اینکه زن آبستن است
بود نگاهم به تو در بین دود
در به روی تن تو افتاده بود
به غیر زینب و حسین و حسن
یکی نگفت ای مغیره نزن
محمود اسدی
@marsiyeeh
#حضرت_زهرا
میشود كه نروی؟ جان من از خانه نرو
من علی ام، ز برم حضرت حنانه نرو
خانه ام بعد تو غم خانه ی عظما گردد
ز گلستان علی ای گل ريحانه نرو
رونق زندگی حيدر كرار تويی
جان حيدر تو بمان، رونق كاشانه نرو
طاهره، مرضيه، انسيه یِ حٓورایِ علی
صابره، حوريه، ای دلبر جانانه نرو
بس كن اينقدر نگو می روی از خانه، بمان
التماست كنم ای گوهر دردانه، بمان
حرف رفتن نزن ای حضرت دريا بس كن
دلم آشوب شده، مادر دنيا بس كن
هی نگو ميروی و بعد تو حيدر تنهاست
يا دعا كن كه بميريم همه، يا بس كن
خيره خيره به كجا می نگری زهرا جان
زُل نزن جان من اينقدر به يک جا، بس كن
تو نباشی همه ی شهر به من می خندند
پس به جان حسن و زينب كبری بس كن
بس كن، اينقدر نزن شعله به جانم زهرا
من خودم از غم تو دل نگرانم زهرا
حسن از غصه ی تو پير شد از جا برخيز
بغض در سينه نفسگير شد ازجا برخيز
خِس خِس سينه ات امروز كمی بدتر شد
زينب از زندگی اش سير شد از جا برخيز
مرد خيبر شكن از داغ تو از پا افتاد
علی از غصه زمين گير شد از جا برخيز
همه ی زندگی ام، زودتر از جا پا شو
همه ی زندگی ام، دير شد از جا برخيز
زودتر كاش بميرم ز غمت زهرا جان
كمرم خم شده از قد خمت زهرا جان
علت خلقت من، فاطمه، زهرا، چه كنم؟
بی تو با اين همه غربت تک وتنها چه كنم؟
از همان لحظه كه در شعله تو را سوختنت
مانده ام با چه كنم با چه كنم با چه كنم؟
ای جگر گوشه ی احمد جگرم می سوزد
زير لب زمزمه ام گشته خدايا چه كنم؟
اشک مظلوميتم می چكد از چشم ترم
شده ام مضحكه ی مردم دنيا، چه كنم؟
كاش می شد كه علی قبل تو ميمُرد، نشد
كاش دركوچه كتک جای تو می خورد، نشد
چه كنم؟ با جگر سوخته ی در ای وای
چه كنم؟ بعد تو زينب شده مضطر ای وای
وقت پر پر زدنت نيست بهارم، تو بمان
چه كند؟ بعد تو اين فاتح خيبر ای وای
رحم كن بر من و طفلان غريبم خانم
نگو از آتش و از نيزه و خنجر، ای وای
نگو از روز دهم، تاب ندارد زينب
نگو از غارت گهواره و معجر، ای وای
از تن بی كفن پاره شده حرف نزن
از زن و بچه ی آواره شده حرف نزن
مصطفی گودرزی
@marsiyeeh