#عاشقانه_شهدا🙃🍃
بعد از عقد گفت:
تو همونی که دلم میخواست
کاش منم همونی شم
که تو دلت میخاد..
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
موقعِ خریدِ جـهیزیھ خانم فروشـنده بہ عڪسِ صفحہ ے گوشےام اشاره ڪرد و پرسـید:
این عڪسِ ڪدوم شَهـیده؟
خندیدم و گفٺم:
این هـنوز شهید نشده شوهـرمھ!
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانے
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
گاهـے پیش مـےآمد
که پیش خودم فکر میکردم
کاش شرایط طوری چیده نمیشد
که محمدحسین بخواهد برود😢
اما به محض این که این فکر به سرم میآمد به خودم مـےگفتم:
خب اینکه خودخواهـے است!😓
از اول هـم قرار بود برای کارهایش پایه باشی قرار نبود که ترمز باشـے
با این حرفها خودم را آرام میکردم
بـهـم مـےگفت:
همسـرت که حسینـے بـاشـد ،
تـو را زهیـر میکند!😇😍❤️
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
با شوخی و خنده بهش گفتم:
طوری با ولع داری جمع میکنی
که داره به سوریه حسودیم میشه..😅
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
بارالها..!
از این که به بنده حقیرت توفیق دادی
که در راهت گام بر دارد تو را سپاس میگویم
و از این که توفیقم دادی که در جبهه
در کنارِ خالصان و مخلصانِ راهت قدم بردارم
تو را شکر و سپاس میگویم
در این راه دیدار خودت را هم نصیبم گردان.. :)
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
یک ماه بعد از عقد جورشد
رفتیم حج عمره.
دوتایی بار اولمان بود که مکه میرفتیم.
میدانستیم اولین بار که نگاهمان به کعبه بیفتد سه تا از حاجت های
شرعی مان برآورده میشود...
استادمان گفته بود: قبل از دیدن خانه خدا،اول به سجده بروید و بعد از تقاضای حاجات تان از خدا،سر از سجده بردارید.
او زودتر از من سرش را بلند کرد..
به من گفت: توی سجده باش! بگو خدایا من و کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن،خرج امام حسین! :)
نگاهم که به خانه کعبه افتاد،محمدحسین گفت: ببین، خدا هم
مشکی پوش امام حسینه!
خیلی منقلب شدم...
حرف هایش آدم را به هم میریخت.
در سعی صفا و مروه روضه میخواند و من هم همراهیش میکردم.
به او گفتم: باید بگیم خوشبحالت هاجر! اون قدر که رفتی و اومدی،بالاخره آب برای اسماعیل ات پیدا شد؛کاش برای رباب هم آب پیدا میشد...
با این حرفم انگار آتشش زدم،
بلند بلند گریه میکرد..🌱'!
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانے
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
مطمئن شده بود
کہ جوابم مثبت است
تیر خَـلاص را زد
صدایش را پایین تر آورد
و گفت: دو تا نامہ نوشتم براتون
یکے توۍِ حرم امام رضا(ع)
یکے هم کنار شهداۍ گمنام بهشت زهرا
برگہ ها را گذاشت جلوۍ رویم
کاغذ کوچکے هم گذاشت رویِ آنها
درشت نوشتہ بود
همانجا خواندم
زبانم قفل شد:
تو مرجانے،تو دَر جانے
تو مروارید غلتانے
اگر قلبم صدف باشد
میانِ آن تو پنهانے🙃❤️
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
نیروهایِ غیر ایرانی پشتِ بےسیم میگفتند:
حاج عمار استشهد
سریع از اتاق عملیات گفتیم:
حاج عمار شهید نشده
حالش خوبه و فقط کمی جراحت داره
گفتیم مجروح شده که شیرازه کار از هم نپاشد
این نیروها دو سه ساݪ بود که با حاج عمار کار میکردند
نمیخواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود
پشتِ بےسیم گفتیم:
فلانی.!
نگو حاج عمار شهید شده
نگذار نیروها متوجه شوند و روحیهشان را از دست بدهند
از این طرف در اتاق عملیات به فکر این بودیم
چه کسی را جایگزین حاج عمار کنیم
کسی که جنگده،خستگی ناپذیر،شجاع و
مدیر باشد و با نیروها بجوشد
واقعا کسی را نداشتیم
حاج قاسم بعد از شهادت حاج عمار گفت:
کمرم شکست.
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
نزدیکِ در بهم گفت:
رفتم کربلا زیر قبهیِ امامحسین(ع) گفتم که
آقا...برام پدری کنید
فکر کنید منم علیاکبرتون
هرکاری قرار بود برای ازدواج پسرتون
انجام بدید برای منم انجام بدید..💍
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
#عاشـقانه_شهدا🙃🍃
یک ماه بعد از عقد جور شد رفتیم حج عمره.
سفرمان همزمان شد با ماه رمضان
با کارهایی که محمدحسین انجام میداد
باز مثل گاو پیشانی سفید دیده میشدیم.
از بس برایم وسواس به خرج میداد.
در طواف دست هایش را برایم سپر می کرد که به کسی نخورم.
با آب و تاب دور و برم را خالی می کرد تا بتوانم حجرالاسود را ببوسم.
کمک دست بقیه هم بود،خیلی به زوار سالمند کمک میکرد.
یک بار وسط طواف مستحبی شک کردم چرا همه دارند ما را نگاه میکنند.
مگر ظاهر یا پوششمان اشکالی دارد؟
یکی از خانم های داخل کاروان بعد از غذا من را کشید کنار و گفت: صدقه بذار کنار.
این جا بین خانما صحبت از تو و شوهرتِ که مثه پروانه دورت میچرخه...
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
اگه طالب شهادتی بدون که
نماز خوبه اول وقت باشه!
وگرنه همه بلدن که اول غذا بخورن
اول یه دلِ سیر چت کنند،اول بخوابند!
خلاصه اول همه کاراشونو انجام بدن
بعد نماز بخونن!
کسی که دنبالِ شهادته باید
از تموم تعلقات دنیا دست بکشه!
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
اگر در خواسته هایت
حکمت خـدا را در نظر بگیری
هرگز ناراحت نخواهے شد..
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
دعا کن بازی نخوریم
دنیا بدجور آدما رو بازی میده!
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
همیشه میگفت:
واسه ڪی کار میکنے؟!
میگفتم: امام حسیــن :)
میگفت: پس،حرفهارو بیخیال!!
کار خودت رو بڪن
جوابش با امامحسین💚🍃
#شهیدمحمدحسیـنمحمدخانی
🌱|@martyr_314
خیالم راحت شد،سر به بدن داشت
آرزویش بود مثل اربابش بیسر شهید شود
پیشانیاش مثل یخ بود:
به به! زینت ارباب شدی :)
خرج ارباب شدی،نوش جونت،حقت بود
اول از همه ابروهایش را مرتب کردم
دوست داشت خوشش میآمد
وقتی ابروهایش را نوازش میکردم خوابش میبرد..
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
سر که زد چوبه محمل دل ما خورد ترک
ریخت بر قلب و دل جمله ی عشاق نمک
آنقدر داغ عظیم است که بر دل شده حک
سر زینب به سلامت سر نوکر به درک!
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314
بهش گفتم: راضیام شهید بشی
ولی الان نه،تویِ پیری..!
محمدحسین گفت: لذتی که علی اکبرِ
امام حسین برد حبیب نبرد..!
همسر#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
🌱|@martyr_314