─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣بسم رب الشهداوالصدیقین ❣
🚩ایام اسارت عمه سادات🚩
⚘️وشهیدسرجدا محسن حججی:
💐هدیه به محضربانوی صبر
واستقامت....و شهدای عزیز
امام راحل وشهیدان تاریخ
امروزذکر صلوات برمحمد
وآل محمد {ص}
🔰زیارتنامه شهدا🔰
▪️اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَاللہ وَاَحِبّائَہُ،
▪️اَلسَّلامُ عَلَیـڪُم یَـا اَصـفِـیَـآءَ اللہ و َاَوِدّآئَـہُ،
▪️اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصَـارَ دینِ اللہِ،
▪️اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ،
▪️ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ،
▪️اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ،
▪️اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُـحَـمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـےّ الـوَلِـےّ النّـاصِحِ،
▪️اَلسَّـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبـدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّـے طِبتُم وَ طابَـتِ الاَرضُ الَّتی فیهـا دُفِنتُم، وَ فُـزتُم فَـوزًا عَظیـمًا فَیـا لَیتَنـے کُنـتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.》
⚘️#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق
⚘️#الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
خواهرم سرم رفت ، روسرےات نرود . . .🖐🏻💔
+وصیتنامہ #شهید_محسن_حججی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
enc_16324228484665835688216.mp3
5.21M
#نماهنگ_زیبا
" ای برادر شهیدم راهتو ادامه میدم"
🎙حاج سعید حدادیان و
کربلایی محمد حسین حدادیان
#پیشنهاد_دانلود
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
1_1334657646.mp3
3.37M
🦋صدای شهیدان
🕊🌹پیام شهدا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐ڪلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد پناهیان
🎬موضوع: حســــ🔥ــــرتی ڪہ جانها را میسوزاند
🌤#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌤
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🔰باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد خاطرهای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء،سرلشگر خلبان حسین لشگری،اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ👇
🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند:
این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت:
برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشتهام را مرور میکردم
🔸سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود زبان انگلیسی میدانست برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود...
اومیگفت:
از ۱۸ سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عیدسال۷۴ بود.
سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ میخورد میخواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش بمن افتاد. دلش سوخت و آن را بمن داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم
🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) درحسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
چقدر در معرفی قهرمانان واقعی ما به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━