eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
426 دنبال‌کننده
250 عکس
16 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 در عزای شب نهم محرم الحرام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- روزِ زینب(س) شب شد از دلشوره؛ بر لب آه رفت از میانِ آسمانِ خیمه وقتی ماه رفت با حسين(ع) از "ضاق صَدري"گفت و دیگر إذن خواست آه از قلبِ حسین بن علی(ع) ناگاه رفت بی سپاهیِ برادر طاقتش را طاق کرد غربتش را بینهایت دید، پس آنگاه رفت مشکِ خالی را نگاهی کرده و شرمنده شد هرچه که این روزها پیش رقیه(س) راه رفت میرسید از کودکان هرآن صدایِ "العطش" پس علَم برداشت و با ذکر بسم الله رفت مشک را برداشت و شد مقصدش آبِ فرات حضرتِ سقایِ-مان با هیبتی دلخواه رفت موج زد در مشکِ تشنه سِیلی از آب فرات خود نخورد آب و دوباره با عطش همراه رفت عاقبت چشمش نظر خورد و به خون آغشته شد تیرِ نحسی از کمانِ عده ای بدخواه رفت بیهوا تیری اصابت کرد بر پهلویِ مشک ریخت آب و خنده بر لبهایِ صد گمراه رفت نالهٔ "أدرِک أخا"پیچید در گوش حسین(ع) مُنکسِر شد! داغ دید و با غمی جانکاه رفت اشک را با آستینِ گرد و خاکی پاک کرد از نهانِ علقمه تا عرش اعلی آه رفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب دهم محرم الحرام شب عاشورای حسینی 🍃🏴 -لطفا لطفا حق روضه ادا شود- داغدارِ توام ای خونِ خدا؛ یا جدّاه سوختم از غم ِ تو صبح و مسا؛ یا جدّاه نه محرم! که همه عمر عزادارِ توام هست بر شانهٔ من شال عزا؛ یا جدّاه من هم از منتظرانم به خدا خوردم زخم غیرِ یک عده قلیل و شهدا؛ یا جدّاه... یار کم دارم و بیتاب شده منتقمت فرَجم را بطلب حینِ دعا؛ یا جدّاه گوشهٔ خیمهٔ تنهاییِ خود میسوزم از غریبیِ تو در کرب و بلا؛ یا جدّاه نیزه ها نقشه برای بدنت ریخته اند در وجودم شده آشوب به پا؛ یا جدّاه آب را بسته و این وضعِ پذیرایی نیست تیرباران شده جسم تو چرا؟! یا جدّاه... تا که بر سینهٔ تو حرمله(لع) زد تیرِ سه پر گریه کردم! زدم از سینه صدا: یا جدّاه... "زینتِ دوش نبی(ص)روی زمین جای تو نیست" پیکرِ دَرهم ِ تو کشت مرا؛ یا جدّاه شمرِ ملعون چه بلایی به سرت آورده ریخت بر صورتِ تو خونِ قفا؛ یا جدّاه مادرت دید به سرنیزه سرت را بردند پیکرت ماند به گودال رها؛ یا جدّاه یک نفر کاش کمی داشت حیا...وقت غروب- بر تنت کاش می انداخت عبا؛ یا جدّاه پیرمردی وسطِ معرکه خیرات آورد سخت میزد به تنت سنگ و عصا؛ یا جدّاه عمه-جان زینبِ(س)من طاقتِ دشنام نداشت رفت و شد با چه غمی از تو جدا؛ یا جدّاه رفت و با قهقههٔ قاتل تو جان میداد وای از شام بلا، شام بلا؛ یا جدّاه داغدیده وسطِ هلهله دق خواهد کرد پایکوبی شده برپا همه جا؛ یا جدّاه... سرِ بازار پُر از مردِ تماشاچی بود وای...نامحرم و ناموس ِ خدا؛ یا جدّاه! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 زبانحال امام رضا علیه السلام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در حمایت از فلسطین و تکریم شهادتِ 🏴🍃 آتشی در دلم افتاده و غم شد آغاز عطرِ یک لالهٔ پرپر شده می آید باز مردِ میدانِ شجاعت به زمین افتاده باز از حلقهٔ عشّاق نگین افتاده مقصدش مثل تمام شهدا شد آخر رفت در وادیِ دلدادگی آخر با سر هر که خواهانِ شهادت بشود مجنون است ماندگاریِ اهالیِ جنون در خون است نیمه شب عازم پرواز شد و جان میداد آسمانی شد و دل را به شهیدان میداد عاشقِ حق طلبی بود و مسیرش معلوم بود مانندِ ؛...قوی اما مظلوم رفت در نیمهٔ شب با ترورِ لامذهب دور از خاک وطن آمده جانش بر لب نامش آرامش ، نگرانش هست در جبههٔ حق تا به ابد جاویدان وای بر آن جریانی که خیانت ها کرد بر چنین مردِ جوانمرد جسارت ها کرد وای بر مکرِ نفوذی و به تدبیراتش لعنت الله علیه است یقیناً ذاتَش بینهایت دلمان سوخته! چونکه داریم- پیش از داغِ ، غم ِ داغ؛ تازه ست! چه آشوب شده احوالم هم سوخته قلبش به خدا از این غم دستِ صهیون شده لبریزِ جنایاتی سخت پس از این میشود آغاز مجازاتی سخت کُشت فرماندهٔ نام آورِ با تقوا را کُشت مهمانِ مجاهد وَ عزیزِ ما را مانْد دور از وطن و مقتل او شد تهران کارِ خونخواهی او هست به دستِ ایران گرچه در خونِ خودش غوطه ور و پرپر شد شک نکن پیکرِ اسلام مقاوم تر شد گرچه در خانهٔ ما آمد و مهمان جان داد پس از این سخت وَ قوی تر به نبرد امکان داد چشم داریم به آغازِ فراخوانِ لشکرِ فاطمیون، حیدریون، بسم الله... میدهد خاتمه بر ظلم و ستم؛ فتحِ قدس هست نزدیک به والله قسم فتحِ قدس! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت دختر سه سالهٔ امام حسین(ع) 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س) جانم فدایِ قلبِ تنهایِ رقیه(س) ایکاش در آتش سپر بودم برایش تا در امان می مانْد موهایِ رقیه(س) لعنت بر آن چشمانِ غارتگر که زل زد بر گوشواره هایِ زیبایِ رقیه(س) از آن شبی که بیهوا از ناقه افتاد از آه پُر شد خواب و رؤیایِ رقیه(س) بسیار سنگین بود زنجیرِ اسارت بسیار خم شد قدّ و بالایِ رقیه(س) تاب و توان از عمه جانش رفت تا که... بر نیزه قران خوانْد بابایِ رقیه(س) دردش به جانم!.. گوشهٔ ویرانه ایکاش- من اشکِ غم می ریختم جایِ رقیه(س) با مهربانی خارها را می گرفتم ایکاش دانه دانه از پایِ رقیه(س) تا گریه می افتاد فوراً می سپردم چندین عروسک را به دنیایِ رقیه(س) آنقدر برده ارث از مادربزرگش خورده گره کارِ مداوایِ رقیه(س) از دستهای زجر(لع) سیلی خورد چونکه در کوچه سیلی خورده زهرایِ رقیه(س) از کربلا جا مانْد! پابوسیِ بابا- شد حاجتِ امروز و فردایِ رقیه(س) برگ‌ براتِ اربعینم مانده گریان... چشم انتظارِ مُهر و امضایِ رقیه(س)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت غریب مدینه، کریم آل طه 🍃🏴 هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد من باورم این است که ماتم شهیدش کرد من معتقد هستم که زهرِ جعده(لع) یکباره... اما غم ِ بی مادری کم کم شهیدش کرد پُر بود گوشَش از صدایِ ضربهٔ سیلی آن ضربتی که روز و شب؛ هر دم شهیدش کرد رازی که از مادر میانِ سینه پنهان داشت هم سخت پیرش کرد و آخر هم شهیدش کرد از غربت بابا، سکوتِ مبهم ِ مادر... آن چهرهٔ غمدیدهٔ دَرهم شهیدش کرد آنها که عمری شاهدِ تنهایی اش بودند گفتند قبل از سَم، به قران غم شهیدش کرد نامش حسن(ع) بود و به سائل بسکه رغبت داشت بغض و حسادت!...کینهٔ عالَم شهیدش کرد کوچه، مغیره(لع)، نیشخندِ ممتدِ قنفذ(لع) عمری جراحت هایِ بی مرهم شهیدش کرد بر زخم های کهنه اش دائم نمک میریخت در خانه-همسر؛ بهترین مَحرم شهیدش کرد مِهرش چنان افتاد در ذرّاتِ زهری که ناچار، با شرمندگی، نم نم شهیدش کرد حرف نگفته، قاتلِ جانش شد و یک عمر خون جگر خورد و به ظاهر "سَم" شهیدش کرد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 به تسلّای دلِ جاماندگان از اربعین 🍃🏴 کنجِ حرم انگار تنها جایِ ما نیست رفتند زائرها و حالِ ما چه حالیست... رفتند و ما ماندیم و یک آهِ نهانی حسرت به دل داریم! این دردِ کمی نیست با خاطراتش اشک می ریزیم هر شب جز خاطراتی شعله ور همدردمان کیست؟! قسمت نشد مشایه و داغش به دل مانْد گاهی نرفتن بدتر از صد زخم کاریست لعنت بر آن عصیانِ شیطان-زاده ای که با شوقِ بی حد اسم مان را خط زد از لیست رحمت بر آن نوکر که اربابش به او گفت: بار سفر بردار! این توفیق؛ حتمیست- -اجر تمام روضه هایت اربعین است مثل همیشه رفتنت امسال قطعیست امسال هم ما را حرم قابل ندانست عمریست جای ما به زیرِ قبّه خالیست غمگین نشسته، غبطه خواهد خورد و این است- حالِ دلی که بیقرار است و هواییست موکب به موکب میرود تا تلّ و مقتل اشکی که از چشمانمان هر لحظه جاریست باید کجا این درد را مرهم گذاریم؟! تکلیفِ ما جامانده هایِ کربلا چیست؟!... ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
ایکاش که با إذن و عنایاتِ رضا(ع) قسمت میشد یک سفرِ کرب و بلا یک نیم نگاه کاشکی می انداخت سلطانِ خراسان به گذرنامهٔ ما @marziyehatefi
🍃🏴 در آستانه اربعین حسینی؛ زبانحالِ 🏴🍃 چهل منزل پناه آورده ام از غم به تنهایی سراپا سوختم از ماتَمت هر دم به تنهایی قیامی را که تو آغاز کردی جاودان کردم ندیدم غیر زیبایی و دیدم غم به تنهایی تمام کاروان را دل-تسلی داده ام اما چهل روز است با داغ تو میگریَم به تنهایی غرورم را شکستند و به روی خود نیاوردم ولی پشتم شکست از کربلا کم کم به تنهایی چه زجری دارد اینکه بی برادر؛ بین نامحرم بمانَد یک زنِ غمدیده بی مَحرم... به تنهایی سرت بر نیزه و دستانِ من بسته! چکید اشکم- سرِ بازار رویِ معجرم؛ نم نم به تنهایی شبیه کوه از کوفه به شام ِ بی حیا رفتم- میانِ سلسله، در هلهله محکم... به تنهایی پس از کرب و بلا حال دلم هر روز بدتر شد تمایل داشت بعد از رفتنت قلبم به تنهایی دلم خوش بود در جان دادنم بالا سرم هستی رقم خورد آه... با پیراهنت مرگم به تنهایی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت حضرت خاتم الانبیا 🏴🍃 از جهلِ مادرزادیِ أعرابِ ناآگاه یک عمر هر لحظه کشید از عمق جانش آه مکرِ ابوسفیانِ لاکردار پیرش کرد مکری که ریشه داشت در مال و مقام و جاه از کینهٔ سنگیِ باباهایِ دختردار تا گورهای تنگ و سرد و ساکت و جانکاه از روزگارِ شب شده آزرده خاطر شد با دیدنِ لات و هبل در زیرِ نورِ ماه توحید را آورد و بت ها را به خاک انداخت آمد به همراهِ خدایِ عاشق و دلخواه خیلی محبت داشت بر امت! ولیکن شد جبرانِ مهربانی اش حرفِ بد و بیراه بردند تا بیراهه جریانِ خلافت را خون به جگر کردند او را فرقهٔ گمراه میخواست وقتِ جان سپردن، یک قلم-کاغذ میخواست بنویسد گفتند یک عده منافق؛ با لبی خندان امروز هذیان باز میگوید رسولُ الله(ص) طی شد میانِ بغض حتی احتضارش هم شد چشمهایش بسته با دلواپسی ناگاه! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر مظلومیت مادر دو عالم 🍃🏴 آمد کنارِ ابلیس نزدیکِ بیتِ مولا آن فرقه که فدا کرد دین را برایِ دنیا لعنت بر آنکه "در" را کوبید و ناسزا گفت لعنت بر ازدحام و فریادِ بی مدارا لعنت به دستهایی که می شِکست ایکاش... لعنت به هیزمی که میکرد فتنه برپا همدست با جنایت هایِ چهل نفر شد حتی هجوم آورد دیوار؛ بی محابا از ذوالفقارِ محزون برخواست آه...تا که- در چشمهای حیدر شد موجِ اشکِ پیدا حبل المتینِ شیعه ست! ایکاش که نیفتد هرگز مسیرِ آتش بر چادرش خدایا چرخاند تیزی اش را با خشم؛ سمتِ پهلو مسمار با خود آورد یک دردِ بی مداوا شد آنچه که نباید میشد! بگو به فضه(س): با بارِ شیشه افتاد در بینِ شعله زهرا(س) شش ماههٔ علی(ع) را آخر شهید کردند دستورِ این جنایت شد در سقیفه امضا لعنت بر آنکه "در" را زد آنچنان لگد که از بین بّرد نسلِ ساداتِ محسنی را! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت غریبانهٔ پناهِ یازدهم 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- اگر چه با محبت بر فقیران آب و نان دادی حسن(ع) بودی و مثل مجتبی(ع) با زهر؛ جان دادی به زحمت میکشیدی یک نفس با چشم نیمه باز به زحمت دستهای ناتوانت را تکان دادی همان دستی که آب از جاریِ سرداب برمیداشت همان آبی که نوشاندی؛ به دل تاب و توان دادی گمانم جام زهر از غربتَت "یاعسکری(ع)" میگفت دلش میسوخت وقتی دل به دستِ آسمان دادی زمین بستر برای پیکرت بود و تمام عمر چه سجده ها که بر این خاکدان بیکران دادی تمام سینه ات را هُرم ِ زهرِ بی حیا سوزاند لبان تشنه ات را دستِ آهی بی امان دادی تپیدن ها به قلبِ مهربانت کاش برمیگشت که با جان دادنت غم بر دلِ صاحب-زمان(عج)دادی تمام سامرا یکپارچه رخت عزا پوشید همان ساعت که تن را در کفن جا و مکان دادی حسن(ع) بودی ولی تابوتِ تو تشییع شد آرام ببین با رفتنت ماتم به قلبِ شیعیان دادی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
نشسته در مسیرش یاس و لاله جهان میگیرد از دستش پیاله تماشایی ست در سرداب امشب؛ مناجاتِ امام ِ پنج ساله! @marziyehatefi
🍃🌺 نذر میلاد سراسر خیر و سعادتِ 🍃🌺 با نام تو انسان؛ لباس نو به تن کرد وحدانیت، عرفان؛ لباس نو به تن کرد یک نورِ ممتد کرد مکه را احاطه خورشید، شد تابان؛ لباس نو به تن کرد شد ذکر گل: صَلوا علیکَ یامحمد(ص) با نم نم ِ باران لباس نو به تن کرد آتشکده خاموش شد اما به عشقت روشن شد آتشدان؛ لباس نو به تن کرد تا آمدی...بر خاک افتادند بت ها با دستِ تو "ایمان" لباس نو به تن کرد دریاچهٔ ساوه کویری شد ولیکن سرتاسرِ ایران؛ لباس نو به تن کرد فردایِ میلادِ تو دیدم کاخ کسری- آباد شد...ایوان؛ لباس نو به تن کرد در جشن میلاد تو ای پیغمبرِ وحی اسلام ِ جاویدان؛ لباس نو به تن کرد در عرش، خادم شد برایت جبرائیل و بینِ فرشتگان؛ لباس نو به تن کرد از تو هراسان و به قصدِ امّتِ تو آماده شد شیطان؛ لباس نو به تن کرد* در صبحِ میلادت به همراه ملائک مثل علی(ع)...سلمان؛ لباس نو به تن کرد تا حضرتِ آدم به دیدار تو آمد با توبه از عصیان؛ لباس نو به تن کرد تازه-مسلمان تا که از چشمت شفا یافت فوراُ پس از درمان؛ لباس نو به تن کرد! * هنگام ولادت پیامبر اسلام(ص) ابلیس(پدر شیطانها) جیغ و فریاد بلندی کشید که همه شیطانها به گرد او جمع شده، پرسیدند:ای سرور ما چه حادثه ای تو را این گونه بیتاب و وحشتزده کرده است؟ ابلیس در جواب گفت: وای بر شما! امشب وضع آسمان و زمین پریشان و دگرگون شده، و این نشانه بروز حادثه بزرگی است که از زمان عروج عیسی(ع) به آسمان، چنین حادثه ای رخ نداده است. در همه جهان پراکنده شوید و جستجو کنید تا ببینید این حادثه چیست؟ شیاطین در سراسر زمین به جستجو پرداخته سپس نزد ابلیس آمده و گفتند: چیز تازه ای نیافتیم. ابلیس گفت: من خود برای جستجوی آن حادثه سزاوارترم. آنگاه به شکل گنجشکی درآمد و از جانب کوه حراء به مکه وارد شد. جبرئیل به او نهیب زد: «بازگرد، خدا تو را لعنت کند.» ابلیس: ای جبرئیل! یک سؤال از تو دارم؛ حادثه ای که امشب رخ داده چیست؟ جبرئیل: محمّد(ص) چشم به جهان گشوده است. ابلیس: آیا من در آن بهره ای دارم؟ [می توانم او را فریب دهم؟] جبرئیل: نه، هرگز. ابلیس: آیا در امّت او راه نفوذی دارم؟ جبرئیل: آری ابلیس: به همین اندازه خشنود شدم 📚منتهى الامال، شیخ عباس قمی،ج۱،ص۲۱ 📚بحار،ج۱۵، ص۲۵۸- آیینه عبرت،ص۲۵۵ ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت حضرت شیخ الائمه 🌺🍃 بخوان بر منبری از نور؛ بعد از "فجر" و "أعطینا"- برایم خط به خط از متنِ توحید مفضل را بخوان با لحن زیبایی که داری در مناجاتَت بگو از حضرتِ باریتعالی؛ ربّ بی همتا بخوان یک سورهٔ توحید پیش از مبحثِ "توحید" بخوان یاصادق آل محمد(ص) لطف کن بر ما رسیدیم از دیارِ پارس، با شاگردِ تو "جابر" که پایِ درس تو عالِم شویم از عالَمِ معنا بیا از رازِ خلقت پرده بردار و بگو از عرش بگو از خالقِ خورشید و ماه و ماهیِ دریا بگو از ظاهر و از باطنِ پیچیدهٔ انسان از اینکه فطرتاً هستیم محتاجِ تو یامولا بگو از زندگی و مرگ، از آیاتِ رستاخیز بگو از هستیِ ناپایدار و سستیِ دنیا بگو از عقلِ حیران و بخوان قدری حدیثِ عشق بگو از شرط مقبولیتِ أعمال؛ بی پروا بگو از إسْتَخَفَّ بِالصَّلاة-از آنکه ضایع کرد- نمازش را و محروم از شفاعت هست در عُقبی علی(ع) را یاد کن با ذکر نابِ "یا أباالاُمّه" بگو: دل جایِ الله است و جایِ مادرم زهرا(س)! * امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّهُ لَا ینَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ» «شفاعت ما شامل کسی که نماز را سبک بشمارد، نمیشود» 📚 الكافى، ج۳، ص۲۷۰ ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
فهمیدم در اولِ مهرِ امسال شد شعله ور و برای من رفت از حال عمری پدرم سوخت و با کندنِ کوه جان کند برای لقمه ای نانِ حلال! @marziyehatefi
🍃🌺 در حمایت از فلسطین و نیروی مقاومت با آرزوی آزادی قدس شریف بحق المهدی(عج) 🌺🍃 آغاز کن با ذکر "یاحیدر" شبیخون را در هم بکوب ای دستِ حزب الله؛ صهیون را هنگام از جا کندنِ قلبِ تل‌آویو است جاری کن از حیفا شبی دریاچهٔ خون را غمدیده ای و هرگز از یادت نخواهد رفت خاکِ را و کوچه هایِ گلگون را اشک از نگاهِ بردار و بگو دیگر- حسرت نخور آبادیِ از غزه-بیرون را حتما بگو که در حیاطِ خانه می‌ بینی- فردا دوباره قدکشیدن هایِ زيتون را هستیم مثل کوه پشتَت؛ تا نجاتِ لبریز کن از خشم؛ آن چشمان ِ محزون را مثل همیشه با "أشِدّاءُ عَلىَ الکُفّار" با کشتنِ باطل؛ بچرخان چرخ گردون را باید بفهمانی به اسرائیل با موشک- حکم ِ تعرّض را...سزایِ نقض قانون را ما مردِ میدانِ نبردیم و تماشا کن این لشکرِ پابه رکابِ رو به افزون را از تفرقه بیزار و می گیریم در پنجه آخر گلویِ نحس ِ اسرائیلِ ملعون را ای امّت اسلام برخیزید با هنگام غفلت نیست! دریابید اکنون را اهل تشیّع با تسنّن یک هدف دارند نابودیِ صهیون!...بیا دریاب مضمون را ای مشتِ پُر تاثیر با فریادِ از خوابِ خوش بیدار کن حکّام مدیون را "وحدت" میانِ مسلمین نابود خواهد کرد- صهیونِ نامشروع را؛ این چند میلیون را این چند میلیون میشود برچیده از عالَم غیرت اگر جویا شود احوالِ مجنون را همواره پشتیبانِ تو هستیم حزب الله آتش بسوزان! شعله ور تر کن شبیخون را! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
نشست آموخت فقه و درسِ منبر به عشقِ دخترِ موسی بن جعفر(ع) کنارش حضرتِ معصومه(س) دارد اگر شد شهرِ قم علّامه پرور! @marziyehatefi
🍃🏴 در بزرگداشت مقام شهدای مقاومت، به ویژه 🍃🏴 پس از دلواپسی هایِ پیاپی در شبی دشوار خبر پیچید و غم یکباره شد بر قلبمان آوار خبر پیچید محکم بر گلو و بغض پیدا شد خبر سنگین و اشکِ چشمِمان هر لحظه دریا شد شب و دلشوره ها افتاد بر هر صفحهٔ تقویم شد انگاری دوباره تازه...داغ ِ سیّد-ابراهیم رسید از ؛ داغی که عشق ِ جاودانی شد خبر پیچید که؛ هم آسمانی شد میانِ خاکهایِ شعله ور، سر تا به پایش سوخت تنش در زیرِ تلّ آتش افتاد و عبایش سوخت چنان آمیخت با جانش جهاد و استقامت را گرفت از دستِ جدّش عاقبت رزقِ شهادت را دلِ بیروت آشوب است و ویرانتر شد از این غم تمام کوچه ها بیتاب؛ از این زخمِ بی مرهم عزیز از دست داده! آه...از این ماتم ِ ممتد عزادار است و از لبنان صدایِ ضجه می آید زمین خورد و نتیجه داد آخر کینه توزی ها منافق ها گِرا دادند؛ لعنت بر نفوذی ها فلسطین بیقرارش بود و غزه هست مجنونش چه بی رحمانه بر آوارها پاشیده شد خونش به دستِ آنکه در ذاتش نشان از آدمیّت نیست سگِ هاری که نامشروع و نامش هست صهیونیست همانکه میشود پیچیده طومارش به إذن الله می افتد صد گره هر لحظه در کارش به إذن الله ببین در آتش از امروز؛ صهیونیست را مضطر قیام ِ جبههٔ حق میشود آغاز؛ محکمتر تمام همّ و غمّش انتقامِ سخت و پیکار است پدر از دست داده! خشم ِ حزب الله بسیار است بخوان "هیهات من الذلّه" را در گوشِ بعضی ها بیا بارِ امانت را بگیر از دوشِ بعضی ها بگیر این گنجِ ارزشمند را از دستِ ناآگاه محوّل کن به دستِ انقلابی هایِ حزب الله همانکه هست مثل حاج قاسم در دلِ میدان- -مجهّز به سلاحِ علم و ایمان؛ تا بُنِ دندان چرا در غرب می بینند اعتبار و ارزش را؟! نمی فهمند نامردان، هزینه هایِ سازش را؟! همانها که فدا کردند با ذلّت؛ شجاعت را خسارت ها زدند و بیشتر کردند زحمت را اگرچه نقشهٔ دشمن سراسر نحس و تاریک است بدونِ ذره ای تردید؛ فتح قدس نزدیک است قیامی سخت در راه است با یک لشکرِ خونخواه پس از این بیشتر دارد ادامه همان راهی که پایانش نشان از کربلا دارد نشان از روضه هایِ قتلگاه و بوریا دارد * تنی لب-تشنه جان داد و سری میرفت بر نیزه تمام خاک، غرقِ خون! تمام ِ دور و بر نیزه... فدایِ آن عبایی که اسیرِ دستِ غارت بود رسید آتش به جانِ خیمه و وقتِ اسارت بود اسارت با جسارت عمهٔ سادات را رنجانْد تنِ دروازهٔ ساعات را تنهایی اش لرزانْد زبانم لال! ناموس علی(ع) و کوچه و بازار... امان از شام و شادیِ یهودی هایِ بد کردار! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🇮🇷🍃 به رسم تشکر از قیام در حمله موشکی علیه رژیم صهیونیستی 🍃🇮🇷 دوباره ماهرانه زد به میدان؛ وعدهٔ صادق غرور آمیز، مردانه، رجزخوان؛ وعدهٔ صادق گشایش کرد ایجاد و به لطفِ ذکرِ "یافتّاح" به فتنه هایِ دشمن داد پایان؛ وعدهٔ صادق اگر آیاتِ "حَتَّىٰ لا تَكُونَ فِتْنَه"* را میخوانْد قراری داشت با تفسیرِ قران؛ وعدهٔ صادق شبانگاهان میانِ بیشه-گاهِ رزم جولان داد جسورانه شبیه شیرِ غرّان؛ وعدهٔ صادق تلاویو از صدایِ سیلیِ محکم تکانها خورد برایش داشت آسیبِ فراوان؛ وعدهٔ صادق اصابت کرد و ویران کرد و حیفا سوخت در آتش رسید اینبار با خشمی دوچندان؛ وعدهٔ صادق قیامش داشت رنگِ انتقامی سخت و کوبنده به حزب الله بسکه داشت ایمان؛ وعدهٔ صادق تلافی شد!..غم ِ قدری تسلا یافت برای زخم ِ لبنان داشت درمان؛ وعدهٔ صادق حماس از این حماسه جان گرفت و با صلابت گفت: چه جانانه گرفت از ظالمان جان؛ وعدهٔ صادق سگِ هاری که خون-آشام شد قلّاده میخواهد مهارش کرد صهیون را در ایران؛ وعدهٔ صادق! * آیه ۳۹سوره انفال (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ) ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺠﻨﮕﻴﺪ ﺗﺎ ﻫﻴﭻ ﻧﻮﻉ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﻓﺘﻨﻪ[ﻭ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻱ ﻭﻧﺎﺍﻣﻨﻲ] ﺑﺮ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﻧﺪ، ﻭ ﺩﻳﻦ[ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ جهان] ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍ ﺷﻮﺩ.ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻓﺘﻨﻪ ﺑﺎﺯﺍﻳﺴﺘﻨﺪ[ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺠﻨﮕﻴﺪ] ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم میﺩﻫﻨﺪ آگاه و بیناست. ┅─═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🇮🇷ঊঈ═─┅
یکروز تهی میشود از باطل...قدس پُر میشود از صوتِ اذان کامل...قدس همراهِ شهیدان همه إن شاألله با حضرت مهدی(عج)سَنُصَلّي فِی القُدس! @marziyehatefi
عمریست به شهرری وطن میگویم از سیدِ با کرَم سخن میگویم هر سال شبِ تولدش با حاجت صد مرتبه ذکرِ یاحسن(ع) میگویم! @marziyehatefi
🍃🌺 نذر ولادت قبلهٔ ری 🌺🍃 ماه و خورشید است محوِ شهرتِ عبدالعظیم(ع) حاتم طایی گدایِ رأفتِ عبدالعظیم(ع) بی تعلّل بود بسکه در اطاعت از "ولی" شد لبالب از عبادت؛ خلوتِ عبدالعظیم(ع) در دلش عشق ِ امام هادی(ع) از آغاز داشت این ارادت بود تنها ثروتِ عبدالعظیم(ع) یاد میگیرم ادب را، عبدِ خالص میشوم ساعتی که میشوم همصحبتِ عبدالعظیم(ع) زیر ایوانی که دارد رنگ و بوی کربلا- شد اجابت حاجتم...در ساحت عبدالعظیم(ع) این گدایِ غربتی جایی نرفت و سالهاست هست مهمانِ حسن(ع)! با دعوتِ عبدالعظیم(ع) هر کسی آمد به پابوسش "کمَن زارَ الحُسین(ع)" کربلایی میشود از برکت عبدالعظیم(ع) "شهرری" پیشانی اش را میگذارد در نماز- بعدِ خاکِ کربلا بر تربتِ عبدالعظیم(ع) میشود با بوسه بر شش گوشه حالم روبراه قسمتم کن کربلا یاحضرتِ عبدالعظیم(ع)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🏴 زبانحال حضرت معصومه(س) در وفات غریبانه و مظلومانه اش 🍃🏴 چشم هایم میشود دریا برای دیدنت اشک می ریزم تک و تنها برای دیدنت من مدینه...تو خراسان، داغِ هجران شعله ور می شمارم روز و شبها را برای دیدنت از خدا دیدارِ رویت را کماکان خواستم داشتم این حاجت از دنیا برای دیدنت دستِ تقدیرِ و قضا ایکاش که کاری کُند- تا بیاید خواهرت آنجا برای دیدنت ای رضا(ع)جانم فراقِ ما به پایان میرسد چونکه راهی میشوم فردا برای دیدنت آمدم! در راه امّا درد؛ جانم را گرفت ناخوش احوالم! ندارم "نا" برای دیدنت تار می بیند نگاهم، روزهایِ آخر است دستهایم یخ زد از سرما برای دیدنت بر دلِ معصومه(س) آخر داغِ دیدارِ تو مانْد خواهرت بیمار شد زیرا برای دیدنت میرسد قامت-کمان مادر پس از تشییعِ من... در خراسان؛ جایِ من زهرا(س) برای دیدنت قم برای عاشقانت عطرِ مشهد میدهد زائر آمد بارها اینجا برای دیدنت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅