شهدای آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس
همسر شهید مسعود انشایی: " سال ۱۳۶۴ من و مسعود با هم ازدواج کردیم و به خاطر کار مسعود به شهر بوشهر رفتیم. او در نیروی دریایی درس می خواند. وقتی که لیسانس گرفت در بوشهر به منطقه دوم دریایی رفتیم. در آنجا حدود ۲ سال زندگی کردیم، او مرتباً به ماموریت میرفت. مسئولین گفته بودند که هر کس برادرش شهید شده است می تواند اصلاً به جنگ دریایی نرود ولی او در مورد این که برادر شهید است چیزی نگفته بود".
🔹در درگیری آمریکا با ناوشکنهای ایرانی، در ابتدا ناو شهید مسعود انشایی موشک میخورد و مسعود و دوستش به پایین کشتی رفته تا بی سیم را بیاورند در به روی آنها قفل میشود، دوستش که زخمی شده داد میزند و کمک میخواهد و مسعود هر کاری میکند در باز نمیشود ناگهان یک موشک به طرف آنها میآید و آن دو نفر به درجه رفیع شهادت میرسند.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️شهیدی که نامش روی تیم «فجر سپاسی» ماند
🔹شهید عبدالمجید سپاسی عجب فوتبالیستی بود، غیرتی داشت مثال زدنی، گلزنی بود تمام عیار، فرصتها را از دست نمیداد، او ستاره ستارهها بود، در زمین فقط راه نمیرفت! میدوید تا پای جان، شلیکهای ناگهانیاش همیشه در چهار چوب بود، ضربههای مهلکش را هیچ دروازبان عراقی نمیتوانست مهار کند.
🔹شهید سپاسی اهل قهر و باج گیری نبود، هر روز مصدوم نمیشد به هر بهانهای! وفتی تیمش میباخت، دنیا بر سرش خراب میشد، قسم میخورد بازی بعدی جبران میکند، خودش را به بیخیالی نمیزد. باخت را گردن داور و زمین نمیانداخت. مردانه بازی میکرد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️شهیدی که هم سلولی رهبر انقلاب بود
🔹با اوج گیری انقلاب اسلامی، شهید حاج شیخ احمد قائنی نجفی فاضل به ایران آمد و نقش به سزایی در پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) داشت؛ به طوری که حتی اعلامیهها را با پای پیاده و از بیراهه به دورترین نقاط کشور منتقل می کرد.
🔹این شهید والامقام ۴ سال از عمر شریفش را در سیاهچالهای زندان اوین سپری نمود که بخشی از این مدت را با همرزم شهدیش رجایی و همچنین آیت الله خامنهای و آیت الله هاشمی رفسنجانی در یک سلول گذراند. آثار جنایت ستم شاهی تا دم مرگ بر اندام مطهرش مشاهده می شد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️روایتی از قلب جبهه؛ وقتی حاج کاظم با دجله راز و نیاز میکرد
🔹یکی از رزمندهها تعریف میکرد: «دیدیم حاجی، با نقشهای در دست، روبهروی آب ایستاده. صدای اذان از ضبط کوچکش پخش میشد. زانو زد، دست در آب فرو برد، انگار با دجله حرف میزد. با همان آرامش همیشگی گفت: "یا علی، این زمینها رو باید برای بچههامون امن کنیم... ما میریم، ولی این خاک باید بمونه."»
🔹شب بعد، او و چند تن از فرماندهان، برای شناسایی منطقه وارد نیزار شدند... آن شب، شب آخر بود. در همان حوالی اذان ظهر، گلولهای آمد و دجله دیگر صدای زمزمههای حاج کاظم را نشنید...
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️شهید جهازی؛ قهرمان جبهه و جهاد، و مادری که با تشنگی، داغ فرزند را تاب آورد
🔹مادر شهید جعفر جهازی سالها پس از شهادت فرزندش دچار نارسایی کلیه شد و در بستر بیماری افتاد. بررسیها نشان میداد که او بهصورت آگاهانه از نوشیدن آب خودداری کرده بود. علت این رفتار، تماس تلفنی شهید با مادرش در دوران حضور در جبهه بود که در آن از گرمای شدید منطقه گفته و خواسته بود هرگاه آب مینوشد، او را نیز به یاد بیاورد. این جمله ساده، آنچنان در دل مادر اثر گذاشته بود که از همان روز، نوشیدن آب برایش به عادت سختی بدل شد؛ عادتی که در نهایت به از کار افتادن کلیههایش انجامید.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️شهید یاسینی؛ پرواز تا بینهایت/ از عملیاتهای خطشکن تا بغض همیشگی فرزند
🔹با آغاز جنگ تحمیلی، شهید سیدعلیرضا یاسینی از خلبانان خطشکن نیروی هوایی بود و در عملیات بزرگ ۱۴۰ فروندی نقش مؤثری ایفا کرد. او طی سالهای دفاع مقدس مسئولیت فرماندهی پایگاههای سوم، دهم، ششم شکاری و منطقه هوایی شیراز را بر عهده داشت. به پاس رشادتهایش، نشان فتح را از مقام معظم رهبری دریافت کرد.
🔹بهروز یاسینی، فرزند شهید سرلشکر سیدعلیرضا یاسینی، از پیوند معنوی عمیق خود با پدر شهیدش میگوید: «در تمام مشکلات، ابتدا با پدرم مشورت میکنم؛ به مزارش میروم، با او درد دل میکنم و مطمئنم که راهحل را نشانم میدهد، چون همیشه هم مشکل برطرف میشود.»
او با تأثر ادامه میدهد: «با گذشت سالها از شهادت پدرم، هنوز هم هنگام صحبت دربارهاش بغض گلویم را میگیرد و اشک در چشمانم حلقه میزند.»
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️سرباز مردم، فرمانده بیادعا؛ روایتهایی از سادگی، ایستادگی و خدمت در زندگی شهید مرتضی یاغچیان
🔹مرتضی یاغچیان فردی منظم، پاکیزه و سادهزیست بود. با وجود پنج بار مجروحیت در جبهه، هیچگاه میدان نبرد را ترک نکرد و حتی برخی زخمهایش را پنهانی مداوا میکرد. پس از چندین عمل جراحی، بهرغم درد شدید، از مصرف داروهای آرامبخش خودداری میکرد و درد را تحمل میکرد.
🔹مرتضی یاغچیان در کارهای گروهی پیشقدم بود و روحیهای خدمتگزار داشت. در جبهه و سپاه برای همرزمانش غذا میپخت و گاهی ظرفها و لباسهای آنها را میشست. هیچگاه بهدنبال داشتن سنگر اختصاصی نبود و نسبت به عنوان «فرمانده» حساسیت داشت و اجازه نمیداد کسی او را اینگونه خطاب کند.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️از بقیع تا خط مقدم؛ شهیدی که با وجود مجروحیت به جبهه بازگشت و بجای خودش، پیکر بیجانش به زیارت امام رضا(ع) رفت
🔹ترابیان در ایام مرخصی به دیدار خانواده شهدا میرفت و نسبت به فرزندان آنها حساسیت بالایی داشت. هنگام زیارت مزار شهدا، از همسر و فرزندش فاصله میگرفت تا دل فرزندان شهدا آزرده نشود. حتی پس از بازگشت از حج، ابتدا سوغاتی فرزندان شهدا را جدا کرد و سپس هدیه خانواده خود را داد.
🔹پدر شهید نقل میکند: " محمدحسن با وجود دلتنگی شدید برای زیارت امام رضا(ع)، به دلیل کوتاهی مرخصی و عمل به فرمان امام برای پر شدن جبههها، از این زیارت صرفنظر کرد. پس از شهادتش، پیکرش بهجای اهواز، به مشهد منتقل شد. پدر شهید معتقد بود این انتقال اشتباه نبود، بلکه دعوت امام رضا(ع) بود که در نهایت، او را به مشهد کشاند."
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️از وصل روستاها تا وصل دلها؛ سرداری که خانوادهاش را هم به جبهه برد
🔹شهید محمدنقی صلبی در دوران مسئولیت خود به عنوان رئیس اداره مخابرات گرگان، با روحیهای متواضع و جهادی شناخته میشد. او با بهرهگیری از کمکهای مردمی، موفق شد ۲۳ روستای شهرستان گرگان را به شبکه تلفن متصل کند و گامی مؤثر در توسعه زیرساختهای ارتباطی منطقه بردارد. در اقدامی جالب توجه، یکی از دستگاههای بالابر اداره مخابرات را نیز در اختیار یکی از شرکتهای کشت و صنعت منطقه قرار داد تا برای گسترش شبکه مخابراتی مورد استفاده قرار گیرد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️شهید علیاصغر عبدالحسینی؛ جبهه مهمتر از همهچیز بود
🔹پدر او کشاورز بود و در یکی از فصلهای سمپاشی، از نبود علیاصغر گلایه داشت. با درخواست یکی از دوستانش به نام حاج عباس، شهید برای مدتی کوتاه به روستا بازگشت تا به پدر کمک کند.
🔹این بازگشت شهید عبدالحسینی همزمان با عروسی برادرش بود، اما علیاصغر تأکید داشت که نمیتواند بماند و باید به جبهه برگردد. به دوستش گفت: «پدرم میتواند چند کارگر بگیرد، اما مردم در جبهه زیر خمپارهاند. اگر ما نرویم، چه کسی برود؟»
🔹در خانه نیز با همسرش درباره سختیها گفتوگو داشت، اما با آرامش پاسخ داد: «تکلیف آنهایی که زیر آوار ماندهاند چیست؟» همسر شهید نیز با وجود فشار اطرافیان برای بازگرداندن علیاصغر، ایستادگی کرد و گفت: «او برای رضای خدا رفته است.»
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️مهربانی شهید علیرضا طغرایی با اسیر عراقی؛ دلبستگی دشمن به رزمنده ایرانی
🔹شهید علیرضا طغرایی در یکی از عملیاتها، نمونهای از رافت اسلامی و اخلاق انسانی را در میدان جنگ به نمایش گذاشت. در پایان یکی از حملات، یک اسیر عراقی که خود را دکتر معرفی کرده بود، به نیروهای ایرانی پناه آورد و تحویل برادران رزمنده شد. او را برای مراقبت به شهید طغرایی سپردند.
🔹این سردار رشید اسلام در مدت کوتاهی چنان با این اسیر عراقی رفتار کرد که او به شدت به شهید وابسته شد. هنگامی که میخواستند اسیر را از او جدا کنند، حاضر به جدایی نبود و با رفتار و کلمات شکسته فارسی، اظهار میکرد که میخواهد نزد شهید طغرایی بماند.
🔹شهید طغرایی با برخوردی مهربانانه و در عین حال قاطع، به اسیر عراقی که از صدای تیر و خمپاره به شدت میترسید و خود را اینسو و آنسو پرت میکرد، آرامش میبخشید. با جملاتی ساده، او را به شجاعت دعوت میکرد و حتی در مواقعی برای آرام کردنش، او را در آغوش میگرفت.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
♦️فرماندهای با یک دست، اما ارادهای فولادی
🔹شهید تقی کیانی با اینکه در نوجوانی از تحصیل بازماند، در کارخانه پنبهپاککنی کار میکرد و بعد از از دست دادن پدرش، بهعنوان بنا فعالیت خود را ادامه داد.
🔹در سال ۱۳۶۵، هنگام خنثیسازی بمب در کردکوی، در اثر انفجار بمب دست راستش قطع شد و جراحات شدیدی به بدنش وارد آمد.
🔹با وجود ۴۵ درصد جانبازی و ازکارافتادگی، شهید کیانی به جبهه بازگشت و فرماندهی گردانویژه شهدای لشکر ۲۵ کربلا را بر عهده گرفت.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس