6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ #امام_هادی علیهالسلام ابوالحسن الثالث
🔅 «امام ابوالحسن على النقى الهادی» - علیه السلام - پیشوای دهم شیعیان در نیمه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری در اطراف مدینه در محلی به نام «صریا» به دنیا آمد. پدرش پیشوای نهم امام جواد علیهالسلام و مادرش بانوی گرامی «سمانه» است که کنیزی با فضیلت و تقوا بود.
✨ مشهورترین القاب امام دهم «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز میگویند. امام هادی علیهالسلام در سال ۲۲۰ هجری پس از شهادت پدر گرامیاش بر مسند امامت نشست و در این هنگام هشتساله بود. مدت امامت آن بزرگوار ۳۳ سال و عمر شریفش ۴۱ سال و چند ماه بود.
📚 سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص۵۹۵
#امام_شناسی
🔆 کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
تلگرام | اینستاگرام | ایتا
🔅#امام_هادی علیهالسلام و شش خلیفه!
🔰 در نبرد بین امام هادی علیه السلام و خلفایی که در زمان ایشان بودند آن کس که ظاهرا و باطنا پیروز شد، حضرت هادی علیه السلام بود. در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکی پس از دیگری آمدند و به درک واصل شدند.
❇️ آخرین نفر آنها معتزّ بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصلهٔ کوتاهی مرد. این خلفا غالباً با ذلت مُردند؛ یکی به دست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزاده اش و به همین ترتیب بنی عباس تارومار شدند، به عکس شیعه.
🔸 شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسکری علیهما السلام و در آن شدت عمل، روزبه روز وسعت پیدا کرد، قوی تر شد.
📚 انسان ۲۵۰ ساله، آیت الله خامنهای ،ص ۳۲۲
#امام_شناسی
🔆 کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
🔆 @masaf_ofogh
افق
❇️ استادی که شاگردِ شاگردش شد!
🔅 حدیثی درباره کودکی حضرت هادی است که وقتی معتصم در سال ۲۱۸ هجری حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، پس از آنکه حضرت جواد به بغداد آورده شد معتصم از خانوادۀ حضرت پرس وجو کرد و وقتی شنید پسر بزرگ حضرت جواد (#امام_هادی علیه السلام) شش سال دارد گفت این خطرناک است ما باید به فکرش باشیم.
🔸 معتصم شخصی را مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آنجا کسی را که دشمن اهل بیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.
✨ این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام، الجنیدی (که جزو مخالف ترین و دشمن ترین مردم با اهل بیت علیهم السلام بود) را دید و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدّب این بچه کنم، تا نگذاری هیچ کس با او رفت و آمد کند و او را آن طور که ما میخواهیم تربیت کن.
🔰 بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت الجنیدی را دید و از بچه ای که به دستش سپرده بودند سؤال کرد. الجنیدی: گفت بچه؟ این بچه است؟! من یک مسئله از ادب برای او بیان میکنم او بابهایی از ادب را برای من بیان میکند که من استفاده میکنم اینها کجا درس خوانده اند؟ گاهی به او وقتی میخواهد وارد حجره شود می گویم یک سوره از قرآن بخوان بعد وارد شو، میپرسد چه سوره ای بخوانم؟ من به او گفتم سورۀ بزرگی مثلاً سورة آل عمران را بخوان او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است. اینها عالمند حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟! ارتباط این کودک که علی الظاهر کودک است اما ولی الله است و آتيناه الحكمَ صَبيًّا با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد و استاد شد یکی از شیعیان مخلص.
📚 انسان۲۵۰ ساله ،آیت الله خامنه ای ،ص ۳۲۴.
#امام_شناسی
🔆 کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
🔆 @masaf_ofogh
⚠️ بزم شراب در هم میریزد!
متوکل، #امام_هادی علیهالسلام را به مجلس شراب کشاند. تا خبر همه جا بپیچد که، علی بن محمد، میهمان متوکل بود؛ بساط شراب و عیاشی هم در مجلس چیده شده بود!
❇️ حضرت، با دید یک انسان مبارز به قضیه نگاه کرد و مقابل این توطئه ایستاد. حضرت به دربار متوکل رفت، و مجلس شراب او را به مجلس معنویت تبدیل کرد. یعنی با گفتن حقایق و خواندن شعرهای شماتت بار متوکل را مغلوب کرد؛ به طوری که در آخر حرفهایش، متوکل بلند شد، برای حضرت غالیه (مرکبی از مشکو عنبر) آورد و او را با احترام بدرقه کرد.
🔸 حضرت به او گفت: «تو خیال می کنی اینجا نشسته ای، پنجه مرگ تو را فرا نخواهد گرفت؟» و همین طور مراتب عمل موت را تا کرمهایی که به جان متوکل خواهد افتاد، بیان فرمود. حضرت، مجلس را به کل متحول کرد و از دربار بیرون رفت.
📚 انسان ۲۵۰ ساله،آیتالله خامنهای ،ص ۳۲۶
#امام_شناسی
🔆 کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
تلگرام| اینستاگرام | ایتا
✨ ارادت درباریان و زندانبان متوکل عباسی به #امام_هادی علیهالسلام
🔰 «صقر بن ابی دلف» میگوید:
✍ هنگامی که امام هادی عليهالسلام را به سامرّاء آوردند، رفتم تا از حال او جویا شوم. «زرّافی» دربان متوکل مرا دید و دستور داد وارد شوم. وارد شدم. پرسید: برای چه کار آمدهای؟
گفتم: خیر است.
گفت: بنشین! نشستم، ولی هراسان شدم وسخت در اندیشه فرو رفتم وباخود گفتم: اشتباه کردم (که به چنین کار خطرناکی اقدام کردم وبرای دیدار امام آمدم).
🔸 «زرافی» کار مردم را انجام داد وآنها را مرخص کرد وچون خلوت شد، گفت: چه کار داری وبرای چه آمدهای؟
گفتم: برای کار خیری.
گفت: گویا آمدهای از حال مولای خود خبر بگیری، گفتم: مولای من کیست؟ مولای من خلیفه است!
گفت: ساکت شو، مولای تو برحق است، نترس که من نیز بر اعتقاد تو هستم واو را امام می دانم.
💠 این حادثه از یک سو خشونت و شدت عمل متوکل را در مورد امام هادی میرساند و از سوی دیگر بیانگر میزان نفوذ امام در میان درباریان ومأموران ویژه خلیفه است.
💢 متوکل در آخرین روزهای عمرش به پیشکار خود «سعید بن حاجب»، دستور داد امام را به قتل برساند، ولی حضرت فرمود: بیش از دو روز نمیگذرد که متوکل کشته میشود، وهمین جور هم شد!
📚 سیره پیشوایان ،مهدی پیشوایی،ص۳۱۶
#امام_شناسی
🔆 کانال ادیان، فرق و قومیتهای مؤسسه مصاف (افق)
تلگرام| اینستاگرام | ایتا