✍لبیک
🌸کش چادر را روی سرش محکم کرد و مشغول پوشیدن کفش هایش بود که دخترکش گفت: « مامان منم امروز میام، قول می دم ماسک بزنم و از ماشین پیاده نشم. »
🌺دل فهیمه زیر و رو شد، گفت: « اشکالی نداره تا من وسایل را جاسازی میکنم شما لباس هات را بپوش.»
☘ آخرین بسته و کیف را در صندوق عقب ماشین گذاشت تا بعد از بازدید کلاسهایش به متربیان نیازمند هدیه دهد. دل هر کودکی را که شاد می کرد می گفت دعای فرج بخوانید و از امام زمان بابت هدیه تشکر کنید.
🍃طبق قول و قرارش با امام زمان متربیان را در صف اول نماز جمعه گرد هم میآورد؛ ولی در شهرشان ویروس کرونا بهانه ای شده بود برای ترک نماز جمعه. ساعتها فکر کرد و به نتیجهای رسید.
🌸شب برای اجرای فکرش به روضه رفت. چای روضه که تمام شد از همه زنان خواهش کرد دو دقیقه وقتشان را در اختیار او بگذارند. ابتدا برخی مخالفت کردند وقتی صحبت از کارت دعوت شد همه گوش دادند: « من فقط میخوام شما را به شرکت در نماز جمعه برای شادی دل امام زمان و ناراحتی دشمنان دعوت کنم. آیا کسی هست که لبیک بگه کسی که پای روضه ابا عبدالله ۴۰ روز نشسته و خوب میدونه که سرورمان چقدر برای نماز جنگیدند.»
🌺 همه به یک باره صوت لبیک یا حسین سر دادند به امید اینکه فردا صف باشکوه نماز را به پا دارند.
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_خادم_المهدی
🆔 @tanha_rahe_narafte