eitaa logo
مسار
359 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
463 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹رَوَى عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَكَمِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : «مَا بُنِيَ بِنَاءٌ فِي اَلْإِسْلاَمِ أَحَبُّ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى مِنَ اَلتَّزْوِيجِ» 🔸عبد اللّٰه بن حكم گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرموده است: هيچ بنائى در اسلام نزد خداوند متعال محبوبتر از بناى (خانواده) به تزويج نيست. 📚من لا یحضره الفقیه، ج3،ص383. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌹 دلجویی 🌾 مریم روی مبل کنار بخاری مشغول تماشای سریال مورد علاقه اش بود. رضا از حمام بیرون آمد. با حوله آبی رنگش موهایش را خشک کرد. نگاهی به مریم انداخت. او در تلویزیون غرق شده بود. با سرفه ای نمادین اعلام وجود کرد و گفت: مریم خانم نمی خواهد چایی دبشی به ما بدهد؟ 🍂 مریم از جا پرید. به پشت سر برگشت. رضا روبرویش ایستاده بود. با لبخند گفت: عافیت باشد رضا جان، سشوار را گذاشتم روی میز داخل اتاق تا سرت را خشک می کنی، من هم برایت چایی می ریزم. 🍃 مریم سینی چای را روی میز گذاشت. کنار رضا نشست. رضا دست مریم را درون دستش گرفت و گفت: عزیزم چه کارها کرده ای؟ حوصله ات سر نرفت؟ 🌾 - سرگرم کارهای خانه که باشم زمان زود می گذرد. مریم مکثی کرد. ابروهایش را در هم کشید و ادامه داد: تازه مادر جانتان هم امروز یک ساعتی پای تلفن اوقات شریفمان را شیرین کردند. 🍂 صورت رضا درهم رفت. دست روی ریش های کوتاهش کشید. گفت: چیزی شده؟ مادرم حرفی زده است ؟ 🌾 حرف های مادرشوهر یکی پس از دیگری به ذهن مریم می آمد. اشک درون چشمانش حلقه زد. با بغض، آب گلویش را قورت داد و گفت:ای آقا جانم اول تا آخرش به من بینوا تیکه پراند. اصلاً امان نمی داد من حرف بزنم. همه اش گلایه می کرد که تقصیر من است شما دیر به دیر به او سر می زنی و جواب تلفن هایش را نمی دهی. می گفت تو پسرم را از من جدا کردی. هر چیزی از دهان مبارکش درآمد نثارم کرد. 🍂 رضا با حالت شرمندگی سرش را پایین انداخت و گفت: عزیزم شما به دل نگیر، تقصیر من است. امروز دوبار به من زنگ زده بود، از بس درگیر پرونده های شرکت بودم متوجه نشدم. بعد هم که شماره اش را دیدم، رئیس برای حساب و‌ کتاب صدایم زد. دیگر به کل یادم رفت زنگش بزنم . 🍃 مریم گوشه لبش را گزید. دستش را روی صورتش کوبید و گفت: یعنی هنوز به مادرت زنگ نزدی؟ خوب معلوم است بنده خدا چرا ناراحت می شود. گوشیت را بیاورم همین الان زنگش بزن و از او دلجویی کن و به او بگو حتماً آخر هفته به او سر می زنیم. 🍂 - واقعا شرمنده ات شدم عزیزم من را حلال کن. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌻سلام مهربان دنیا 🍁سلام به زیبا و با وفای حیدر کرار 🍁سلام به بی همتای رسول خدا 🍁سلام به مادر جوانان اهل بهشت و عقیله بنی هاشم، شیر زن دشت کربلا 🌿افتخار می کنم که هم نام شما هستم عزیزدلم. 🌿از پدر و مادرم تشکر می کنم به پاس نام آسمانی که برای من گذاشتند. 🍀مادرم، دعا کن رفتار و اعمال من باعث نشود آبروی نامتان برود و شرمنده شما شوم. 🍀هوایم را داشته باش بانوی پاکی ها دارم❤️ ☘☘☘☘🌹☘☘☘☘ شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید. ☘☘☘☘🌹☘☘☘☘ ✨ با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با شریک شوید. سلام الله علیها 🆔 @parvanehaye_ashegh
☀ روز من، 🌞 به جای طلوع خورشید، ☺ با لبخند مادرم شروع می شود. مادرم لبخندت جاودانه❤ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✅ تربیت فرزند صالح 👈در مواقعی که کودکتان استرس دارد ⁣اينگونه رفتار كنيد: 🌸 - سعی کنید با کودک خود حرف بزنید و به او نشان دهید که او را درک می‌کنید. 🍃 ⁣- احساسات او را به زبان آورید و درباره آن با او صحبت کنید. 🌸 ⁣- برای مثال به او بگویید: «به نظر می‌رسد ناراحت هستی. می‌توانی علتش را به من بگویی» 🍃 ⁣- یا «به نظر می‌رسد هنوز بابت این اتفاق نگران هستی.» هرگز کودک را سرزنش نکنید و سعی نکنید احساس او را ناچیز بشمارید. 🌸 ⁣- به او نگویید: «هنوز هم ناراحتی؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟!» 🍃 ⁣- به گونه‌ای با او حرف بزنید که کودک بداند می‌خواهد با شما درباره‌ی اضطرابش صحبت کند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💎 نیکی به والدین ✨انبیاء الهی نسبت به والدین خود احترام زیادی قائل بودند.به عنوان مثال در قرآن از زبان حضرت عیسی علیه السلام چنین آمده است که می‌فرمایند: «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا» 🌸 «خداوند مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده است و جبار و شقی قرار نداده است.» 📖سوره مریم، آیه 32 علیه السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
🍀 کمتر از اُف 🔸قَالَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ شَيْئاً أَدْنَى مِنْ أُفٍّ لَنَهَى عَنْهُ وَ هُوَ مِنْ أَدْنَى اَلْعُقُوقِ؛ 🔸اگر خداوند چیزی کمتر از افّ گفتن سراغ داشت، حتما از آن نهی می فرمود. افّ گفتن کمترین مرتبه بی احترامی به والدین است. 📚 الکافي , جلد۲ , صفحه۳۴۹ 🆔@tanha_rahe_narafte
بسم الله الرحمن الرحیم ✍ سکوت 🍀یه وقتایی تو زندگی آدما اتفاقایی میفته که همه چیز رو از این رو به اون رو می کنه. هیچ وقت فکرش رو نمی کردم که مسیرِ زندگیم عوض بشه. حالا دیگه من از یه دخترِ بی حجاب تبدیل شدم به یه خانم محجبه و اهل نماز و عبادت. اون اوایل شل کن و سفت کن داشت، ولی آروم آروم همه چیز تو من به ثبوت رسید. 🌺 فقط این وسط یه مشکلی بود. کلی رفتارا و بازخوردای همراه با تمسخر اطرافیان و خانواده ام رو باید تحمل می کردم. یادمه یه بار بابام گفت: حالا حتما نباید چادر سر کنی، میتونی مانتوی بلندتر بپوشی و یا روسری و شال بلند. 🌸البته پدر و مادرم با چادر سر کردن و نماز و روزه مشکلی نداشتن، ولی اینکه بخوام هیئت و مسجد و پایگاه برم رو نمی پذیرفتن. هر بار به بهانه ها و ترفندهای مختلف از پدر و مادرم برای رفتن به اینجور جاها اجازه می گرفتم. هیچ وقت رو حرفشون حرف نمی زدم ولی با زبون چرب و نرمم راضیشون می کردم. پدرم همیشه برا رفتن به مراسم احیاء، مشکل اجازه می داد. کم کم یاد گرفتم با سکوت و آرامش می تونم هم رضایت پدر و مادرم رو جلب کنم و هم با خوش رفتاریم بیشتر بهم اعتماد میکنن. با گذشتِ سالها و با سکوت ها و احترام گذاشتن به نظرات پدرم اعتمادشون بهم جلب شد و اینطور بگم که حتی از برادرم هم که یه پسر بود تو رفت و آمدا آزادتر هستم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ سلام بر تو ای ام ابیها ✋ اجازه هست صدایتان کنم؟ مادرجان نور ولادتان سرتاسر را پوشانده است. بر سر ما هم دست را هبه کنید. ✋ اجازه هست شکایتی محضرتان عرضه کنم؟ شکایت می کنم از طولانی شدن فرزندتان. از بی پناهی . از دورماندن از اماممان. مادرجان یقین دارم منتظر واقعی خودتان هستید. شما که عزیز خدایی، برای آمدنشان دعا کن. 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید. 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 ✨ با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با شریک شوید. سلام الله علیها ارواحنا فداه 🆔 @parvanehaye_ashegh
☀ صبح است و امید حرف اول را میزند. یادت باشد امید حرف اول انسان است. بی امید ، نه انسان، انسان می شود، نه زندگی ، زندگی... ✨ بسم الله 💐 خوش آمدی به یک طلوع زیبا! خوش آمدی به امروز! سلام، روزت بخیر! 🆔 @tanha_rahe_narafte
مادر عزیز 🌹 ⚡ روی حرف حق پدر حرف زدن، فرزندت رو دچار دوگانگی می کنه. 🆔 @tanha_rahe_narafte
همسر شهید حمید باکری در خاطراتش می گوید:از امتحان که برگشتم،  گفت:  ببین فاطمه! درست است که رفتی امتحان دادی؛ ولی فکر می‌کنم در این شرایط جدید، وظیفه تو فقط مادری است. اصلا با تو ازدواج کردم تا بچه ام خوب تربیت شود. راضی نیستم آن را مهد کودک یا خانه اقوام بگذاری. سعی کن این ها را بفهمی. مدام تأکید داشت:  مادر حتما باید چشمش روی بچه اش باشد. شاید به خاطر همه این تأکید ها بود که از سپاه آمدم بیرون  و تمام هوش و حواسم را سپردم به احسان و بودن و نبودن های حمید. 📚به مجنون گفتم زنده بمان؛ شهید حمید باکری، فرهاد خضری، صفحه ۱۱ و ۱۲ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ روحیه رقابت ✅منظم کردن اتاق و وسایل می‌تواند برای کودکان خسته‌کننده باشد. تلاش کنید نظم و ترتیب دادن برای کودک سرگرم‌کننده و شادی‌آور باشد. با او برای مرتب کردن رقابت راه بیاندازید. 🔸روحیه‌ رقابت در کودکان می‌تواند محرّک خوبی برای کودک باشد. برای نمونه به او بگویید «تو اتاقت رو مرتب کن و من بقیه خونه رو ببینیم کی زودتر میتونه انجام بده و برنده بشه». 🆔@tanha_rahe_narafte
داستان های من و دوچرخه 🙆‍♂️🚲 ✍️بهترین بابا و مامانِ دنیا دوچرخه: 🚲 امین جان هر وقت تو خوشحالی منم خوشحالم. امروزم از اون روزاست که کبکت خروس می خونه! امین:🙎‍♂️ آره خوش رکابم خیلللی خوشحالم دوچرخه: 🚲 خب برام تعریف کن چی شده؟ اتفاق خاصی افتاده؟ امین: 🙎‍♂️ خوش رکابم مگه باید اتفاق خاصی بیفته که خوشحال باشم؟! راستش خوشحالم مامان و بابای خوبی دارم. دوچرخه: 🚲 حالا چی شده یهویی به این نتیجه رسیدی؟! مگه تا حالا نمی دونستی؟ امین: 🙎‍♂️ ببین خوش رکاب وقتی مامان 🧕من رو در آغوش می گیره و می بوسه یک حس شیرینی بهم دست می ده! یا وقتی بابا 🧔🏻من و بغل می کنه، پیشونیم رو می بوسه و میگه: مرد خونه ام چطوره؟! احساس غرور و شعف بهم دست میده. دوچرخه: 🚲 ای کلک تا حالا به من از این حس های قشنگت نگفته بودی خوشم اومد میشه بازم بگی؟! امین: 🙎‍♂️ خوش رکاب اینقدر خوشم میاد وقتی دارم باهاشون حرف می زنم، تلویزیون رو خاموش می کنن. گوشی رو می ذارن روی سایلنت بعد با دقت به حرفام گوش می دن. دوچرخه: 🚲 امین راستش رو بخوای منم بابا و مامانت رو دوست دارم. هر وقت بابات از کنارم رد میشه دستی رو سرم می کشه. میگه خوش رکابِ پسرم خوبی؟ مامانت هم همیشه وقتی من رو می بینه میگه خوش رکاب هوایِ پسرم رو داشته باش و کلی قربون صدقه ام می ره. امین: 🙎‍♂️ خوش رکاب این یکی رو خودت هم دیدی! بابا که جمعه ها خونه هست و سرکار نمی ره میگه بریم تو حیاط توپ بازی. ⚽️ وقتی هم بازی می کنه اینقدر بالا و پایین می پره، دنبال توپ می دَوه. وقتی هم گُل می زنه کلی جیغ و هورا میکشه که من حسابی ذوق می کنم. دوچرخه: 🚲 راست میگی هااااا منم از اینجا همش تشویقت می کنم تا تو برنده بشی! امین: 🙎‍♂️ آره خوش رکابم من بهترین بابا و مامان 🧔🏻🧕دنیا رو دارم. خدا حفظشون کنه. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 💌 شما از: س_سرشار به: منجی عالم بشریت 🌺بهر پناه آمده ام 🍃چند ساعتی است میزان خونم بالا زده. وقتی متوجه شدم این میزان از حد طبیعی بالاتر است، تصمیم گرفتم دلم را برای چکاب به دست دکتری ماهر بسپارم. از شرمساریِ دقیق مصرف نکردن تجویزهای قبلی، سرم را پایین انداخته بودم. فقط گفتم: بی‌پناهم، بهر پناه آمده‌ام، پناهم می‌دهید؟! ندایی از درونم پاسخ داد: مگر در پناه نیستی؟! این تویی که گاهی زیر سقف بودن را فراموش می‌کنی؛ را داری، اما در مصرفش کوتاهی می‌کنی. اما دکترت به حدی بخشنده است که باز هم ویزیتت می‌کند. اما تجویز همان تجویز قبلی است: «براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد، كه فرج من، فرج شما نيز هست.» 📚كمال الدّين ، ص 485 . 🌸الهی بحق قلب زینب صبور 🌸عجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ✨شما هم با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با شریک می شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌞 پرتوی های گرم خورشید ، کم کم عالم را فرا می گیرد و 🌑 تاریکی ها و سردی ها را می راند. ✨ الهی که قلب و دلتان گرم و روشن به نور محبت و لطف الهی باشد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌹سلامی به بلندای غیبتت! 🌥صبحم را با یاد تو شروع میکنم، شاید ثانیه های بی کسی را با یادتو التیام بخشم. ای آنکه جهانی چشم به راه توست، کاش زودتر از همیشه نور وجودت، ظلمت جهالت را از پهنه گیتی بزداید تا انسانیت معنا بگیرد... علیه السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
مرحوم فشندی تهرانی می گوید: «در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده، به همراه همسرم بر می گشتم. در راه، آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده، قصد دارند به طرف مسجد بروند. با خود گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً]تشنه است. به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم. [سید ظرف آب را گرفت و نوشید] و ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود! آقا فرمودند: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد». این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه را زیارت کرده ام و حضرتش، امر به دعا کرده است» 📚 شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، احمد قاضی زاهدی ،جلد ۱،صفحه۱۵۵ علیه السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨آقای من، در سال های مدرسه، کسی مرا با مدیر عالم هستی گره نزد. در کتاب جغرافی ما، خبری از ذی طوی و رضوی نبود. در درس تاریخ ما، ننوشته بودند که چرا به غیبت دچار شدیم؟ در کلاس ادبیات، آداب مهرورزی تو را برایمان گوشزد نکردند. در کلاس نقاشی، مهربانی تو را برایم به تصویر نکشیدند. ای کاش وقتی برای آموختن زبان بیگانه، به زحمت می افتادم، به من می گفتند که او تمامی زبان ها و لهجه ها را می شناسد. چرا به ما نگفتند که بی تو، نه علم بهتر است نه ثروت؟! ارواحنا فداه 🆔 @tanha_rahe_narafte
🗝شاه کلید 🍀چند وقتی بود مشکل روی مشکل برایش پیش می آمد. هر چه تلاش می کرد به نتیجه نمی رسید. همه راه ها را امتحان کرده بود؛ اما فایده ای نداشت و به در بسته خورده بود. انگار کلید همه قفل ها گم شده بود. با خود می گفت: امکان ندارد. باید راهی وجود داشته باشد؛ پس چرا آن را پیدا نمی کنم؟! گره کور زندگی اش نه تنها باز نمی شد بلکه روز به روز محکم تر می شد. 🕌هر وقت به مسجد می رفت بعد از تمام شدن نماز با عجله برمی خاست تا برای رفع مشکلات زندگی اش تلاش کند؛ اما آن روز انگار بریده باشد. همان جا نشست تا کمی فکر کند. روحانی مسجد برای سخنرانی بالای منبر رفت. به مشکلاتش فکر می کرد که از زبان روحانی مسجد شنید: تلاش به تنهایی کافی نیست؛ بلکه دعا هم کنار تلاش هایتان باید باشد. در ذهنش جرقه ای زد. با خود گفت: کلید قفل های بسته زندگی من همین است که او می گوید. 🌻با اشتیاق بیشتری به سخنان او گوش داد. آخر سخنانِ او شادی اش مضاعف شد؛ چرا که شاه کلید برطرف شدن تمام مشکلات و ایجاد گشایش را از زبان امام علیه السلام شنیده بود. روحانی در انتهای سخنانش گفت: عزیزانم دعایی می خواهم به همه معرفی کنم که فرج و نجات همه در برآورده شدن آن دعاست. سعی کنید برای ظهور حضرت حجت ارواحناله الفداء زیاد دعا کنید که سفارش خود حضرت حَلاّل همه مشکلات است. بعد از تمام شدن جلسه با خوشحالی از جایش بلند شد. شاه کلید را پیدا کرده بود. 🔹حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرموده اند:اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم؛ برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. 📚 کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥ ارواحناله الفداء 🆔 @tanha_rahe_narafte
💌 شما از: الی الکریم🌺 به: حضرت مادر🌹 🍃سلام بر ، بانوی آب و آینه مادر تویی پناهم ☘تویی آرام جانم 🍃هر موقع که چشمانم ابری و هوای دلم طوفانی شد با تو نجوا میکنم ناگاه دریای دلم آرام می شود. 🌧 🌿با تمام وجودم به تو اقتدا می کنم قربة الى الله ☘☘☘☘☘☘☘ شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید. ☘☘☘☘☘☘☘ ✨شما هم با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با شریک می شوید. سلام الله علیها 🆔 @parvanehaye_ashegh
ها وقتی به خیرند که اول با حرف بزنی 🍃 به آنچه از خیر بر من نازل می کنی نیازمندم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ زندگی شیرین 🍀 آقا، خانم، محبت مثل آب است، حیات و شادابی را می پروراند. 🌺 محبتی که با ریسمان محبت خدا درهم تنیده شده باشد؛ مانند رشته تسبیح، مرد و زن را در کنار هم و مطیع هم قرار خواهد داد. 🌸آن وقت دیگر روح زندگی در کشاکش روزگار، آسیب نخواهد دید. در این هنگام قطعا احترام در خانواده، حرف اول را خواهد زد. خانواده محیط آرامتری خواهد بود. فرزندان در آرامش به رشد و شکوفایی خواهند رسید. زندگی شیرین‌تر خواهد شد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌺 شش رفتار کلامی تسهيل کننده ارتباط ۱- مثبت گويی: چه خوب گفتی ـ کار درستی کردی😊 ۲- انعطاف پذيری: باشه ـ عيبی نداره ـ اينکه شما ميگی بهتره😊 ۳- ابراز وجود، عرضه کردن خود، حالت اقبال: چه خبر؟ کسی تلفن نزد؟ ديگه چه خبر؟😊 ۴- محبت، تکريم و قدرشناسی: آقا مهدی: زهرا خانم دست شما درد نکنه ... ممنون مي شم اگر ...😊 ۵- موضوع مداری: اين جا حق با شماست، اين جا خوب عمل کردی.☺️ ۶- جمع گرايی (ما): زندگی بايد بر اساس سليقه هر دومان باشد، ما بايد، بچه هامان را ...💑 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ بهترین همسر و مادر 🍀مینا و رضا یک سالی بود زیر یک سقف رفته بودند. مینا تازه یک ماهی می شد، از دیدن زهرا کوچولوی ناز نازیش ذوق زده شده بود؛ اما بیماری قند امانش را بریده بود. باید هر چه سریع تر چشم هایش را عمل می کرد وگرنه بخاطر قند بالا بینایی اش را از دست می داد. 🌺رضا به مینا رو کرد و گفت: عزیزم الهی من فدای آن دو چشمانت بشوم. تقصیر من است که نمی توانم پول عملت را جور کنم. واقعا شرمنده ات هستم. کاش زمین دهان باز می کرد و من را در خودش فرو می برد. - خدا نکند رضا جانم. این چه حرفی است؟! تو که داری از صبح تا شب کار می کنی. من شرمنده ام؛ چون واقعا نمی توانی استراحت درست و حسابی داشته باشی. کاش بتوانم روزی از خجالتت در بیایم مهربانم. 🌸 - عزیز دلم، توکلت به خدا باشد. انشاءالله هر طور شده وام را جور می کنم تا همین هفته تو را به اتاق عمل ببرم. - فدای قلب مهربانت بشوم الهی. توکل به خدا رضا جان، هر چه خدا بخواهد. 🍀مینا نمی خواست نگرانی هایش را به رضا منتقل کند؛ اما از درون مثل سیر و سرکه می جوشید و روز به روز حالش بدتر می شد. آخر هفته بود و انگار خبری از وام نشده بود. وقتی رضا به خانه آمد، دید حال مینا بد است. او را سریع به دکتر رساند. اما کار از کار گذشته بود. مینا دیگر با دنیای رنگ ها خداحافظی کرده بود. او‌ مانده بود و یک دنیای سیاه . به خودش که آمد همه چیز را سیاه می دید. صدای گریه زهرا کوچولویش را شنید. دست روی زمین کشید. او را بغل کرد. اشک از چشمان بی فروغش جاری شد. 🌸رضا هم پا به پای مینا در سکوت اشک می ریخت. شرمنده بود از این که نتوانسته برای همسرش کاری انجام بدهد. مینا اشک های گوشه چشمش را پاک کرد. به رضا گفت: از حالا دیگر حتما پیش خودت می گویی این زن کور را می خواهم چکار؟ - نه مینا جان، این چه حرفیست می زنی. تو برای من همیشه همان مینای دوست داشتنی هستی. من تو را بخاطر چشم هایت نمی خواستم که حالا بگویم نمی خواهمت. من تو را بخاطر قلب بزرگ و مهربانت می خواهم که الان مطمئنم بزرگ تر و‌مهربان تر هم شده است. تو دلیل نفس های من و زهرا هستی. ما به بدون تو می میریم. 🌸- عزیزم تو ‌واقعا بهترین مرد روی زمین هستی همیشه من را شرمنده خودت کردی. قول می دهم همیشه برایت بهترین باشم. - حتما حتما نور چشمم، من مطمئنم تو همیشه می توانی بهترین همسر و مادر دنیا باشی. 🆔 @tanha_rahe_narafte