💠 هم صحبتی
✅ گاهی وقتها پدر و مادر احتیاج دارند که حرفشان تایید شود.
🔘 ممکن است این کار منجر به غیبت یا بیشتر شدن ناراحتی شان شود؛ امّا رد کردن صحبتهایشان تأثیر بدی روی روح و روانشان خواهد داشت به طوری که از درددل، پشیمان میشوند.
🔘 بهتر است تلاش کنیم تا با جهت دهی و امید بخشی به آنان، همصحبت خوبی باشیم و از روح حساس آنها مراقبت کنیم.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️ پیمان
💦صدای قطرات درشت باران با برخورد به لوله بخاری به گوش میرسید. برقی از فراز آسمان از آن سوی شیشه دیده میشد. بعد از مشاجره و دعوایِ پدر، سکوتی شکننده در خانه به وجود آمد. مینا سه ساله گوشه مبل کز کرده، نگاهی به پدر که روبروی تلویزیون نشسته کرد و لبهایش را به هم فشارداد .
💥میثم هم بعد از شنیدن حرفهای پدر از پنجره به باران نگاه کرد و در فکر فرو رفت. سلولهای مغزش با هم درگیر شدند. میثم صدای گفتگوی مادر و مسعود را شنید: «خجالت بکش این چه نگاهی بود که به پدرت کردی! »
🍃ـ خیلی هم خوب کردم. داره حرف زور میزنه!
🌸ـ حتّی اگه حق با تو باشه بازم کارت زشت بود!
🍁انگشتان دستش را لای موهای مشکی خود فرو برد و آنها را به سمت بالا شانه کرد.
☘️مسعود دیروز جلسه بسیج شرکت کرده بود، آقای موحدی حدیثی در مورد والدین برای آنها خواند۱ که او و دوستانش تعجب کردند. همین سبب شد تا پایان جلسه حرفها حول و حوش همان یک مطلب چرخید. همانجا با خودش عهد بست که دقت بیشتری در رفتارش با پدر و مادر داشته باشد.
🌺چقدر زود عهدش را فراموش کرده. پا روی غرور کاذبش گذاشت و به طرف پدر که کنترل تلویزیون را در دست گرفته تا آن را روشن کند، رفت. سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت: «بابا منو ببخش! باشه چشم هرچی شما بگی.»
🔹۱- امام صادق عليه السلام فرمود :مَن نَظَرَ إلى أبَوَيهِ نَظَرَ ماقِتٍ و هُما ظالِمانِ لَهُ، لم يَقبَلِ اللّهُ لَهُ صلاةً؛ هر كه به پدر و مادر خود گر چه به وى ستم كرده باشند، با نگاه دشمنانه بنگرد، خداوند از او نمازى را نمىپذيرد.
📚الكافي، ج ۲، ص۳۴۹
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafe
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
از: فاطمه
به: امام زمانم
سلام به آقا امام زمان
با اجازه شما آقا جان، میخواهم به خواننده نامهام بگویم:
محبتت را به امام زمانت ابراز کن.♥️
به او بگو دوستش داری.
بگو قلبت را خانهی او کردهای.
بگو دوستیاش را بر همه چیز ترجیح میدهی.
یادت باشد
امام صادق علیه السلام فرمودند:
"إذا أحَبَّ أحَدُكُم أخاهُ فَليُعلِمهُ ذلِكَ"
هر گاه کسی را دوست داشتی،
مراتب محبتت را به او بازگو کن.
پدر مهربانم دوستت دارم.
الهی روزگار ظهورت را درک کنم آقا جان
نفس بکشم در بهاری که تو بر پا میکنی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
شما هم میتوانید به خداوند، امام زمان و بقیه معصومین علیهمالسلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیطهای مجازیتان منتشر کنید. با نشر نامههایتان در ثواب ارتباطگیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحنا له الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
❤️قلبهای شاد
✨هرگاه آسمان دلم ابری میشود، غمها، سایه بر زندگیام میاندازد و دلم میگیرد.
🌺راهم را از همه کج میکنم، مستقیم به سوی مسجد جمکرانت میآیم.
🌸مولای من، ای پناهگاه بی پناهان.
طلوع لطفت هر قلبی را شاد و روشن میکند.
سلام بر آفتاب زندگی
سلام بر صاحب الزمان (عج)
با سلام بر شما، روزمان را آغاز میکنیم.
امام مهربان
#طلوع_صبح
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
حجت خدا
🌸🍂 علامه حسن زاده املی
🔸«حجت خدا» خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچ گاه قعود ندارد.
بدان که فایده وجود امام، منحصر به جواب دادن سؤالهای مردم نیست،
بلکه موجودات و حتی کمالات موجود به وجود آنها وابستهاند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابرها، نور، گرما و حرارت خود را به موجودات میرساند.
🔸الهی، به حق آنانی که از دیده مردم غایبند، این غایب را به حضور برسان!
#مهدوی
#نکته
#عکسنوشته_حسنا
┏━♥━━~↬◆↫~━━♥━┓
@tanha_rahe_narafte
┗━♥━━~↬◆↫~━━♥━┛
✍ تمنّای دوست
🌸 همه بزرگان تقرب و نزدیکی به حضرت حجت ارواحنافداه را تمنّا داشتند و دارند.
تا جایی که مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی با آن عظمت و مقام معنوی چنین فرمودهاند:
کاش به جای ریاضت، عمرم را در راه تقرب به امام زمان ارواحنافداه صرف کرده بودم. (۱)
💥 ما نیز باید برای تقرب به حضرت تلاش کنیم و هر مقدار میتوانیم موارد زیر را مدنظر داشته و انجام دهیم :
☘ هر روز ساعاتی را اختصاص بدهیم به عرضه کردن اعمال و اعتقاداتمان به امام زمان ارواحناله الفداء .
🍁روز بر ما نگذرد مگر اینکه امام را ناظر بر اعمالمان دانسته و در محضر ایشان گناه نکنیم.
🌺 امام را حقیقتا پدری مهربان بدانیم و ببینیم، با او درددل کنیم.
☘در غم و شادی اهل بیت علیهم السلام حضرت را همراهی کنیم.
🍁ایشان را نیز در شادی و ناراحتی های خود کنارمان حس کنیم و حواسمان به رفتار و گفتارمان باشد.
☘ برای رفع گرفتاری ها و برآورده شدن حاجات از امام مدد بخواهیم.
✅ وقتی اینچنین جایگاهی برای حضرت در زندگی خود قائل شویم، در تمام لحظات زندگی به یادش خواهیم بود. نه تنها زندگی مان رنگ خدایی میگیرد؛ بلکه رضایت خدا و امام را به دست آورده ایم.
📚 (۱) صحیفه مهدیه؛ ص۵۰
#مهدوی
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️نیاز
🍃نور خورشید تیر ماه از پشت پرده حریر شکلاتی رنگ به داخل اتاق می تابید. باد ملایم پنکه دامن پرده را به رقص در آورده بود. صدای زنگ خانه بلند شد. نسترن در را باز کرد. زهرا وارد پذیرایی شد.کیفش را کنار پایهی مبل گذاشت. چادر مشکی اش را روی دسته آن انداخت. علی سه ساله پسر جاریاش به سمت او رفت. اما زهرا او را به آغوش نکشید و حتی نبوسید.
✨_چای بریزم؟ زهراجان، چرا ناراحتی؟
🍃_ باشه، بهت میگم.
🌸بعد از این که سفره ناهار را جمع کردند و ساعتی گذشت. نسترن بالش آورد. پسرش را که مشغول بازی با اسباب بازیهایش بود، صدا زد. علی بر روی پاهای مادر دراز کشید. وقتی خوابش سنگین شد. نسترن آرام او را روی تشک خواباند.
☘️_زهرا! چی شده؟
🌱بغض گلوی زهرا را فشار میداد که بی اختیار قطرات اشک مانند مروارید برگونه هایش غلتید. نسترن آب آورد.
💥_گریه نکن!
🍃_ مسعود رفتارش عوض شده، با هر چیزی سریع از کوره در میره. میگه پاشو برو خونه بابات تا تکلیف تو روشن کنم.
🌺_ آروم و قوی باش!
💫_ببین! ما سال ۵۹ ازدواج کردیم. تو سه سال بعد از ما ازدواج کردی، یه پسر داری. من چی؟ دوا و دکتر هم کردم ولی بچه دار نشدم.
🌿_غصه نخور، دوا و دکتر به کنار، نذر کن! ان شاءالله دامنت سبز بشه.
🌾نسترن دست زهرا را گرفت: «بلند شو ... عصر سه شنبهست ... بیا دعای توسل بخونیم.»
🌟به سمت آشپزخانه رفتند، وضو گرفتند. سجاده پهن کردند و نماز امام زمان (عج) خواندند. به حضرت حجت ابن الحسن (صلواتالله علیه) متوسل شدند. در حالی که اشک می ریختند با دلهای مضطرشان ناله میزدند؛ یا ابا صالح المهدی ادرکنی (عج).
🌺زهرا بعد از سالها حسرت مادر شدن؛ اولین ماه بهار (۱۳۷۵) همراه مسعود راهی بیمارستان شد. زهرا در دلش غرق راز و نیاز با خدای سبحان بود.
#مهدوی
#داستانک
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
از: گدای مهدی
به: امام زمان
کاش برسد لحظه دیدار یار. کاش لحظه دیدار کنارت باشیم، جزء یارانت باشیم. کاش آنقدر دست و دلمان را به گناه آلوده نکرده باشیم تا بتوانیم یاریت کنیم. کاش جانمان یاری کند تا لحظه دیدار. کاش ای کاشهایمان تمام میشد.
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
شما هم میتوانید به خداوند، امام زمان و بقیه معصومین علیهمالسلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیطهای مجازیتان منتشر کنید. با نشر نامههایتان در ثواب ارتباطگیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحنا له الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
👊دست انتقام
🥀دلها از داغ ۷۲ گل باغ ولایت خون بود و تو دست به شمشیر بردی تا دل ناآرام اهل بیت را آرام کنی.
⚡️تو دست خدا بودی مختار
✨خدا توسط تو از قاتلین حسین عليهالسلام سخت انتقام گرفت. تو دست انتقام بودی.
#صبح_طلوع
#به_قلم_سرداردلها
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨در حالت عصبانیت هیچ نگو
🌱یکی از دختران ایشان [حضرت امام خمینی] نقل میکنند:
در ابتدای ازدواج، خدمت حضرت آقا رسیدم که توصیهای بفرمایند. ایشان به بنده فرمودند: «اگر شوهرتان ناراحتی داشت، به هر دلیل به شما چیزی گفت و بدسلوکی کرد، شما همان وقت هیچ نگویی؛ گرچه حق با شما باشد. بگذارید آن حالت عصبانیت که فروکش کرد، حرف خود را بزنید.» عین همین توصیه را به شوهرم نیز کرد.
🌱بنده وقتی این حرف را شنیدم، در ابتدا خیلی به آن اهمیت ندادم؛ بعدها که فکر کردم دیدم انصافا ریشه بسیاری از اختلافات خانوادگی به همین جا برمیگردد و لذا از آن به بعد، هر وقت کسی از من توصیهای درباره مسایل خانوادگی خواسته است، همین سفارش حضرت امام را گفتهام.
📚مجله حوزه، ش۵۵، ص۵۸، به نقل از آیت الله سیدحسن مرتضوی لنگرودی
#سیره_علما
#آیتالله_خمینی رحمة الله علیه
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🔴 ناراحتی بجا و رفتار نابجا
💠 ناراحت شدن زن و شوهر از دست یکدیگر میتواند طبیعی باشد. به هر حال ممکن است همسرمان دچار اشتباهی شود که ما را ناراحت کند.
💠 اما مهم آن است که در قبال کار اشتباه همسرمان رفتار نابجا از ما سر نزند.
💠 اولا عکسالعمل ما باید متناسب با بزرگی یا کوچکی اشتباه همسرمان باشد.
💠 ثانیا طبق آموزههای دینی، بدی یا اشتباه همسرمان را با رفتار خوب از بین ببریم تا مصداق آیه ۲۲ سوره رعد باشیم: (وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ؛ خردمندان کسانی هستند که بدی را با نیکی از بین میبرند.)
💠 قهر کردن، ناسزا گفتن، بددهانی کردن، داد و بیداد کردن، آبروی همسر را بردن و .... از مصادیق رفتار نابجا با وجود ناراحتی بجای ماست که عامل زیاد شدن بدی و اشتباه همسرمان میگردد.
#همسرداری
#ایستگاه_فکر
#عکسنوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️ خیابان خلوت
💥با خود واگویه میکرد: «عجب شهر درندشتی . هی محمد میگفت نرو صبر کن کارم تموم شه باهات بیام . تهرون رو با شهرمون یکی نبین. نمیتونی دست تنها. عجب غلطی کردم تنها اومدم.»
سرگیجه و سردرد یک لحظه هم او را رها نمیکرد.
☘️ صدای ترمز ناگهانی دو ماشین آن هم کنار گوش او تپش قلبش را بالا برد و به شدت در حال کوبیدن بود.
☘️سرنشینان دو ماشین پیاده شدند و با قمه و چاقو به جان هم افتادند. ترس به جانش افتاد. پاهایش را تند کرد. پول کافی نداشت لااقل اسنپ بگیرد. وارد خیابانی شد که سر و ته نداشت.
🌸 خیابان خلوت بود انگار آنوقت ظهر همه به خواب رفتهاند. پرنده هم پر نمیزد. همین دلهره و اضطراب بیشتری به دلش انداخت . به نظرش رسید یکی سایه به سایه در حال تعقیب اوست . جرأت نگاه به پشت سرش نداشت. یک لحظه به عقب برگشت مرد هیکلی سیبیلوی با خالکوبی ترسناک روی گونهاش به او خیره بود. چنان به او زُل زده بود که جای هیچ شکی نبود که به دنبال اوست و افکار شیطانی دارد.
❄️ مرد سیبیلو سرعتش را زیاد کرد و دستانش را روی دهان مریم گرفت تا کسی صدایش را نشنود. نفس مریم بریده شده بود. چشمانش از حدقه بیرون زده و هر آن ممکن بود سکته کند.
🍃یکدفعه دستان مرد شُل شد و به داخل کوچه سمت راست پیچید و پا به فرار گذاشت. مریم تا آمد به خود بیاید ماشین پلیس کنارش متوقف شد.
🌺 افسر پلیس با صدای آرامی رو به او کرد: « خانم اتفاقی اُفتاده؟ انگار حالتون خوب نیست؟»
🌱- یه یه یه مرددد مزاحمم شد پیچید تو اون کوچه.
🌾بعد از حرف مریم ماشین پلیس بدون معطلی وارد کوچه شد.
✨مریم هنوز هم تپش قلب داشت. گوشی رو برداشت دستش را بر روی صفحه نمایش کشید و شمارهای گرفت: « محمد من میترسم. کاش به حرفت گوش میدادم.»
⚡️همانطور که اشک میریخت با بغض برای همسرش ماجرا را تعریف کرد.
🌸- مریم خونسردیتو حفظ کن. خداروشکر پلیس به موقع رسید. منم سعی میکنم همین الان راه بیفتم بیام پیشت.
#همسرداری
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte