پر از دردم به لطف حال خوب عشق میخندم همیشه بغض مسکونی نشسته پشت لبخندم هدف دارم ولی خسته تر از آنم که میبینی من آن پیغمبری هستم که از تبلیغ دل کندم نه دینم انتخابی بوده نه شهری که در آنم از این پیش آمد اجباری تقدیر خرسندم رفیقان زیادی دارم و دشمن نمی خواهم به آهویی که با صیاد خو دارد همانندم ندیدم خیری از احساس‌های پوچ و بی معنی هنوز اما به مفهوم عجیب عشق پابندم #امیرحسین‌حسین‌زاده @mashaar🌱

از عیدهای پیش تو درگیر و بیمارم هنوز تاریخ را بد کرده ای! از عید بیزارم هنوز... #عادل‌عالی‌منش @mashaar🌱

‌ او که از رفتن تو سود زیادی برده مرد سیگار فروش سر بازارچه است #کنعان‌محمدی @mashaar🌱

عشق یعنی مثل پروانه بگردے‌ دوریار هی بگویی دوستت دارم وتکرارش کنی... ُ#ناشناس @mashaar🌱

ڪو عشق ڪه معمور ڪند خانه دل را عمریست ز ویرانی‌ دل خانه خرابم #فیض‌ڪاشانی @mashaar🌱

مگذار که دندان زده ی غمٖ شود ای دوست این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد #محمدعلی‌بهمنی ‌ ‌‌@mashaar🌱

کجا بودی که دیشب تا سحر در فکر گیسویت دلم خواب پریشان دید و من تعبیرها کردم...؟ #نجیب‌کاشانی @mashaar🌱

غزل از موی پریشان شده ات می ریزد من اگر شاعرم از دست پریشانی توست #سعیدشیروانی @mashaar🌱

من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده‌ام، ای عشق ! طلسمی را که بر من بسته‌ بودی، بسته تر گردان ! #فاضل‌نظری @mashaar🌱

من مثلِ چای تلخ و تو شیرین شبیه قند ما را خدا به نیت پیوند آفرید... #محمدرفیعی @mashaar🌱

اے دل من اگر راز نگهدارِ تو بودم این چشمه‌ے خشڪیده نمی‌ڪرد تراوش #فاضل‌نظری @mashaar🌱

در من کسی به وسعت پاییز مرده است صدها بهار کشته و خود نیز مرده است! از لحن قارقار کلاغان روستا، میشد گرفت، صاحب جالیز مرده است... حالم شبیه حاکم نالایقی‌ست که، قبل از هجوم لشکر چنگیز مرده است... یا من درست نامه‌ی بلخی نداده‌ام، یا اینکه شمس گوشه‌ی تبریز مرده است... رفتم قمارخانه کمی گفتگو کنم با شاعری که آن طرف میز مرده است! ای‌مرگ پیر، ما همه رفتیم و آفتاب، در یک غروب سرد و غم انگیز مرده است...! #رسول‌مختاری‌پور @mashaar🌱