eitaa logo
مشام
700 دنبال‌کننده
76 عکس
75 ویدیو
10 فایل
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ارسال اشعار @mehrshadvahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
41.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه حجت الاسلام درخشنده معاونت محترم اداره کل تبلیغات اسلامی مازندران در خصوص کنگره نوحه مشام مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
می گویَم از رودی کَز او یَم می شود تامین از اشک او باران نم نم می شود تامین با دودِ آهَش شعله ی غم می شود تامین از دستپختش رزق عالم می شود تامین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره ی ام البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..،محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی هاشم به دست توست فصل خزان را خنده های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..،عشق است در قلب حیدر خویش را جا می کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطَّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..،آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..،آمد چار آینه از شیشه ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس هایت را نذر حسین ات کرده ای عباس هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه ها بی تاب باشد؟نه زینب از این بی مادری بی خواب باشد؟نه شب ها حسین فاطمه بی آب باشد؟نه سرچشمه ی مِهر تو در این خانه می جوشد لب‌تشنه ی زهرا ز دستت آب می نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..،بابا..،سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..،سقا سوخت رد سیاهی روی مهتاب شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..،زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل های سرخ‌،رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت سرنیزه ها شاه تو را از حال می بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می بردند جسم حسین تو معما شد..،نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..،نبودی که بالای تل زینب قدش تا شد..،نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..،نبودی که ای وای از اطفال از اطفال از اطفال... شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال زینب کجا و ناقه های بی امان..،بی بی زینب کجا و آن همه زخم زبان..،بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..،بی بی زینب کجا و ضربه های خیزران..،بی بی نامحرمان اطراف زینب تاب می خوردند با حرمله پیش ربابت آب می خوردند مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
هر واژه ی‌ تمامی ابیات باادب هم باادب ادب ، ادبیات باادب در محضرش تمامی ذرات باخضوع الوات مات و اهل مناجات باادب امُّ‌الاَدب که بوده؟ که بدذات ، محضرش ذاتاً کریم شد ، شده باالذّات باادب شعری که شد تمام، مراعاتِ بی نظیر نخلی که شد نظیرِ مراعات باادب قرآنِ کامل است کتابی که بعد از آن انجیل شد معذَّب و تورات باادب مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
مهربان و همدم و مادرترین نامادری آبرویی یافت از ام البنین، نامادری بعد زهرا و خدیجه بس که او پُر مهر بود بر مسلمانان شد "ام‌المؤمنین" نامادری بچه ها وقتی پریشان‌حال مادر می‌شدند شانه می‌زد موی آنهارا همین نامادری آنقَدَر بانو محبت داشت قطعا تا ابد مادر دنیا نمی‌آرد چنین نامادری دست مادرها به سوی اوست تا رزقی دهد بر رکاب مادران گردد نگین نامادری چارتا نوکر برای چار زهرازاده داشت آفریده نوکران مه جبین نامادری هم خدا و هم رسول و فاطمه دم میدهند آفرین و آفرین و آفرین نامادری فاطمه در کربلا شاهد ولیکن در بقیع روضه ها میخواند با صوتی حزین نامادری می‌کُشد مارا دم "وَيْلِی عَلَى شِبْلِی" او روضه میخواند از عمود آهنین نامادری فاطمه چون روی منبر روضه خوانی می‌کند وقت روضه می‌نشیند بر زمین نامادری من بهشتم زیر پای اوست، از بس مادر است دست من را می‌کشاند پای دین نامادری مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
ابرهای چشم تو در ماتم مهتاب بود اشک‌هایت روضه‌ی مَکشوفِ مشکِ آب بود از دم "وَيْلِی عَلَى شِبْلِی" تو فهمیده ایم شعرهایت در گریز روضه فتح باب بود هم برای ناله هایت زینبت از حال رفت هم رباب از روضه‌های آب تو بی‌تاب بود تشنگی بی‌خواب خواهد کرد قطعا طفل را پس عطش یعنی علی محتاج آب و تاب بود با نصیحت های تو تا قبل از "اَدرِک اَخاک" روی لب‌های اباالفضلت فقط "ارباب" بود آن ابالفضلی که تکیه گاه اهل خیمه بود آن ابالفضلی که نامش قوّت اصحاب بود فاضلی که از مقامش، کعبه می‌شد منبرش خطبه هایش آبروی منبر و محراب بود هم خودش از خنده‌های کودکان جان می‌گرفت هم رقیه از "عموجان" گفتنش شاداب بود كاشِفَ الْكَرْبِ الْحُسَیْنی که کنار علقمه آخرین حرفش "برادرجان مرا دریاب" بود بس که تو روشنگری کردی جهان بیدار شد روضه ها خواندی زمانی که مدینه خواب بود آه یا ام البنین، عباس را چشمش زدند ابرهای چشم تو در ماتم مهتاب بود مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
زهرا اگر نبود ، جهان جنبشی نداشت خورشید در مدار فلک چرخشی نداشت پروردگار تحت حدیثی بیان نمود: خِلقَت بدون فاطمه پیدایشی نداشت رو شد دلیل آن همه چلّه نشینی اش جز فاطمه،رسول خدا،خواهشی نداشت حتّی نبی که اُسوه ی صبر است،وقت ضعف جز در کنار فاطمه آرامشی نداشت چادر نماز حضرت زهرا اگر نبود آئینه ی جمال خدا پوششی نداشت زهرا عفیفه‌ایست که با پای پُر وَرَم یک لحظه در قنوت خودش لغزشی نداشت معیار بندگی خداوند،"فاطمه" است پروردگار بهتر از او خط‌کِشی نداشت شُکر خدا که فاطمه در حشر حاضر است ورنه بشر بهانه ی بخشایشی نداشت چشم امید طفل ، همیشه به مادر است شیعه بدون فاطمه آمُرزشی نداشت شُکر خدا که اُم‌ِّابیهاست مادرم شُکر خدا که حضرت زهراست مادرم هفت آسمان به وقت افاضات دینی اش اقرار کرده اند به بالا نشینی اش آنقَدر محو ذات خدا در نماز بود افلاک غبطه خورده به خلوت‌گزینی اش شاگرد ابتدایی زهراست ، جبرئیل! از فاطمه است منصب روح الامینی اش بنیان خانه داری او،ساده زیستی ست جانم فدای چند ظروف گِلینی اش یا لَلعَجَب ز بندگی آن چنانی اش یا لَلعَجَب ز زندگی این چنینی اش روز ازل به فاطمه دل بست مرتضی تا آخرش رسید به حورِ زمینی اش پیراهن عروسی او دستِ سائلی... ما را اسیر کرده همین ذرّه‌بینی اش دامان او "حسین" و "حسن" پرورش دهد حق افتخار کرده به مردآفرینی اش ما سائلان کوی حسین و حسن شدیم دُردی کشِ سبوی حسین و حسن شدیم زهراست راه حل معمای مرتضی شرط صعود تا به بلندای مرتضی از دستپُخت فاطمه پای تنورهاست نانی که می خورند گداهای مرتضی او بازتاب جلوه ی رَبّانی علی است آئینه ای برای تماشای مرتضی شیرین ترین بهانه ی دیروز مرتضی لیلاترین بهانه ی فردای مرتضی یا "مرتضی" است ذکر سحر های "فاطمه" یا "فاطمه" است ذکر سحرهای "مرتضی" ذات "علی" و "فاطمه" ذات الهی است بی حُبِّ این دو،عاشقی عین تباهی است جبریل می شویم اگر بال و پر دهند ما را از آسمان مدینه گذر دهند از مثل من تمامی این کوچه پُر شود روزی اگر برای گدایی خبر دهند بِالقُوّه قنبریم که بِالْفِعل می شویم قدری به ما از آب و غذایش اگر دهند ما خاک کوی فاطمه را ول نمی کنیم حتّی اگر به قاعده ی عرش ، زر دهند حوّا و آدم اند،..نه..،زهرا و حیدراند آن زوج را که کُنیه ی مادر_پدر دهند سردردِ طفل،بانی الطاف مادر است ای کاش هر دقیقه به ما دردسر دهند خیلی برای عمر کمش گریه می کنیم... تا خون به جای اشک به چشمان تر دهند او بار شیشه داشت که "دیوار" دیده بود امّا نشد که این خبرش را به "در" دهند بال فرشته سوخت ز هُرم صدای او از ناله ی غریبی وا مُحسنای او مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
تمام خلق را در سایه نام تو جا داده است تویی کامل ترین خیر کثیری که خدا داده است به وصف خلق و خویت کنیه اُمُّ الْهَنا داده است دليل خلق دنيا را به دست مرتضی داده است و ما ادراکما حیدر و ما ادراکما زهرا مَتىٰ ما تَلْقَ مَن تَهوىٰ دَعِ الدُّنيا وَ اَهمِلها خدا غرق تماشا ميشود راز و نيازت را شميم عرش دارد بوى عطر جانمازت را نصيب شيعيان كردی دعای چاره سازت را ندیده هیچکس در حجب و عفت هم ترازت را کلیمی ها ز نور چادرت اسلام آوردند پس از آن بر ولی الله اعظم اقتدا کردند به چشمش دیده (اُمِّ اَیْمَن) اعجاز اجابت را همیشه بردن نامت روا کرده است حاجت را روایت گفته روزی می دهی بر ما شفاعت را قیامت می کند روزی جلال تو قیامت را تو را مادر صدا کردم برایم مادری کردی تمام عاشقانت را حسینی بار آوردی تویی زهرای مشتق گشته از نور خداوندت به جنت روشنی بخشیده زیبایی لبخندت برای اهل عالم نیست الگویی همانندت به ما درس کرامت داده خیرات گلوبندت هزاران حاتم طاعی فدای وقف های تو گره وا ميكند از كار عالم ربناى تو مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
قطره اى بود که میخواست به دریا برسد سوخت پروانه که دودش به ثریا برسد عاشقی حسن ختامى است که مجنون اینبار در ره عشق به سرمنزل لیلا برسد معنی واژه ی سردار شدن یعنی که ... سر به دار ستم چوبه ى خرما برسد سینه شيعه سپر گشته مبادا روزى دست دشمن به نخ چادر زهرا برسد همه از منتظرانیم که بعد از عمری عاقبت منتقم از غیبت کبرى برسد جان ما تحفه درویش خراسانی ما هک شده نَصرُ مِن الله به پیشانی ما.. سایه امن وِلا بر سرمان هست هنوز عشق در پیکره‌ی کشور مان هست هنوز روح ایثار تو آميخته با غیرت ما با تو همسنگر و هم سنگرمان هست هنوز مکتب كرب و بلا درس شهادت طلبی است شوق پرواز به بال و پرمان هست هنوز ما نمک گیر حسینیم و سپاه زینب اشک روضه به دو چشم ترمان هست هنوز دست افتاد ولی بیرق مان پا برجاست رفت سردار ولی رهبرمان هست هنوز جان ما تحفه درویش خراسانی ما هک شده نصرُ مِن الله به پیشانی ما مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
همیشه پشت علی مانده‌اند مالک‌ها اگرچه عایشه‌ها فتنه بر شتر بکنند هزار قاسم دیگر میان صف مانده‌ست تمام لشکر ما را اگر ترور بکنند مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
باغ ما معدن صنوبرهاست ایستادیم و دل نمیبازیم سر ما را به نیزه ها بزنید ما از آن نیزه شیعه میسازیم مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
هر چه هم با تبر به ما بزنید سرو ما این چنین نمی افتد آه با کشتن علمداران این علم بر زمین نمی افتد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
آنان که ز سردار خبر آوردند سوغات شهادت از سفر آوردند رفتند زیارت که سپس برگردند؛ رفتند؛ سر از بهشت درآوردند مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14