#شهادت
#امام_صادق_علیه_السلام
نوشتم بَعدِ عقلِ کُل ، ائمه
هُوَ اللهُ أَحَد را قُلْ ، ائمه
عسل ، الله و شهدِ گل ، ائمه
و دین کندو شد از شیخُ الائمه
بنازم عصمت الله شِشُم را
گدایی میکنم شاه شِشُم را
من و دل ، دلبر صادق گرفتیم
دُر از خاک دَر صادق گرفتیم
عروج از منبر صادق گرفتیم
و فَر از جعفر صادق گرفتیم
اگر چه بندهٔ فرمان اوئیم
ولی شاگرد شاگردان اوئیم
به گِرد ماه یک دنیا ستاره
هدف کی گم شود با راه چاره
سرم خیرِ سرش بی استخاره
فدای « بوبصیر » ش تا « زُراره »
بیا لیلی ببین مجنون رسیده
تنوری گرم کن هارون رسیده
کمی از آتشِ پشت درت را
مهیا کن بسوزان نوکرت را
نبینم بین شعله همسرت را
مبر با سوز ، نام مادرت را
تو را سوزاند ، ابراهیمِ آتش
گریز اهل بیت از بیمِ آتش
حرامی حرمتت را ساده می بُرد
دعا را از سر سجاده می بُرد
شَهِ افتاده را افتاده می بُرد
تو را جاری چو کوثر ، باده می بُرد
عصا داند که تقصیر رَسَن بود
کجا زانو کشی زانو زدن بود
گذشت از خیرِ تو یعنی شَر آورد
دهانش صبرِ چشمت را سر آورد
میان کوچه نام مادر آورد
گُل زهرا گُلابت را در آورد
فشار روحت از جسمت فزون تر
دو چشمت از دو پایت لاله گون تر
شَه ِ مذهب که لا مذهب تو را کُشت
به مرگت راضی و با تب تو را کُشت
تب جانسوز چوب و لب تو را کُشت
به جانت... عمه جان زینب تو را کُشت
همان زینب که دید انگشتِ کینه
نشانه می رود سوی سکینه
#مهدی_زراعتی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_جواد_علیهالسلام
زهری تمامیِ جگرش را گرفته بود
سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود
طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد
آفت تمام برگ و برش را گرفته بود
از درد مثل حضرت زهرا خمیده شد
با دستهای خود کمرش را گرفته بود
حُجره شلوغ بود ولی مونسی نداشت
ای کاش یک نفر خبرش را گرفته بود
بی حرمتیِّ مَحرَم او تا کجا کشید...
دستی دهان شعلهورش را گرفته بود
او داد می کشید..،به دادش نمی رسند
یک عده پست دور و برش را گرفته بود
آمد کنیز و کاسه ی آبی به خاک ریخت
ای کاش جرعهای شررش را گرفته بود
دور از مدینه غربت بغداد را چشید
ارث غریبی پدرش را گرفته بود
خوبیِ بام بود که سُم بر تنش نرفت
این ارتفاع ها ضررش را گرفته بود
شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود
نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود
▪️
▪️
در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای
شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود
با ضربه های ممتد او استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود
ای کاش بیخیال شود ساربان..،ولی
انگشتریِّ او نظرش را گرفته بود
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_جواد_عليهالسلام
مرا مرید نوشتند اگر ، مراد تویی
همیشه بر سر این کمترین زیاد تویی
خدای جود و کرم ، ایهاالجواد تویی
کسی که عشق به قلب گدا نهاد تویی
شبیه ایل و تبارم به تو گرفتارم
قسم که دست از این عشق برنمیدارم
ز لطف خود به تمنا جواب میدادی
به دشمنان به مدارا جواب میدادی
تمام مسئلهها را جواب میدادی
به شبههها تو چه زیبا جواب میدادی
به جز تو هیچکسی را چنین کمال که نیست
یقین مقام امامت به سن و سال که نیست
چو آفتاب به ظلمت همیشه تابیدی
شبیه ابر شدی روی شهر باریدی
به اقتدار عدویت به طعنه خندیدی
خلیفه پیش تو آمد ولی نترسیدی
شجاعت دل خود را نشان او دادی
چه خفتی بهروی کاروان او دادی
نظر به تشنگی تو چرا نمیکردند؟
ز گریه کردنت آنجا حیا نمیکردند
نگاه بر روی این زخمها نمیکردند
به دست و پا زدنت اعتنا نمیکردند
دوباره همسری از زهر همسری افتاد
میان حجره امام مطهری افتاد
چه شد به پیش روی یک امام رقصیدند
چه شد که چند کنیز و غلام رقصیدند
به امر یک زن بیاحترام رقصیدند
به وقت بردن تو سوی بام رقصیدند
به یاد محنت بزم حرام افتادم
به یاد هلهلهی شهر شام افتادم
به جسم مانده رهای تو که سنان نزدند
هزار شکر عصایی بر آن دهان نزدند
و یا که حداقل چوب خیزران نزدند
مخدرات تو را بین مردمان نزدند
به شام و کوفه به زحمت نرفت ناموست
هزار شکر اسارت نرفت ناموست
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
زهرا که تر شد عالمی از لطف بارانش
با چادرش حتی یهودی شد مسلمانش
زهرا اناری خواست، اما دید در خانه
آمد اناری از جنان در بین دستانش
از مرد نابینا گرفته "رو" اگر زهرا
این جلوه یک قطره است از دریای ایمانش
طبق روایت آمده وقت نماز او
تا آسمانها میرود نور از شبستانش
داده خدا رزق دوعالم را به دست او
یک عمر روزی خورده ایم از آب و از نانش
یک عمر شیعه داغدار داغ یک کوچه است
آن کوچه ای که مجتبی بوده است گریانش
از مجتبی گفتم که آه... از سینه ام برخواست
بابا ندید او را در این ایام خندانش
مادر بیا، مادر بیا، اینجا خطرناک است...
این است کابوسی که میکرده پریشانش
#امیرطاهری
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#شهيد_سردار_سليمانى
قطره اى بود که میخواست به دریا برسد
سوخت پروانه که دودش به ثریا برسد
عاشقی حسن ختامى است که مجنون اینبار
در ره عشق به سرمنزل لیلا برسد
معنی واژه ی سردار شدن یعنی که ...
سر به دار ستم چوبه ى خرما برسد
سینه شيعه سپر گشته مبادا روزى
دست دشمن به نخ چادر زهرا برسد
همه از منتظرانیم که بعد از عمری
عاقبت منتقم از غیبت کبرى برسد
جان ما تحفه درویش خراسانی ما
هک شده نَصرُ مِن الله به پیشانی ما..
سایه امن وِلا بر سرمان هست هنوز
عشق در پیکرهی کشور مان هست هنوز
روح ایثار تو آميخته با غیرت ما
با تو همسنگر و هم سنگرمان هست هنوز
مکتب كرب و بلا درس شهادت طلبی است
شوق پرواز به بال و پرمان هست هنوز
ما نمک گیر حسینیم و سپاه زینب
اشک روضه به دو چشم ترمان هست هنوز
دست افتاد ولی بیرق مان پا برجاست
رفت سردار ولی رهبرمان هست هنوز
جان ما تحفه درویش خراسانی ما
هک شده نصرُ مِن الله به پیشانی ما
#مهرشاد_واحدى
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
باغ ما معدن صنوبرهاست
ایستادیم و دل نمیبازیم
سر ما را به نیزه ها بزنید
ما از آن نیزه شیعه میسازیم
#محمود_شاهنوری
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
هر چه هم با تبر به ما بزنید
سرو ما این چنین نمی افتد
آه با کشتن علمداران
این علم بر زمین نمی افتد
#محمود_شاهنوری
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_هادى_عليهالسلام
جریان نور پیداست در بدو جادهی تو
زد روی دست خورشید روی گشادهی تو
در کوره راه دنیا فانوس تو نشان شد
پای نخیل توحید مهر تو نردبان شد
ای تاجدار تقوا! اخلاص تو شعف داشت
بر تخت پادشاهان نعلین تو شرف داشت
گرچه به دید دشمن کم بود یاور تو
صدها فرشته بودند در بین لشگر تو
دعوت به می نمیکرد بدخواه در حضورت
گر میچشید قدری از بادهی طهورت
آباد شد خرابه گل غنچه داد و خندید
شد سرَّ مَن رَءایت تا سامرا تو را دید
مشیِ زیارت تو در جامعه سیاسیست
واژهبهواژه دیدیم ، دَرست علیشناسیست
لاهوتیان شنیدند فریاد سوزناکی
تا عرش پر گشودی با جانماز خاکی
بر چهرهی گدایان چشمان تو عطا کرد
اعجاز دستهایت خاشاک را طلا کرد
عبد العظیم یک عمر در راه تو فنا شد
از فیض بی کرانت ری کربلای ما شد
هرچند آخرش شد زهری وبالت آقا
دستی نرفت سوی اهل و عیالت آقا
پاهای خواهرت را در سلسه ندیدند
نسوان خانهات را با حرمله ندیدند
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_موسی_کاظم_علیهالسلام
قربْ چنگ انداخته قوسِ گریبان تو را
عرشْ روی خود کشیده خاک دامان تو را
ساحت آغوش تو آنقدرها تنگست و سخت
آرزو دارم ببینم کنج زندان تو را
یک طرف بغداد و یثرب ، یک طرف ایران و مصر
ای بنازم برکت هر گوشهی خوان تو را
پابرهنه سوی تو چون بشرِحافی میدوم
تا بیابم راه و رسم پایبندان تو را
مال خود را داد و عشقت را خرید و سود کرد
این تجارت کرده ثروتمند ، صَفوان تو را
گوش هارون کر! دل خلق خدا تخت تو بود
کور باد آنکه ندید اجلال پنهان تو را
در سیهچال آینه در آینه شفّاف شد
تا که یک بدکاره دیده نور ایمان تو را
سلسه هر شب به پاهایت توسل کردهاست
حاجتش امّا به هم زد ساق ارکان تو را
لقمهی افطار تو شلّاق سِندی بودهاست
ای خدا لعنت کند مرد نگهبان تو را
از همان بالا ملائک غرق حسرت دیدهاند
بر سر دوش غلامان جسم بیجان تو را
وای از آن تشییع پیکر در زمین کربلا
اسبها بردند با خود جدّ عریان تو را
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_موسی_کاظم_علیهالسلام
در شامِ تارِ بی کسی ام رَدِّ ماه نیست
اینگونه روزگارِ اسیری سیاه نیست
دارند زنده زنده مرا دفن می کنند
قعر سیاهچال کم از قتلگاه نیست
پلکی که مشت خورده به آن..،وا نمی شود
چشم مرا توان همین یک نگاه نیست
هر شب به جای نان ، لگدی سیر میخورم
افطارِ روزهداریِ من گاه گاه نیست!
با هر تکانِ سر..،نَفَسَم قطع می شود...
زنجیرِ دور گردن من بی گناه نیست
ساقی که ساق عرش خدا بوده..،خُرد شد
وضع وخیم زانوی من روبهراه نیست
تصویر جسم لاغر من را خیال کن :
یک کوه پُر غرور که هموزن کاه نیست
آخر عذاب بددهنی می کشد مرا
زخمی شبیه زخم زبان نیست..،آه..،نیست
تشییع من به گردن یک تخته ی "در" است...
میخش ولی ز پهلوی من سهمخواه نیست
شکر خدا که چند کفن قسمت من است
عریانرهاشدن بخدا شأن شاه نیست
حتی لباس های تنم دست هم نخورد
در انتظار غارت من یک سپاه نیست
معصومه ام به بزم شرابی نمی رود
شکر خدا که دختر من بی پناه نیست
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#اميرالمومنين_عليهالسلام
#شهادت
مرتضی وقت سحر حالت دیگر دارد
میخ در دست به دامان قلندر دارد
کنج مسجد چهکسی خفته چه در سر دارد؟
باز هم کعبه بر آن شد که ترک بردارد
آن که دادهست به رویش دوسهصد دل کعبه
قبله یعنی که به حیدر شده مایل کعبه
میرود پیش خدا فزت و ربّ الکعبه
دخترش از غم بابا دل پرپر دارد
عرش بیتاب قدومش چه مزین شدهاست
دل هر طفل یتیمی پُرِ شیون شدهاست
او سراپا همه رفتن همه رفتن شدهاست
بعد سی سال که دلتنگی دلبر دارد
شور دارد چقدر اشک روان مسجد
آه با آه عجینست اذان مسجد
شیشهی عطر شکستهست میان مسجد
صبحدم کوفه اگر بوی معطّر دارد
خانه را تا به کجا یکسره بردهست علی
عوض شیر ، غم آینه خوردهست علی
زینبش را به ابوالفضل سپردهست علی
بنویسید که بابا غم دختر دارد
خواهری گریه به شاهش بکند بر روی تل
گریه بر روز سیاهش بکند بر روی تل
میشود خوب نگاهش بکند بر روی تل
شمر اگر پا ز روی سینهی او بردارد
سیب سرخی چو رسیده به کمال افتادهست
از سر مرکب خود بی پر و بال افتادهست
به روی پیکر او شکل هلال افتادهست
نعل تازه چقدر میل به پیکر دارد
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_حسن_علیهالسلام
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
دنیا برای غصه اش کم بود انگاری
از کودکی همسایه ی غم بود انگاری
ابر نگاهش، بغضِ نزدیکِ شکستن بود
چشمی که بارانِ دمادم بود انگاری
سرو جوان باغ احمد بود اما، آه..
از هجم طوفانها قدش خم بود انگاری
کابوس دیده کل شبها را پس از مادر
کابوسهایی که مجسم بود انگاری
آه از غروری که میان کوچه ها له شد
آنجا که ضرب دست محکم بود انگاری
مادر زمین خوردو دل هفت آسمان لرزید
مادر که نور چشم خاتم بود انگاری!..
آه از غمی که تا همیشه تازه میماند
آه از غمی که بدتر از سم بود انگاری
جان داد آخر از غم آن روز ها، اما
از داغ مادر تشتِخون کم بود انگاری...
#میثم_ده_پناه
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14