14.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#از_بسته_محرم_مشام
#محرم_۱۴۰۲
به نفس :
#حاج_علی_علیپور
شعر و نغمه :
#امیر_طاهری
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#حضرت_محمد_صلواتاللهعلیه
#رسول_الله_صلواتاللهعلیه
بیا ببخش قصور ردیف و قافیه را
که با شکوهی و کج ساختم ورودیه را
به صبح و ظهر و عشا عاشق توام هر روز
خدا قبول کند این نماز یومیه را
پس از دو چشم به مژگان تو دچار شدم
متون ناب مهم میکنند حاشیه را
نماد گنبد خضرای تو نشان دادهست
که سبز کرده نگاهت زمین بادیه را
اگر به خشم تو چون فتح مکّه پیدا شد
ولی به صبر ، به رخ میکشی حدیبیه را
به روم و اندلس و مصر و مکه و ایران
بگو دچار نکردی کدام ناحیه را
نگار خلق عظیمم! به عبد سخت نگیر
اگرچه سخت گرفتم به شعر قافیه را
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهدای_کرمان
همیشه پشت علی ماندهاند مالکها
اگرچه عایشهها فتنه بر شتر بکنند
هزار قاسم دیگر میان صف ماندهست
تمام لشکر ما را اگر ترور بکنند
#سید_اميرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
یار ما گفت که بی شمع ، درِ عشق مرو
گفت با عقل خودت از گذر عشق مرو
عافیت میطلبی دور و بر عشق مرو
"جگر شیر نداری سفر عشق مرو"
حرف عشقست روا باد که در خون باشی
"شرط اول قدم آنست که مجنون باشی"
گفت: من مات من العشق فقد مات شهید
بعد او هیچ زنی پای مقامش نرسید
سنگ بیتاب شد و عاقبت امر برید
"آسمان بار امانت نتوانست کشید"
جلوهی طاقتش از آینهی رب افتاد
قرعهی صبر به سرشانهی زینب افتاد
صدف آغوش گشود و به تماشای دُر است
صدف ارباب که باشد همه دنیای دُر است
از دهانش سخنی ریخت که معنای دُر است
تو نگو چادر زینب بهخدا جای دُر است
گاه چون صخره شد و گاه چو گوهر باشد
او نه آنست و نه اینست ، فراتر باشد
رفت تا خطبه بخواند چه درخشان خطبه!
چه روانست و چه پیچیده چو قرآن ، خطبه
از همه کفر گرفتهست گریبان ، خطبه
خصم را از عملش کرد پشیمان ، خطبه
شوکت حیدری او به همه ثابت شد
اسکتوا گفت و صدای شتران ساکت شد
چوبهی منبر او گفت بلاغت پیشه
جلوی دشمن خود شیر شجاعت پیشه
با رفیقان خداوند مروّت پیشه
دم درگاه حسینست محبت پیشه
تاروپودی که فقط متصل هم بودند
این دوتا عشق خدا عشق دل هم بودند
در همه عمر اگر درد و بلا را دیده
بیگمان آنطرف حادثهها را دیده
در پس هرچه که دیدهست خدا را دیده
کی به زیبایی او کربوبلا را دیده
گرچه داغی که نشسته به دلش سنگینست
اوست زیبا و نگاهش همه زیبابینست
او هوادار خیامست ، علمدار حرم
او گرفتار حسینست ، گرفتار حرم
گردن حضرت زینب همهی کار حرم
نه عزادار خودش بلکه عزادار حرم
یک عزادار که لبخند خود از یادش رفت
سر اکبر غم فرزند خود از یادش رفت
غصّهدار غم سالار شهیدان زینب
کارواندار زنانست و پریشان زینب
گریه کردهست سر خار مغیلان زینب
رفته همراه سنان بین بیابان زینب
غمش این نیست که دربند غم تل شدهاست
غمش اینست که در شام معطّل شدهاست
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#ميلاد
#حضرت_علىاکبر_علیهالسلام
تا زلف یار را به درازا کشیدهاند
ما را همیشه محو تماشا کشیدهاند
دل را کشانکشان سوی آقا کشیدهاند
مجنون عشق اکبرِ لیلا کشیدهاند
یک گل میان دامن گلها شکفتهاست
او آمد و گل از گل بابا شکفتهاست
روی گلش میانهی گلشن پیمبریست
از طرز جلوهاش شده روشن ، پیمبریست
او با گواه دوست و دشمن پیمبریست
آوردهاند: خَلقاً و خُلقاً پیمبریست
مانند کیست شوکت این صورت ملیح؟
از سمت راست احمد و از سمت چپ مسیح
حظ برده از سرشتن اکبر خدای او
عالم شدهست گرم به زیر عبای او
در وسع ما که نیست توان ثنای او
بابابزرگ شعر سروده برای او
چون مرتضاست در صدد منجلی شدن
نامش علیست کنیهی او هم ابَالحسن
از شوق خود دوید برای گرسنگان
شهزادهای خمید برای گرسنگان
او خانهای خرید برای گرسنگان
هر شب غذا کشید برای گرسنگان
پیش غم فقیر ، غمش شعله میکشید
همواره آتش کرمش شعله میکشید
عشقی به حس و حال زیارت اضافه کرد
برگی به برگههای شفاعت اضافه کرد
نوری به جادههای هدایت اضافه کرد
پایین پا دو ضلع به جنت اضافه کرد
ذره کنار مضجع او آفتاب شد
در زیر قبه خیل دعا مستجاب شد
لب باز کرد و فن بیان را به رخ کشید
پیش شیوخ ، فضل جوان را به رخ کشید
در چنته هرچه داشت همان را به رخ کشید
بر ماذنه که رفت اذان را به رخ کشید
اذعان آینهست که رب مصورست
او لهجهی حجازی اللهُ اکبرست
پایش همین که رفت به روی رکاب او
تیغش گذاشت بر کف دشمن حساب او
پاسخ نداشت نیزهی حاضر جواب او
اصلاً سپاه کوفه شکار عقاب او
آنکس که زد به قلب عدو یک تنه علیست
هم میسره علیست و هم میمنه علیست
وقتی میان معرکه گرد و غبار شد
وقتی که تیغها طرف او نثار شد
وقتی که خسته شد به عطش هم دچار شد
شهزاده سوی شاه خودش رهسپار شد
با بوسه جان تازه گرفت از پدر ، پسر
با بوسه جان تازه گرفت از پسر ، پدر
خیره به سوی اوست نگاه مخدرات
از پا نشستهاست پناه مخدرات
او رفته و درآمده آه مخدرات
واویلتا ز روز سیاه مخدرات
جای حرم به سوی عدو رفت مرکبش
کی جمع میشود بدن نامرتّبش
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#اميرالمومنين_عليهالسلام
#شهادت
مرتضی وقت سحر حالت دیگر دارد
میخ در دست به دامان قلندر دارد
کنج مسجد چهکسی خفته چه در سر دارد؟
باز هم کعبه بر آن شد که ترک بردارد
آن که دادهست به رویش دوسهصد دل کعبه
قبله یعنی که به حیدر شده مایل کعبه
میرود پیش خدا فزت و ربّ الکعبه
دخترش از غم بابا دل پرپر دارد
عرش بیتاب قدومش چه مزین شدهاست
دل هر طفل یتیمی پُرِ شیون شدهاست
او سراپا همه رفتن همه رفتن شدهاست
بعد سی سال که دلتنگی دلبر دارد
شور دارد چقدر اشک روان مسجد
آه با آه عجینست اذان مسجد
شیشهی عطر شکستهست میان مسجد
صبحدم کوفه اگر بوی معطّر دارد
خانه را تا به کجا یکسره بردهست علی
عوض شیر ، غم آینه خوردهست علی
زینبش را به ابوالفضل سپردهست علی
بنویسید که بابا غم دختر دارد
خواهری گریه به شاهش بکند بر روی تل
گریه بر روز سیاهش بکند بر روی تل
میشود خوب نگاهش بکند بر روی تل
شمر اگر پا ز روی سینهی او بردارد
سیب سرخی چو رسیده به کمال افتادهست
از سر مرکب خود بی پر و بال افتادهست
به روی پیکر او شکل هلال افتادهست
نعل تازه چقدر میل به پیکر دارد
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
5.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانى آقاى #سيد_اميرحسين_موسوى در اولين سوگواره تخصصى شعر حضرت ام المومنين خديجه كبرى سلام الله عليها
شهرستان محمودآباد - فروردين ١٤٠٣
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14