#ولادت
#امام_باقر_عليهالسلام
دنیا سیاه بود که نوری بلند شد
خورشید از کرانه ی دوری بلند شد
در بین شهر نغمهی شوری بلند شد
در دشت جهل،سرو شعوری بلند شد
بالاترین تفکر آدم!..،خوش آمدی
کامل ترین تعقل عالم!..،خوش آمدی
مکتب نشسته بود که ناگاه پا شدی
در عصرِ لال بودن منبر،صدا شدی
بر شانه ی تفکر شیعه عبا شدی
تو پنجمین تشرف توحید ما شدی
در جاده ی شریعت نُطقَت،مسافریم
ما شیعیانِ خط به خطِ قالَ باقریم
تو امتداد نافله های محمدی
تعقیب های بعد عشای محمدی
شخصاً کلیددار حرای محمدی
آئینه ی تمامنمای محمدی
تصویر با ملاحت روح خدا !..،سلام
ای دومین پیمبر ایمان ما !..،سلام
بر روح هرچه علم،بدن کیست مثل تو
طوبای فهم،بین چمن کیست مثل تو
شیرین ترین بیان سخن کیست مثل تو
تلفیقی از حسین و حسن کیست مثل تو!
مهتاب بام این دوبرادر درآمده
اینگونه دلرباشدن از تو برآمده
در کوچهباغِ بحث شبی که قدم زدی
تنها ز لفظِ آیهی تطهیر دم زدی
بر قلّه های قلب نَصاری علم زدی
زیباترین مناظره ها را رقم زدی
پس واجب است از هُنرت استفاده کرد
باید فنون بحث شما را پیاده کرد
ای خوشبهحال هرکه درت را رها نکرد
خود را کنار سفره ی بیگانه جا نکرد
هنگام فقر غیر شما را صدا نکرد
آنکس زُراره شد..،که به زر اعتنا نکرد
ظرف مرا شکستهسبویَت کُنی خوش است
ما را به جبر جابرِ کویَت کنی خوش است
در صُلح آب و آتش ما جنگ نیست که
آن دل که مبتلای تو شد تنگ نیست که
ذاتی که جنس آینه شد سنگ نیست که
هرکس کُمِیت عشق تو شد.،لنگ نیست که
اهل قلم _به نون و قلم_ هست چاکرت
ای هرچه شاعر است به قربان شاعرت
باید برات گنبدی از زر درست کرد
رو به مزار خاکی تو در درست کرد
عطر نفیسی از گُل قمصر درست کرد
پائین پایِ قبر تو منبر درست کرد
صحن تو را شبیه گوهرشاد می کنیم
خاک بقیع را حسنآباد می کنیم
تو یاکریم زادهی آسیبدیده ای
در ابتدا به آخِرت غم رسیده ای
دردی ز جنس خار مغیلان چشیده ای
در اوج کودکی چه عذابی کشیده ای
سر نیزه ها کتاب خدا را گسیختند
در پیش چشم تو سر جد تو ریختند
صبح غرور تو به شبی ظالمانه خورد
خواب عمیق تو لگدی بی بهانه خورد
با دست زجر زلف سیاه تو شانه خورد
همبازیِ سهساله ی تو تازیانه خورد
دیدی سرِ عمو سرِ سرنیزه آب شد
دیدی طناب حرمله سهم رباب شد!
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ولادت
#امام_باقر_علیهالسلام
شاعر :
#مجتبی_فلاح_نیا
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_هادى_عليهالسلام
جریان نور پیداست در بدو جادهی تو
زد روی دست خورشید روی گشادهی تو
در کوره راه دنیا فانوس تو نشان شد
پای نخیل توحید مهر تو نردبان شد
ای تاجدار تقوا! اخلاص تو شعف داشت
بر تخت پادشاهان نعلین تو شرف داشت
گرچه به دید دشمن کم بود یاور تو
صدها فرشته بودند در بین لشگر تو
دعوت به می نمیکرد بدخواه در حضورت
گر میچشید قدری از بادهی طهورت
آباد شد خرابه گل غنچه داد و خندید
شد سرَّ مَن رَءایت تا سامرا تو را دید
مشیِ زیارت تو در جامعه سیاسیست
واژهبهواژه دیدیم ، دَرست علیشناسیست
لاهوتیان شنیدند فریاد سوزناکی
تا عرش پر گشودی با جانماز خاکی
بر چهرهی گدایان چشمان تو عطا کرد
اعجاز دستهایت خاشاک را طلا کرد
عبد العظیم یک عمر در راه تو فنا شد
از فیض بی کرانت ری کربلای ما شد
هرچند آخرش شد زهری وبالت آقا
دستی نرفت سوی اهل و عیالت آقا
پاهای خواهرت را در سلسه ندیدند
نسوان خانهات را با حرمله ندیدند
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
ويژه برنامه تخصصى فصل زمستان مشام
با حضور #مرتضى_حيدرى_آل_كثير
زمان و محل برگزارى :
جمعه ٢٩ دى ماه ساعت ١٤:٣٠
بابل سالن شهداى سازمان تبليغات اسلامى مازندران
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#لیله_الرغائب
#ماه_رجب
خاک پای یار بودن سهم خاکستر نبود
سوختن در عاشقی در طالع این پر نبود
کاسبِ گریه تمام سال سودش خالص است
بد ضرر کردم،هر از گاهی که چشمم تر نبود
من به هرکس رو زدم..،زد ظرف فقرم را شکست
سرپناه این گدا جز سایه ی این در نبود
سخت دلگیرم خدایا..،تو در آغوشم بگیر
هیچ نفعی در جدایی از دَرَت آخر نبود
بازی دنیا خرابم کرد..،خوبم می کنی؟!
کاش نقشِ روسیاه اینقَدر دردآور نبود
هرچه بد کردیم..،زهرا دست ما را ول نکرد
ما همه بی آبرو بودیم اگر مادر نبود
یا مَن اَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ من یعنی نجف
هرکجا جز خانه ی حیدر به غیر شر نبود
باطن هر یاالهی گفتن ما یاعلی است
آینهدار خدا وقتی به جز حیدر نبود
این دل وامانده ی من آرزویش کربلاست
کنج صحن شاه..،امشب..،جای این نوکر نبود؟!
هرکسی پرسید آقا کیست؟!من گفتم:حسین...
هیچ اربابی از ارباب خودم بهتر نبود
▪️
▪️
شمر! این لبتشنه جز یک جرعهآب از تو چه خواست؟!
آب هم گیرم ندادی..،پاسخش خنجر نبود
هیچ داغی سختتر از این مصیبت می شود؟!:
قَدر زن های حرم در خیمه ها معجر نبود...
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
گزارش تصویری
نشست تخصصی شعر و نوحه
با حضور مرتضی حیدری آل کثیر
بابل - دی ماه ۱۴۰۲
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مناجات
#ماه_رجب
هر آینه امیدی بر جود رب ندارد
عبدی که یامنارجوه بر روی لب ندارد
روزّی روز ما هست در خلوت سحرگاه
بیچاره آنکه حالی در نیمهشب ندارد
از ما کلاف ساده ، از او هزار دینار
این عادت کریمست ، اصلاً عجب ندارد
چون کودکی که محروم از لطف جیب باباست
یک لاقبا شد آن که از او طلب ندارد
اینجا ز روی آداب پاداش میدهندت
فرمود نیست عاقل ، هرکس ادب ندارد
هرجا دلی شکسته آنجا حریم یارست
آخر طبیب دوّار جایی مطب ندارد
از آبروی مولا عزت گرفته این ماه
بنویس هیچ ماهی فیض رجب ندارد
حبّ علیست بیشک معیار صُلب والا
هرکس که منکر اوست ، یعنی نسب ندارد
ما جای ذکر یا رب ، با یاحسین مستیم
نامی که مزّهاش را ، حتّی رطب ندارد
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهید_صادق_امیدزاده
حرم «زینب» عجب حال و هوایی دارد
سوریه، فیض شهادت چه صفایی دارد
بنویسید به روی کفن این شهدا
چقدر عمهی سادات فدایی دارد
#امیر_عظیمی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#ولادت
#امام_جواد_علیهالسلام
#حضرت_علیاصغر_علیهالسلام
نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد
مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد
در صور جسم،نفخه ی روحی دمیده شد
آئینه ی جمال نبی آفریده شد
خورشیدِ روی بام رضاجان ما..،سلام
ای سومین محمد ایمان ما..،سلام
لبخند تو به خوشهی گندم سلام کرد
بامِ عروج ، بالِ تو را احترام کرد
شُرب نگاهِ تو چه شرابی به جام کرد
چِل سال انتظار پدر را تمام کرد
از قعرِ چاهِ طعنه ی مَردُم..،رها شدی
تو یوسف مدینه ی یعقوب ما شدی
جود تو شیعه را ز گدایی مُعاف کرد
باید به دور دست کریمات طواف کرد
حُبِّ تو ریسمان دلم را کلاف کرد
حتّی عصا به مرتبه ات اعتراف کرد
عشق تو حُکم قطعیِ حفظ شعائر است
هرکس که بی ولای تو مُردهاست..،کافر است
در فصلفصلِ کوچ،شبیه کبوتریم
از کاظمین تا حرم طوس می پریم
جیرهبگیرِ گندم خواهر_برادریم
ما ریزخوار سفره ی موسیبن جعفریم
این کاسهها رسیده به خوان سِتُرگ تو
قربان سفرهداری بابابزرگ تو
در خاک ما نسیم دلانگیز یاسهاست
ایران؛پناهگاهِ ولایتشناسهاست
روی ضریحها گرهِ التماسهاست
این عمه جانِ تو بخدا جانِ فارس هاست
مانند موجِ عاطفه ها در تلاطمیم
خدمتگزار حضرت معصومه ی قمیم
نقش تو طرح نقشه ی آب و گل من است
حِرزَت امید آخر هر مشکل من است
پشت در حریم شما..،منزل من است
بابالجواد؛باب مراد دل من است
دروازه ی رسیدن شیعه به جنتی
تو آن جواز آخر قبل از زیارتی
در دشت خشک لذت باران تویی تویی
تلفیقی از کرامت و احسان تویی تویی
روز جوانِ مردم ایران تویی تویی
اصلاً علیِّ اکبر سلطان تویی تویی
هرچند مَشهَدی شده ام..،کربلاییام
من بی قرار بوسهی پائینِ پاییام
زلف تو جز نوازش باد سحر ندید
ششماهگیِّ عاطفه ی تو خطر ندید
گهواره ات لطیف تر از جنس پر ندید
شکر خدا که تشنگیات را.،پدر ندید
آه از دل حسین..،سهشعبه بلند شد
اصغر سرش به تکّه ای از پوست بند شد
اشک پدر به گونهی اصغر چکید..،آه
با چه مشقتی به خیامش رسید..،آه
این صحنه را سکینه دم خیمه دید..،آه
ارباب از رباب خجالت کشید..،آه!
ولله قلبِ اَخنَس و خولی رقیق نیست
قبری که کنده اید برایش..،عمیق نیست...
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#ولادت
#حضرت_علیاصغر_علیهالسلام
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد
وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد
لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد
سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد
قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد
آئینه احساس تماشا را بغل می کرد
دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد
جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد
وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد
باید که درد دردمندان را دوا می کرد
از نور خالق انشعابی را جدا می کرد
باید برای ماه نامی دست و پا می کرد
او را میان کهکشان خود صدا می کرد
مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت
بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت
این ماهسیما پرده ها را از حجاب انداخت
از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت
لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت
ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت
بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است
خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است
ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب
نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب
تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب
بند قماط او نخ حبل المتینِ رب
قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد
رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد
ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند
ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند
ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند
جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند
شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است
شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است
گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است
کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است
یوسف برو،او گرمی بازار امروز است
دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است
با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند
جنگاوری را در دل گهواره می داند
قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت
خون علی را در دل رگهاش جاری داشت
بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت
تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت
کوچکترین باز شکاری بین این لانه است
او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است
او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است
کوچکترین قطره میان نسل باران است
پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است
مثل علی اکبر برای عمه ها جان است
قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند
زینب برایش "وَاْنْ یَکاد"از جان و دل می خواند
تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید
از آسمان باران که می بارید،می خندید
وقتی عموعباس را می دید،می خندید
گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید
چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند
گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند
در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد
از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد
ماه قبیله راهی آغوش دریا شد
لب های خشک او بلای جان سقا شد
از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای
ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای
بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند
جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند
وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند
این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند
نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم
آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مدح
#ولادت_امیرالمومنین_علی_علیهالسلام
به آن عاقل منم دیوانه دیوانه
به آن مستی منم پیمانه پیمانه
چه بودم من نمیدانم
چه هستم من نمیدانم
برو من را بجو مستانه مستانه
امینم کو و مامن کو؟ امیر شیرآهن کو؟
خدایا ساقی من کو؟
به دور او شوم پروانه پروانه
امیرالمؤمنین ساقی میخانه
تو ای والا، تو ای هستی هستآور
از آن بالا، نگاهی هم به پست آور
تو مولایی، منم بنده
منم سائل، تو بخشنده
علی مولا، دل من را بدست آور
علی شمسم علی ماهم علی میرم علی شاهم
علی قبله علی راهم
تویی هم کعبه و هم صاحب خانه
امیرالمؤمنین ساقی میخانه
شکاف کعبه را نور احد آمد
ملائک صفبهصف، بنتالاسد آمد
ببین هاجر ببین عذرا
ببین آسیه و حوا
ببین از عالم بالا مدد آمد
علیآدم علیموسا علینوح و علیعیسا
علی شد خادمش روحالامین
اما
خدا موی علی را میزند شانه
امیرالمؤمنین ساقی میخانه
به هر جا بنگری جز او نمیبینی
ز هر نخلی رطب جز او نمیچینی
علیقاهر علیغالب
علی ابن ابیطالب
علی آیین هر پیغمبری، دینی
علی وافی علیصافی علی کامل علی کافی دل هر ذره بشکافی
علی کنه و علیهسته علیدانه
امیرالمؤمنین ساقی میخانه
امیرالمومنین هم سن و سال وحی میباشد
علی وجه خداوند و جمال وحی میباشد
علی تورات علیقرآن
علی انجیل علیفرقان
علی آن شاهزادکعبه مال وحی میباشد
علی والا علی سرور
علیمولا علیرهبر
به هر کرسی به هر منبر
زده تکیه علی شاهانه شاهانه
امیرالمؤمنین ساقی ميخانه
علیحیدر، علی شیرخدا شمشیر برنده
علی صفدر، علی پشت یلان بر خاک افکنده
علیقاهر علیقهار
علییَعسوب علیکرّار
خدامظهر، شجاعت پیش او زانوزده؛ بنده
علیتکبیر علیاکبر علیقادر علیاقدر ابوشّبِرابوالشَّبَر
علی عباساو در رزم جانانه
امیرالمؤمنین ساقی ميخانه
علی جان پیمبر همسر زهرا
علی همتای زهرا رهبر زهرا
به عالم مصطفی سرور
به هستی فاطمه محور
علی آن خطبههای محشر زهرا
علی آغاز پایانش علی اموات مهمانش
همه عالم بقربانش
خدایش را حسین اوست دردانه
امیرالمؤمنین ساقی ميخانه
امیرالمؤمنین ساقیکوثر باشد و اما
یلامالبنینش آبآور باشد و اما
دو شطآب لبتشنه حسینموای
گلو درگیر با دشنه حسینموای
و شمر از گودیگودال میآید
و در دستش،،، زبانم لال میآید
"سرآورده سرآورده"
سر سالار زینب را بدون پیکر آورده
#امیر_عظیمی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امیرالمومنین_علی_علیهالسلام
آهای مردم دنیا! نماز خوانده علی
تمام عمر چه زیبا نماز خوانده علی
تصورش چقدر عاشقانهی نابیست!
کنار حضرت زهرا نماز خوانده علی
نماز خواند و به پاخاست و به جا آورد
که با تمامی معنا نماز خوانده علی
جهان شبیه زنی شد مقابلش امّا
بدون میل به دنیا نماز خوانده علی
ز پای او همه گرم گرفتن تیر و ...
بدون درد ، خدایا! نماز خوانده علی
مگر نه ضربهی او برتر از عبادتهاست؟
میان معرکه صدها نماز خوانده علی
اگر نماز چنینست که علی خوانده
بگو هرآینه تنها نماز خوانده ، علی
آهای مردم دنیا! علی نماز نخواند
آهای مردم دنیا! نماز خوانده علی
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14