هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
زمزمه؛ کی فکرشو میکرد.mp3
1.75M
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#زمزمه
🔹الهی بمیرم🔹
الهی بمیرم، چقدر غریبونه سفر کرد
یه جوری سفر کرد، که عالَمی رو خونجگر کرد
مگه میتونم، ببرم از یاد
نیمهشب از رو ناقه افتاد
هر دفعه میدید، تو رو، رُو نیزه
گفتم ای وای رقیه جون داد
ای وای، تو گوشمه هنوز صداش
ای وای، نالههای بابا باباش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همین شب آخر، میگفت خواب بابامو دیدم
میگفت توی خوابم، عمه به آرزوم رسیدم
بغلم کرد و بغلش کردم
همۀ غصههام یادم رفت
عمو عباسم، پیش بابا بود
زخمای دست و پام یادم رفت
ای وای، خرابه پر شد از صداش
ای وای، سرت رو آوردن براش
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
🌐 shereheyat.ir/node/5561
✅ @ShereHeyat_Nohe
#واحد #زمزمه
#حضرت_معصومه سلامالله علیها
لطف بیحَدت اُمّیدم
نور گنبدت خورشیدم
وقتایی که پابوس تو میام
تا کمی سَبُک شه سینهم
تا سلام میدم رو به گنبدت
انگاری توی مدینهم
دختر زهرا! سلامبیبیجان
حاجتِ گدا! سلامبیبیجان
دَردیمَه دوا سلامبیبیجان
ای خانم
سائلم و این، شده تقدیرم
کاسه مو جلو، شما میگیرم
یک نگاهی کن، حسابی گیرم
ای خانم
اِشفعی لنا گنهکارم ۳ بیچارهم
〰〰〰〰〰〰
تو به قم محبّت کردی
این کویر و جنّت کردی
کوچه به کوچه با گُل اومدن
هیچ کسی برات کم نذاشت
عمهی سادات بودی و یه شهر
احترامت و نگه داشت
از رو پشت بام، ندیدی سنگی
بین کوچهها، ندیدی جنگی
روی چادرت، نخورده چنگی
خانمجان
گیر نیفتاد، میون انظار
با سرِ رو نی، ندیدی آزار
هیچ کی بیمحمل، نـَبُردت بازار
خانمجان
از غم زینب دلم میسوزه ۳ تب دارم
〰〰〰〰〰〰
بین بستر اُفتادی حیف
توو جوونی جون دادی حیف
رنج سفر و شوق دیدارم
گِرِه ز کارت وا نکرد
مثل مادرت دنیا با تو هم
انگاری که خوب تا نکرد
غم دیدی ولی، آتیش در نه!
آب شدی ولی، مثه مادر نه!
پر زدی اما، شکسته پر نه!
واویلا
حرف میخدر، توی روضهت نیست
از چهل نامرد، دیگه صحبت نیست
حرف سیلی و، سر و صورت نيست
یازهرا
قبر تو کجاست؟ نمیدونم ۳ آوارهم
سبک : محمد بیابانی
شعر: عبداله باقری
۲۱ مهر ۱۴۰۳