هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
واحد؛ با این دل خون.mp3
1.4M
#امام_سجاد علیهالسلام
#واحد
🔹امون از شام🔹
یه عمره که هر روزم عاشوراست
آخه تو دلم ماتمی بر پاست
دیدم روی نیزه سر باباست
امون ای دل
یادم نمیره دیدم غروب کربلا رو
دشمن بیحیا و غارت خیمهها رو
کربلا بود و یه دنیا غم ولی طاقت آوردم
تا که نهضت حسینی رو به شام و کوفه بردم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه عمره که بارونیه چشمام
برای غم و داغ اون ایام
یادم نمیره کوچههای شام
امون از شام
شده شبیه مقتل صحیفۀ دل من
دعای آخر این صحيفه قاتل من
هیچ شهیدی کاش تنش بیسر نمونه روی خاکا
بچههاش روی اسارت رو نبینن ای خدایا
شاعر و نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/2971
✅ @ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
واحد؛ ربنا آتنا کربلا.mp3
2.24M
#زیارت_کربلا
#اربعین
#واحد
🔹ربنا آتنا کربلا🔹
این روزا خیلی قلبم به غم اسیره
خاطرات خوشم توی اون مسیره
اربعین باشه و کربلا نباشم
فکرشو میکنم هی دلم میگیره
منم و خاطرههای کربلا
منم و دوری از صحن و سرا
دل من به اربعینت خوش بود
فکر اینجاشو نمیکردم آقا
دارم حس میکنم آقا خیلی بهت وابستهم
سهمم دوریه و کاری برنمیاد از دستم
«لَکَ لبیک امیری یا حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر جوری که شده تا هنوز جوونم
باز خودم رو به صحن تو میرسونم
تو قنوت نمازم با التماسی
«ربنا آتنا کربلا» میخونم
کار هر روز و شبم فقط دعاس
درد من درد همه سینهزناس
تو چشام یه آسمون غم دارم
تو دلم یه اربعین روضه بهپاس
آشوبه تو دلم ای آرامش من کربلا
تنها خواهش من تنها خواهش من کربلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندگی بی زیارت نداره برکت
خو گرفتم دیگه من با اشک حسرت
قدر ندونستم اون لحظههای نابو
حالا محرومم از نعمت زیارت
کولهبار خاطراتمو ببین
که یه سالی میشه مونده رو زمین
کربلا نیام بلاتکلیفم
منو امتحان نکن با اربعین
تنگه این دل من واسه موکبای تو جاده
جسمم اینجا ولی روحم سوی تو راه افتاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من که تو حسرتم من که غرق آهم
کاش به راه حرم باز بشه نگاهم
هر نفس عطر صاحبزمان بگیرم
مسجد سهله باشه شروع راهم
راهی جادۀ کربلا بشم
که منم یه قطره از دریا بشم
به امید این میرم تا شاید
همقدم با یوسف زهرا بشم
رفتن همقدم جاده سخته ولی شیرینه
چون میدونم آقام داره نوکرشو میبینه
شاعر و نغمهپرداز: #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/5138
✅ @ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
واحد؛ غریب سامرا.mp3
1.57M
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#واحد
🔹غریب سامرا🔹
فدای تو که برای شیعهت آقا
باب رحمتو همیشه وا گذاشتی
توی نامهت به ابوهاشم نوشتی:
«خجالت نکش اگه حاجتی داشتی»*
دلمو دست هیچکسی ندادم
دخیل هر شب باب المرادم
میدونم میرسی آخر به دادم
تو پناه بیکسایی، با غریبا آشنایی
بمیرم برا غریبیت، تو غریب سامرایی
«تو غریب سامرایی»
ـــــــــــــــــــــــــــ
چی میشه یه بار دیگه بیام زیارت
تا سحر پای ضریحتون بمونم
بارونیتر بشم از ابر بهاری
برای غریبیتون روضه بخونم
بمیرم قدرتو زمونه نشناخت
برات از شهر سامرا قفس ساخت
چه آتیش غمی به قلبت انداخت
شمع شب تا سحرت بود، تا سحر بالا سرت بود
مرهم زخم زمونه، نگاههای پسرت بود
«فدای غریبیت آقا»
ـــــــــــــــــــــــــــ
همیشه امام حسن امام صبره
تو به شیعه گفتی از راز صبوری
گفتی چشمانتظار سحر بمونیم
تا که سر بیاد شب فراق و دوری
میرسه نور چشمای تو از راه
ذکرمونه تو این شبای بی ماه
العجل العجل بقیة الله
دل من دوباره بیتاب، دخیله گوشۀ سرداب
به عزیزت بگو امشب، دل عاشقاتو دریاب
«العجل بقیة الله»
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــ
* ابوهاشم جعفری میگوید: دچار تنگدستی بودم و میخواستم در نامهای که برای شکایت از رنج زندان به امام عسکری علیهالسلام نوشته بودم تقاضاى كمكى كنم ولى خجالت كشيدم؛ وقتى به منزل رسيدم امام برايم صد دينار فرستاد و نوشت: هر گاه احتياجى داشتى خجالت نكش، درخواست خود را اظهار کن، آنچه مايلى به تو داده خواهد شد، انشاءالله.
ارشاد شیخ مفيد، ج۲، ص۳۳۰
🌐 shereheyat.ir/node/4863
✅ @ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
واحد؛ الوداع یا رسول الله.mp3
1.95M
#حضرت_خدیجه علیهاالسلام
#واحد
🔹الوداع یا رسولالله🔹
فدات، همۀ زندگی و دار و ندارم
صدات، که میاد من دیگه غصهای ندارم
دیگه، لحظۀ جداییمون رسیده انگار
میخوام، سرمو این آخری رو پات بذارم
اسممو ببر که بازم، سرمو بالا بگیرم
آره من خدیجهام بانوی خونۀ پیمبر
اولین زن مسلمون همدم و مأنوس قرآن
دست خالی نمیمونم شکر حق فردای محشر
دستمو بگیر، ای پناه من
خداحافظت، تکیهگاه من
«الوداع یا رسولالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدا، میدونه چقدر برا تو بیقرارم
دیگه، غصهای به غیر تنهاییت ندارم
تو این، دم آخری بازم از پیش چشمام
داره، میگذره خاطرههای بیشمارم
خدا زهرا رو به ما داد، دخترم خیر کثیره
دخترم بهونۀ خلقته و عزیز باباست
گفتی که غصۀ زهرا غصۀ دل منم هست
دوس نداشتی که ببینی یه روزی فاطمه تنهاست
نذا دخترم، غصهدار بشه
رنج و ماتمش، بیشمار بشه
«الوداع یا رسولالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه عمر، میگرفت عطرتو روز و ماه و سالم
میرم، با عبای خوشبوی تو خوش به حالم
نشد، ببینم خوشبختی دخترمونو
بمون، تو کنار زهرا ای پناه عالم
مادرش فداش شه آخه، خیلی دخترم غریبه
خیالم راحته که همیشه هرجا هستی یارش
دستشو بذار تو دست بهترین یاور و یارت
تو شب عروسی جای منو خالی کن کنارش
من سپردمت، به خدا عزیز
پیش دخترم، برام اشک نریز
«الوداع یا رسولالله»
شاعر و نغمهپرداز: #محمدجواد_الهی_پور
🌐 shereheyat.ir/node/5468
✅ @ShereHeyat_Nohe
واحد؛ باب المراد.mp3
1.48M
#امام_جواد علیهالسلام
#واحد
🔹باب المراد🔹
ای جود سرشار، ای مهر جاری
ای که پناهِ هر بیقراری
هر شب دل من سائل باب المراد است
آنجا که حاجتمند درگاهت زياد است
آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است
دریای لطفت بیکران، ای همدم غمدیدگان
ای مهربان ای مهربان، یا مولا
«مولا جواد بن الرضا، یا مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غمهای تازه، دارد برایت
دنیای غمها، دنیای غربت
از این زمانه سهم تو شد بیشکیبی
یعنی نداری غیر دلتنگی نصیبی
در خانه هم شد همدمت آه غریبی
دیدی که یار بیوفا، آتش زده جان تو را
ای مهربان آخر چرا؟، یا مولا
«مولا جواد بن الرضا، یا مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از شهر غربت، وقت رهاییست
شهری که حالا، کربوبلاییست
زنده شده در پیش چشمانت غروبی
داری خبر از عصر عاشورا به خوبی
از بیکسی، از هلهله، از پایکوبی
مثل لب عطشان تو، شد روضهخوان چشمان تو
بر لب رسیده جان تو، یا مولا
«مولا جواد بن الرضا، یا مولا»
شاعر: #یوسف_رحیمی
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4700
✅ @ShereHeyat_Nohe
#واحد #زمزمه
#حضرت_معصومه سلامالله علیها
لطف بیحَدت اُمّیدم
نور گنبدت خورشیدم
وقتایی که پابوس تو میام
تا کمی سَبُک شه سینهم
تا سلام میدم رو به گنبدت
انگاری توی مدینهم
دختر زهرا! سلامبیبیجان
حاجتِ گدا! سلامبیبیجان
دَردیمَه دوا سلامبیبیجان
ای خانم
سائلم و این، شده تقدیرم
کاسه مو جلو، شما میگیرم
یک نگاهی کن، حسابی گیرم
ای خانم
اِشفعی لنا گنهکارم ۳ بیچارهم
〰〰〰〰〰〰
تو به قم محبّت کردی
این کویر و جنّت کردی
کوچه به کوچه با گُل اومدن
هیچ کسی برات کم نذاشت
عمهی سادات بودی و یه شهر
احترامت و نگه داشت
از رو پشت بام، ندیدی سنگی
بین کوچهها، ندیدی جنگی
روی چادرت، نخورده چنگی
خانمجان
گیر نیفتاد، میون انظار
با سرِ رو نی، ندیدی آزار
هیچ کی بیمحمل، نـَبُردت بازار
خانمجان
از غم زینب دلم میسوزه ۳ تب دارم
〰〰〰〰〰〰
بین بستر اُفتادی حیف
توو جوونی جون دادی حیف
رنج سفر و شوق دیدارم
گِرِه ز کارت وا نکرد
مثل مادرت دنیا با تو هم
انگاری که خوب تا نکرد
غم دیدی ولی، آتیش در نه!
آب شدی ولی، مثه مادر نه!
پر زدی اما، شکسته پر نه!
واویلا
حرف میخدر، توی روضهت نیست
از چهل نامرد، دیگه صحبت نیست
حرف سیلی و، سر و صورت نيست
یازهرا
قبر تو کجاست؟ نمیدونم ۳ آوارهم
سبک : محمد بیابانی
شعر: عبداله باقری
۲۱ مهر ۱۴۰۳