eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
292 دنبال‌کننده
2هزار عکس
712 ویدیو
24 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
میگفت میخوام برم بشم فدای زینب ... سه شهید در یک قاب بی یاد شماها نتوان شب به سحر کرد ... @mashghe_eshgh_dameshgh
شهیدان را شهیدان میشناسند شهیدان: #شهید_مرتضی_عطایی #شهید_شیخ_علی_تمامزاده
بیداری؟ فردا روز اول هفته س هااا باید بخوابی سر حال باشی هاااا ولی حالا که اصرار داری برات یک خاطره میگم ولی از زبون در باره ی شهید بزرگ و عزیزمون حالش رو داری بخونی؟!
برای حسین:🌷 🌷🌷🌷 برای حاج حسین بچه ها خبردار شدن تکفیری ها قصد نزدیکی وتصرف اتوبان درعا- دمشق رو دارن در اهمیت این جاده همین بس که تکفیری ها برای گرفتنش باهم رقابت می کردند و هر دفعه دست از پا درازتر تلفات زیادی می دادن و برمی گشتن.جبهة النصره ، جیش الحر ، داعش ، احرار شام و...اگر چه در سوریه مثل کارد و پنیر هستند اما بخاطر توصیه بابا بزرگ موقتا اختلافات رو کنار گذاشته و حداقل در این مورد خاص متحد شده بودن بابابزرگ بهشون قول داده بود در صورت سقوط این جاده منطقه پرواز ممنوع ایجاد می کنه بابابزرگ تکفیری ها(اسرائیل) انواع واقسام موشک های نقطه زن کورنت و تاو2 و...روبهشون هدیه داده بود.اون شب تکفیری ها با دوعامل انتحاری از تپه های 82 حمله خودشون رو شروع کردند چندکیلومتر قبل از جاده اصلی بچه ها جلوشون دراومدن چندصد تکفیری در مقابل خودشون یک تیپ ندیدن! یک گردان هم ندیدن! حتی یک گروهان هم ندیدن!! اونشب حاج حسین با 25 نفراز دلاور مردان افغانستانی در برابرشون قد علم کرد! از زمین وآسمان سر بچه ها آتش می ریختن همه بچه ها یقین کردن که سرنوشت همه شون با شهادت رقم خواهد خورد اما مگر نه این است که قرآن وعده داده"کم من غلبت...باذن الله" حاج حسین فریاد می زد و می گفت: "من آمده ام امشب خونم بر زمین ریخته بشه اما این جاده سقوط نکنه" وبالاخره این نیروی ایمان بود که بر جنود شیطان پیروز شد. حوالی صبح تکفیری ها با برجاگذاشتن صدجنازه متعفن فرار می کنن اتوبان درعا به دمشق سقوط نکرد اما کسی نمی دونست که حاجی با نگهداشتن این جاده از محاصره شش هزار نفرجلوگیری کرده کسی نمی دونست که اگر جاده سقوط می کرد نه تنها استان درعا بطور کامل جدا می شد بلکه تمام شهرهای حدفاصل درعا تا ازرع همه سقوط می کردن و خدا می دونست تکفیری ها چه بلایی سر مردم بیچاره می آوردن... گذشت وگذشت تا عملیات بصرالحریر پیش آمد قبل از این عملیات بود که حاج حسین به شیخ رضایی گفته بود خواب دیدم باهمسرم راه می رویم تا به یک دو راهی رسیدیم به همسرم گفتم از اینجا راه من از تو جدا می شه من می رم زیارت خانه خدا... توکربلای بصرالحریر حاجی مجروح زمین می افته پی ام پی میاد بالا سرش تا سوارش کنه اما حاجی می گه اول مجروحین فاطمیون رو ازمعرکه خارج کنید سری بعد اگه پی ام پی (نفربر) برگشت منهم سوار می شم... امدادگرها مجروح ها رو سوار می کنن بخاطر کثرت زخمی ها دیگه جایی برای سوار کردن حاجی نبود پی ام پی شروع می کنه حرکت کردن بعد از تخلیه بلافاصله برمی گرده تا حاجی رو هم سوار کنه امّا میانه راه با موشک نفربر رو از کار می ندازن ... حاجی زخمی بر زمین افتاده بود که تکفیری ها نزدیک و نزدیک تر می شن خیلی تلاش می کنن زنده بگیرنش اما مقاومت سرسختانه حاج حسین اونهم با بدن مجروح تکفیری ها رو کلافه می کنه و در نهایت وقتی می بینن گرفتن حاج حسین بصورت زنده امکان نداره نامردانه با گلوله مستقیم اس پی جی شهیدش می کنن...ایام فاطمیه بود و تکفیری ها عکس حاجی رو تو صفحه اینترنت منتشر کرده بودن ترکش های موشک اس پی جی پهلوی حاج حسین بادپا رو درهم دریده بود پیکر مظلوم حاج حسین بدست تکفیری ها افتاد وهیچ گاه برنگشت... به قلم مشق عشق٬دمشق ارسال مطالب شرعا و عرفا با لینک جایز هست حرفهاي دل یک جامانده از شهدا شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفترمشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه... https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
شب های جمعه دلها بیقراره٬ دوست دارن کربلا ببینن تو حرم یار بشینن حرف بزنن درد دل کنن خودشونو سبک کنن بگن اقام اقام اقام اگر نبودیم‌روز عاشورا امروز که هستیم ما رو هم مثل حر و زهیر بیدارمون کن رو سفیمون کن کربلاییمون کن اقا جانم یا اباعبدلله امشب یا حمید قاسمپور در دلم غوغا میکنه یا هییت تو خانطومان تو مقرشون یادمه خوب یادمه برای مرتب کردن‌سوله و اماده سازیش برای هییت خوب یادمه موتور برق و سنگینیش‌و شهدا و شادیشون که ای جونم هییت تو سوریه تو منطقه ی جنگی تو خانطومان ... چه صفایی داشت ... اخ دلم تنگه واسه حمیدم دلم تنگه واسه اون همه شادی و اون همه پاکیش دلم تنگه ... واسه اون همه صداقتش‌ واسه اون قلب مهربون‌بیرون‌کشیده از تنش ... دلم‌تنگه امشب کربلاس سامراس بقیعه یا دمشق نمیدونم نمیدونم نمیدونم اما حمیدم هر کجا رفتی یاد منم باش رفیق یاد منم باش اصن با همتونم وووووو هر اسم بیشتر میبرم بیشتر دلتنگ میشوم اهای رفقا امشب هر کجا بودید یاد منم باشید به رسم رفاقت نه به رسم لیاقت نامم نزد ارباب ببرید ...‌