خِرَد صغیرترین طفل وادی طلبش
سخن فقیرترین پیر مکتب ادبش
همیشه ساری و جاریست، شرط زندگی است
به آبشار، به خورشید میرسد نسبش
هزار سال گذشتهست و گوشۀ دالان
هنوز چشم به راه است کیسۀ رطبش
ستم ز غرّش او مثل بید میلرزد
دلاوری، اسدالله اگر شود لقبش
شکوه و شوکت تاریخ هجری قمریست
شهادت رمضانش، ولادت رجبش..
ذغال سرخ به دستت اگر گذاشت، منال
که مهربانی محض است آتش غضبش
نیامد از غم و اندوه، خم به ابرویش
به خون نشست اگر آفتاب نیمهشبش
بلا به دور از این سرزمین، از این وادی
که سرو نام علی رُسته در وجب وجبش
هر آنکه دستدرازی کند به ساحت او
حواله دار به تَبَّت یَدا اَبی لَهَبش
جهان همیشه و هرجا به او بدهکار است
به عدل و داد بگویید، چون علی طلبش
#سعید_بیابانکی
#شعر_علوی
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
ميان خاک سر از آسمان در آورديم
چقدر قمري بي آشيان در آورديم
وجب وجب تن اين خاک مرده را کنديم
چقدر خاطره ي نيمه جان در آورديم
چقدر چفيه و پوتين و مهر و انگشتر
چقدر آينه و شمعدان در آورديم
لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک
درست موسم خرما پزان در آورديم
به زير خاک به خاکستري رضا بوديم
عجيب بود که آتشفشان در آورديم
به حيرتيم که اي خاک پير با برکت
چقدر از دل سنگت جوان در آورديم
چقدر خيره به دنبال ارغوان گشتيم
زخاک تيره ولي استخوان در آورديم
شما حماسه سروديد و ما به نام شما
فقط ترانه سروديم - نان در آورديم -
براي اين که بگوييم با شما بوديم
چقدر از خودمان داستان در آورديم
به بازي اش نگرفتند و ما چه بازي ها
براي اين سر بي خانمان در آورديم
و آب هاي جهان تا از آسياب افتاد
قلم به دست شديم و زبان در آورديم
#سعید_بیابانکی
#دفاع_مقدس
#شهدا
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase