شب از نیمه گذشته و من تازه از کنار جمعی به خانه رسیدهام که چندی پیش پدر و مادر خود را همزمان در یک تصادف از دست دادهاند.
صحبتهای زیادی طرح شد و من طبق معمول آنقدر وراجی کردم که فرصتی برای شنیدن حرف آنها باقی نماند درحالیکه شاید بهتر بود آن افراد مصیبتدیده بیشتر میگفتند و شنیده میشدند. این گفتنها و شنیده شدنها خودش یک مرحلهی اساسی از فرآیند عزاداری است. نامش را باید گذاشت: "فرصت عزاداری"!
نباید هم به بهانههای مختلف، مانند "صبر کردن" و "ناشکری نکردن" یا درگیر مراسمهای تشریفاتی تشییع و ختم و... شدن، از عزادارها دریغش کرد.
مصیبتدیده نیاز دارد به گریه و به حرف زدن از آنچه بر او رفته ولو حالتش شکوائیه باشد. تا بتواند اینگونه مهیای روزهای بعد از دست دادن شود. هرچند امشب آن جمع دوستانه سوالاتی بیشتر با رنگبوی الاهیاتی پرسیدند ولی من فکر میکنم مهمترین چیزی که نیاز داشتند روایت کردن غم و مصیبتشان بود و البته شنیده شدن. حسی به من میگفت آنها فرصت عزاداری را از دست داده بودند؛ به هر دلیلی! حالا نیاز داشتند به یک فرصت مجدد. شاید من امشب باید بیشتر میشنیدم و تلاش میکردم برای به حرف درآوردنشان که از قضا فلسفهی اصلی مراسم ختم همین بوده و تسلای خاطر ایجاد میکرده، لکن اکنون به یک تشریفات آزاردهنده بدل شده که فرصت عزاداری را با دغدغهی پذیرایی و برگزاری آبرومندانه، از عزاداران میستاند.
اینها را نوشتم به این بهانه که شاید به کار کسی بیاید.
#سید_میثم
@Masihane
23.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شش جلسه گفتگوی کوتاه داشتم با برنامهی آفتاب شرقی از شبکهی یک سیما. سعی بر این بود در کمترین زمان ممکن، زاویهای از آموزههای عاشورا به دفاع مقدس ۱۲ روزهی اخیر باز کنم. از جنگ وجودی و مکتبی مبارزه کردن به شیوهی امام حسین تا مکتبی مقاومت کردن به شیوهی امام سجاد.
در هفتهی پیش رو، هر روز بعد اذان ظهر به وقت تهران برنامه پخش میشه و بعد توی کانال هم گفتگوها رو خواهم گذاشت.
#سید_میثم
#امام_حسین #وعده_صادق #آفتاب_شرقی
@Masihane
🔰 ایران قوی یا ایران ابرقدرت؟!
همه میگویند باید حول محور "ایران" به وحدت رسید و آن را حفظ کرد. اما کسی نمیگوید "ایران" میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. وحدت حول کدام ایران؟ آیا منظور آن "ایران"ی است که میخواهد قدرت اول منطقه شده و با جارو کردن زیر پای آمریکا، خودش جای آن بنشیند و نظم بسازد؟ مثل خود آمریکا، به یکی بگوید نفت بفروش و به دیگری بگوید فقط فلان مقدار بخر؟ به یکی بگوید بجنگ به یکی بگوید مصالحه کن؟ طبعا این ایران بدون #بمب_اتم ، چیزی نیست جز شیر بییال و دم و شکم!
یا شاید منظور "ایران"ی است که میگوید نه زیر بار زور میروم و نه دنبال زورگفتنم. نه استعمار میشوم نه مستعمره میسازم. نه پروکسی کسی هستم نه نیروی نیابتی میجورم. "ایران"ی که دقیقا مردمش میخواهند. مستقل و محکم و در عین حال دلرحم. آنقدری که برای بازگردندان اتباع غیر مجاز همسایه دل میسوزاند. شیوهی درست انتقال مهاجران را مطالبه میکند و بر غلطها معترض میشود! از کشتار و خونریزی مکیَّف نمیگردد و بدل شدن به ماشین جنگ را نمیپسندد.
اینجاست که باید فهمید آنچه وحدت میآفریند همراه شدن با فهم عمومی مردم از نحوهی "بودن" ایران و ایرانی در منطقه و جهان است. "بودنی" مستقل که این استقلال را نه فقط برای خود که برای همهی ملتها و دولتهای منطقه و جهان میخواهد. این "ایران" نقش بازدارندگی را در آینهی ۹۰میلیون اراده میبیند نه در نمایش آن قارچ حاصل از بمب اتم! اولی حتما ایرانِ قوی است و دومی شاید شاید شاید ایران ابرقدرت و چه بسا شبهقدرت! حول کدام میشود وحدت کرد؟ حول کدام شایسته است وحدت کنیم؟
#سید_میثم
#وعده_صادق #ایران_قوی
@Masihane
پارسال حوالی تابستان، از دانشگاه فرهنگیان تماس گرفتند برای یک دورهی آموزشی. دو روزش را پذیرفتم. بنا داشتم دربارهی "سیاست مُشت" و "سیاست کلمه" حرف بزنم. با قصهای از هزارویکشب و تکههایی از داستان حضرت موسی و هابیل و قابیل در قرآن و شواهدی از دکترین امنیت ملی جمهوریاسلامی. یادم هست از میان آن جمع، رگ گردن دوسهتایی باد کرد. به علاوه دوتا روحانی که آخر مجلس نشسته بودند به امید شهید چیده شدن! اواسط بحث یک دفعه با هم معترض شدند که چرا میگویی سیاست مُشت سیاستی شیطانی است؟! این با حرف امام خمینی که میگوید: اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، همخوان نیست! من هم سعی میکردم پاسخ بدهم: بنا نیست محو اسرائیل از طریق کشتار چند میلیون یهودی و صهیونیست اتفاق افتد. ولی مگر گوش آن بزرگواران میشنید؟ آن "عاشقان مبارزه با صهیونیسم" نزدیک بود جلسهی درس و کلاس را برهم بزنند. البته بدشان نمیآمد اگر با تشر نمینشاندمشان. ابدا نمیفهمیدند مبارزه شکلی دارد و هدفی و در کل آدابی. تقصیر خودشان نبود. سالها همینقدر کج در طرحهای جورواجور آموزشی، تفهیمشان کرده بودند.
حالا قریب ۲۶ روز از آتشبس میگذرد. دوستانی را میشناسم که هنوز با این تصمیم رسمی جمهوریاسلامی کنار نیامدهاند. تصمیمی که از دهان وزیر خارجه صریحا اعلام شد مبنی بر اینکه: "اگر دشمن نزند، ما نخواهیم زد"! این سیاست و تصمیم مأنوس نیست چون در زمانهی خاموش بودن شعلهی جنگ، مثل تابستان سال گذشته، افکار و افواهی اجازه حرف زدن درباره این نگرش را نمیدادند. ولو مستندات، آیات قرآن بود و سنت حکمی ایرانی، همراه با شواهد مسلّم از دنیای واقعی سیاست. فانتزی شخم زدن اسرائیل و کشتار وسیع در آن جغرافیا، خیلی در ذهنشان جدی بود. لذا سختشان بود فهمیدن این آیهی "لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ(مائده/٢٨). خطاب هابیل است به قابیل وقتی فهمید او درصدد برنامهریزی برای قتل است. به او گفت اگر تو توطئه کنی برای کشتن من، من پیشدستانه برای کشتن تو اقدامی نمیکنم. هرچند در موقع خطر از خویش دفاع خواهم کرد ولی حملهی پیشدستانه وقتی که هنوز جنگی در نگرفته، در دستور کار من نیست.
آن جماعت چون نمیتوانند سیاست رسمی جمهوریاسلامی را فهم کنند و مستندات این دکترین امنیتی را دریابند، این روزها نیز در راحتترین شکل تحلیل، آتشبس را صلحی تحمیلی قلمداد کرده و تشبیهاش میکنند به جامزهر۲ که دولت پزشکیان به کام رهبری ریخته وگرنه جمهوریاسلامی به غیر از دولتیها آنقدری انقلابی و مبارز هست که تا کشتن چند میلیون یهودی ساکن در فلسطین اشغالی از پای ننشیند. همینقدر بسیط و پرهیاهو.
این متن را اینوقت صبح نوشتم و منتشر کردم که هرکسی نخواند. آنها که میخوانند بدانند بدون مبنای صحیح متکی به متن دین و قرآن، مسائل اساسی و حیاتی کج فهمیده میشوند و خطر این ماجرا اصلا کم نیست. بماند که آن دوستان همشهری در دانشگاه فرهنگیان یکبار هم تماس نگرفتند برای تشکر خشک و خالی. گویا نه تنها آداب مبارزه، که آداب هیچ چیز را نمیدانستند. شما اگر طراح و مجری دورهاید، با کسانی که کجی فهمتان را به رویتان میآورند مهربانتر باشید. این افراد، احتمالا دلسوز شما و کشور و بیتالمالند.
۲۹ تیر ماه سال ۴
#سید_میثم
@Masihane
بندهای توافق میان اسرائیل و سوریه را بخوانید. نقش آمریکا در برقراری نظم و ایجاد ثبات و کاهش تنش و درگیری به شدت جدی است. شاید بگویید این نظم اضلاعی سراسر استعماری و استکباری دارد.. و حتما همینطور است. اما نمیتوان منکر نقشی شد که آمریکا در جهان و منطقه ایفا میکند. رفتن آمریکا از منطقه اگر به عنوان یک هدف توسط ما دنبال میشود، باید بتوانیم به یک مسئله جدی فکر کنیم و برای آن پاسخ ارائه دهیم: منطقه بدون ناظمیِ آمریکا، چه وضعیتی خواهد یافت؟
#سید_میثم
@Masihane
مَفْشُو| سیدمیثم میرتاجالدینی
بندهای توافق میان اسرائیل و سوریه را بخوانید. نقش آمریکا در برقراری نظم و ایجاد ثبات و کاهش تنش و در
🔰 سبحانک
بخش مهمی از شبهکشورهای منطقه، از اساس طوری مرزکشی و ساختاربندی شدهاند که فقط توسط یک ابرقدرت (به معنی دقیق کلمه) نظم و انتظام پیدا میکنند. همین موضوع، وجود آمریکا را در منطقه توجیه و حتی ضروری میکند. پس ما با یک شرّ ضروری سر و کار داریم. یک رجس و پلیدی چسبنده و البته طبیعی شده. مقاومت در برابر چنین موجود و موجودیتی، به شدت پیچیده و سخت است و هر طرح مقاومتی نیز پاسخگو نخواهد بود.
با ادبیات دینی و قرآنی میتوان گفت آمریکا "اله" منطقه است. برای فراری دادن یا نفی این اله، باید به فکر جایگزین بود. البته جایگزینی که خودش نمیخواهد شبیه "اله" پیشین باشد. بدون این نسخهی جایگزین، جمهوری اسلامی ایران حتی اگر بتواند بهسان موسای کلیم، همهی منطقه را از زیر یوغ آمریکا درآورد، امت اسلامی بهمحض عبور از دریای شکافته خواهد گفت: اجعل لنا الها کما لهم آلهه. نظمی بساز شبیه آنچه که ابرقدرتها ساخته بودند.
اینجاست که دو گونه پاکسازی و شرّزدایی در قالب سیاست باید اتفاق بیافتد: ۱- تنزیه. ۲- تحمید.
"تنزیه"، نفی است و "تحمید"، اثبات. تنزیه، سلب است و تحمید، ایجاب.
بعد از گفتن "نه شرقی نه غربی" باید بتوان زبان به ستایش از یک سیاست و الگو گشود. لذا فرمود:
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا
هنگامی که نصر و فتح آمد و دیدی که مردم فوج فوج به دین خدا میپیوندند، باید تسبیح با حمد کنی: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ. یعنی تنزیه و تحمید توأمان!
اکنون پرسش این است: نسخهی تحمیدیهی ما چیست؟ گویا ما در همان وضعیتی قرار داریم که ملائکهی الهی قرار داشتند وقتی خدا از آنها "اسماء" را پرسید، پاسخ دادند: سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا. میتوانیم با ذکر سبحان تنزیه کنیم و درنهایت بگوییم هیچ نمیدانیم جز آنچه خدا آموخته. با این سختی مضاعف که آموزههای خدا هم برای ما نقد نشده و نسیه باقی مانده.
این را نیز باید درنظر داشت که نسخهی فرعون و مشرکان یک نسخهی تجربه شده است، به نسخهی سامری میشود ده روزه رسید و نسخهی موسی همچنان مقاومت میطلبد.
بگذارید سوال را دوباره تکرار کنم: منطقه بدون ناظمیِ آمریکا، چه وضعیتی خواهد یافت؟
#سید_میثم
#مرگ_بر_اسرائیل
@Masihane
مَفْشُو| سیدمیثم میرتاجالدینی
🔰 سبحانک بخش مهمی از شبهکشورهای منطقه، از اساس طوری مرزکشی و ساختاربندی شدهاند که فقط توسط یک ابر
🔰نسخه تحمیدیه ما چیست؟
1⃣ به این پرسش رسیدیم وقتی که از دو سیاست تنزیه و تحمید سخن به میان آمد. گویی باید پس از نفی شرق و غرب و سر دادن شعار «نه شرقی نه غربی» از یک نسخه و الگوی اثباتی و ایجابی سخن میگفتیم و این نسخه چیزی نبوده جز همان که میشناسیم: «جمهوری اسلامی». لذا شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» در واقع تنزیه و تحمید را یککاسه کرده بود و مردم در زمانهای نه چندان دور در پاسخ به سوال «نسخه تحمیدیه ما چیست؟» یک کلام گفتهاند: «جمهوری اسلامی».
2⃣ آیا جمهوری اسلامی حمد برانگیز است و ستودنی؟!
با فرض آنکه امروز امکان تفکیک میان وطن و خاک با حاکمیت سیاسی و نظام جمهوری اسلامی تقریبا جز در ساحت ذهن و کلمه ممکن نیست؛ این سوال مرا یاد قصهی آدم و ملائکه میاندازد. آنجا که آدم چیزی نبود جز گلی خشک و برآمده از لجن بدبو و سیاه و ...! سپس در این گِل، چیزی پدیدار شد که ملائکه را به سجده واداشت: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ؛ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ. روح چیست که آدم را برای ملائکه ستودنی و سجودنی میکند؟ به تفصیل باید اثبات کرد «روح» در یک سطح و ساحت یعنی «اراده». پس جمهوری اسلامی حتی اگر گلی است خشک و بدبو، اما میتواند حامل «اراده» باشد. تجلی دهنده به «روح جمعی». چیزی که جنگ 12 روزه عیانش ساخت.
3⃣ جمهوری اسلامی و وطن اجمالا همان نسخه تحمیدیه است چون توانسته ارادهای جمعی را بر صحنه جهان تهی شده از اراده، پدیدار کند. میشود به گِل و خاکش چشم دوخت و خشکی و بدبویی و سیاهی آن را درنظر آورد و از آن گریزان گشت و میشود به «روح» آن نگریست و ستایشگر شد. یادمان نرود که این خاک و این سرزمین همیشهی تاریخ بوده است. اما در همه ادوار تاریخی، نتوانسته خالق یک اراده جمعی و «روح» باشد تا ملائکه را به سجده درآورد و ابلیس را به دشمنی وادارد. پس اگر از ایران و خاک سخن میگوییم، سهم معنای آن را نادیده نگیریم و از ستایش آن وانمانیم.
#سید_میثم
#مرگ_بر_اسرائیل #وعده_صادق #جمهوری_اسلامی
@Masihane
صحبتهای امروز رهبری گویا حائز دو نکته محوری بوده: "نقش جمهوری اسلامی" و "دو پایهی دین و دانش" در ساخت قدرت.
دربارهی اولی یعنی نقش جمهوریاسلامی، حتی بخشی از مذهبیها ترس و اباء دارند سخن بگویند و چه بسا بر من نیز خُرده میگیرند وقتی از جمهوریاسلامی مینویسم و گاه واکنشهای ناهمدلانه نشان میدهند. دومی هم که وضع روشنی دارد و پیام مهمی داشت برای آنها که تحلیل و پیشنهاد و توصیههای دیگری برای تأمین قدرت دارند.
#سید_میثم
#جمهوری_اسلامی #وعده_صادق
@Masihane
🔰 سریال تاسیان و ضدیت با مردم
تاسیان سریال موفقی است. چون توانست خیلیها را مجاب کند برای تماشا. حتی یکی مثل من. فهم یک خطی من از #تاسیان این است: خواست بیجا! از امیر که عاشق شیرین میشود، تا کارگران کارخانه نجات و بالاتر مردمی که طلبکار رژیم پهلوی شدند. خواست همهشان هم بیجاست و نتیجه چیزی نیست جز آتش سوزنده و اشکهای هما، شیرین، مریم، حوری، سپیده، قدسی و... حتی مادرِ شهرام یا همان زن تیمسار سالار.
همین تِم خواست بیجا، در رابطهی هر کدام از این زنها با مردهای قصه نیز حاضر است. قدسی به عنوان زنی سنتی/مذهبی همانقدر از کردار و گفتار حاجرضا رنج میبرد که هما از شوهر چپ و برادر سرمایهدارش، درحالیکه هر دو هم مدرناند.
سپس تاسیان پرسشهایی اساسی طرح میکند ولی عجولانه و دمدستی خودش پاسخ میدهد و ای کاش چنین نمیکرد و اجازه میداد بعد از ۴۷سال روایتسازی رسمی و حاکمیتی موجود از پهلوی، یک روایت پرسشگر هنرمندانه با رویکرد انتقادی سوالش را بپرسد و پاسخ را به عهده مخاطب بگذارد ولو نشانههایی حتی سوگیرانه در دیالوگها و صحنهپردازیها جاگذاری کند.
تاسیان میپرسد: چرا رژیم پهلوی با آنکه ایرانی ساخته بود پررنگ و لعاب درحد کارت پستال، درحال توسعه، آزاد و... با این حال مورد پذیرش قرار نگرفت و سقوط کرد؟ ولی سریال خودش عجولانه و دمدستی و سادهانگارانه و تقلیلگرایانه پاسخ میدهد: بخشی از مردم احمق بودند و فریبخورده، بخشی زیادهخواه و بخشی "خوشی زده زیر دلشان" که اصلا نمیدانستند چه میخواهند. از محسن کارگر کارخانه و بابک دیلاق موفرفری تا نادر و حتی مریم نشسته بر سر سفرهی مرفهان. این همه هم منعکس است در رفتارها و گفتارهای شخصیتها و تیپهای قصه که بگذریم.
پرسش دوم تاسیان هم این است: حالا چه باید کرد؟ ابتدا شبیه معلمی که هنوز مطمئن نیست حرفش را در جان شاگردان نشانده یا خیر، بسیار آماتور در مقام جمعبندی سعی میکند از زبان سعید نامهای خسروانه به شیرین بنویسد و بگوید اگر میشد به عقب بازگشت، غلطهای اضافی مانع بر سر راه مشخص توسعه را مرتکب نمیشدیم و حال که بازگشت به گذشته ممکن نیست، بیایید بنشینیم و با هم حرف بزنیم. خوشگلش میشود: گفتگو کنیم! سپس مشکلات بنیادین حل میشود!!
تاسیان نکات مهم دیگری هم دارد: مثل اینکه وضعیت کارگر در ایران هیچوقت شبیه کشورهای صنعتی اروپایی نبوده. درست هم میگوید. برای همین صحبتهای کمونیستی در ایران فقط تکرار طوطیوار پاسخهای دیگران به نامسئلههای ماست. یا اینکه نشان میدهد صرف وطندوستی برای حفظ وطن کافی نیست. چنانچه عشق امیر به شیرین کفایت نکرد. باید تدبیر و صبر هم داشت. همچنین تاسیان ثابت کرد میشود ایران را با همهی زشتیها و کاستیها، باز زیبا و دلپذیر نشان داد، اگر کارگردان بخواهد. در پایان هم بگویم که نمیدانم ساواک، پهلویچیها و سلطنتطلبان، سرمایهداران زالوصفت و همهی کسانی که روزی مردم ایران علیه آنها شوریدهاند، اگر میخواستند سریالی ضد مردم بسازند، چیزی غیر از تاسیان سرهم میکردند که اکنون در آشپزخانهی جمهوریاسلامی طبخ و توزیع شده؟ من مخالف ساخت و نشر این دست فیلم و سریالها نیستم. فقط نمیتوانم باور کنم ادعای بسته بودن فضای فرهنگی کشور را!
#سید_میثم
@Masihane
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر صالحی گفتگویی ۲ساعته دارد با رنجبران. حرف خاصی از آن درنمیآید اما نکاتی دارد قابل تأمل.
مثلا در جایی صالحی با استفهام انکاری میگوید: اگر مذاکره نمیکردند، جنگ نمیشد؟
خیلی حرف عجیبی است. چرا؟
چون اساسا مذاکره میکردند تا جنگ نشود و حتی ملت را ترساندند که اگر جلیلی رئیسجمهور شود جنگ خواهد شد. حالا طوری سخن میگویند انگار پیشفرض این بوده جنگ قطعی است؛ با مذاکره یا بیمذاکره! ابدا هم نمیگویند مذاکره کردن هدف اصلی یعنی دور راندن جنگ را محقق نکرد. لاجرم میروند سراغ دستاوردهایی مانند تأثیر بر افکار عمومی دنیا و ایجاد انسجام داخلی که البته من منکر این فوائد نیستم و بر همین اساس مذاکره کردن را بهصورت پیشفرض غلط نمیدانم. سپس صالحی به برجام پل میزند و مثال میآورد که پیش از برجام تحریم بود، پس از آن هم تحریم ماند. انگار نه انگار که باید پاسخ بدهد: مگر قرار نبود با برجام تحریمها رفع شود؟ پس چه شد؟ اگر برجام ناموفق بوده، بگویید. نه آنکه تجربهی شکستخوردهی برجام را تمثیلی کنید برای توجیه شکل مذاکرات پیش از جنگ ۱۲روزه!!
#سید_میثم
#مذاکره #جنگ
@Masihane
🔰 چگونه لاابالیگری به ابزار مبارزه تبدیل میشود؟
تاریخ را که بکاویم رد و نشان چندانی نمییابیم از گروههایی که با عرقخوری، رابطه عاطفی و جنسی نامشروع، پارتی و رقص و قر و فر، اسراف و تبذیر، نمایش بریز و بپاش و خلاصه خوشگذرانی و عیاشی و... مبارزه سیاسی کرده باشند. در طول تاریخ عموما اینطور مواردی از سمت خود حکومتها دامن زده میشد تا با سرگرم کردن بخشی از جامعه، میوهی انفعال آنها را بچینند. ماجرای بُشر حافی و برپایی مجالس عیش و نوش او در دوره امام کاظم شاهدی است مهم که نشان میدهد حاکمیتهای سلطهگر چگونه از ابزار لاابالیگری به جهت تخدیر جامعه بهره میبردند. یا مورد تبدیل شدن مدینه به شهر صادرکننده آوازهخوان و رقاصه نیز در همین راستا قابل فهم و تحلیل است. شاید علت صدور روایاتی مبنی بر تحریم و ممنوعیت موسیقی نیز چنین زمینهی سیاسی داشته باشد، سوای از مباحث معنوی و روانی. چرا که این همه، حربه و ابزار بوده برای خارج کردن نیروی اجتماعی از میدان سیاست و ائمه ما در ادوار اموی و عباسی تلاش میکردند برای بازگرداندن اراده به جامعه و زدودن هر نوع ابزار تخدیر و انفعال.
اما اکنون در زمانهای هستیم که به وضوح هرگونه لاابالیگری و هرزگی سویه سیاسی یافته و گو اینکه عرق خوری و رقص و عیاشی و... نوعی مبارزه قلمداد میشود. اگر روزگاری این مخدرها برای فارغ شدن از جهان واقعیت و دنیای سیاست بوده اکنون نفس ارتکاب به آنها فعلی ماهیتا سیاسی است. چرا؟ چون در یک معنا سیاست یعنی زندگی و «زندگی» تعریفی ندارد جز همین «کیف دنیا را بردن». هرگونه نیروی نفی کننده این «زندگی و حیات»، همان بیگانهی ضد زندگی است که باید با آن جنگید. با چه ابزاری؟ با ابزار زیستن. درنتیجه مستی و هرزروی و لاابالیگری دیگر نه صرفا فرار از زیست عادی پر فشار، که خود یک «زندگی معمولی» است و حقی طبیعی. لاجرم انجام و نمایش این زندگی، کنشی است سیاسی و چه چیزی بهتر از آنکه کسی به وسیله «کیفور شدن» مبارزه کند؟! دو سر سود و دو سر بُرد.
زنجیرهی اتفاقات فرهنگی این روزها از «سریال تاسیان» و «فیلم پیر پسر» تا «کافههای برگزار کننده پارتیهای مختلط» و... بر این معنای از زندگی صحه گذاشته و آن را تاکید میکنند. با این شکل از مبارزه هیچ رقم نمیتوان جنگید مگر با تلاش برای پاسخ درست به این سوال: «زندگی چیست؟»
#سید_میثم
#تاسیان #پیر_پسر #سیاست
@Masihane
روش مطالعه 2.mp3
زمان:
حجم:
8.92M
صوتهای کوتاهی بود درباره شیوهی مطالعه که دوستانی زحمت کشیدند و خروجی شد چیزی که میشنوید.
عرض من چند نکتهی کلی بود:
۱- مسئلهدار سراغ مطالعه رفتن.
۲- هر بخش از کتاب پاسخی به یک سوال اصلی یا فرعی.
۳- ایجاد نسبت و نظم میان پرسشها و پاسخها.
۴- تقریر خلاصهای از سخن کتاب.
۵- نوشتن یک یادداشت و پاسخ به این مسئله که این حرفها چه دردی دوا میکند؟
#سید_میثم
#روش_مطالعه #کتابخوانی #کتاب
@Masihane