یکهسالاری یا ترکیب ولایت و مردم؟!
✍️ مهدی جمشیدی
۱. هنگامی که در آغاز انقلاب، سخن از گنجاندن اصل «ولایت فقیه» در قانون اساسی گفته شد، برجستهترین دلیلی که نیروهای لیبرال برای مخالفت با آن در دست داشتند، این بود که ولایت فقیه، قدرت متمرکز و انحصاری پدید میآورد و همۀ امور حاکمیتی را به ارادۀ یک نفر گره میزند و حقوق سیاسی مردم را از میان میبرد. آنها معتقد بودند که ولایت فقیه، با وعدههای انقلاب در دورۀ نهضت، تعارض دارد و نوعی شاهسالاریِ دینی به وجود میآورد که حاصلش تبدیل استبداد سطلنتی به استبداد دینی است. امروز پس از گذشت بیش از چهار دهه، مهدی نصیری همان منطق را - البته با بیانی ضعیف و سطحی نسبت به گذشته - مطرح میکند و نظام جمهوری اسلامی را از لحاظ اینکه در آن ولی فقیه حضور دارد، مبتلا به یکهسالاری میانگارد. او در یادداشت اخیرش نیز مانند گذشته، کوشیده همۀ چالشهای واقعی و موهوم را به «یک شخص» نسبت بدهد و او را «علتالعلل مشکلات» معرفی کند؛ این شخص، ولی فقیه است.
۲. کسانی که «تصویر استبدادی» از ولایت فقیه دارند و از این جهت، این آموزه را برنمیتابند، در حقیقت از عنصر جوهری و ذاتی انقلاب عبور کردند و پرچم «سکولاریسم سیاسی» را به دست گرفتهاند. در اینجا دیگر سخن از «نقد عملکردها» در میان نیست، بلکه آشکارا، اینان در مسیر «نفی بنیانها»یی قرار گرفتهاند که سازۀ هویتبخش و تمایزآفرین در نظام جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند. روشن است در این حال، دیگر نمیتوان چنین اشخاصی را خودی و در زمرۀ نیروهای انقلابی انگاشت. نقادی اینان از «مرزهای هویتی» و «خطوط قرمز ارزشی» عبور کرده است و آنها به «دیگریِ انقلاب» تبدیل شدهاند. نقدهای میدانی و عینی، چه درست و چه نادرست، یک سخن است و نقدهای معرفتی و نظری که با ماهیت نظام، سرِ ناسازگاری دارند سخن دیگری است. این دومی، حکایت از آن دارد که برخی نیروهای سیاسی از قبیل نصیری، دچار «فرسایش اعتقادی» و «زوال هویتی» شدهاند و به اردوگاه لیبرالیسم سیاسی پیوستهاند. نقدهای اینان، دیگر نقد نیست، بلکه «ساختارشکنی» و «هویتستیزی» است. نزاع وی از پارهای مفاسد اقتصادی آغاز شد و اینک به تضاد ایدئولوژیک رسیده است؛ تا آنجا که او در یک سیر قهقرایی به ورطۀ لیبرالیسم سیاسی فرو غلتیده است. این در حالی است که حتی بخش مرکزی جبهۀ اصلاحات نیز که ماهیت لیبرال داشت، دستکم اینگونه رسوا و عیان، در برابر ولایت فقیه به صفآرایی نپرداخت. هنگامی که او از «جمهوری اسلامی» به «جمهوری سکولار» رسیده است، طبیعی است که خواهان برچیدن نظریۀ ولایت فقیه باشد. شیب دگردیسی او، بسیار تند و ناموجّه بود. آن تب آتشین کجا و این تجدیدنظر واپسین کجا؟!
۳. معنی مطلقهبودن ولایت فقیه، مداخلۀ ولی فقیه در همۀ شئون و ساحات نیست. در عمل نیز، آیتالله خامنهای همواره از حضور در «اجرائیات»، پرهیز داشته و حتی در قلمرو اختیارهای خویش نیز، اغلب به «تفویض» رو آورده است. ایشان کوشیده است حضور حداکثری و جدیاش در طراحی «سیاستهای کلّی نظام» باشد، ولی جالب است که حتی در اینجا نیز ایشان، نگاشتن سیاستها را به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار کرده است و خود در نهایت، آن را ملاحظه میکند. ولی فقیه، از «روح معنوی و انقلابیِ نظام»، پاسداری میکند و اهتمام دارد که نظام، استحاله نشود و با اصالتهای اسلامی و انقلابی، زاویه و فاصله پیدا نکند، اما با این قید که «اجرائیات» در اختیار نیروها و جریانهایی است که خود «مردم» در قالب مردمسالاری دینی، آنها را به قدرت میرسانند. ولایت فقیه، در برابر مردمسالاری دینی نیست،گ چون ولایت فقیه یعنی کوشش برای استمرار هویت اسلامی و انقلابیِ نظام، و مردمسالاری دینی یعنی مردم بتوانند کارگزاران را انتخاب کنند و «چرخش قدرت سیاسی» در اختیار مردم باشد. این امر به خصوص از این جهت اهمیت دارد که دولت بهعنوان گرانیگاه بودجه و اختیار در حاکمیت، جملگی برآمده از «انتخاب مستقیم و مستقل مردم» بوده است و ازاینرو، همواره «نوسانهای بزرگ» و «دگرگونیهای فراوان» را تجربه کرده است. دهههای گذشته، دهههای تلاطمهای سیاسی در دولتها بود و کسانی در دولتها حضور داشتند که نقطههای مقابل یکدیگر بودهاند. در عمل نیز هر یک از دولتها، سیاستهای خاص خودشان را به اجرا نهادهاند. این سعۀ صدر تا آنجاست که حتی دولتی که چشم به غرب دارد، میتواند هشت سال، حاکمیت و جامعه را در ایران به معادلههای غربی، مشروط کند و به این ترتیب، از ارادۀ آیتالله خامنهای تبعیت نکند./فارس
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
سؤالی که مدیریت حوزه علمیه باید پاسخ دهد
حذف تشکلهای فعال حوزوی و طلاب انقلابی از فرصت دیدار با رهبر انقلاب، چرا ؟!
✍️حمید رسایی
🔸چهارشنبه دیدار طلاب حوزههای علمیه با امام خامنهای است. این دیدار فرصتی برای طلاب است تا با طرح دغدعههای خود، این ظرفیت عظیم را به عنوان یکی از بازوان مهم ولایت معرفی کنند اما علیرغم تأکیدات رهبر انقلاب بر حمایت از طلاب و مجموعههای انقلابی، مطالبهگر، فعال و صریح، متأسفانه تا امروز مدیریت حوزه به مجموعههای مردمی حوزه و روحانیت برخوردار از این ویژگیها فرصتی برای طرح مباحثشان در این جلسه نداده و جالب اینجاست که حتی از این افراد برای حضور در جلسه دعوت هم به عمل نیامده و تا چند روز قبل، از اصل برگزاری این دیدار مهم اطلاع هم نداشتند! حتی شنیده میشود که با نظر مدیران حوزه، شاید مراسم دیدار، بدون فرصت طرح دیدگاه طلاب برگزار شود!
🔸سؤال این است که آیا این رویه را باید از مصادیق تقویت بُعد انقلابی حوزه علمیه که مورد تأکید مکرر رهبر انقلاب بوده بدانیم یا از مصداق انقلابزدایی از حوزه که از جمله هشدارهای امام خامنهای است؟
🔸چند سال قبل هم که بعد از مدتها، فرصت دو دیدار برای حوزویان فراهم شد. متأسفانه در آن دیدارها هم به دلیل حذف بدنه کُنشگر حوزه و روحانیت فعالِ در میدان فتنهها، مباحث طرح شده در برابر امام جامعه که میتوانست زمینه طرح برخی مباحث را فراهم و فرصتی برای حوزه باشد، از غنای کافی برخوردار نبود و سبب انتقادات زیادی به مدیریت جلسه شد.
🔸بر خلاف دیدار طلاب با امام خامنهای که سخنرانانش را طیف اداری و منتخب مدیران حوزه تشکیل میدهند و اکثر مطالبشان کلی و غیرمرتبط با دردهای جامعه است، جلسات تشکلهای دانشجویی با رهبری، خیلی صریح به بیان مسائل روز و مرتبط با مردم میپردازد به طوری که برای امام جامعه، زمینه اعلام موضع در آن موارد، رفع برخی شبهات فراهم میشود و جایگاه این تشکلها را بین مردم بالا میبرد.
🔸یکی از برکات جلسات امام خامنه ای با فعالان انقلابی، برجسته شدن مطالبات و مشکلات ریشهای و تزلزل در جایگاه سایهنشینان و افراد رسوب کرده در مناصب حساس است که یکی از دلایل اصلی حذف بدنه زنده اجتماعی سیاسی حوزه علمیه از جلسات مذکور را همین موضوع باید دانست.
🔸بی تردید آنچه مطلوب و مقصود اصلی امام خامنهای از برگزاری این جلسات است، طرح مسائل و مشکلات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی داخلی حوزههای علمیه و مهمتر از آن جلوگیری از حذف حوزه از معادلات و عرصههای ضروری جامعه است.
🔸این مسئله مهم، یعنی ضرورت حضور حوزویان در میدانهای گوناگون و جلوگیری از سکولار شدن حوزه، در سیره عملی و علنی رهبری انقلاب نمایان و آشکار است.
🔸ظاهرا مدیریت حوزه با همه دلسوزیها از این مهم غفلت دارد در حالی که یکی از رسالتهای اساسی مدیریت حوزه علمیه همین است. بنابر این توقع این است که مدیریت حوزه، بیاعتنا به مصلحتاندیشیهای ناموجه، باید جلوی #انقلابزدایی از حوزه را بگیرد.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
انقلاب اسلامی؛ امتداد غدیر تا ظهور
✍️حسن صادقی
🔸رسول اکرم(ص) به دستور خدای متعال، امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(ع) را به عنوان جانشین خود و امام معرفی میکنند.
🔸همچنین در این خطبه بارها و بارها به تداوم امامت و ولایت تا روز قیامت در فرزندان ایشان تصریح می کنند، مانند:
🔻«ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِي ذُرِّيَّتِي مِنْ وُلْدِهِ إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَه؛ و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزى كه خدا و رسولش را ملاقات خواهيد كرد »
🔻«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ اى مردم، من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثتِ آن در نسل خودم تا روز قيامت به وديعه مىسپارم»
🔻«وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِيغِهِ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ وُلِدَ أَوْ لَمْ يُولَدْ فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ و من رسانيدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غايب و بر همه كسانى كه حضور دارند يا ندارند، به دنيا آمدهاند يا نيامدهاند. پس حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا روز قيامت برسانند»
🔻همچنین به صراحت، اخرین امام را حضرت مهدی(عج) معرفی می کنند:
«أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ....؛ بدانيد كه آخرينِ امامان، مهدى قائم از ماست»
🔸بنابراین، خطبه غدیر درباره تعییین حاکمیت اجتماعی- سیاسی برای جامعه است؛ گرچه ابعاد دیگر همانند بُعد معنوی جامعه و فرد نیز کاملا به امام و رهبر جامعه مرتبط می شود. اساسا ابعاد گوناگون جامعه با هم ارتباط تنگاتنگی دارند.
🔸حال سخن در این است که هنگامی که امامت و ولایت و رهبری جامعه تا روز قیامت تداوم دارد، و امام معصوم(ع) در غیبت باشند و مردم به صورت مستقیم از فیض حضور او محروم باشند، جانشینان امام معصوم(ع) با اذن ایشان عهدهدار ولایت بر مردم هستند و رهبری اجتماعی-سیاسی جامعه را برعهده دارند و انقلاب اسلامی نیز در این راستاست.
🔻همچنین یکی از فرازهای مهم خطبه غدیر که کمتر مطرح شده، این است که تحقق امر به معروف و نهی از منکر با امام معصوم است:
«وَ لَا أَمْرٌ بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْيٌ عَنْ مُنْكَرٍ إِلَّا مَعَ إِمَامٍ مَعْصُومٍ( طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص65) و هيچ امر به معروف و نهى از منكرى نمىشود مگر با امام معصوم».
🔸زیرا شناخت امر به معروف و نهی از منکر و نیز عملی ساختن آن به صورت کامل جز با امام معصوم امکان ندارد.
این سخن هنگامی تصدیق می شود که دایره امر به معروف و نهی از منکر را به مسائل عبادی، اخلاقی و رفتاری و رفتارهای فردی و اجتماعی را در حوزه های گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و امنیتی و... در نظر بگیریم.
🔸از سوی دیگر، باید توجه داشت که امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتب قولی و رفتاری است و جنبه رفتاری صرفا به حاکمیت برمی گردد. بنابراین، امامت و ولایت در امر به معروف و نهی از منکر تأثیر دارد.
🔸امروزه تفاوت حاکمیتها در غرب و شرق را در ابعاد گوناگون جامعه و زندگی افراد به روشنی می بینیم. قانون گذاری و نیز رفتارهای حاکمیت و نیز رفتارهای فردی تحت تاثیر حاکمیتها تفاوت پیدا می کند.
🔸گرچه در زمان غیبت امام(ع) دسترسی مستقیم به امام عصر(ع) نداریم؛ لکن افزون برادله محکم و قطعی، خود حدیث غدیر بر تداوم ولایت دلالت دارد و به همین جهت، ولایت فقیه را در امتداد ولایت امام معصوم(ع) می دانیم.
🔸از این رو، بدون تردید،انقلاب اسلامی را که بر پایه ولایت فقیه تشکیل شده، باید در امتداد ولایت امام معصوم(ع) دانست؛ گرچه برخی از نقصهایی در رفتار برخی از مسولان وجود دارد که طبیعتا موضوعی شخصی است و ارتباطی به نظام پیدا نمی کند.
با همه ضعف و کاستی که وجود دارد و به عملکرد افراد برمی گردد،اگر کسی از روی انصاف، آثار تحقق نظام اسلامی را نگاه کند، برکات و آثار ارزشمند را تایید می کند؛ همانگونه که گاهی افراد بیطرف و حتی مخالفان نظام و براندازان به آن اعتراف می کنند.
از سوی دیگر، تلاش فراوان دشمنان نظام را از این منظر باید تجزیه و تحلیل کرد.
🔸در نتیجه انقلاب اسلامی و نظام ولایت فقیه، امتداد ولایت امامان معصوم(ع) است که به ولایت الهی منتهی می شود.
#غدیر
#امامت
#انقلاب_اسلامی
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
جشن ده کیلومتری؛ تمرین تسهیلگری فرهنگی به جای تصدیگری اجتماعی
✍️محمد رستمپور، پژوهشگر؛
🔹سه ساعتی از اتمام جشن ده کیلومتری غدیر گذشته و چند عکس و ویدئو از شلوغی ایستگاههای مترو و خیابانهای اطراف محل برگزاری جشن که تقریباً رونوشتی از رویداد بزرگ مردمی اربعین و نیمهشعبان در عراق است، منتشر شده. پیش از برگزاری جشن، نقدهای کم و بیش تکراری در مورد ماهیت و اهداف این جشن در شبکههای اجتماعی منتشر شد. اینکه به ویژه به خاطر تبلیغات حجیم و پرسروصدای جشن از صداوسیما و نقش بسته بر بیلبوردهای شهرداری، با یک مراسم حکومتی روبرو هستیم؛ اینکه حکومت باز میخواهد مثل سلام فرمانده مانور جمعیت راه بیاندازد تا اثبات کند هواداران نظام زیادند؛ اینکه کسی با توجه به شرایط اقتصادی در جشن شرکت نمیکند و از این دست نقد و نظرها که ذهنیتی منفی ایجاد میکرد.
🔹بهرغم بینظمی، بیبرنامگی، شلوغی و نبود یک نظم ترافیکی، جشن ده کیلومتری غدیر در نظر من، یک تمرین تسهیلگری فرهنگی به جای تصدیگری اجتماعی بود. جشن به معنای واقعی مردمی بود و گروههای جهادی، هیئات مذهبی، مؤسسات فرهنگی، انجمنهای دانشجویی و حتی گروههای خیریه متعددی با استفاده از فضا و امکانات محدودی که در اختیار داشتند، تلاش داشتند سرودی برگزار کنند، شیرینی یا شربتی پخش کنند، مسابقهای برپا کنند تا اوقات مخاطبین را به نحو شایستهای پر کنند.
🔹برخلاف آنچه در تحلیلهای توئیتری دیده بودم، تنوع حجاب و پوشش مشهود بود. حتی در برنامههایی که از نظر برخی، رنگ و بوی سیاسی یا غلظت ایدئولوژیک داشت، همه شرکت داشتند. در آنچه من دیدم، کسی نمیگفت مثلاً این برنامه یا موکب، متعلق به بسیج است یا اینجا «سلام فرمانده» پخش میشود، من شرکت نکنم. ضمن آنکه حضور گروههای موسیقی زنده نیز پررنگ بود و بعضاً موسیقیهای پخش میشد که طربانگیز بود و شاید در نظر برخی، غنا داشت.
🔹این نقد که حکومت نباید در مناسبتهایی مانند دهه محرم یا شادیهایی مثل عید غدیر وارد شود، از اساس باطل است. حکومت طبق قانون اساسی و بسیاری از اسناد بالادستی موظف به تعظیم شعائر است و مکلف است از فرهنگ پاسداری کند و ضمن احترام به تنوع اجتماعی برای همگان فرصتهای برابر فرهنگی و رویدادی فراهم آورد تا آنان نیز رویداد مختص خود را داشته باشند. در نتیجه این بیان که «خیابان» را نباید محدود و منحصر به اندیشه یا باور خاصی کرد، صحیح و منطقی است؛ اما کجا نشانه و تجلی داشته که ما گمان کنیم خیابان فقط مختص گروه یا سازمان یا باور خاصی است. اینکه جامعه مدنی به دلایل مختلف در یک دهه اخیر، آسیبپذیر و نحیف شده، اینکه بخشهایی از حکومت علاقه و تمایل فزایندهای به تصدی و تملک همه اجتماع دارند، اینکه هنوز برای آزادی تجمع، ملاک و مبنای مشخصی وجود ندارد؛ همه و همه درست است؛ اما از سویی دیگر، این که القاء کنیم تنها و تنها گروههای محدودی از اجتماع، آن هم آنانی که متصل به سیاستند؛ فقط آزادی دارند، غیر از خطای شناختی، یک بیانصافی اخلاقی است، اگر کینهورزی سیاسی نباشد.
🔹توانمندسازی اجتماع، حمایت و نه تصدیگری، و کوشش برای به رسمیت شناختن اولاً تفاوتها و تنوعها، کار دشواری است. برای آنکه نگاه امنیتی را از اجتماع برداریم و صفر و صدی به موضوعات نگاه نکنیم، نیازمند سیاستیم. امر سیاسی غیر از شعارهایی مانند «نیاز به گفتگوییم» و «تساهل و مدارا پیششرط تمدن است» به نظام و انتظام نیاز دارد. و اتفاقاً این نظام و انتظام، دیگر سند و برنامه نمیخواهد، اجرا میخواهد. اجراست که نقاط ضعف را عیان میکند و نقاط قوت را آشکار میسازد. شاید به رویداد سیاسی هم نیاز داشته باشیم.
🔹راستی یادم نرود بگویم مغازههای اغذیه و خوراک و سوپرمارکتها امروز روز پرفروشی داشتند. این هم برای آنانی که همه چیز را با سنجه معیشت بررسی میکنند.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
نقش «عبدالحمید» در حمله اخیر زاهدان چیست؟
✍️سعید ونکی
▪️حمله مسلحانه به کلانتری ۱۶ زاهدان، امتداد آتش همان فتنهای است که برخی در پاییز ۱۴۰۱ روشن کرده بودند؛ شبههافکنی، ملتهبکردن فضا و روانهسازی افرادی مسلح بهسمت کلانتری زاهدان که فرجامی جز ریختهشدن خونشان نداشت و حالا به نحو دیگری این سناریو تکرار شده؛ سرازیر شدن چند تروریست مسلح به سمت کلانتری، به شهادترساندن دو مامور، تیراندازی و تلاش برای تصرف برجک و در نهایت به هلاکت رسیدن همه تروریستها. هر چند این واقعه تفاوتهایی با حادثه هشتم مهر زاهدان دارد اما ریشههایش مشترک و مربوط به غبارآلود کردن فضا توسط عدهای است.
▪️از پاییز سال گذشته و با نقشآفرینی مستقیم عبدالحمید و عواملش در انتساب جرم تجاوز به عوامل انتظامی استان و همزمانی این مسئله با غائله ژینا، فضای اجتماعی زاهدان به سمت رادیکالشدن حرکت کرد؛ انگشت اتهام به سمت نیروهای حافظ نظم و امنیت نشانه رفت و امامجماعت مسجد مکی قبل از بررسی صحت و سقم ادعاهای منتسب به عوامل انتظامی و عیارسنجی اتهام تجاوز توسط مراجع صالحه، موجب تحریک برخی افراد و حمله به کلانتری ۱۶ شد و عجیب اینکه او پس از این واقعه همچنان در خطبههای هفتگیاش بر این خط مشی خود اصرار میورزد؛ برای عبدالحمید افترا و توهین به نظام ارجحیت دارد نه تعهد به حقیقت؛ او با چشمانی بسته و دهانی باز هر واقعهای داخلی یا بینالمللی را دستاویزی برای متهمکردن نظام و حمله قرار میدهد و در این مسیر تا جایی پیش رفته که روی بدیهیات فقه اهل سنت و حتی شعائر دینی هم پا گذاشته است.
▪️برای واکاوی واقعه تروریستی امروز باید منتظر ماند؛ امام جمعه مسجد مکی زاهدان این حمله را محکوم و از عوامل و دلایلش اظهار بیاطلاعی کرده اما مسلم است که عبدالحمید اسماعیل زهی با دمیدن در آتش فتنه، مستقیم و غیر مستقیم در وقایع زاهدان نقش دارد. او برای برخی اهالی آن منطقه، چهرهای دژخیمی از نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی ترسیم کرده و در تریبون نماز جمعه منادی نفرت و دروغ شده است و خروجی این سمپاشیها چیزی نیست جز تندشدن فضا و تحتتاثیر قرار گرفتن عدهای برای اقدامات افراطگرایانه.
▪️هنوز ۲۴ ساعت از بهتانهای هفتگی عبدالحمید به نظام نگذشته بود که برخی اسلحه به دست روانه کلانتری زاهدان شدند و البته فرجامی جز به هلاکت رسیدن نصیبشان نشد اما این واقعه و اتفاقات مشابهی که پیش از این رخ داده بود مسئله مهمی را آشکار میسازد.
▪️آزادیبیان و شعارهای زیبایی از این دست قرار نیست مرزهای امنیت را درنوردد و کسانی که سیستان و بلوچستان را ملکطلق خود میدانند، به خود اجازه اقدامات خودسرانه و بازجویی میدهند، با لشکر خدم و حشم و شاسیبلندهای میلیاردی و مسلح خود در شهر تردد میکنند و همواره سمپاشی میکنند، باید بدانند که درب همیشه بر این پاشنه نمیچرخد؛ ارادهاش باشد و زمانش که برسد، بساط این اتهامات دروغین، تندکردن فضا و فتنهگریها برچیده خواهد شد!
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
وحدت در عین کثرت
جامعه ایران با حضور طیفهای مختلف در جشن چند میلیونی غدیر، اتصال دینی با وجود تکثر اجتماعی را به رخ اپوزیسیون و متحجران کشاند
✍️عاطفه جعفری
🔹برای دومین سال پیاپی در روز عید مبارک غدیرخم، اجتماع بزرگ انسانی در سراسر کشور برپا شد و خیابانهای ایران با شور و شوق خانوادهها گره خورد. این رویداد بزرگ، فارغ از ابعاد شکلگیری و ضریب یافتنش، میتواند بهعنوان یکی از جلوههای انسانی از جامعه ایران مورد بررسی قرار گیرد.
🔹دو گروه هستند که نمیخواهند تمام جوانب جامعه ایرانی که در جشن غدیر حضور داشته نمایش داده شود؛ گروهی که مادام در حال تصویرسازی کجومعوج از جامعه ایران است و میخواهد لباس دیگری بر تن مردم ایران بپوشاند. در چنین تصویرسازیای، اجزایی از اجتماع انسانی داخل خاک ایران را میبینیم که از گزارههای دینی فاصله گرفتهاند و در حسرت برگزاری جشنهای هالووین و ولنتاین هستند. برای این گروه که عموما در رسانههای خارجی بیتوته کرده، دیدن اجتماع بزرگ انسانی غدیر گران تمام میشود و در بیشتر مواقع آن را بایکوت یا تحریف میکنند.
🔹اما گروه دومی را هم داریم که نمیتواند همه واقعیت جامعه دیندار امروز ایران را ببیند؛ اینها که متاسفانه در بدنه مدیریتی و سازمانی کشور هم حضور دارند، فاقد این توانایی هستند که چتر اجتماعی چنین رویدادهایی را بر گستره وسیعی از جامعه ایران پهن کند. خطر این گروه دوم اگر از اولی بیشتر نباشد، کمتر نیست و از عوامل موثر در تشدید شکاف اجتماعی هستند.
🔹جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند کانالهایی است تا افراد در یک گستره وسیع با هم در ارتباط باشند و اجتماعات بزرگی همچون جشن بزرگ غدیر علاوهبر اینکه نمایشگاهی جذاب از انسانهای درون یک شهر است، این امکانِ در کنار هم بودن آدمها را برایشان فراهم میکند.
🔹اسلام برای زندگی اجتماعی اهمیت ویژهای قائل است، تا جایی که حتی در عبادات که ارتباط بین خلق و خالق است، اصل بر انجام دستهجمعی بوده و مشوقهای زیادی برای آنها قرار داده شده است. پیامبر(ص) میفرمایند: «از جماعت جدا نشوید، و از پراکندگى بپرهیزید.» همچنین میفرماید: «دست خدا بر سر جماعت است. هنگامى که یکى از آنها از جمعیت جدا شود و به انزوا روى آورد شیطان او را مىرباید، همانگونه که گرگ، گوسفند جداشده از گلّه را مىرباید.»
🔹زمانی که مردم جامعه از نشاط اجتماعی برخوردار باشند، وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، رضایت از زندگی و سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش مییابد و بهموازات آن آسیبهای اجتماعی نیز کاهش مییابد، زیرا مشارکت اجتماعی و مسئولیتپذیری در میان مردم بیشتر میشود و مردم آن جامعه احساس زنده بودن میکنند.
🔹اسلام دین شادی و حلاوت و نشاط است، اما شادی آمیخته با فساد را تجـویز نمیکند و برای مسلمانان سبکسری، هرزگـی و تـوهین را بـهبهانـه شـادی روا نمیدارد. خداوند میفرماید در رأس همه عوامل شادی و نشاط، ایمـان بـه خـدا و تقوای الهی است و در سایه دین است که شادی واقعی بهدست میآید.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
🔺حوزه علمیه و سه رویکرد ممکن برای دیدار با رهبرانقلاب
✍️علیرضامحمدلو
🔸بدون شک حوزه علمیه و روحانیت، نرم افزار نظام اسلامی بوده و از علل محدثه و مبقیه انقلاب نیز بشمار میرود. ۲۱ تیرماه، رویداد مهمی برای این نهاد مقدس و رکین محسوب میشود. دیدار طلاب و روحانیت با مقام معظم رهبری در این تاریخ مقرر شده که در نوع خودش یک ملاقات راهبردی می تواند تلقی شود. بطور معمول یک آنالیز فشرده از وضعیت شناسی حوزه و روحانیت، مسیری که طی شده، نقاط ضعف و قوت و استراتژی های ممکن و مرجح برای مطلوب ترین آینده این نهاد در این دیدار چندساعته مطرح خواهد شد.
🔸اما چه رویکردهایی برای رقم زدن یک دیدار ویژه و الهامبخش را می توان تصور کرد؟ چگونه می توان از مدل دیدارهای تشریفاتی و کلاسیک و کم اثر فاصله گرفت و راهبردیترین تاثیر برای تحول حوزه و بهرهبرداری جامعه را از این ملاقات خاص با رهبری و آقای خاص امت اسلامی برنامهریزی و برداشت نمود؟
1️⃣رویکرد توصیفی و مدل گزارشی: در این سبک، محوریت برنامه حول فعالیت هایی است که پیرامون حوزه در نسبت با روحانیت، جامعه، نظام و فضای بین الملل اتفاق افتاده است. مرور پیشرفت ها و ارائه بازخورد از مسیرهایی که طی شده و برنامهریزی هایی که در ستاد و صف حوزه به وقوع پیوسته یا درحال تحقق است. ایجاد امیدواری و اطمینان و دلگرمی و جلب توجه و پشتیبانی، از آثار چنین رویکردی در دیدار مذکور می تواند باشد.
2️⃣رویکرد تحلیلی و مدل گفتمانی: در این سبک نیز بیشتر گفتگوها به گونه ای تنظیم میشوند که شامل دغدغه های کلان حوزه در نسبت با جامعه و نظام باشد. رویکردی نظری و چه بسا انتقادی و جذاب که با انتخاب شخصیتهای فرهیخته حوزوی برای ارائه در محضر رهبرانقلاب(زید عزه) اتخاذ می شود. نتیجه چنین رویکردی نیز باعث اتصال نظری و گفتمانی حوزه به ارکان تصمیم سازی نظام میشود و بیشتر، خیر و برکت علمی خواهد داشت.
3️⃣ رویکرد تجویزی و مدل حکمرانی: این سبک برای بازنمایی نوین از حوزه های علمیه ضروری است. خارج شدن از لاک سازمانی و تحلیل های بیرونی و گفتمانی به فاز حکمرانی و ارائه پیشنهادهایی که بُعد گرهگشایی در سطوح مختلف اجتماعی داشته باشد، میتواند حوزه را به سمت تعامل نزدیکتر و موثرتر با نظام اسلامی رهنمون کند. چابک سازی حوزه در تعاملات راهبردی با سران نظام می تواند چهره جدی تری از حوزه های علمیه در سطح مسئولین سیاسی، نخبگان اجتماعی و افکارعمومی دست و پا کند.
🔸اینکه بر حوزه و در حوزه چه گذشته و دستاوردهایش چه بوده و چندهزار مبلغ اعزام کرده یا کرسی های درسیاش چقدر افزایش یافته، ایستگاه خوبی برای روایت و بازنمایی است ولی بوی انفعال و آرشیو میدهد. طرح این مسائل که جامعه و نظام چرا در فلان مساله به نقطه منفی یا مثبت انجامیده هم خوب است ولی مزیت رقابتی چه بسا محسوب نشود و نهایتا پایگاه فکری حوزوی را در ردیف بقیه نهادها بازتولید میکند. در واقع بایستی در چنین دیدارهای ویژهای، حوزه علمیه را بخشی از راه حل در مسالههای نظام روایت کرد نه صورت مساله.
🔸اگر قرار بر این باشد که از دیدارهای آرشیو چاقکن و رمانتیک به ملاقاتهای جدی در ساحت تصمیمگیریهای کلان برسیم، بایستی دست پُری در حد چانهزنیهای راهبردی داشته باشیم و هویت حوزه را در سطح یک بازیگر اصلی، قابل اتکا و افقگشا برای نظام، بازنمایی کنیم. رویکرد عبور از چیستیهای سازمانی و چراییهای اجتماعی به سمت چگونگیهای سیستمی میتواند منتخبین ارائه در محضر رهبرانقلاب را هم تدبیر کند. امید که در کاربست و بیعت عملیاتی با فرامین امام حاضر انقلاب، مصداق "السابقون السابقون اولئک المقربون" باشیم.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
در راستای فرمایشات دیروز مقام معظم رهبری در باره تبلیغ؛
🔻رویکرد جدید به مسئله «تبلیغ» در حوزه
✍ حجت الاسلام دکتر حبیب الله بابایی
▫️پیش از این وقتی مدیران دقتر تبلیغات اسلامی با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند، ایشان به تبلیغ تخصصی توصیه فرمودند و تحول در امر تبلیغ را گوشزد کردند. امروز هم ایشان مقوله تبلیغ را از اولویت های حوزه قلمداد کرده و آن را بسیار با اهمیت دانستند. جمع این دو فرمایش را شاید بتوان در «شتاب در تبلیغ تخصصی» و البته تبلیغ کارآمد و موثر خلاصه کرد. برای این منظور به نظر می رسد حوزه های علمیه از جمله حوزه علمیه قم، سازمان تبلیغات و نیز دفتر تبلیغات با هماهنگی با وزارت علوم باید ظرفیت های تبلیغی در نهادهای علمی و دانشگاهی در حوزه را فعال کنند و از قابلیت های تبلیغی اعضای هیئت علمی در راستای زمینه های تخصصیشان استفاده کنند.
🔹نظر به ظرفیتهای تبلیغ تخصصی در میان اعضای هیئت علمی از یک سو، و عطف به نیازهای تخصصی جامعه در میان اقشار تحصیلکرده در دانشگاه، آموزش و پرورش، پایگاههای فعال در مساجد، و حتی حوزههای علمیه و بلکه ائمه جمعه و جماعت در شهرها و شهرستانها از سوی دیگر، میتوان برای هریک از اعضای هیئت علمی در دانشگاه ها و موسسات علمی قم، مشهد، اصفهان، مأموریتهای تبلیغی فصلی یا سالانه (به صورت موظفی) در نظر گرفت که طی آن هر عضو هیئت علمی در طول یک فصل یا یک سال، یک بار (حداقل) یک سفر تبلیغی (ترجیحا به منطقه خود) داشته باشد.
▫️سفرهای تبلیغی را می توان از همه پژوهشکدهها، در عرصه اخلاق و معنویت، فقه، کلام، تاریخ، مهدویت، مسائل اجتماعی و فرهنگی ترتیب داد. با این توضیح که هر سال دست کم 500 نفر عضو هیئت علمی از قم، 500 سفر تبلیغیِ دو یا سه روزه (1500 روز) با چهار یا شش رخداد علمی ـ فرهنگی (در مجموعه 2000 رخداد) را به صورت تخصصی رقم خواهند زد و بدین ترتیب ذهنیت نخبگان جامعه در شهرها و شهرستانها با لایههای جدیدی از اسلام (اسلام علمی) و با نسل جدیدی از روحانیت آشنا خواهد شد. طی این برنامه، اعضای هیئت علمی نیز به صورت خودکار و طبیعی با مسائل میدان آشنایی عمیق تر پیدا خواهند کرد. براساس این طرح، تمهید و هماهنگیهای مربوط به شهر مقصد و بسترسازی برای سین برنامههای تبلیغی اعضای هیئت علمی بر عهده حوزه و نهادهای تبلیغی خواهد بود، و زمینهسازی علمی و صفآرایی محتوایی بر عهده پژوهشگاهها و دانشگاه ها خواهد بود.
🔹طبق این طرح، ایام تبلیغ، صرفا ایام ماه مبارک و محرم و غیره نخواهد بود، بلکه ایام غیر مناسبتی هم به مثابه ایام تبلیغ تخصصی و نخبگانی در تقویم برنامهها لحاظ خواهد شد (مثل برنامههای ضیافت اندیشه در دانشگاهها برای اساتید دانشگاه).
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
🔻کانون عظیم تبلیغی، از تغییر رویکرد تا ایجاد ساختار
✍️ حجت الاسلام عبدالحسین مشکانی
▫️ جلسه شیرین دیدار مقام معظم رهبری (نفسیلهالفداء) با جهادگران عرصه تبلیغ، بر جان دیدارکنندگان نشست. از «خداقوت» تا «تغییر افق» گرفته تا «هویتبخشی» به حوزه و روحانیت و «سنجش» آنچه کرده و میباید کند و «پیشنهادات جزئی و کلان» جهت قرار گرفتن بر «مدار چنین افق و هویتی» و «رهایی از چنان آسیب و منقصتی».... همه را فرمودند. بسان دیگر سخنان و دیدارهای حکیمانه کلمه به کلمه را می توان نصبالعین قرار داد.
🔹 پیشنهاد اختصاصی حضرت آقا تشکیل «کانون عظیم تبلیغی حوزههای علمیه» بود. فارق از تمامی دعواهایی که در این کمتر از یک روز پیرامون آسیبشناسی ارائه شده از سوی حضرت آقا شکل گرفته؛ به سختی بیم آن میرود که این دستور نیز مانند آنچه درباره شورای عالی انقلاب فرهنگی و تحول در ساختارهای فرهنگی کشور اتفاق افتاد، به وقوع بپیوندد.
1️⃣ نگاهی از همینک بر این باور است که حوزههای علمیه باید طرحنامه کلانپروژه ایجاد کانونهای عظیم تبلیغی را در دستور کار قرار دهد تا بتواند به صورت دفعی یا تدریجی به این نقطه و قله دست یابد. نگاهی که به زودی تغییر در ساختارها و ایجاد ساختارهای جدید را اساسیترین کار، جهت لبیک به این فرمان میداند. به زودی نیز شاهد آن خواهیم بود که طرحها و برنامهها و به دنبال آن گزارشها و بیلانهایی ارائه خواهد شد.
2️⃣ در نگاهی دیگر باید موضوع این فرمان را در «تمام و جان کلام رهبری» جست. او فرمان تغییر در نظام اولویتها، نظام منزلتبخشی، نظام راهبردی و برنامهریزی حوزههای علمیه را صادر فرموده است. تغییر از هویتبخشی و منزلتدهی از طریق نظام آموزشی ـ و نه دانشی ـ ، به نظام تبلیغی و کنشگری.
🔸همانگونه که ایشان درباره تحول در ساختارهای فرهنگی هم فرمودند در اینجا نیز به نظر میرسد «تغییر رویکرد حوزههای علمیه» و «کانون عظیم تبلیغی شدن حوزههای علمیه»، موضوع فرمان ایشان است. حوزههای علمیه باید نظام نیازهای جامعه را از سامانه تبلیغی و ارتباطات و تعاملاتی و اجتماعیاش بیابد و در نظام آموزشی و دانشی خود به حل آنها بپردازد. چرخهای که شروع و آغاز آن از نیازهای اجتماعی و سیاسی است تا انتزاعات ذهنی و تهنشستهای صرفا تاریخی.
▫️بر اساس این نگره، رویکرد، نظام اولویتها و نظام منزلتها باید تغییر پیدا کند. آنچه در دل ساختارهای موجود جاری و ساری است باید تغییر پیدا کند و گرنه ساختارهای کنونی با کمترین تغییری میتواند حوزههای علمیه را به کانون عظیم تربیت مبلغ و کنشگر اجتماعی تبدیل نماید.
🔹اندکی دقت در ساختارهای رسمی و نیمه رسمی حوزههای علمیه نشان میدهد که ساختارهای موجود با تغییر در رویکرد، و شبکه شدن میتوانند حوزههای علمیه را به کانون عظیم تبلیغی اسلام تبدیل نمایند.
🔸معاونت تبلیغ حوزههای علمیه با ساختاری نسبتا منطقی در جهت پشتیبانی از نظام تبلیغی، مجتمع آموزشی و پژوهشی تبلیغی حوزههای علمیه مشتمل بر مرکز تخصصی تبلیغ در سه سطح، مرکز تربیت مبلغ معلم، مرکز تربیتی هنر و رسانه و ...، مرکز آموزشهای مهارتی و کاربردی حوزههای علمیه، قرارگاه تازه تأسیس کنشگری حوزه و روحانیت(در این باره و نسبت آن با کانون باز هم خواهم نوشت)، دبیرخانه گروههای جهادی، برخی از میزهای تخصصی دفتر تبلیغات، گروههای تبلیغی تخصصی دفتر تبلیغات، مرکز آموزشهای کاربردی و پودمانی دفتر تبلیغات، سیستم پشتیبانی سازمان تبلیغات، تشکل فراگیر گروههای تبلیغی، مؤسسه امیر بیان و .... مراکزی هستند که اگر رویکرد حوزههای علمیه نسبت به آنها و نیز رویکرد خود آنها تغییر یافته و در یک چرخه و شبکهای به تعامل و همافزایی همت بگمارند، هیچ نیازی به تشکیلات جدیدی که رقیب وضعیت موجود باشد و یا درصدد هضم و رزم با این ساختارها برآید نخواهد بود.
▫️یقینا تغییر رویکرد بدون تغییر در ساختارها نخواهد بود اما همه سخن در این است که اصل بر تغییر رویکرد است و به تبع آن اندک تغییراتی لاجرم خواهد بود.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
استاندارد دوگانه اصلاحطلبان؛ آیا دشمن اصلی ما روسیه است؟
✍🏻محمد ستوده
🔻فاضل میبدی در مورد حمایت روسیه از جداسازی جزایر سهگانه، این کشور را بزرگترین دشمن 200 ساله ایران معرفی کرده و چنین ادعا نموده که حاکمان کشورمان، روسیه را پناه خود برگزیدهاند!
⭕️ چند نکته در رابطه با اظهارات وی:
1️⃣ در تاریخ 200 ساله ایران، شروعکننده هیچ جنگی نبودهایم، اما با این وجود کشورهای زیادی سر ستیز با ما داشتهاند و بعضا کار به اشغال و نسلکشی هم رسیده است؛ پس دشمن ما صرفا روسها نبودهاند و چهبسا نقش انگلیسیها و آمریکائیها بسیار پررنگتر بوده است.
2️⃣ رابطه ما با روسیه، یک رابطه راهبردی و استراتژیک آن هم بهخاطر داشتن منافع مشترک و دشمن مشترک است؛ نمونه این روابط را با کشورهایی نظیر چین هم داریم. بنابراین برچسبهایی مثل پناه بردن، زیر پرچم فلان کشور بودن، شرقزدگی و... که لقلقه زبان اصلاحطلبان است، بههیچوجه زیبنده دکترین جمهوری اسلامی نمیباشد.
3️⃣ تمامیت ارضی و مستقل بودن کشور از بلوک غرب و شرق، آرمانی است که بیشترین هزینه را برای آن دادهایم. نمونه آن همین احضار سفیر روسیه در تهران که جمهوری اسلامی با این حرکت نشان داد با راهبردیترین شرکای خود نیز بر سر منافع ملی تعارف ندارد!
4️⃣ عمده هجمه اصلاحطلبان به روابط ایران و روسیه به بعد از جنگ اکراین و ادعای کمک تسلیحاتی ایران به این کشور مربوط میشود. اما بر فرض صحت این ادعا، باید یادآور شویم که جلوگیری از پیشروی ناتو، یک چشمانداز استراتژیک برای کشورمان است، پس چه بهتر که این نیروی تا بُن دندان مسلح در پشت مرزهای روسیه زمینگیر شود! در ثانی، چه عیبی دارد که ایران بهعنوان یک صادرکننده تسلیحات در دنیا قدرتنمایی کند، سلاحش را بفروشد، در میدان نبرد آزمون و خطایش کند و پولش را هم بگیرد!
5️⃣ در پایان به آقای فاضل و رفقایشان پیشنهاد میکنیم به دشمنیهای مکرر آمریکا و غرب نیز اشاره کنند و گزاره کدخداپرستی را برای یک بار هم که شده از خود مبرا سازند؛ چرا که در حال حاضر، دشمن و مزاحم اصلی ما در جزایر سهگانه و خلیج فارس، همین کدخدای اصلاحطلبان است.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
تبلیغ، R&D حوزههاست
بازکاوی چرایی تاکید و اولویت اول بودگی تبلیغ در تاکیدات رهبر انقلاب
✍️یحیی جهانگیری
🔸رهبر انقلاب[در دیدار اخیر] دغدغه و نگرانی خود را از فضای تبلیغ در حوزههای علمیه بیان داشتند، بیشک دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاستگزاریهای نادرست در حوزه، سبب کاهش توجه به تبلیغ شده است. دیگر طلبه، اولویت خود را تبلیغ نمیداند و عنوان مبلغ بودگی را یک عنوان اولی برای خود نمیپسندد. دکتر یا استاد دانشگاه بودن، نویسنده یا دارای پست اجرایی داشتن، اول است.
🔸اینک دنبال این مساله نیستم. در گفتگوی ویدیویی با رسانیوز در سال گذشته، دگردیسی اجتماعی کنشگری طلاب را در سده اخیر گفتم که یکی از آنها، کاهش توجه به تبلیغ در میان طلاب است.
🔸یادمان باشد، پدیدهها، ایزوله از فکتهای تاریخی نیستند، و حتما معلول عوامل مختلفند. امیدوارم سیاستگزاران حوزوی، با چند بخشنامه، به دنبال راه حل نباشند. تاکید میکنم گاه برای حل مساله باید از همین حالا اقدام کرد و دههها بعد محصول چید. اما آنچه وادار کرد این یادداشت را بنويسم، تاکید رهبر انقلاب بر اولویت اول بودن آن است. راستی چرا تبلیغ اولویت اول است؟
🔸ابتدا باید انگاره ذهنی خودمان را از تبلیغ تغییر دهیم. ما همیشه تبلیغ را یک مونولوگ وعظآمیز دانستیم. اما حقیقت آن است که تبلیغ، R&D حوزه است. روزگاری که در دانشگاههای غرب جایی برای آر اند دی ها نبود، حوزه ما با ظرفیت تبلیغی خود، حلقه اتصال علم و عین و ساحت اندیشه و عرصه نیاز بودند.
🔸مبلغان با تبلیغ، حوزه را از حجرهها با کف جامعه پیوند میزنند. تبلیغ سبب میشود طلبه دردهای میدان را بچشد و در مدرسهای علمی به راه حل آن بیاندیشد. حوزهای که تبلیغ ندارد، در عالم ایزولهی ذهنی خود در حجرههای خود، میخواند و مینویسید ولی از جامعه بیخبر است.
تبلیغ، حوزه را از جنس مردم میکند، رسول_من_انفسکم، آن وقت، صدای حوزه، صدای نه دردهای فیک، که دردهای اصلی مردم میشود، عزیز_علیه_ماعنتّم، حوزه بیش و پیش از اینکه مردم در فلان بحران یا چالش بیافتند، تشخصی میدهد و عمل می کند.
🔸به تعبیر آیندهپژوهان سناریونویس، بیایید سناریو معکوس را فرض کنیم. یعنی تبلیغ اولویت اول نباشد. حالا بیایید این حوزه را تصویر کنیم:
۱. حوزهای است که کتاب تولید میکند، ولی تیراژش، به اندازه رمانهای درجه چندم غربی ترجمه شده، فروش نمیرود.
۲. حوزهای که کلی نیروی انسانی برای ترویج دین تربیت کرده است، ولی به اندازه یک دهم یک موتیو سپکیر، مستمع ندارد.
و...
🔸آری اگر تبلیغ در حوزه نباشد، حتی تدریس و تحقیق هم، بیفایده و بدون ناظر به نیازهای جامعه و جهان خواهد بود. لذا باید "نسبت به تبلیغ نگران" بود و "تبلیغ در نگاه حوزه علمیه باید در مرتبه اول باشد".
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
هدایت شده از پایگاه تحلیلی صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کم کاری تان در تبیین، با تجمع های مطالبه گری جبران نخواهد شد.
🔻دو تصویر از دو نوع مواجهه با مقوله کشف حجاب که اخیرا در فضای مجازی بازتاب داشته نشانگر اینست که عناصر فرهنگی هنوز اولویت خودش را پیدا نکرده است.
🔹دغدغه مندان فرهنگی، هنوز هم که هنوز است متوجه نشده اند که بر باد رفتن روسری ها تابع خلأ معارفی است که به مرور از ذهن جامعه ما به انزوا کشیده شده است.
عامل اصلی اش هم عدم تبیین درست و زمینه سازی هوشمندانه بوده است.
🔹ضدفرهنگ هایی که طی یک فرایند شناختی و ترکیبی توسط دشمن شیوع پیدا کرده و آمیخته با سبک زندگی جوان و نوجوان امروزی شده است با مطالبه برخورد قهری جبران نخواهد شد.
🔸این افراد، به جای اینکه با برنامه ریزی دقیق و اقدامات هوشمندانه، ترتیب یک نوع مواجهه شناختی را بدهد تا از این فرایند بصورت نرم جلوگیری کند، دنبال ساده ترین کارها رفته و بار مسئولیت خود را روی دوش دستگاه امنیتی می گذارد.
🔸باید گفت مطالبه از دستگاه ها به جای خود ولی از این، آبی برای مشکل حجاب گرم نمی شود.
🔻 تصویر دوم اما گویای مواجهه درست با یک مقوله شناختی است که اتفاقا اثر آن خیلی نافذتر و دائمی تر خواهد بود. قدری تامل..
✍️ مرتضی توکلی
🔻#صراط را دنبال کنید.
┈┄┅═✾ serat ✾═┅┄┈
🌀 چگونه حوزه می تواند تبلیغ را در اولویت اول خودش قرار دهد؟
👤 علیرضا پناهیان
🔸 جریان تبلیغ در کشور یک جریان مظلوم و مهجور است. اخیراً رهبر انقلاب مطالبی را درباره اهمیت تبلیغ صریحاً بیان کردند و فرمودند که درباره تبلیغ نگران هستند و تبلیغ در حوزه در درجه اول اولویت قرار ندارد و این وضعیت باید تغییر کند و اولویت اول حوزه کار تبلیغ باشد.
🔺 اگر حوزه بخواهد تبلیغ را در اولویت اول قرار دهد، باید تغییراتی در فصلهای دورس حوزه انجام شود. صرف آشنایی با فقه به معنای خاص، برای امر تبلیغ کافی نیست.
🔻 ما در حوزه، به فقه به معنای اخص کلمه میپردازیم و با فقه میخواهیم مکلف را از مقام حیرت خارج کنیم.
✅ اما در تبلیغ، رکن اساسی این است که بتوانیم دانشمندانه به مخاطب انگیزه بدهیم درحالیکه شاید در طول تحصیل در حوزه علمیه، حتی دو واحد هم در اینباره درس نخوانیم.
♨️ مبلغ لازم است «اسلامشناس» باشد. تا زمانی که در حوزه علمیه، تبلیغ را محتاج دانش ندانیم، در تبلیغ موفق نخواهیم بود.
🔺 عالمان دینی در مساجد و محافل مذهبی از شخصیت خوب خود بیش از هر چیز دیگری بهره میبرند و این در تبلیغ بسیار مؤثر است و از طرف دیگر نیز تعداد زیادی از مخاطبان، فطرت خود را شکفته کردهاند و به شایستگی متأثر میشوند؛
♨️ اما باید برای دلهایی که آماده نیستند و به عالمان دینی مراجعه نمیکنند فکری کرد و امروز بسیاری از جوانان ما رجوعی به دین ندارند.
🔻 تأثیر مبلّغ به عنوان برانگیزاننده مخاطب یک امر مهم است. فقه نمیگوید چگونه در مخاطب انگیزه ایجاد کنیم، مبلغ، هم باید اسلامشناس باشد و هم باید مخاطب را برای دینداری انگیزمند کند و برای انگیزمند کردن، انسانشناسی و روانشناسی دینی لازم است و ما در این زمینه کم کار کردهایم.
✅ شناخت مخاطب برای امر تبلیغ مهم است. ما برای مخاطبشناسی گاهی باید فرد فرد مخاطبین را بشناسیم و بلکه باید به مخاطبشناسی از حیث جامعهشناسی توجه داشته باشیم و باید ببینیم #نبض_زمان در جامعه چگونه میزند.
✅ ما باید جامعه، فرهنگ و ادبیات آن را بشناسیم. ما میخواهیم با مردمی صحبت کنیم که اخلاق را یک رفتار فردی میدانند، لذا باید جامعه را شناخت تا وقتی کلمهای میگوییم، دریابیم جامعه چه برداشتی از آن میکند.
♨️ اما طلبه در حوزه علمیه چنین درسهایی نمیخواند.
✅ ما برای تبلیغ، نیاز به دانش داریم و نباید تبلیغ را به ذوق، نفس، شخصیت و منش مبلغ واگذار کرد و نباید تبلیغ را به دانشهای موجود در حوزه واگذار کرد و مبلغ نباید خودش را از دانش مستغنی ببیند.
✅ اکثر آیات قرآن، تبلیغی است ولی این آیات را باید طبقهبندی کرد و در تبلیغ، از آنها بهره گرفت. ما برای تبلیغ نیازمند دانش هستیم؛ دانشی گستردهتر از فقه به معنای خاص و نیازمند مجاهدت علمی هستیم، مجاهدتی بیشتر از آنچه یک فقیه در موضوعات رایج نیاز دارد. فقه میخواهد مکلف را از حیرت در مقام عمل خارج کند، اما تبلیغ میخواهد در انگیزههای مخاطب وارد شود و تصویر صحیحی از دین، در ذهن او ایجاد کند.
🔻 باید تأسف خورد از اینکه برخی تبلیغ و منبر را برای افراد بیسواد میدانند. رهبر انقلاب درباره هیچ موضوعی به این سادگی ابراز نگرانی نکردند؛ حتی پیرامون فتنههای اخیر و مسائل خارجی و… این درحالی است که برخی از ما تبلیغ را نشناختهایم.
🔻وقتی میخواهیم به تبلیغ دین بپردازیم باید محتوایی تولید کنیم و این محتوا باید عالمانه باشد و به بخشهایی از دین که به آن پرداخته نشده و اصلیترین، مهمترین و زیربناییترین بخشها هستند بپردازیم؛ بخشهایی که با #احساسات_دینی ما نیز همراه باشد.
🔻باید در #ادبیات_تبلیغی یک #تحول پدید بیاید. مردمی که غیردینی رفتار میکنند، اکثراً دچار سوءتفاهم هستند، باید تحولی در ادبیات دینی ایجاد کنیم که نتیجهاش این بشود که وقتی عالم دینی دیدند، بگویند «این فرد، متخصص سلامت فکری، تمرکز و قدرت ذهنی در انسان است و استقلال روحی و فکری برای آدمها مسئله اول اوست».
🕌 مجمع بزرگ مبلغان ماه محرم اصفهان - ۱۴۰۲/۰۴/۲۴
#تبلیغ
#اولویت_اول_حوزه
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
نصیری را زندان نکنید
✍️ علی مهدیان
بگذارید جلوی چشم باشد، باید انقلابیهای سوپر انقلابی خوب تماشا کنند. آنانکه «نظام» را متهم میکنند تا بگویند ما خیلی آرمانگراییم، تماشا کنند. این عاقبت را ببینند.
نصیری را زندان نکنید، او بودنش مفید است. بگذارید طعم تلخ عدالتخواهی خوارجی به ذائقه ها بنشیند. عدالتخواهی بدون اخلاق بدون عقل.
نصیری را شماتت نکنید. از او عبرت بگیریم. این عاقبت همه کسانی است که پشت ریش و پشم و ادا و اطوارهای انقلابی ، فکری به حال بیمار دلیشان نمیکنند. این عاقبت عقده ای بازی و لجاجت است. لج بازهای زیادی را دیده ایم، منتظری و میرحسین و کروبی و امجد و بیا جلو تا امروز
نصیری خوب است. بگذارید رفیق بازهای عالم سیاست ببینند کوتاه آمدنهایشان مقابل رفقایشان چگونه آنها را حفظ میکند. وقتی در مجالس خصوصی میدیدند چطور اندیشه های امام را تمسخر میکند و خفه خون گرفته بودند و بلکه به او تریبون میدادند و کرسی داوری میدادند و حلوا حلوایش میکردند همینها که ادعای شفافیت و صراحت و عدالتجوییشان گوش فلک را کر کرده. وقتی مبانی کج و معوجش را میدیدند پروژه های آنچنانی ترجمه بحار و امثالهم به او نسپرند.
نصیری باید بماند که آخوندها بفهمند درس خارج و فقه و اصول کسی را نجات نمیدهد اگر خودخواهانه مقابل نظام ولایی بایستد، چه شریعتمداری باشی چه منتظری چه جوجه طلبه ای مثل این. همانطور که درس اخلاق هم شیخ علی تهرانی ها و امجدها را نجات نداد.
نصیری مفید است تا ببینید جاهل متنسک و عالم متهتک دو روی یک سکه اند. آرمانجویی خالی از نظام و محافظه کاری خالی از انقلاب دو روی یک سکه اند. تا ببینند مارهای خوش خط و خال و لیبرالیسم و اسلام آمریکایی با چه فرآیندی از دل انقلابی بازی بیرون میآید. تا بفهمیم آنانکه اندیشه امام را تا عمیق ترین لایه هایش نپذیرفته اند حق ندارند پرچمدار انقلابی گری باشند.
نصیری خوب است بگذارید ادامه دهد بگذارید تاویل والله و الله گفتن حاج قاسم را همه مشاهده کنیم. تا برای عاقبتمان بترسیم و نگران باشیم. آن زمان که برای این نظام و رهبر حکیمش کم میگذاریم حتی با سکوت و انفعالهایمان. ببینیم ماجرا جدی تر از این حرفها است و شوخی ندارد.
خدایا به همه ما رحم کن....
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
چرا پذیرش قطعنامه 598 به نوشیدن جام زهر تعبیر شد؟
✍️علی ستاری
قسمت_اول
🔸27 تیر مصادف با سالروز پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی ایران است که در سال 1367 انجام شد. این موضوع یکی از بحث برانگیزترین رخدادهای تاریخ انقلاب اسلامی است چرا که عارف دلسوخته قرن حضرت آیت الله امام خمینی(ره) پذیرش این قطعنامه را به عنوان نوشیدن جام زهر تعبیر کردند و از این حیث لازم است که این موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
🔸سال 66 حاوی تحولات بسیاری در جبهه ها از سوی جمهوری اسلامی ایران بود؛ رزمندگان اسلام تمرکز مبارزات خود را از جنوب کشور به سمت جبهه های غرب متمایل کرده بودند و عملیات های بسیاری را با پیروزی پشت سر گذاشتند؛ طی عملیاتهای سال 66 شهرهای حلبچه، ماووت، سیدصادق و حند قریبه از خاک عراق به تصرف نیروهای ایرانی درآمده بود و رزمندگان توانسته بودند بر بسیاری از ارتفاعات استراتژیک تسلط پیدا کنند؛ سال 66 ما شاهد بودیم که ایرانی ها عملیات های بیشتری انجام می دهند و به طور کل موازنه قدرت در جنگ تغییر کرد.
🔸در چنین شرایطی بود که آمریکایی ها که صدام را در حال سقوط به دست ایرانی ها می دیدند وارد رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی ایران شدند و اصطلاحا جنگ نفتکش ها آغاز شد.
از طرفی دیگر همزمان با تحولات سال 66 برای نجات صدام از مخمصه ای که در آن گیر کرده بود تلاش ابرقدرتها برای افزایش تسلیحات صدام نیز بیشتر شد به طوری که هواپیماهای پیشرفته میگ 31 در این سال توسط اتحاد جماهیر شوروی در اختیار ارتش بعث عراق قرار گرفت.
🔸بلوک شرق و غرب در سال 66 از هیچ حمایتی برای نجات صدام دریغ نکردند و از تجهیزات زمینی و هوایی گرفته تا سلاح های شیمیایی و میکروبی را در اختیار صدام قرار دادند و با وجود دست برتر بعثی ها از نظر تسلیحاتی اما صدام باز هم نتوانست خود را در برابر ایرانی ها جلو بکشاند.
🔸صدام به حدی مستاصل شده بود در عملی شنیع و غیرانسانی در 7 تیر سال 66 شهر سردشت از توابع استان آذربایجان غربی را بمباران شیمیایی کرد و 110 تن از ساکنان غیر نظامی این شهر را به شهادت رسانده و 8 هزار تن دیگر را در معرض عوارض گازهای شیمیایی قرار داد.
بعثی ها حتی به اهالی کشور خود نیز رحم نکرده و در 25 اسفند 66 حلبچه را بمباران شیمیایی کردند و 5 هزار غیرنظامی را به کام مرگ کشاندند.
🔸همه چیز در سال 66 به نفع ایران پیش می رفت؛ با توجه به پیروزی های عظیم رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل و شکست ها و استیصال صدام، جامعه جهانی به این نتیجه رسید که باید ادبیات خود را با ایران تغییر دهد.
🔸29 تیرماه سال 66 شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه 598 را برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر کرد و در آن زمان جمهوری اسلامی ایران در موضع قدرتمندانه ای نسبت به عراق قرار داشت و به تازگی عملیات غرورآورین کربلای 5 به اتمام رسیده بود. فاو در دست ایران بود و همانطور که قبلا توضیح دادیم سال 66 سال پیروزیهای ایرانیها بود.
🔸بند اول قطعنامه 598 تاکید داشت که ایران و عراق ذیل یک آتش بس فوری کلیه عملیات ها را خاتمه داده و به مرزهای بین المللی برگردند و عراق نیز آن را پذیرفته بود چرا که این قطعنامه بعد از سالها دفاع ایرانی ها نتیجه اش عقب نشینی و تقدیم کردن مواضع به عراق بود.
🔸نکته بعدی که حائز اهمیت بود اجرای بندهای قطعنامه 598 به صورت ترتیبی لحاظ شده بود یعنی ابتدا باید بند اول که توقف حملات و بازگشتن به مرزهای بین المللی است اجرایی شود بعد روی بندهای دیگر که تعیین متجاوز و پرداخت غرامت است بحث و تصمیم گیری شود و مانند روز روشن بود که عراق به محض اینکه خاکش را پس بگیرد زیر بار غرامت نخواهد رفت و حتی ممکن است حملاتش را با توجه به تسلیحاتی که در دست دارد افزایش دهد؛ لذا جمهوری اسلامی ایران تاکید داشت که بند اول قطعنامه باید به تعیین متجاوز اختصاص داده شود با بی توجهی سازمان ملل و عراق به خواسته های ایران، جمهوری اسلامی سال 66 قطعنامه 598 را نپذیرفت و جنگ ادامه پیدا کرد.
🔸قطعنامه 598 یک سال بعد از صدور توسط ایران پذیرفته شد و امام از آن به عنوان نوشیدن جام زهر تعبیر کرد که البته پیش بینیها هم درست از آب درآمد و در سال 67 زمانی که نیروها به مرزهای بین المللی بازگشتند صدام دوباره به ایران حمله کرد.
⬇️ادامه مطلب
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
چرا پذیرش قطعنامه 598 به نوشیدن جام زهر تعبیر شد؟
قسمت_دوم
🔸بسیاری از روایت ها مبنی بر این است که سال 67 سالی بود که نیروهای ایرانی با ضعف شدیدی در جبهه ها روبرو شده بودند و جریانی در کشور این موضوع را القا می کرد که مردم و نیروها دیگر حاضر به ادامه جنگ نیستند و به دنبال پایان دادن جنگ و مجبور کردن پذیرش قطعنامه بودند؛ موضوعی که بعد از پذیرش قطعنامه و حمله مجدد عراق و حضور پرشور مردم برای دفاع از خاک کشور مشخص شد اشتباه است و سر آن برای تاریخ ماندگار شد.
▪️در بحث پذیرش قطعنامه 598 ذکر چند نکته لازم است.
🔸یکی از رویارویی های آن روزها در کشور رویارویی 2 تفکر بود؛ تفکر اول که امام خمینی(ره) محور آن بود تحت عنوان" جنگ جنگ تا رفع فتنه" و تفکر دوم که مرحوم هاشمی رفسنجانی از آن پیروی می کرد تحت عنوان "جنگ جنگ تا یک پیروزی" بود.
🔸امام و فرماندهان تحت امرش معتقد بودند باید جنگ را تا جایی ادامه داد که فتنه به صورت کامل از بین برود؛ به این معنا که اگر جنگ به پایان رسید و طرفین درگیر با پذیرش صلح سر مرزهای بین المللی برگشتند کشور متخاصم نتواند تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران باشد و دوباره به آن حمله کند اما مدیریت سیاسی کشور یعنی مرحوم هاشمی رفسنجانی با القای تفکر جنگ جنگ تا یک پیروزی به دنبال این بود که با کسب پیروزهایی قدرت سیاسی خود را در مذاکرات برای چانه زنی بالا ببرد و سریعا جنگ را خاتمه دهد.
🔸سردار رحیم صفوی فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه پاسداران، طی گفتگویی با «رمز عبور» در ارتباط با اینکه چرا مرحوم هاشمی به دنبال پایان دادن سریع به جنگ بود، با اشاره به هماهنگ نبودن مرحوم هاشمی با امام خمینی(ره) در پیشبرد مسائل جنگ، گفت: رهبری سیاسی جنگ، یعنی آقای هاشمی، با حضرت امام و رهبری نظامی جنگ هماهنگ نبود. به نظر من آقای هاشمی بعد از امام بود و می خواست بعد از امام کشور را اداره کند. لذا می خواست قدرت را در دست داشته باشد و شاید پیش خود فکر می کرد در این جنگ نباید همه چیز از بین برود. این برای حفظ قدرت خود و ادامه حکومت خودش بود که نمی خواست همه منابع کشور از بین برود. آقای هاشمی نگاهش به آینده و قدرت و حکومت بود و به همین دلیل تن به همکاری کامل با نیروهای نظامی نمیداد.
🔸البته ناگفته نماند این تلاش ها منوط به سال آخر جنگ نبود بلکه در سال 64 مجمعی تشکیل شد که به مجمع عقلا معروف شد و دکتر حسن روحانی ریاست آن را برعهده داشت؛ بدون اطلاع امام در این مجمع سعی در اتخاذ تصمیماتی برای اتمام جنگ داشتند؛
🔸چند دستگی در کشور که منشا آن در دست سیاسیون کشور بود موجب می شد که در جبهه ها با تضعیف مواجه شویم به عنوان مثال محسن رضایی که فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آن زمان بود از یک جایی به بعد می گوید؛ راضی شدیم فرماندهی جنگ بر دوش سیاسیون کشور بیفتد تا شاید از جبهه ها بیشتر حمایت شود.
🔸از سال 65 تلاش سیاسیون برای خاتمه دادن جنگ افزایش پیدا کرد. سردار رشید از فرماندهان ارشد سپاه در دفاع مقدس در خصوص تلاش هاشمی در این راستا پیش از اجرای عملیات کربلای 5 در دی ماه سال 65 میگوید: هاشمی گویی میخواست با نظرخواهی مکرر و زیاد و با ایجاد فضای تردید، از زبان فرماندهان بشنود که نمیتوان جنگید! و این را فرماندهان سپاه بروند خدمت حضرت امام اعلام کنند ولی فرماندهان سپاه هرگز راضی به این کار نمیشدند.
🔸در رابطه با پذیرش قطعنامه 598 یک واقعیت تلخ وجود دارد و آن را امام خمینی(ره) در نامه ای که پس از پذیرش قطعنامه به مسئولان کشور نوشت علنی کرده است؛ امام در ابتدای نامه اش نوشته است؛ «حال که مسئولان نظامی ما، اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحاً اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهد آورد...»
البته ناگفته نماند بعد از تلاش های مرحوم هاشمی رفسنجانی نقش نامه محسن رضایی فرمانده وقت سپاه تمام کننده بوده است و امام در نامه ای که دلایل پذیرش قطعنامه را ذکر می کند به نام محسن رضایی استناد می کند و نقل قول های بسیاری از آن می آورد.
🔸امام در بخشی از نامه خود می نویسد: مسئولین سیاسی می گویند از آنجا که مردم فهمیده اند پیروزی سریعی به دست نمی آید، شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است. شما عزیزان از هر کس بهتر می دانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبرویی داشته باشیم خرج می کنیم.
⬅️قسمت_اول
⬇️ادامه_مطلب
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
چرا پذیرش قطعنامه 598 به نوشیدن جام زهر تعبیر شد؟
قسمت_سوم
🔸این نامه امام در 25 تیر 67 یعنی 2 روز قبل از پذیرش قطعنامه 598 خطاب به مسئولین نوشته شده است و امام امت 2 روز بعد از پذیرش قطع نامه در پیامی خطاب به ملت ایران می نویسد:
🔸خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم…
🔸بعد از پذیرش قطعنامه عراق که پذیرش قطعنامه را ناشی از ضعف ایران می پنداشت تنها 4 روز پس از پذیرش قطعنامه 598 دوباره به ایران حمله کرد و توانستند دوباره وارد خاک ایران شده و محور اهواز خرمشهر را در دست بگیرند اما نیروهایی که در جبهه ها باقی مانده بودند با اجرای عملیات دفاع سراسری و الغدیر بعثیها را به پشت مرزهای بین المللی بازگردانند.
🔸عهد شکنی صدام به همین جا منحصر نشد و 3 روز بعد حمله گسترده تری با حضور منافقین از غرب کشور انجام شد و توانستند از سر پل ذهاب هم عبور کنند اما با عملیات مرصاد دوباره شکست خورده و به سر جای خود نشستند.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
برنامه محرم جریانات اسلام انحرافی چیست؟
✍️سعید صلح میرزایی
🔸محرّم و صفر بود که نهضت امام خمینی (ره) را به اوج رساند و مرحله اوّل انقلاب یعنی سرنگونی رژیم طاغوت را رقم زد. در طول 44 سال انقلاب اسلامی نیز خطّ عاشورا نگهبان اسلام اصیل و ناب محمّدی و در نتیجه انقلاب اسلامی بوده است.
🔸جریان روشنفکر متمایل به غرب که این کارکرد را از محرّم حسینی دید، در سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش کرد تا مجالس حسینی را از قالب سنّتی خود تهی کند. به گونهای که عالیترین مقام انقلاب یعنی حضرت امام را به واکنش واداشت. ایشان در 14 آبان سال 59 با اشاره به وسوسههای این جریان فرمودند:
▪️«[اینکه برخی گفتهاند:] «امروز دیگر ما انقلاب کردهایم، روضه دیگر لازم نیست» از غلطهایی است که تو دهنها انداختهاند؛ مثل این است که بگوییم امروز ما انقلاب کردهایم، دیگر لازم نیست که نماز بخوانیم. انقلاب برای این است. انقلاب کردیم که شعائر اسلام را زنده کنیم، نه انقلاب کردیم که شعائر اسلام را بمیرانیم. زنده نگه داشتن عاشورا یک مسأله بسیار مهم سیاسی- عبادی است.»
🔸پس از شکست جریان متمایل به غرب در این طرح، تلاش مذبوحانهای را آغاز کرد که با بهرهگیری از مفاهیم عالی نهضت حسینی و با تحریف معنوی آرمانها و اهداف و شعائر حسینی و گاه با تحریف لفظی، اهداف غربگرایانه و یا سازشکارانه خود را پیگیری کند. گاه امام حسین (علیهالسّلام) را امام مذاکره نامیدند، گاه با تطبیق نادرست بیانات انتقادی قهرمانان کربلا بر مسئولان عالی انقلاب اسلامی و همچنین بر نظام اسلامی، کینههای خود را از انقلاب اسلامی بگشایند. عجیب اینکه جریان متحجّر که قاعدتاً باید با جریان غربگرا مرزبندی داشته باشد در این سوءاستفاده با آنها همراهی کرده و به آنها دست یاری میدهد.
🔸پس از جنگ ترکیبیای که از مهر سال 1401 آغاز گردید، دو جریان #غربگرا و #متحجّر، رفتار خود را متناسب با حس و خیال تمامشدگی نظام، تنظیم کرد. دیری نگذشت با آرام شدن اوضاع و شکست طراحیهای سخت دشمن، جریان غربگرا ناامیدانه، برنامههای خود را در فاز نرم با استفاده از ظرفیتهای رسانهای و تریبونی دنبال کرد.
🔸شرایط محرّم سال 1402 به گونهای است که آنها را وامیدارد تا با حداکثر توان به میدان آمده و پیشبینی میشود با قشربندی زیر دست به طراحی عملیاتی بزند:
الف) روشنفکران غربزده: این گروه با سوءاستفاده از بیانات امام حسین (علیهالسّلام) و تحریف معنوی آن کلمات گهربار، به دنبال فروکاستن حرکت حضرت به یک مطالبه و اصلاح اجتماعی و خالی کردن آن از روح حماسی برای حاکمیت اسلام در همهی عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... خواهند بود. این جریان از قدیم به دنبال جایگزین کردن اسلام اجتماعی با کارکرد محدود به جای اسلام حقیقی با رویکرد حداکثری هستند.
ب) روحانینماهای زُهریمسلک: این عدّه که جمعیت بسیار اندکی را نسبت به جریان روحانیت اصیل شیعی تشکیل میدهند معمولاً وابسته به بیت منتظری یا شیرازی یا برخی دیگر از بیوت زاویهدار و البته دارای امکانات مالی و رسانهای هستند.
خطّی که این جریان دنبال میکند رخنه در میان جریان مذهبی با هدف تغییر گفتمان انقلابی مجالس حسینی است. در کنار قرائتهای جهتدار و مخالف جریان عظیم مردمی، گامی نیز با طعنه و کنایه به حرکت انقلاب اسلامی و راهبردهای اساسی آن در تقابل با نظام سلطه، مورد استقبال رسانههای غربگرا و بعضاً رسانههای ضدّ انقلاب قرار میگیرند.
ج) ورشکستگان سیاسی با ظاهر مذهبی: امثال مهدی نصیری و حائری شیرازی را در این دسته میتوان دید. این افراد که بیشتر به بلندگوی دو دستهی قبلی تبدیل شدهاند و نقش مزدور و بازارسالکننده و تکرارکننده آنها را دارند. این افراد با ژست مصلح اجتماعی، هدفی جز دیدن و پررنگ کردن ضعفهای نظام و همچنین بازنمایی مصنوعی نقاط قوّت غرب و بزک تمدّن منحط غربی ندارند.
د) اهالی شهوت: این جریان که با همه شعائر اسلامی مخالف است و از حاکمیت اخلاق اسلامی بیزار است با همهی شعائر حسینی، عزاداری، اطعام، راهپیمایی اربعین، سیاهپوشی و ... تعارض دارد. و البته سطح اندیشهی خاصّی ندارد و در کسب طرفدار از جریان متدیّن و همچنین اهل فکر، ناتوان است.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایدیولوژی صورتی
🔸اینروزها با یک مقوله خطرناکی از جریان مذهبی مواجه هستیم که برداشت ها و سلایق شخصی خود را تعمیم داده و آنرا بعنوان ایدئولوژی دینی معرفی می کنند.
🔹همانقدر که اسلام رادیکال و داعشی خطرناک است به همان اندازه فضای صورتی در تبیین دین آسیب زاست.
🔸فارغ از قضاوت درباره اصل برنامه و اینکه چه اشخاصی و با چه معیاری دعوت شده اند بحث سر این موضوع است که نباید برداشت هایی که مبتنی بر قواعد دینی نیست و صرفا یک بنیه ذوقی دارد در مقام ایدئولوژی دینی بیان شود.
🔹کارشناس برنامه، حرف های بظاهر زیبا و احساسی اما بی مبنا مطرح کرده و برای تربیت و مدیریت اجتماعی نسخه می پیچد و مجری هم که با ادبیات دینی چندان آشنا نیست به آن مهر تایید می زند.
🔻آیا واقعا نقش حاکم همان گسترش یافته نقش والد است؟!
🔻محبتی که از آن دم میزنیم در حیطه حکومتی اش چگونه است؟ اینکه از اجرای قانون صرف نظر کنیم؟!
🔻آیا تعهد به قانون یک کشور مغایر با احترام به آراء عمومی و محبت به آن هاست؟!
🔻ادعاهای شما مبتنی بر کدامیک از اصول و قواعد اجتماعی سیاسی اسلام است؟!
خواهر بزرگوار! ذوقیات و نظرات شاذ من و شما برای دیگران حجت نیست که بشود سرنوشت یک جامعه را با آنها رقم زد.
✍️ مرتضی توکلی
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
🔸برنامه «مهلا»، دو لایه دارد:
یکی ستایش حسین و دیگری نکوهش انقلاب..
#مهدی_جمشیدی
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
درباب برنامهی "مهلا"
🔻 دعوای امامحسین'ع' نه بر سر نماز بوده و نه بر سرِ ادب در جامعه؛ چراکه مردمِ زمانهی حسین'ع' عابد بودند و اهل مستحبّات. آنچه امام را از مدینه برای قیام مضطر میکند، "دینداریِ گزینشی" مردم است که آنقدر دچار "تناقض" شدهاند که حسین'ع' را دوست میدارند و هنگام ذبح او اشک چشم میریزند! این جماعت حتی پشت ِ سر ولیدِ ملعون نماز صیح را ۴ رکعت اقامه میکنند و از متدین بودن خود مسرورند. مردم زمانهی امام مردمی متناقض هستند. و چرا نمردند از آنهمه تناقض؟! و چرا نمیمیریم با اینهمه تناقضاتی که در دینداری خود داریم؟
بهراستی مردم، مستِ کدام دین بودند که نمازِ صبح را ۴رکعت خواندند و ککشان هم نگزید؟!
پس وقتی "گزینش" و "سلیقه" جایگزین "تکلیف" میشود، دیگر "ادبِ ظاهری" هم راهی از پیش نمیبرد و "انسان" را غرق در "توهمِ دینداری" ساخته و موجودی "متکبر" و "خودخواه" میسازد.
🔻 امام میداند این مردم بندهی دنیا شدهاند و دین را در زندگی آنها "لَعِق" توصیف میکند. لعق، به معنای لقلقهی زبان نیست؛ بلکه بهمعنای شیرینی اولیهی آن آدامسی است که بعد از مزمزه کردن مابقی آنرا دور میریزیم. این یعنی ما از دین و امام، آنچه را که با منافع ما سازگار باشد قبول میکنیم و لاغیر. و با عنوان "امام برای همهست"، روتوشی برای گناهان خود دستوپا میکنیم.
🔻 اینکه در برنامهی "مهلا" با سلبریتیهایی مواجه میشویم که از "ادبِ متوهمِ" عدهای سخن میگویند، دقیقا همان "ادبِ گزینشی" است که این انسان متکبر دوست دارد شرابش را بنوشد و در اسقاطیل کنسرتش را نیز برگزار کرده، اما نمازش را نیز قبل کنسرتش "قرائت" کند!
و جای تعجب است مجری برنامه که هرچه دارد از امامحسین'ع' دارد، درقبال این سخنهای "مبتذل" و "بیمبنا" بهنشانهی تایید سر تکان میدهد!
آقای پویانفر، "ادب" را "آدابی" است که انسان "ادیب" درهر موضعی "موظّف" به رعایت آنهاست. نه در مجلس عزا میشود رقصید و نه در مجلس شادی میتوان گریست. و آنکه یک گوشه از پازل شخصیتی امام را بنابر منفعتش قبول میکند، کاری جز ذبح "شخصیت" امام نمیکند. و باید سعی کنیم یک امام قلابی به مخاطب غالب نکنید؛ که امام برای شخص "تائب"، رئوف است و آغوشش باز، و شمشیرش برای تحریف کنندگان دین برّندهتر از رعد.
و نه هرکه اشکی ریخت یقینا قلندری میداند و میشود تاج سرِ ما.
میزان و سنجش ما تنها یک نماز و گریه نیست. آنکه وارد این خیمه شد و ادعای "محبّت" کرد، باید محبتش رنگوبوی "سنخیّت" بدهد، وگرنه ادبی "مقطعی" دارد و این همان "دینِ گزینشی" است که امام با او "مبارزه" میکند.
امیرحسناوصالی
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
🌀 دردهای مزمن جبهه انقلاب
حاشیهای بر واکنشهای این روزهای جبهه انقلاب
✍️ حسین ایزدی
🔸 در کنار همه امتیازات #جبهه_انقلاب، اما به آسیبهایی دچار هستیم که باید چارهای برای آنها اندیشید.
🔺 اینکه جبهه به سرعت واکنش نشان میدهد یعنی جبهه انقلاب زنده است، دارای دغدغه است، نمیخواهد بی تفاوت باشد، اینها همه مزیت ماست.
🔻 اما اینکه نمی داند کجا، در چه اندازه، و با چه روشی کنش و واکنش داشته باشد، یعنی از پختگی لازم برخوردار نیست و هنوز به #فرهیختگی لازم نرسیده است.
♨️ برخی از آسیبهایی که دچار هستیم:
1⃣ تسرع منهای تأمل
ذهن بخشی از جبهه انقلاب خیلی سریع بهم میریزد، خیلی سریع به واکنش میافتد، خیلی سریع به نفی و طرد میرسد، خیلی سریع تحلیل میکند، خیلی سریع محکوم میکند!
همه اینها نشاندهنده ضعفهای ساختاری است. ضعفهایی که اگر چاره نکنیم همچنان در انفعال میمانیم.
کافی است «یک اتفاق» در عرصه #فضای_مجازی برجسته شود، همه ذهن، کنش و دغدغه ما را به خود معطوف میکند.
2⃣ بی مسئلگی
بخشی از جبهه انقلاب حتی خیلی سریع اولویتهایش تغییر میکند. کسی که اولویتها و مسئلههایش سریع تغییر میکند، یعنی اساسا فاقد مسئله است و اولویتی ندارد.
به همین دلیل میبینیم کل همّ و غمّ جبهه گاهی در حد یک هفته میشود واکنش به مثلا انتشار عکس فلانی با فلانی یا خواندن یک شعر غلط از طرف فلان مداح....
3⃣ غلبه روحیه نفی و طرد
ما دارای چنان قدرتی هستیم که میتوانیم با واکنشهای حسابنشده اما پرحجم و تند و تیز به سرعت یکی را به مرز نفی و #طرد از انقلاب برسانیم. اصلا گویی کاری جز طرد نداریم!!
این به معنای نادیدهگرفتن خطوط قرمز نیست، به معنای پافشاری بر اصول نیست، بلکه به معنای فقدان سیاست اقدام است.
4⃣ نارسائی تئوریک
یکی از مشکلات اساسی ما #نارسایی_تئوریک است که موجب شده دچار #خودمرکزپنداری شویم.
تعریف روشنی از #انقلابی بودن و انقلابی نبودن نداریم. حتی تعريف صحیح و جامعی از #بصیرت نداریم. نمیدانیم دقیقاً موطن نزول و تطبیق "اشداء علی الکفار و رحماء بینهم" چیست و برای کجاست؟
وقتی چنین شد، بر اساس آنچه حدود انقلابیبودن میدانیم دیگران را قضاوت میکنیم و فعل خود را مصداق بصیرتافزایی میپنداریم!
یکی را نفی و طرد میکنیم و دیگری را محکوم و مطرود. فقط هم قرائت خودمان از آقا را قبول داریم. جهتگیری ما گاهی به سمت کشف حقیقت نیست، بلکه به سمت اثبات مواضع خومان است و این هم بد است. حالا هم که یاد گرفتهایم تا کسی حرفی خلاف میل ما میزند اسم او را صورتی میگذاریم.
5⃣ افراط در در واکنش
گاهی نسبت به برخی مسائل باید واکنش نشان داد و قطعا وظیفه است. مثلا کسی شعر غلطی خوانده است، باید #تذکر_مشفقانه داد، اما ما چنان بلایی به سر وی میآوریم و او را تا مرزهای کفر بالا میبریم؛ که به غلط کردن بیافتد.
این شیوه امامان ماست؟ این شیوه رهبری است؟ پس مروت و #اخوت چه میشود؟
کسی شک ندارد شعری که فلانی خواند غلط است، کسی شک ندارد تطهیر خاتمی غلط است، کسی شک ندارد هزارتا مسئله دیگر وجود دارد، مهم نحوه مواجهه ما با هر یک از این مسائل است.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
اگر زینبی روایت نکنیم...
👤 #محسن_مهدیان
1️⃣ یکم. هرجا جنگ فیزیکی بوده، پیش از آن جنگ روایت ها شکل گرفته است. آمریکا به عراق حمله کرد؛ به بهانه نابودی سلاح کشتارجمعی. به افغانستان حمله کرد به بهانه 11 سپتامبر. صدام به ایران حمله کرد به بهانه نقض یک توافقنامه بین المللی.
✔️ بهانه یعنی چی؟ یعنی روایتی از واقعیت که بتواند افکار عمومی را مجاب کند که این هجمه فیزیکی مشروع است.
کربلا نیز همین بود...
2️⃣ دوم. زمانه ای را که کربلا ساخت مرور کنید...
شهادت امام حسن و نقض صلح نامه و سب امیرالمومنین و جلوگیری از تفسیرقرآن و ترویج عقاید دروغین مثل جبر و بدعت های آشکار و نصب منافقین در پست های کلیدی و در انتها تلاش برای بیعت گرفتن از تک تک مسلمانان تا همه زشتی ها را رسمیت ببخشد.
▪️ معاویه همه ابزارهای جنگ روانی را بکار بست؛ از تطمیع تا تهدید و تحمیق تا سفیدنمایی خود تا خوارانگاری اهل بیت تا شعارهای دروغین تا شایعه ها و ...
✖️ به بخش هائی از ادبیات نامه معاویه توجه کنید که چطور برای تحمیق دیگران به سیدالشهدا می نویسد: "تقوا پیشه کن و با خویشاوندان خود جنگ نکن...از تو انتظار نداشتم چنین کنی. ...تو داری نقص عهد می کنی. ...خود را خوار نکن"
✔️ خلاصه اقدامات روانی معاویه وارونه نمائی حقایق بود. چنان تصویری از امیرالمومنین ساخته بود که مردم از فرزندانش نیز کینه گرفتند... تا عاشورا رقم خورد...
3️⃣ سوم. خطبه منا را ببینید...
خطبه سیدالشهدا دو سال قبل از عاشورا. حضرت در آنجا در میان 700 نفر از صحابه و تابعین سخن گفتند. 2 بند در این خطبه می درخشد. یکی شناساندن ماهیت انحرافی بنی امیه و دیگر انذار و هشدار به علما و خواص. فرمودند چرا مقابل ظلم ها ساکتید؟ بانی ظلم به ضعفا شمائید...شمایی که امربه معروف و نهی از منکر نمی کنید...
4️⃣ چهارم. مخاطبان جنگ روانی معاویه را ببینید...
مردم کوفه و شام. اما ایندو متفاوت بودند. مردم شام به شدت دنیاگرا و جاهل و بی قید. اما مردم کوفه نه. مردم کوفه ظاهرا اهل دین بودند اما بی طرف. جامعه ای نیم بند که می خواستند نه با باطل باشند و نه حق. به تعبیر امروزی ها مذهبی سکولار و صورتی و عافیت اندیش و محافظه کار.
5️⃣ پنجم. شد آنچه نباید می شد...اما همچنان جنگ روایت ها.
خلاصه تقابل رسانه ای ابن زیاد و یزید مقابل اسرا چنین بود: شکست خوردید و این شکست یعنی مغضوب خدائید. خواستند بگویند قلت و مصائب بر حسینیان نشانه باطل بودن و فتوحات ظاهری یزیدیان نشانه حق بودن است.
این دست اقدامات برای تان امروزی نیست؟ بماند. اما ما رایت الا جمیلا مقابل همین دسیسه بود. نفرمود زیبایی دیدم. فرمود جز زیبایی ندیدم. یعنی همه این بلاها و مصائب برای ما جز پیروزی نبود و چنان شرح داد که در تاریخ بماند و دست به دست شود تا امروز...آن حسینی را که دشمن کشت پیش چشم دوست/ چشم دشمن کور اینک عالمی مجنون اوست
▪️ سبک روشنگری حضرت زینب و امام سجاد در دو شهر کوفه و شام و در مجالس یزید و ابن زیاد متفاوت بود. در کوفه هشداردهنده تا از خواب غفلت بیدار شوند و اما در شام آگاهی دهنده تا حجاب خرافات و جهل ها برداشته شود؛ این نیز مهمترین درس جنگ روایت ها یعنی مخاطب شناسی است.
در هردو مجلس عده ای می گریستند. اما در کوفه جماعتی کمر به جبران بستند و در مجلس یزید گروهی جدا شدند و مجلس ختم و عزا گرفتند ...و اینطور شد که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.
6️⃣ ششم و در نهایت. و اگر زینبی روایت نکنیم...
در جنگ روایت ها شکست بخوریم باز هم خون ها ریخته می شود. خون عجمیان ها و آرمان ها و رضازاده ها و زینال زاده ها ثمره تسلط موقت روایت دشمن در فضای مجازی بود. برخی مسخ شدند و خون بهترین ها را ریختند.
و اما غلبه دشمن در جنگ روایت ها آنجا شکل می گیرد که اهل خرد و علما و خواص سکوت کنند. ببینند و بگذرند. خطبه منا خاطرتان هست؟ همان. اینجاست که در مارپیچ سکوت خواص، اوباش بپا می خیزند و تلقی قدرت و تسلط برای جبهه باطل می سازند و دو جماعت جاهل(غرب زده و شامی مسلک) و جماعت وسط باز(حزب اللهی سکولار و کوفی صفت) نیز همراهی می کنند. اینجاست که خون ها ریخته می شود. خون بهترین ها. حتی خون انسان کامل. چه بخواهیم و نخواهیم.
🔻 لب کلام؛
🔚 هرکس هرجا هست قیام کند. قیام امروز روایت حق است و منحصر به رسانه ها و منبری ها نیست. جنگ روایت ها جنگ توده هاست. هرکس هرجا نشسته، بایستد...واگرنه عاشوراها رقم می خورد. پایان پیام.
🔻یادداشت های برگزیده
https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd