«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
استادی می فرمود :
این آیه معنایش ایـن نیست که با ذکر خدا دل آرام می گیرد
این جمله یعنی خدا می گوید :
جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری !!!
تفاوت ظریفی است!
اگر بیقراریم؛
اگر دلتنگیم ؛
اگر دلگیریم ؛
گیر کار آنجاست که هزار یاد، جز یاد او، در دلمان جولان میدهد.......
پیوستن
33.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا صدف قانع نشد، پر در نشد...
مولانا خوانی
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیتلر
یهودیان
فلسطین
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمین بد جوری گرده...
امیر عباس هویدا ، ...
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لاکچری ترین چیز دنیا...
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۶ ساله ازدواج کرده ایم شوهرم خیلی خوبه اما...
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتابخانه ی انسانی در دانمارک
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برگشت دوباره به زندگی
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسابقه ی پیاده روی ما از امروز شروع شد.
هنوز هم فرصت برای پیوستن به ما و یک شروع طوفانی وجود داره
یه رقابت سالم برای سلامتی جسم و جان
پیاده روی ما توسط نرم افزار Samsung Health شمرده میشه
برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک نمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه فرود موفق در یه هوای طوفانی
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقابت عجیب فرغون سوئدی با ایران خودرو
پیوستن
🌸🌹🌺
بعد از اینکه رئیس جمهور شدم، از محافظانم خواستم در شهر قدم بزنیم. بعد از پیادهروی برای صرف ناهار به رستوران رفتیم. در یکی از رستورانهای مرکزی نشسته بودیم، پس از کمی انتظار، گارسون با منوهای ما ظاهر شد، در این لحظه متوجه شدم که روی میزی که دقیقاً روبروی ما بود، یک مرد تنها منتظر پذیرایی بود. به یکی از محافظانم گفتم: برو از این مرد بخواه که به ما ملحق شود. محافظ رفت و دعوت مرا ابلاغ کرد، مرد بلند شد و بشقابش را برداشت و کنارم نشست. در حین غذا خوردن دستهایش مدام میلرزید و سرش را از خوردن غذا بلند نمیکرد. وقتی کارمان تمام شد بدون اینکه حتی به من نگاه کند برایم دست تکان داد، برایش دستی تکان دادم و رفت! یکی از محافظانم گفت: مادیبا، این مرد باید خیلی مریض باشد، دستانش در حین غذا خوردن مدام میلرزید. به او گفتم: - اصلا. علت لرزش او متفاوت است. آنها با تعجب به من نگاه کردند، «این مرد نگهبان زندانی بود که من در آن محبوس بودم. اغلب بعد از شکنجههایی که به من میشد، فریاد میزدم و آب میخواستم و او میآمد تا مرا تحقیر کند، به من میخندید و به جای آب دادن، روی سرم ادرار میکرد.- بیمار نبود، ترسیده بود و میلرزید، شاید میترسید که حالا که رئیس جمهور آفریقای جنوبی هستم او را به زندان بفرستم و همان کاری را که با من کرد انجام دهم و او را شکنجه و تحقیر کنم. اما این رفتار جزء شخصیت و اخلاق من نیست.
ذهنهایی که به دنبال انتقام هستند، دولتها را نابود میکنند و آنهایی که به دنبال آشتی هستند، ملتها را میسازند.
نوشته : نلسون ماندلا.
رئیس جمهور آفریقای جنوبی (۱۹۹۴-۱۹۹۹) یکی از مشهورترین فعالان مبارزه برای حقوق بشر که به خاطر آن ۲۷ سال زندانی شد.
برنده جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۳..
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافیه فقط بخواد...
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید تا باور کنید میشه بار یه تریلی رو فقط با یه موتور جابجا کرد
پیوستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفر میخوام، طولانی، با حساب بانکی پر، بدون فکر کردن به روز برگشت، بدون هیچ گونه تماسی از هیچکس، بدون فضای مجازی.
اونم فقط با " تو "
Join
پسر کوچکی وارد مغازهای شد، جعبهی نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمههای تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره...
مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش میداد.
پسرک پرسید: «خانم، میتوانم خواهش کنم کوتاه کردن چمنهای حیاط خانهتان را به من بسپارید؟»
زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام میدهد.»
پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او میدهید انجام خواهم داد.»
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملن راضی است.
پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد:
«خانم،من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو میکنم. دراین صورت امروز شما زیباترین چمن را درکل شهر خواهید داشت»
مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرک درحالی که لبخندی برلب داشت،گوشی را گذاشت. مغازهدار که به صحبتهای او گوش داده بود،
گفت:«پسر از رفتارت خوشم آمد ، به خاطر اینکه روحیهی خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم»
پسر جواب داد:
«نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را میسنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار میکند.
چه خوب است گاهی عملکردمان را بسنجیم ...
پیوستن
برخلاف باور عموم، اولین تاثیر ورزش بر مغز است نه بدن !
ورزش باعث ترشح بیشتر هورمون ها از مغز میشود ؛ افرادیکه ورزش میکنند مغزشان 10 سال جوانتر از مغز افراد غیر ورزشکار است
مطالعه جدید: روزانه یک ساعت پیادهروی میتواند ۶ ساعت به طول عمر شما اضافه کند.😳
دومین روز مسابقه ی پیاده روی ما هم تموم شد
مسابقه ی پیاده روی گروهی ما تقریبا یک ماه طول میکشه
هنوز فرصت دارید برای پیوستن به ما
لینک مستقیم 👇🏿👇🏿
https://shealth.samsung.com/s/zQu4AIE
برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک نمایید
🍂🍃🍂🍃
زیباییِ یک انسانِ مهربان، در میزانِ پرده پوشیِ اوست...
اگر گناهی از کسی دیدید،
یا خطایی از انسان باآبرو و بزرگی مشاهده کردید،
هرگز آن گناه را بزرگ نکرده و آنرا فاش نکنید...
خداوند دست انسان باآبرو را گرفته و نجاتش میدهد،
امـــا تو به گناهی، بدتر از او مبتلا خواهی شد.
پیوستن
#رضاخان می گفته: من در میان آخوندهایی که با من مرتبط اند. همه را اهل دنیا دیدم مگر سه نفر. یکی حاج شیخ عبدالکریم حائری، چون او برای امور خدایی با من تماس می گرفت. یکی حاج آقا حسین بروجردی. یکی هم سیّد حسین قمی و از سیدحسن مدرّس با آن همه مخالفتش خوشش می آمد. میرزا فخرالدین جزایری از علمای تهران، خاطرات جالبی از رضاخان و مدرس داشت. او جزء رجال حَلّ و عقد بود. نَقل میکرد: سیدمحمد تدیّن، که ابتدا معمّم بود و بعداً عمامه اش را برداشت چون نایب رئیس مجلس بود عزل قاجاریه و ساقط شدن آنها از سلطنت را او ابلاغ کرد. وقتی وی برای گرفتن حقّ و حسابش نزد رضاخان رفت، رضاخان به او گفت: آیا تا حالا فاحشه بازی کرده ای؟
تدیّن مِنّ و مِنّی کرد. رضاخان گفت :نه، فاحشه بازی کرده ای. آدم پس از فاحشه بازی و قضای احتیاج، زن فاحشه را که نگه نمی دارد. فاحشه که برای آدم همسر نمیشود. تو پولی از ما گرفتی تا سقوط قاجاریه را اعلام کنی، دیگر چه توقّعی از ما داری؟
تدیّن گفت: من دستور دادم که به گوش مدرّس سیلی بزنند.
رضاخان گفت: تو دستور دادی به گوش مدرّس سیلی بزنند؟ مدرس سیّد نبود؟ پیرمرد نبود؟ مجتهد نبود؟ غلط کردی که دستور دادی! برو گم شو!
و تدیّن را با خفّت و خواری بیرون کرد.
جرعه ای از دریا. جلد ۳. ص۶۶۳
آیت الله سید موسی شبیری زنجانی
تاریخ عبرت
پیوستن