🔰 #اصول_فقه_مقارن
💢رابطه ذاتی بین لفظ و معنا💢
🔸کون اللفظ مفیدا للمعنی : اما ان یکون لذاته او بالوضع... والاول مذهب عَبّاد بن سلیمان الصَّیْمَریّ
و احتج عباد بانه : لو لم یکن بین الاسماء و المسمیات مناسبة بوجه ما لکان تخصیص الاسم المعین بالمسمی المعین ترجیحا لاحد طرفی الجائز علی الآخر من غیر مرجح و هو محال و ان حصلت بینهما مناسبة فذلک هو المطلوب¹
🔹معنا دار بودن یک لفظ یا به خاطر علقه ی #ذاتی بین لفظ و معنا است و یا به جهت #وضع یک لفظ برای یک معنا.
مبنای اول نظریه ی #عباد_بن_سلیمان_الصیمری است.
دلیل عباد این است که : اگر بین اسم و مسمی مناسبتی ولو به یک وجهی نباشد هر آینه اختصاص دادن یک اسم معین به یک مسمای معین #ترجیح_بلامرجح میباشد و این محال است و اگر مناسبتی بین این دو باشد ذاتی بودن رابطه ی لفظ و معنا ثابت میشود
ــــــــــــــــــــــــــ
*¹:المحصول فی علم اصول الفقه
للفخر رازی،ص۸۷
🆔 @masire_feghahat
🔰ذاتی یا عرضی بودن حجیت #اطمینان
(بخش اول)
🔸مشهور بین اُصولیین، حجّیّت #ذاتی قطع است. طبق این مبنا، این بحث واقع می شود که حجّیّت #إطمینان نیز ذاتی آن است به گونه ای که ردع از آن از سوی شارع ممکن نباشد یا اینکه به جعل جاعل است.
🔹در این مسأله سه دیدگاه وجود دارد:
1⃣ اطمینان مانند سایر ظنون می باشد و حجّیّت آن ذاتی نیست
▪️ صاحب منتقی در اینباره مینویسد: « #يختلف الإطمئنان عن القطع في جواز ردع الشارع عنه؛ لإنحفاظ مرتبة الحكم الظّاهري معه، فلا يلزم التناقض اللّازم في ردعه عن العمل بالقطع.»¹
▪️شهید صدر حجّیّت اطمینان را #ذاتی می داند، ولی #تفسیردیگری از ذاتی ارائه می دهد و ردع از آن را أمری ممکن می شمرد.
🔻 ایشان می فرماید: «و أمّا الإطمئنان فقد يقال بحجّيّته الذاتيّة عقلاً تنجيزاً و تعذيراً كالقطع، بمعنى أنّ حقّ الطاعة الثّابت عقلاً كما يشمل حالة القطع بالتّكليف كذلك يشمل حالة الإطمئنان به، و كما لا يشمل حالة القطع بعدم التكليف كذلك لا يشمل حالة الإطمئنان بعدمه، فإن صحّت هذه الدعوى لم نكن بحاجةٍ إلى تعبّد شرعيّ للعمل بالاطمئنان، مع فارق: و هو #إمكان_الردع عن العمل بالاطمئنان مع عدم إمكانه في القطع.»²
ــــــــــــــــــــــــ
*¹:منتقى الأصول،ج۴،ص۱۸۶
*²:دروس فی علم الاصول،ج۲،۲۸۲
🆔@masire_feghahat
نقلمطالبصرفابالینککانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش اول}
🔸متن روایت
💢عنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِيهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اثْنَيْنِ قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ يَقْطَعُ ثَلَاثاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ وَ يَقْطَعُ أَرْبَعاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ عِشْرُونَ إِن هَذَا كَانَ يَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِي جَاءَ بِهِ شَيْطَانٌ فَقَالَ مَهْلًا يَا أَبَانُ هَكَذَا حَكَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَرْأَةَ تُقَابِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّيَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ يَا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ¹
✳️اصولیون از روایت استظهارات متفاوتی داشته اند چرا که مشکل اساسی که بدوا به ذهن خطور میکند این است که ابان #قطع داشته اما مع ذلک امام (علیه السلام) او را توبیخ میکنند و این مطلب با #ذاتی بودن حجیت قطع تنافی دارد
🔸استظهار اول : توبیخ بر #مقدمات_قطع ابان بوده است نه بر خود قطع
🔹کلام شیخ اعظم(ره)
🔻توبیخ امام (علیه السلام) در واقع توبیخ بر مقدمات قطع ابان بوده است (یعنی همان قیاس قطع آور) که منجر به مخالفت با واقع شده چرا که #عقل در درک #مناط_احکام قاصر است
● إلا أن مرجع الكل إلى التوبيخ على مراجعة العقل في استنباط الأحكام، فهو توبيخ على المقدمات المفضية إلى مخالفة الواقع²
🔹کلام آیت الله خویی(ره)
🔻امام ( علیه السلام) نفرمود با اینکه قاطع هستی به قطعت عمل نکن بلکه با این بیان «السنه اذا قیست محق الدین» #مقدمات_قطع ابان را زائل کردند و قطع ابان را سست کردند
● و إنما أزال الإمام عليه السلام قطعه ببيان أن السنة إذا قيست محق الدين³
ــــــــــــــــــــــ
*¹:کافی،ج۷،ص۳۰۰
*²:فرائدالاصول،ج۱،ص۶۴
*³:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال