پاسخ استاد☝️ #سوال۱۸۴⁉️ سلام روزبخیرمن کودکی 11ساله دارم پدری مقیدوغیرانقلابی ایرانی هستیم وایران درشهرمذهبی زندگی می کنیم برخلاف من شایدحجابم کامل نیست ازمذهب د رحدمقیداعتقادات می دانم تکلیفم دربرابراین تک فرزندچیست به گفته خودش من نه توهستم انفلابی حساس نه بابامخالف حساس فکرکنم دوقطبی داره تربیت میشه ⚡️ارائه مشاوره رایگان در بله، سروش، تلگرام و اینستاگرام #مسیر_تغییر| با ما همراه شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/885260918C108a742194

#ویژه_ماه_رجب_۱ رسول اکرم صلّی الله علیه و آله : ⬅️ سمِّیَ شَهرُ رَجَبٍ شَهرَ اللهِ الأَصَبَّ لِأَنَّ الرَّحمَةَ عَلىٰ اُمَّتی تُصَبُّ صَبّاً فيهِ ماه رجب را ماه خدا که أصَبّ (پر ريزش‌تر) است ناميده‌ اند چرا كه رحمت پروردگار در اين ماه بر امّتم به شدت می‌ بارد 📓 « بحار الأنوار: ج ۹۷، ص ۳۹ » برای فهم این حدیث به مثال توجه کنیم. دقت کرده‌ایم تمام مغازه ها در یک فصلی کالاهایشان را حراج می کنند؟ مثلا پالتو و یا وسیله ای که من توان خرید آن را ندارم در آخر فصل قیمتش به گونه ای می شود که من هم دستم به آن جنس می رسد .قیمت آن ریزش پیدا کرده است.یعنی نزول قیمت؛ و این برای من معنی "رحمت" میدهد من هم دارای چیزی شدم که تا به حال امید نداشتم که آن را بخرم ماه رجب ماه ریزش رحمت خداوند متعال می باشد نزول رحمت خداوند متعال "نزول از طرف خدا به طرف خلق" به این معنا نیست که از بالا چیزی پایین آمده است، یعنی جان پر از گناه من، علو پیدا میکند و فرصتی طلایی هست برای تعالی جسم و جان انسان و این حاصل نمی شود جز با شناخت گناهان خود و عرضه کردن گناهان به خداوند متعال تا به ما هم توفیق ترک گناهان و اکراهات را بدهد ابن ماه ماه خداست ماه عزیز بارش باران رحمت الهی ماه استغفار تمام نمازها و ادعیه هایی که در این ماه سفارش شده فضیلت بالایی دارند ولی صرف خواندن نباشد. تفکر در معنای دعاها و ایجاد کردن این معنا در وجود خودم، به حول و قوه الهی☺️ بالاترین فضیلت ها این هست که دعاها را با نیتی صحیح بخوانیم... درس ادامه دارد☺️ #مسیر_تغییر| با ما همراه شوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/885260918C108a742194

#ویژه_ماه_رجب_۲  در وقت خواندن دعا نیتمون این باشه که خدایا! عواملی که در وجودم هست و مانع میشه که از این رحمت واسعه استفاده نکنم رو به من نشان بده. خدایا ! دستم رو در گناهان و خطاهام بگیر.🤲 همانطور که ماه رجب، ماه نزول رحمت هست، عصیان در برابر حق و ارتکاب گناه در چنین ایامی مجازات شدیدتر داشته و اعمال حسنه در اونها پاداشی دو چندان رو برای صاحبش به ارمغان می آورد. ماه عزیز رجب به «شهر الاستغفار» معروف است چون در این زمان، بندگان با طلب آمرزش و مغفرت از گناهان فاصله می گیرند و به رحمت الهی نزدیک می شوند. فاصله گرفتن از سیئات یعنی ترک گناهان باطنی و ظاهری. از خواندن "قرآن کریم" در این ماه غافل نشویم. گمان نکنیم که قرآن کریم هم کلامی است مانند سایر کلام‌ها. عظمت قرآن کریم به گونه ای هست که یک حرف قرآن ممکن است مرده‌ای را زنده کند. چنین نعمتی را خدا در اختیار ما قرار داده است، مراقب باشیم که اون رو سبک نشماریم و با کتاب‌های دیگر مقایسه ش نکنیم. صرفا برای این‌که قرآن رو ختم کنیم، سریع و بی تأمل تلاوتش نکنیم. در جمله جمله‌ آن دقت کنیم و حال زیبای آیه ها رو در خودمان ایجاد کنیم. بر هر آیه‌ای که می‌خوانیم خدا را شکر کنیم که خدای متعال این آیه را در اختیار ما گذاشته است. این علم از جانب خداوند متعال هست که رایگان و بدون فیلتر در اختیار بندگان خود قرار داده است. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین #مسیر_تغییر| با ما همراه شوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/885260918C108a742194

پاسخ استاد ☝️ #سوال_۱۸۵ شوهر من یکسالی هست که بیکار شده و دنبال کار دیگه ای نمیره و من تلاشی از ایشون نمی بینم‌ در کل نسبت به خیلی چیزها بی اراده شده میخوام بدونم چه اکراهات و افکار منفی نسبت به دیگران یا والدینم داشتم که منجر به این رفتار همسرم شده ؟🧐 هر چند که من اکراهی نسبت به اونها به خصوص پدرم در زمینه کارشون نداشتم ممنون از کانال خیلی خوبتون که باعث میشه حال زندگیها خوب بشه . ⚡️ارائه مشاوره رایگان در بله، سروش، تلگرام و اینستاگرام #مسیر_تغییر| با ما همراه شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/885260918C108a742194

بسم الله الرحمن الرحیم. ماجراهای واقعی #ره‌‌یافته. داستان: خاطرات یک آدم قسمت اول: نهنگ سال‌ها پیش، زمانی که شرایط روحی بدی داشتم، خواب عجیبی رو بصورت مکرر می‌دیدم. خواب مربوط به من و دوستم زینب عابدی می‌شد و عجیب‌تر اینکه مدتها از زینب بی‌خبر بودم. اولین بار که این خواب رو دیدم، خودم و زینب تو یه دریای بزرگ و تاریک بودیم. زینب از یه نردبون شبیه نردبون‌های استخر بالا رفت و نجات پیدا کرد. اما من توی آب مونده بودم، در‌حالی‌که پشت سرم یه نهنگ عظیم‌الجثه به سمت من می‌اومد. انگار نمی‌تونستم از دست نهنگ فرار کنم، اما زینب دستش رو به سمت من دراز کرد و فریاد زد: «بیا بالا! نجاتت می‌دم!» دستش رو گرفتم و از خطر نهنگ نجات پیدا کردم. اون موقع به این خواب زیاد اهمیت ندادم. با خودم می‌گفتم شاید نتیجه‌ی تماشای یه فیلم یا افکار شلوغ روزانه‌‌ام بوده. اما چند روز بعد، دوباره همون خواب رو دیدم و باز هم دوستم من رو از دست نهنگ نجات داد. این خواب سه بار تکرار شد. دیگه نتونستم بی‌تفاوت از کنارش بگذرم. زینب عابدی کسی بود که وقتی چند سال پیش، مقدمات یه سفر دانشجویی به کربلا رو ترتیب داده بودیم، به اون سفر رفته‌ بود و مدتی بعد از سفر به من گفته بود: «آی فلانی و فلانی که این سفر رو جور کردین! شما من رو نجات دادین!» این حرف رو خیلی سربسته گفت و من هم پیگیر نشدم، اما حس خوبی از این حرف تو دلم موند. وقتی اون خواب‌ها رو می‌دیدم، از خودم می‌پرسیدم: «شاید قراره این‌بار زینب مقدمات سفر من به کربلا رو فراهم کنه و منو نجات بده؟!» اما با ناامیدی به خودم می‌گفتم:«شایدم این خواب‌ها فقط نتیجه‌ی آشفتگی ذهنم باشه»